خلاصه پرونده از این قرار است که نتانیاهو از دو بازرگان صهیونیست و آمریکایی هدایای گران قیمتی شامل چند سنگ گرانبها دریافت کرده است که خارج از عرف هدایای اهدایی است. براساس آنچه رسانه های صهیونیستی و آمریکایی بیان کرده اند، این دو بازرگان دارای منافع اقتصادی زیادی در سرزمین های اشغالی هستند و از این طریق تلاش کرده اند اقداماتی را انجام دهند که با همکاری نتانیاهو به منافع سرشارتری دست یابند.
با وجود آنکه این پرونده تا کنون چند بار به دادگاه رفته است اما ناگاه در مقطع کنونی اجرایی شده است. تا جایی که طی یک هفته دو مرتبه نتانیاهو مورد بازجویی قرار گرفته است و به دلیل ادامه داشتن بازجویی ها از آنجایی که ترک سرزمین های اشغالی در زمان بازجویی و تا زمان رفع اتهام ممنوع است منجر به لغو سفر نتانیاهو به داووس سوئیس شده است. سوال مهم اینجا است که چرا در این مقطع زمانی این اتفاق می افتد؟
ویژگیهای برهه کنونی عرصه سیاسی
مقطع زمانی حاضر، از چند جهت تفاوت هایی با دوره های قبلی دارد. اول اینکه در مقطع حاضر قدرت در آمریکا درحال دست به دست شدن است. روز جمعه آینده ترامپ قدرت را از اوباما تحویل می گیرد. دوم اینکه مقاومت در منطقه به پیروزی هایی چون آزادی حلب و موفقیت های حماس در فضای مجازی و شبکه های ماهواره ای دست یافته است. این پیروزی ها همگی با منافع رژیم صهیونیستی در تضاد اند و یک شکست برای آنها به حساب می آیند. سوم شعله ور شدن دوباره آتش انتفاضه قدس است. عملیات قدس– که منجر به کشته و زخمی شدن 21 صهیونیست شد- نشان دهنده جهش انتفاضه بود. این عملیات در حالی روی داد که صهیونیست ها بر این باور بودند، انتفاضه خاموش شده است.
ارتباط پرونده نتانیاهو با حوادث برجسته این مقطع
اینکه چرا پرونده نتانیاهو در مقطع کنونی مورد پیگرد قرار می گیرد و منجر به بازجویی وی می شود با حوادثی که در بالا به آنها اشاره شد ارتباطی منطقی می توانند داشته باشند.
نتانیاهو و مقاومت در جنگ 51 روزه
تصمیم سازان رژیم صهیونیستی نشان داده اند هیچ گاه نسبت به شکست های خود بی تفاوت نیستند اگرچه این نگاه می تواند مثبت تلقی شود اما عملکرد و رویکرد آنها در مواجهه با مشکلات برای محافل سیاسی این رژیم ناامید کننده است. صهیونیست ها همواره کسانی که در زمان شکست ها در رأس قدرت قرار داشته اند مجازات کرده اند. نمونه بارز این مدعی ایهود اولمرت نخست وزیر این رژیم در جنگ 33 روزه است. صهیونیست ها پس از شکست در جنگ 33 روزه اقدام به تشکیل کمیته وینوگراد کردند و این کمیته مسئول یافتن دلایل شکست در این جنگ شد. کمیته وینوگراد به سرعت دلایل شکست را بررسی و بیان نمود. آنچه مهم بود عدم آوردن نام مقامات رژیم صهیونیستی در گزارش وینوگراد بود. اما در عمل چیز دیگری اتفاق افتاد و صهیونیست ها با ایجاد پرونده های مختلف برای اولمرت وی را به بهانه های واهی به دادگاه کشاندند و سرانجام سال 2016 ایهود اولمرت که دیگر یک شخصیت کمرنگ و اخراجی از عالم سیاست محسوب می شد به زندان رفت. در حقیقت زندان رفتن اولمرت مجازات شکست وی در جنگ 33 روزه بود.
محاکمه موشه کتساو ، رئیس اسبق رژیم صهیونیستی، اعلام جرم علیه بنی الیعازر، کهنه کار سیاسی چپ گرایان و برکناری حالوتس ، رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی پس از جنگ 33 روزه از نمونه های دیگر پاکسازی و مجازات مسئولان، در رژیم صهیونیستی است همه اینها هنگامی که دیگر کهنه و پوسیده شدند و بیش از آنچه تصمیم سازان برایشان خواستند، خواسته ای داشته اند مجازات شدند و به کناری رفتند.
بنیامین نتانیاهو نیز از این قاعده مستثنی نیست. نتانیاهو در جنگ 51 روزه نه تنها توفیقی به دست نیاورد بلکه مجبور شد به مصر روی بیاورد و چندین بار درخواست اجرای آتش بس کرد. درخواستی که با مخالفت مقاومت روبرو شد و پس از قبول شرایط مقاومت چند اسیر را در دستان آنها باقی گذاشت که خود پرونده ای پر تلاطم برای رژیم صهیونیستی است لذا به نظر می رسد با نگاهی به فرجام اولمرت، کتساو، بن الیعازر و حالوتس باید گفت اکنون نوبت نتانیاهو رسیده است.
نتانیاهو و انتفاضه سوم
از سوی دیگر انتفاضه سوم بیش از 16 ماه جریان داشته است و با وجود فراز و نشیب ها ، آتش آن فرو ننشته است. امری که به شدت موجب نارضایتی اجتماعی، احساس نا امنی و ضرر های اقتصادی به رژیم صهیونیستی شده است که بررسی این موارد در این مجال نمی گنجد و از همه مهمتر اینکه موجب مهاجرت معکوس در سرزمین های اشغالی شده است.
خطایی پر رنگ تر از دیگر اشتباهات
اما با وجود تمامی مسائلی که در بالا به آنها اشاره شد همه این شرایط به تنهایی موجب به جریان افتادن پرونده نتانیاهو نشد. این مسائل حدود 2 سال در جریان بوده اند اما پرونده نتانیاهو را به جریان نیانداختند. اشتباه نتانیاهو یک اشتباه محاسباتی در برخورد با دولت آمریکا بود.
هنگامی در سال 2013 اوباما تلاش کرد با تحرکات وسیع در منطقه با سفرهای مستمر جان کری، مذاکرات سازش را به فرجام برساند این نتانیاهو بود که قرار گرفتن مقابل اوباما و جان این مذاکرات را نافرجام باقی گذاشت. تضاد نتانیاهو اوباما تا آن حد شدید و آشکار بود که جان کری عملا پرونده مذاکرات را ناتمام رها کرد و به پرونده هسته ای ایران پرداخت و اعلام کرد دولت اوباما برای پرونده فلسطین طرحی را برای پایان دوره خود آماده کرده است. تحلیلگران این سخن را رها کردن پرونده فلسطین از سوی دولت اوباما تعبیر کردند.
اکنون که چند روز تا پایان دولت اوباما باقی نمانده است اوباما چند اقدام انجام می دهد که برای همگان سوال برانگیز است. اول اینکه در دیدار با ترامپ به وی توصیه می کند مذاکرات سازش را رها نکند و ادامه دهد. دوم اینکه طرح انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به قدس را برای 6 ماه دیگر به تعویق می اندازد. سوم اینکه اعلام می کند در کنفرانس پاریس شرکت خواهند کرد و طرحی 6 بندی را برای آنجا بیان می کند. و ناگهان در همین زمان ، دقیقا زمانی که طرح 6 بندی اوباما از سوی جان کری بیان می شود. پرونده فساد نتانیاهو به جریان می افتد.
شاه کلید حل مسئله
تا اینجای کار می توان تمامی این حوادث را که پشت هم انجام شده اند اتفاقی و تنها و تعاقب و توالی وقایع تعبیر کرد اما یک شاه کلید مسئله را روشن می کند. رئیس آژانس یهود خواستار پیگیری پرونده نتانیاهو و به فرجام رساندن آن می شود و تنها چند روز پس از اعلام او است که بازجویی نتانیاهو آغاز می شود و سفر نتانیاو به داووس سوئیس لغو می شود.
وقتی رئیس آژانس یهود که همواره به دنبال منافع رژیم صهیونیستی و هدفی مجعول با نام اسرائیل بزرگ است خواستار محاکمه نتانیاهو می شود می توان فهمید نتانیاهو دیگر قابل بخشش نیست. حال نتانیاهو که با اوباما دو سال رجز خوانی کرده است باید به دادگاه برود و شاید وضعیتی بدتر از اولمرت برایش به وجود آید. در حقیقت باید گفت نتانیاهو قربانی مخالفت با اوباما شده است.
حدسی ضعیفتر
برخی بر این باور اند که به جریان افتادن پرونده نتانیاهو یک بازی سیاسی داخلی است برای آنکه نگاه ها به این سمت جلب شود و احتمالا رژیم صهیونیستی اقدامی مهم را در جایی دیگر انجام می دهد که می خواهد نگاه ها از آن منحرف شود. این دیدگاه تاجایی می توانست درست باشد که سفر نتانیاهو به داووس لغو نشده بود. اما اگر درست هم باشد باید گفت آنچه صهیونیست ها نمی خواهند نگاه ها متوجه آن باشد باید بسیار حیاتی و بزرگ باشد که فقط گذر زمان می تواند آن را نشان دهد.
نکته آخر
نتانیاهو همواره نشان داده است در زمان شکست اهل عقیب نشینی از موضع خود و معامله است. اگر نتانیاهو بتواند معامله ای را با اوباما و لابی یهودیان آمریکا -که اقدام رئیس آژانس یهود ثابت کرد همراه با اوباما است – شکل دهد آنگاه می تواند دوباره به عرصه سیاست باز گردد. هر چند این اقدام نیز خود شکستی برای نتانیاهو خواهد بود که هیبت سیاسی و شخصیت سیاسی اش را تا حد یک قدرت طلب پول دوست پایین می آورد و باز عمر سیاسی اش را به خط پایان نزدیک می کند.