کد خبر 671665
تاریخ انتشار: ۸ دی ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۱

در شهرک آناهیتا، دستشویی های ترابری نزدیک گردان حمزه و انصار بود. بعد صبحگاه فکر کردم زرنگم و سریع رفتم سمت دستشویی های ترابری که زحمت آفتابه پر کردن نداشته باشم.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - دستشویی های ترابری عمدتا با کلاس بود و از منبع، لوله کشی شده بود به دستشویی و نیازی نبود تا منبع بروی و اول آفتابه را پر کنی.
 
در شهرک آناهیتا، دستشویی های ترابری نزدیک گردان حمزه و انصار بود. بعد صبحگاه فکر کردم زرنگم و سریع رفتم سمت دستشویی های ترابری که زحمت آفتابه پر کردن نداشته باشم. 4 تا دستشویی بود. درهای همه هم با گونی بود. همه دستشویی ها اشغال بود.
 
بعد از چند دقیقه، یکی گفت: اخوی! آب منبع تمام شده. میشه یه آفتابه آب بیاری؟ آفتابه رو داد بیرون. دومی هم گفت: اخوی منم آب ندارم! سومی و چهارمی هم همینطور. خلاصه به زرنگی و شانس خودم خندیدم و چهار تا آفتابه رو از راهی دور از جلوی گردان حمزه پر کردم و بردم و رساندم... تازه برای خودمم هم آفتابه را پر کردم. به خودم گفتم 30 متر منبع جلو گردان کجا؛ این همه راه و 5 نا آفتابه کجا...
*خاطره از رزمنده بسیجی حاج مرتضی رضایی