مخالفت امام روشهای مسلحانه و تکیه بر قدرت مردم
امام(ره) هیچگاه در مسیر پیشبرد اهداف نهضت متوسل به گروه ها و جناحهای سیاسی نمیشد؛ بلکه در بستر انقلاب اسلامی به همه آنها توصیه میکرد اگر میخواهید به این مردم خدمت کنید و بمانید، باید به اقیانوس ملت مسلمان ایران بپیوندید. امام(ره) به حقیقت مردم را باور کرده بود و به حمایت و دلدادگی آنان نسبت به ارزشهای دینی، اعتقادی راسخ داشت. ایشان به این نکته واقف شده بود اگر با مردم صادقانه سخن گفته شود و صمیمانه برای آنها کار شود، حتما در مراحل سخت و تنگ، به یاری حکومت قیام خواهند کرد؛ آن چنانکه در انقلاب اسلامی این حقیقت را به تمام جهانیان به اثبات رساندهاند. به این سخن امام(ره) دقت کنید:
«ما در مشکلات باید متوسل بشویم به ملت؛ ملتی که بحمدالله مهیا برای کمک و فداکاری بوده و هستند. با فداکاری ملت بحمدالله مراحلی را که بسیار اهمیت داشت پشت سر گذاشتیم و موانع مرتفع شد.»[1]
اما در مقابل این ایدة حضرت امام، برخی از گروههای سیاسی قرار داشتند که معتقد بودند بایستی با ترور سران حکومت پهلوی و یا اقدامات مسلحانه، این حکومت را سرنگون کرد. یکی از مهمترین این گروههای، هیئتهای مؤتلفه بودند که در ابتدای کار اعتقاد زیادی به ترور و حرکات مسلحانه داشتند، اما حضرت امام با اینگونه اقدامات موافق نبودند. نهی صریح و خاص حضرت امام خمینی(س) از اقدامات مسلحانه هیأتهای مؤتلفه مستند به خاطرات مرحوم آیتالله محیالدین انواری و آقای حبیبالله عسگراولادی است. مرحوم آیتالله انواری در این باره میگوید: «آقای صادق امانی آمد منزل ما و گفت: با اعلامیه کار درست نمیشود. صادق میگفت: نخستوزیر را بکشیم. گفت: از آقا بپرسید که ما مجازیم بزنیم؟ گفتم: کسی هست که بزند؟ گفت: آری، هستند جوانهایی که این کار را بکنند. رفتم خدمت امام. مسئله را طرح کردم که مؤتلفه میخواهند دست به اقدامات تند بزنند. میگویند دوره اعلامیه گذشته است، باید یک کاری کرد. امام اوّل یک داستان تعریف کردند. فرمودند: یکی از دوستان ما این جا آمد و اسلحهاش را درآورد و گذاشت جلو من و گفت: من فردا دیداری با عَلَم دارم. اگر اجازه بدهید علم را در دفترش میکشم. به او گفتم: نه، ما تازه اول کارمان است. خواهند گفت اینها منطق ندارند. بگذارید اینها را به مردم بشناسانیم. باید بگوییم اینها فساد آوردهاند و ادعای اصلاحات دارند. بگذارید بشناسانیم آرام آرام. بعد مردم تکلیف خود را میدانند. صبح مکلف هستی بروی تهران و بگویی این کار را نکنید.»
آقای حبیبالله عسگراولادی نیز در این باره میگوید: «یکی از دلایلی که موجب شده بود تا دیرتر به اقدام خود دست بزنند، نهی امام(س) در مورد کارشان بود. آنها برای برداشتن این نهی تلاشهای زیادی کردند و چندین بار خدمت امام(س) رفتند، اما همچنان حضرت امام نهی بر این کار داشتند. بنابراین، این افراد از بنده که نماینده امام در وجوهات بودم و با دیگر علما نیز ارتباط داشتم، دوباره خواستند تا از امام بخواهم این نهی را بردارند؛ اما امام(س) در پاسخ به من گفتند که در کارهای تند شرکت نکن. این چهار شهید برای این که این نهی را بردارند از مراجع دیگری فتوا گرفتند.»[2]
تشکیل نهادهای مردمی پس از انقلاب برای خدمترسانی به مردم
مردمگرایی حضرت امام پس از انقلاب نیز ادامه یافت و مصداقهای زیادی پیدا کرد. از کمیتههای انقلاب گرفته که توسط مردم تشکیل شدند تا بسیج سازندگی، جهاد، بنیاد مسکن، نهضت سوادآموزی و ...
مشخصه اصلی این نهادها مردمی بودن و حمایت از مستضعفان بود. در سخنان حضرت امام بحث حمایت از مستضعفین به وفور یافت میشود. بر این اساس در سالهای اولیه انقلاب تلاش زیادی شد تا نهادهایی برای کمک و حمایت از این قشر ایجاد شود. یکی از مهمترین این نهادها کمیته امداد امام خمینی(ره) بود. از دیگر نهادهایی که برای خدمت به محرومین ایجاد شد، جهاد سازندگی بود. این نهاد انقلابی در اوایل انقلاب توسط جوانان هر منطقه ایجاد شد و خدمت به مناطق محروم را در سرلوحه کارهای خودش قرار داد. حضرت امام از روزهای اول انقلاب در صحبت با تمامی اقشار بر روی سازندگی کشور تأکید فراوانی داشتند و بر همین اساس بود که در تاریخ 26 خرداد 1358 حکم رسمی حضرت امام برای ایجاد جهاد سازندگی ابلاغ شد. از دیگر نهادهایی که برای رفع محرومیت پس از انقلاب تأسیس شد میتوان به بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و حساب صد امام و بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی نام برد.[3]
مهار فتنهها با حضور مردم
این روند مردمگرایی پس از رحلت امام نیز ادامه پیدا کرد و حضور مردم در عرصههای مختلفی چون انتخابات نشان داد که هنوز وابستگیهای زیادی بین مردم و مسئولین وجود دارد. در این دوره دو حادثه مهم اتفاق افتاد که نقش مردم را بیش از پیش نشان داد. یکی فتنه کوی دانشگاه در سال 78 و دیگری فتنه 88.
در سال 78 تجمعی که قرار بود 23 تیر در دانشگاه تهران برگزار شود، تبدیل به راهپیمایی عظیم مردمی در دانشگاه تهران و خیابانهای اطراف دانشگاه شد. از میدان ولیعصر(عج) تا دانشگاه در سمت شمال و شرق و از میدان فردوسی در سرتاسر خیابان انقلاب بهسمت دانشگاه، مملو از جمعیت مردمی شد. جمعیت مقابل دانشگاه به حدی شد که امکان ورود به دانشگاه امکانپذیر نبود. مراسم با سخنرانی علیرضا زاکانی مسئول بسیج دانشجویی و قرائت بیانیه پایانی توسط دبیر وقت شورای امنیت، حسن روحانی برگزار شد. اتفاقی که در یک نصف روز در 23 تیر رخ داد، قدرت ایمان مردمی بود که برنامههای چند ساله تجدیدنظرطلبان و انقلابیون خسته و پشیمان را به هم ریخت.
در سال 88 نیز حرکت مردمی در 9 دی باعث خاموش شدن فتنه شد. در ماه محرم آن سال به مساجد و هیئات اهانت و بیحرمتی کردند و این اتفاق، حادثهای معمولی نبود که بتوان از کنار آن به سادگی گذشت.
پیش از آن نیز به عکس امام راحل(ره) توهین شده بود و سراسر کشور از این جسارت به خروش آمده بود، اما حریم نگهنداشتن عاشورا آتشی بود بر باروتی که طی ۸ ماه دروجود مردم علاقه مند نظام و انقلاب متراکم شده بود.
نتیجه این انفجار خیره کننده، حماسه ۹ دی بود؛ حماسه ای که فقط ۳ روز پس از جسارت به عاشورا و عزای اباعبدالله سراسر ایران را فرا گرفت و یک باردیگر نشان داد که مردم ایران اسلامی فارغ از دستهبندیهای سیاسی و مشکلات و کاستیها، اما درپایبندی به اسلام، انقلاب و ولایت فقیه با هیچ کسی تعارف ندارند.
مردم با بصیرت و انقلابی کشورمان در حرکتی خودجوش با پخش اعلامیه هایی مبنی بر راهپیمایی در روز ۹دی جهت اعلام برائت از فتنه گران و حمایت از رهبری و آرمان های انقلاب و اسلام دست به تظاهراتی با شکوه و به یادماندنی زدند. در این روز بود که قریب به اتفاق تحلیلگران سیاسی و سران کشورهای غربی و فتنهگران شوکه شدند. آنان هرگز تصور نمی کردند که 9 دی روز تشییع جنازه فتنه باشد. در پایتخت به عنوان نماد کشور در دنیا، از صبح روز راهپیمایی میلیون ها نفر به خیابان ها ریختند و علیه فتنه و عوامل داخلی و خارجی آنان و هتاکان مقدسات عزیز ملت ایران شعار و هشدار دادند.[4]
همانگونه که مطرح شد از آغاز نهضت حضرت امام خمینی در قبل از انقلاب تکیه و تأکید ایشان بر حضور مردم در عرصههای مختلف بود و پس از انقلاب نیز، نهادهای مردمی نقش و اثر بسیار زیادی در انقلاب اسلامی داشتند و بهترین نمونه این اثرگذاری نیز حضور جدی مردم در خاموش کردن فتنه در سالهای 78 و 88 بود.