جهان به طرفی چندقطبی شدن می‌رود و ورود بازیگران دولتی و غیردولتی جدید موید همین مدعاست، اکنون گروه‌های مسلح خود تبدیل به یک جامعه هویتی شده‌اند. در جهان کنونی که شاهد یک سیر از پایین به بالا هستیم، قدرت‌های بزرگ به راحتی و به تنهایی قادر به حل مناقشات منطقه‌ای خود نیستند.

سرویس جهان مشرق - جهان در وارد احتمالا پرمناقشه‌ترین سال خود در دهه اخیر شده و ظاهرا لبه تیغ جنگ، کشورها را بیش از پیش در حل پیامدهای پس از مناقشات مستاصل کرده است.
پیامدهای امروز جنگ، پیامدهایی به مراتب تنومندتر به نظر می‌رسند. در این میان، بحران پناهندگان و گسترش تروریسم را باید بسیار جدی گرفت. حتی جوامع صلح‌طلب نیز درگیر قطبی‌شدن و عوامفریبی شدند. در اینکه انتخاب دانلد ترامپ را باید به عنوام عجیب‌ترین اتفاق سال گذشته و آغاز دوره پیچیدگی‌های ژئوپلتیک دانست، شکی نیست. اما سیاست خارجی دانلد ترامپ به عنوان رییس‌جمهور کشور تعیین‌کننده‌ای چون آمریکا می‌تواند یا بی‌ثباتی و آنارشی در نقاط مختلف جهان به همراه داشته باشد و یا موازنه قدرت ایجاد نماید.
 
 
 
«ژان ماری گوئنو» رییس اندیشکده «کرایسیس گروپ» در تحلیل خود از وضعیت فعلی جهان و چشم‌انداز آینده نوشت: «عرصه بین‌المللی از فردای جنگ جهانی دوم پیوسته آبستن حوادث مختلف بوده اما تلاش کشورهای قدرتمند جهان -به غیر دوره جنگ سرد- بر این بوده که به رهبری آمریکا قدرت را بین خود تقسیم کنند. اوباما نیز بر مدار تقویت سازمان‌های بین‌المللی بر اساس دید کارکردگرایانه حرکت کرد تا منافع شرکای آمریکا در اروپا و آسیا همواره در پرتو سیاست موازنه قدرت حفظ شود. اما ظهور ترامپ بر عرصه قدرت در آمریکا و تاکید بر شعار «اول آمریکا» می‌تواند موجب نگرانی عمیق شود».
 
 
 
«اروپا نیز از تاثیرات ناسیونالیسم نوظهور در امان نیست و نیروهای ملی‌گرای موفقیت‌های بسیاری را در صحنه سیاسی کشورهای آلمان، فرانسه، و هلند کسب کرده‌اند. تزلزل پایه‌های اتحادیه اروپا هم بحث دیگری است که امروزه بسیار در میدان توجه قرار گرفته و در صورت فروپاشی این اتحادیه، عواقب سنگینی نصیب اروپاییان خواهد شد. از سوی دیگر، رقابت‌های منطقه‌ای در خاورمیانه، خاصه تنش بالقوه بین ایران و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، اثرات عمیق خود بر خاورمیانه را خواهد داشت و خرابی‌های به بار آمده در اثر جنگ نیابتی سوریه، عراق، و یمن آثار قابل توجهی را از خود بر جای گذاشت است».

 
«در بحث تروریسم بین‌المللی، شاید بسیاری از رهبران سیاسی جهان به این نتیجه رسیده باشند که نبرد مشترک در مقابل تروریسم می‌تواند یکی از راه‌های برون‌رفت از بحران امروزی جهان باشد اما باید توجه کرد که تروریسم یک اندیشه است و مبارزه با یک اندیشه، استراتژی نیست. هم‌اکنون تظاهر کشورها به وجود یک دشمن مشترک و ایستادگی در مقابل آن، راه حل مشکل نیست و نیاز به ایجاد یک هویت مشترک ساختاری در بین آنهاست. رویکرد تجاری ترامپ در سیاست خارجی و مصالحه اخیر ترکیه و روسیه می‌تواند به کاهش تب تنش در منطقه کمک شایانی کند. اما به نظر می‌رسد که خاورمیانه حال مساعدی نداشته باشد. خودکامه‌گی حاکمان این منطقه -خاصه ترکیه، قطر، و عربستان کنونی- مانع از بهبود شرایط منطقه و حل بحران مناقشات می‌گردد».
 
 
 
«اروپا درگیر جریان مهاجرت است و در این مسیر، ارتباط خود با ترکیه، افغانستان، و کشورهای آفریقای را جهت جلوگیری از ورود پناهندگان بیشتر محدود کرده است. اروپا، به شدت از بروز بحران آتی توسط پناهندگان نگران است. از سوی دیگر، از آشتی آمریکا و روسیه حمایت می‌کند. چرا که موجب کنترل سلاح‌های متعارف و هسته‌ای شده و موازنه قدرت را به ارمغان می‌آورد. چین رویکردی گستاخانه و لجبازانه در برخی از حوزه‌ها نسبت به همسایگان آسیایی خود، آفریقا، و آمریکای جنوبی اتخاذ کرده و هر آینه ممکن است که آمریکا با رویکرد دولت ترامپ از همین شکاف و رخنه نهایت استفاده را برده و خود را جایگزین آن به عنوان شریک قابل اتکای تجاری نماید».
 
«شاید بتوان ترتیبات تجاری امروز را نوعی سیاست واقع‌گرایانه دید. اما حقیقت مطلب این است که نظام بین‌الملل وقتی وابسته به توافقات کوتاه مدت باشد، ثبات چندانی نخواهد داشت. وقتی یک توافق دارای استراتژی درازمدت نباشد، لغو آن محتمل‌تر است. بدون وجود یک نظم آتی‌نگرانه، قوانین وسیع مقبول، و نهادهای قدرتمند، فضای بیشتری برای گسترش فساد موجود است. جهان به طرفی چندقطبی شدن می‌رود و ورود بازیگران دولتی و غیردولتی جدید موید همین مدعاست. اکنون گروه‌های مسلح خود تبدیل به یک جامعه هویتی شده‌اند. در جهان کنونی که شاهد یک سیر از پایین به بالا هستیم، قدرتهای بزرگ به راحتی و به تنهایی قادر به حل مناقشات منطقه‌ای خود نیستند. اما در کنار هم قادر به تضعیف بستر شکل‌گیری این مناقشات هستند. مناقشاتی که می‌توانند زنگ‌خطر آینده و نویدبخش مناقشاتی به مراتب بزرگتر باشند».
 
 
 
نایجل فاراژ حزب رهبر راست‌گرای یوکیپ پس از خروج انگلیس از اتحادیه اروپا
 
«دوست داشته باشیم یا نه، جهانی شدن یک حقیقت است. ما همه به هم وصلیم. بحران سوریه، در پی هجوم پناهندگان به اروپا سر از برگزیت درمی‌آورد که دود آن می‌تواند مستقیما به چشم اتحادیه اروپا برود. کشورهای اگر جهان صلح می‌خواهند، باید مدیریت مشترک امور بین‌المللی را در کنار هم صورت دهند».