گروه جهاد و مقاومت مشرق - آنچه می خوانید، روایت سردار علی فضلی از عملیات کربلای 4 است...
عملیات کربلای4 در آغازین ساعات روز 4 دیماه 65 در منطقه عمومی خرمشهر انجام شد.
حوالی ساعت 12 شب بود که عملیات آغاز شد. لشگر ما تحت امر قرارگاه قدس سپاه بود. با بیسیمی که از قرارگاه قدس در اختیار داشتیم در جریان روند عملیات بودیم.
حوالی ساعت 1 نیمه شب بود که مطلع شدیم مشکلاتی در روند عملیات پیدا شده... نگرانی ما از این بود که تمام نیروهای خودی، موفق به پیشروی نشده باشند. خبر می آمد که دشمن شدیدا مقاومت می کند و آتش پر حجمی را هم به روی نیروهای ما میریزد.
قرار بود که نیروهای لشگرده سیدالشهداء علیه السلام ساعت 3 نیمه شب حرکت کنند. بنابراین از ساعت 3 نیمه شب به بعد برای ما میبایست آمادگی ایجاد میشد. و ما از قبل اینکار را انجام داده بودیم. لذا نزدیک ساعت 1 نیمه شب بود که این نگرانی حاصل شد که احتمالاً پیشروی با مشکلاتی مواجه شده و رزمندگان اسلام قادر به تصرف همهی اهدافشان نشدند.
بعضی از یگانها پیشروی کرده بودند و به اهداف رسیده بودند و بعضی هم هیچگونه پیشروی نداشتند. دشمن سخت در حال مقاومت بود. از زمین و هوا منور بود که در آسمان روشن می شد هواپیماهای دشمن هم با منورهای خوشه ای آسمان منطقه درگیری را مثل روز روشن کرده بودند.
ما تصور نمی کردیم که در شب هم دشمن با هواپیما ساحل و عقبه ما را بمباران کند. ساعات سختی بود و علی الظاهر کارها خوب پیش نمیرفت به نظرم رسید که بهتر است یکی از ما دوتا یعنی بنده یا سردار شهید یدالله کلهر به قرارگاه قدس برویم و آخرین وضعیت را جویا شویم.
طبق برنامهی قبلی، میبایست بچهها را زودتر حرکت می دادیم تا ساعت 3 نیمه شب سوار بر قایقها میشدند و تا مسیری که پیشبینی کرده بودیم میرفتند و از خط 41 ثارالله عبور میکردند و در ادامهی کار آنها، ما تکمان را شروع میکردیم. طبق طرح مانور بایستی لشگرده سیدالشهداء علیه السلام ساعت 5 صبح با دشمن درگیر میشد.
شهید یدالله کلهر قرار شد به قرارگاه قدس برود. فرمانده قرارگاه قدس سردار جعفری بود. من دوازده روز بود که به حمام دسترسی نداشتم. سرم به خاطر گرد و خاک خط و رفت و آمد، فوقالعاده کثیف شده بود. دوستان کتری آب جوش پیدا کردند و همان جا جلوی در قرارگاه تاکتیکی سر و صورتم را شستم و با این کار، کمی آرامش گرفتم. ساعت 3 نیمه شب بود که شهید کلهر اطلاع دادند که عملیات به مشکل خورده و بعضی از یگانها به اهدافشان نرسیدهاند و تدبیر فرماندهی بر عقبنشینی است. به محض این خبر ما خیلی سریع برادرها را دور هم جمع کردیم و یک شورای اضطراری گذاشتیم.
*الوارثین