سرویس جهان مشرق - مناقشات و تنازعات بینالمللی با توجه به وسعت یافتن مناطق درگیری، به طور روز افزون در حال افزایش است و هزاره سوم را تبدیل به بستر خطرناک بروز جنگهای داخلی و برونمرزی کرده است. کارشناسان، بر این باورند که سال 2017، سالی مملو از مناقشات و جنگهای داخلی و برونمرزی خواهد بود و در این میان، به 10 منطقه دارای اولویت اشاره کردهاند که در این گزارش به تفصیل به آن خواهیم پرداخت.
1. سوریه و عراق
تقریبا 6 سال از جنگ داخلی سوریه گذشته و نتیجه آن، 500 هزار کشته و 12 میلیون آواره است. بشار اسد همچنان به کمک ایران و روسیه بر سر کار است و البته بازپسگیری همه مناطق اشغالی توسط وی صورت نگرفته است. داعش پس از 9 ماه، دوباره پالمیرا را به دست آورد و اگرچه حلب از وجود جبههالنصره سابق خالی شد، اما اکنون با ادغام در القاعده در قامت فتحالشام خودنمایی میکند. درگیری حلب، یک حمله تمامعیار از سوی ارتش سوریه به حمایت ایران و روسیه را در خود داشت که تروریستهای مورد حمایت اردوغان را کاملا در شرایط تسلیم قرار داد. پس از آن، سه دولت روسیه، ایران، و ترکیه توافقی حاصل کردند و قرار شد که یک فرایند سیاسی برای پایان دادن به جنگ در قالب نشستی صورت بپذیرد. آمریکا با اکراه به این نشست دعوت شد و سازمان ملل هم به دلیل سیاستهای منفعلانه و کارنامه عملکرد ضعیفاش چندان به حساب نیامد. از سوی دیگر، ارتش سوریه به طور پراکنده حومه دمشق را از تروریستها خالی میکند و راه حل دیپلماتیک هم میتواند از هر گونه تنش بیشتر جلوگیری نماید.
حامیان اسد همچنان محکم در کنار او
جنگ علیه داعش ادامه دارد و باید این اطمینان حاصل گردد که این گروه بعدها سر بیرون نیاورده و موجب خشونت و بیثباتی نگردد. داعش در سوریه با دو جبهه مخالف روبرو شد. از یک طرف کردها باین گروه تروریستی درگیر شدند و از طرف دیگر دولت ترکیه که البته هر دو به شدت با هم درگیر شدند. اما نیز در این میان با جانبداری از کردها، به طریقی هم سعی در کاهش تنش میان ترکیه و کردها داشت که موفق نبود. یکی از مهمترین برنامههای دولت دانلد ترامپ باید این باشد که تا حد ممکن تنش بین اردوغان و کردها را کاهش دهد. زیرا اکنون داعش برای منافع آمریکا خطرساز شده و اگر تنش میان ترکیه و کردها تمام نشود، پیروز این قضیه داعش است. از آنجایی که داعش برخاسته از یک شکست در عراق بود، به راحتی میتوان انتظار داشت که گروه تروریستی دیگری فردا از خاکستر داعش سر بیرون آورده و دردسرساز شود. اکنون استراتژی گروههای تروریستی بر جذب جوانان ماجراجو و آسیبدیده اجتماعی از سرتاسر جهان بنا شده و رد پای ایدئولوژی افراطی و جهادی را در امروز ترکیه و برلین میتوان یافت.
ارتش سوریه موفق در به عقب راندن تروریستها
جامعه عراق امروز گسسته و آشفته است. درگیری با داعش هم شکافهای درونی بدنه نظام حکومتی عراق و هم اختلافات بین کردها، شیعیان، و اهل سنت را بیشتر آشکار ساخت و به غیر از اقدامهای مشترک اخیر در قبال آزادسازی موصل، دستاورد وحدت ملی خاصی دیده نشد. در این میان، ترکیه تلاش دارد تا به همت گروههای نیابتی خود در عراق با ایران رقابت کنند و تاثیرگذاری خود را داشته باشد. آمریکا اگر رهبری در عملیات آزادسازی موصل را جدی نگیرد، آنگاه شرایط را برای جولان گروههای نیابتی ایران و ترکیه جهت یکهتازی در رهبری عملیات آزادسازی آماده کرده است.
ارمغان تروریستها برای مردم بیگناه سوریه
2. ترکیه
حمله تروریستی سال نوی میلادی به یک کلوپ شبانه در استانبول نشانگر بروز خشونت بیشتر در آینده است. داعش رسما مسئولیت این حمله را بر عهده گرفت و اصطلاحا باید منتظر «سرریزی خشونت» در تداوم این حرکت، به سوریه و عراق باشیم. چالش دیگر ترکیه کردها هستند و که اگر به آن پایان ندهد، میتواند سببباز بروز یک بحران برای اردوغان گردد. تنش و مناقشه بین اردوغان و کردها با شکست آتشبس جولای 2015 وارد شدیدترین فاز خود در طی سه دهه اخیر شد که مجموعا موجب مرگ 2500 شهروند، نیروی شبهنظامی و نظامی، و نیروی امنیتی شده است. تنازعات و عملیاتهای سری 350 هزار انسان را بیخانمان کرده و چندین شهر در شمال شرقی اراضی کردهای ترکیهای و سوریهای را دچار ویرانی کرده است. کردها نیز در اقدامی تلافیجویانه، در یک بمبگذاری در استادیومی در استانبول، موجب مرگ 45 نفر شدند. اردوغان هم دستور بازداشت نمایندگان جنبش کردی و مسدود کردن یک کانال حیاتی به جایگاه سیاسی کردها که میتواند منجر به نقض حقوق محافظتی آنها شود را صادر کرد.
کردها در شمال سوریه و عراق پیشرفت خوبی حاصل کردند و این امر موجب نگرانی اردوغان شد و ریشه تنش امروزی را میتوان در این حقیقت دید. خطر کردها و داعش برای ترکیه، دولت اردوغان را متقاعد ساخت تا نیروهای خود را به دو کشور سوریه و عراق وارد سازد. عمدهترین اقدام داخلی دولت اردوغان به اعمال غایت سختگیری به اپوزیسیون داخلی که شامل بازداشت 100 هزار نفر میشد و تغییر قانون اساسی جهت قبضه کردن قدرت برمیگردد. از طرفی، کودتای جولای 2016 که البته شائبه خودساخته بودن ان هم مطرح است میتواند سکوی پرتاب خوبی برای اردوغان جهت موفقیت در رفراندوم قانون اساسی جدید در بهار آتی باشد.
رویکرد اقتدارگرایانه و دیکتاتوری اردوغان، حتی صدای اعتراض متحدین غربی ترکیه که این کشور را به عنوان قویترین ارتش اروپایی ناتو پیوسته تمجید میکردند درآورد. در تداوم همین امر، مسئله عضویت ترکیه در اتحادیه وضعیت بغرنجتری به خود گرفته و ترکیه هم در واکنش اتحادیه به رویکرد اقتدارگرایانهاش، رسما تهدید کرد که بطور یکجانبه توافق پناهندگان را ملغی کرده و پناهندگان بیشتری را به اروپا میفرستد. در حال حاضر، بیش از 2 میلیون و 700 هزار پناهنده در ترکیه ثبت شدهاند که ورود آنها به خاک اروپا هر آینه میتواند چالش بزرگی برای آنها به وجود بیاورد.
کردهای ترکیه
پس از سرکوب کردها توسط ارتش ترکیه، رابطه اردوغان با واشنگتن هم دچار مشکل عمیق شده است. آمریکا هم در پی کودتای اخیر ترکیه، درخواست اردوغان برای استرداد «فتحالله گولن» رهبر اپوزیسیون خارج از کشور دولت فعلی ترکیه را رد کرد. اردوغان هم در اقدامی تلافیجویانه، در حالی کهه برایش سخت بود به پوتین نزدیک شد و حادثه اخیر ترور سفیر روسیه در ترکیه، آنکارا و مسکو را حتی به هم نزدیکتر ساخت. ترکیه، هماکنون رویکرد ائتلاف با غرب را کنار گذاشته و به روسیه و ایران نزدیک شده است که البته دوستی ترکیه با ایران به دلیل اختلاف عمیق دیدگاهی بر سر سوریه و عراق چندان محتمل به نظر نمیآید.
3. یمن
یمن به خودی خود فقیرترین کشور در جهان عرب بود. جنگ نیز، نابودترش کرد. در اثر حملات ائتلاف عربستان، طبق آمار سازمان ملل، قریب به 4 هزار شهروند یمنی کشته شدند و فاجعه انسانی رخ داد. اکنون، میلیونها یمنی در شرایط وخیم قرار داشته و در انتظار یک آتشبس یا راهحل سیاسی هستند. عربستان سعودی در مارس 2015 برای جلوگیری از پیشروی حوثیهای یمن بر علیه دولت «منصور هادی» اقدام به حمله یکجانبه به این کشور کرد. گرچه حوثیهای یمن برخلاف باور عمومی، خیلی با ایران مرتبط نیستند اما ایران از گیر کردن عربستان در مرداب یمن کاملا استقبال میکند.
بمباران یمن توسط نیروهای ائتلاف عربستان
تلاشهای اخیر سازمان ملل که بالاخره پس از بحثهای فراوان در پی رویکرد منفعلانه این سازمان اتخاذ گردید هم نتوانست کمکساز باشد و سعودیها در ماه نوامبر 2016 نقشهراه پیشنهادی سازمان ملل را رد کرده و فقط خواستار بازگشت منصور هادی به راس قدرت شدند. در همان ماه، نیروهای حوثی همراه با «عبدالله صالح» رییسجمهور اسبق یمن دولت جدیدی را بنا نهادند. هنوز هم امید تحقق مصالحه و پذیرش نقشهراه از سوی دو طرف وجود دارد. عربستان نیز در پذیرش نقشهراه چشم به آمریکا و انگلیس که از آنها خط میگیرد دارد. یکهتازی امروز عربستان سعودی در یمن، خشم فروخوردهای است که سعودیها پس از ناکامی گروههای تحت حمایتشان چون داعش و القاعده در جریان سوریه و عراق دارند.
جنایت دهشتبار سعودیها در یمن
4. منطقه عظیم ساحل و دریاچه چاد
الف- مالی و گروههای مخالف
تنازعات ساحل بزرگ و حوزه دریاچه چاد موجب فجایع انسانی و آوارگی 4 میلیون و 200 هزار نفر از خانههای خود شده است. اکنون گروههای مسلح، جهادیون، و گروههای جنایی در این منطقه نفوذپذیر و متخلخل یکهتازی و خودنمایی میکنند. در سال 2006 بود که نیروهایی جهادی ساکن «ساحل» مرکزی، حملاتی را متوجه بورکینافاسو، نیجر، و ساحل عاج کرد و عملا آسیبپذیری این منطقه را آشکار ساخت. القاعده در کنار المرابطون و طیف نوظهوری از داعش اکنون منطقه مورد نظر را در تحت سیطره داشته و علاوه بر شهروندان بیگناه نیروهای ملی و بینالمللی را مورد حمله قرار میدهند. سازمان ملل با ماموریتی صلحآمیز اما بسیار خطرناک موسوم به «مالی» سعی در آرام سازی منطقه داشته است که از سال 2013 تاکنون 70 نفر از عوامل این ماموریت توسط این گروهها کشته شدهاند. اگر اجرا و انجام توافق صلح «باماکو» (پایتخت مالی) که در سال 2015 منعقد شد به خطر بیافتد، باید انتظار داشت که ماموریت صلح مالی هم در سال 2017 به توفیقی دست نیابد. ایجاد شکاف اخیر در صف شورشیان شمال کشور مالی و همکاری جنبشهای «اَزَواد» موجب گسترش گروههای مسلح تا مرکز این کشور شده است. طرح مسئله مالی جهت جلوگیری از گسترش تروریسم، در نشست ماه ژانویه اتحادیه آفریقا بسیار ضروری به نظر میرسد. در موارد دیگر، مرکز مالی از سوی گروههای ضعیف جامعه که به تبعیض از سوی دولت و ارجح دانستن ثروتمندان جامعه اعتراض دارند مورد حمله قرار میگیرد. دولت مالی، یک دولت فاسد و اقتدارگراست که از آنجایی که رویکرد سرکوب داشته در ایجاد اتحاد و تحقق صلح میان گروههای شورشی موفق نبوده است.
ابراهیم کیتا رییسجمهور کنونی مالی
مالی در سال 2012 انقدر اوضاع وخیمی از نظر کارکرد دولت نسبت ملت داشت که مردم ترجیح میدادند امنیت آنها توسط گروههای تروریستی حفظ شود. با توجه به ظهور افراطگرایان القاعده در شمال این کشور، کودتای سال 2012 و تغییر دولت هم نتوانست تب شورش و درگیری و تجزیهطلبی شمال را فروکش کند. در سال 2013 فرانسه به شدت مواضع تجزیهطلبان کشوری که هنوز هم در لفافه مستعمرهاش است را بمباران کرد و اوضاع تا حد قابل توجهی تخفیف بخشید. اما با این وجود، دولت مالی هنوز قادر به حذف گروههای تروریستی و صلح با شورشیان معتدل نیست و به نظر میرسد انتخابات ملی این کشور که سالهاست روی تحقق را ندیده، در آینده نزدیک حاصل نگردد. از این روزهای مالی، بوی خون و درگیری به مشام میرسد. چرا که القاعده هم مانند فرانسه، چشم به منابع غنی طلا و اورانیوم این کشور دارد. ضمن اینکه دولت رویکرد منصفانه و خوبی را در قبال جوامع «فولانی» و «تماشق» اتخاذ نکرده است.
اعتراضات خیابانی افراد امروزی قوم فولانی
یکی دیگر از چالشهای دولت مالی، «جبهه آزادیبخش مکینا» شاخهای از گروه انصارالدین است که وجود خارجی آن احساس نمیشود اما عملیاتهای ترور و بمبگذاری بسیاری را از سال 2015 صورت داده است. بسیاری از مقامات از وحشت مرگ توسط این گروه، از مناصب خود استعفا دادهاند. از طرف دیگر، شکاف بین دولت و مردم در مناطق روستایی بسیار زیاد است و درک تعیینکنندهای از دولت در این مناطق وجود ندارد. بازیگران منطقهای و فرامنطقهای هم نتوانستند نقش موثری در بهبود چالشهای باماکو ایفا کنند. دولت مالی تا آنجا پیش رفت که حق تامین امنیت و دفاع بخشهایی از کشور را به مخالفان شورشی بدهد اما به دو علت این امر تحقق نیافته است: اول اینکه روح تروریستی شورشیان خود نافی و مانع امنیت هستند و دوم اینکه، تهدید قدرت گرفتن آنها و تجزیهطلبی بسیار قوی میشود. تنها راه حل بحران این روزهای مالی، تحقق عدالت سراسری و تامین نظر مردم خارج از پایتخت تا حصول به یک ائتلاف ملی و در نتیجه، تضعیف گروههای تروریستی است. شکافی که با توجه به فساد مالی و اخلاقی دولتمردان فعلی مالی به همین سادگی رفع نمیشود.
ب- منطقه دریاچه چاد
هماکنون نیروهای امنیتی نیجر، نیجریه، کامرون، و چاد درگیر جنگ با مناقشه با گروه تروریستی بوکوحرام هستند. اگرچه رییسجمهور نیجریه در ماه دسامبر اعلام کرد که این گروه تروریستی را در جنگلهای «سامبیسا» منهدم کرده اما هنوز میتوان حیات را بازماندههای بوکوحرام در نیجریه دید. بررسی ریشههای ظهور و گسترش تروریسم این منطقه که علیرغم ربودن و گروگان گرفتن دختران و زنان، داوطلبان زن نیز به جهت دستیابی به فرصتهای اجتماعی و اقتصادی به گروههای تروریستی میپیوندند در یک اجماع منطقهای و بینالمللی بسیار ضروری است. اگر این چهار کشور فوقالذکر تصمیم به ایجاد راهکار مناسبی در قبال یکهتازیهای بوکوحرام نگیرند، دامنه فاجعه انسانی گستردهتر خواهد شد و از سوی دیگر بیتوجهی به بازسازی زیربنا و ساختار اقتصادی از سوی آنها، میتواند قبایل و اقلیتها را در دامان تروریسم بیاندازد و با آن همراه کند.
5. جمهوری دموکراتیک کنگو
نیمهشب پیش از آغاز سال نوی میلادی بود که مقامات کنگویی اعلام کردند توافقی جهت پایان دادن به اختلافات سیاسی این کشور حاصل شده است. به لطف و همت کلیسای کاتولیک این کشور، اختلافات شدید بین دو حزب اصلی این کشور به طور موقت حل شده اما پرزیدنت «جوزف کابیلا» هنوز توافقی که وی را تا پایان سال 2017 مجبور به کنارهگیری از قدرت میکند را امضا نکرده است. فرایند انتقال قدرت باید کاملا صلحآمیز و در پرتوی حمایت بینالمللی صورت بگیرد. عدم تاسی و تبعیت کابیلا از قانون اساسی در دوره دوم ریاست جمهوریاش موجب اعتراضات و درگیریهای خیابانی در کنگو گردید. فساد پایانناپذیر وسیستم انتخاباتی «همه چیز برای برنده» (به تاسی از انتخابات آمریکا) موجب وخیمتر شدن اوضاع برای کابیلا نیز شده است. بیثباتی کنگو یعنی بیثباتی غرب آفریقا و اگر کشورهای همسایه و سازمانهای بینالمللی یاری نکنند، احتمال جنگ داخلی در این کشور و سرایت برونمرزی آن میرود. طرح صلح «مُنوسکو MONUSCO» سازمان ملل هم بدون کمک سازمانهای حقوق بشری هیچ کمکی نمیتواند به کنگو بکند.
جوزف کابیلا
در سپتامبر 2016، 53 شهروند در گیر و دار اعتراضات خیابانی کشته شدند. دامنه این خونریزی گسترده شد و در ماه اکتبر به 93 نفر رسید. به نظر میرسد که در صورت عدم تعهد کابیلا به توافق حاصله اخیر، خیابانهای کنگو به رهبری حزب مخالف وی یعنی حزب «خیزش دموکراسی» به کارزار درگیریها و اعتراضات بدل شده و شاهد یک جنگ داخلی در کنگو در سال 2017 باشیم.
سربازان کنگوئی در گوما
6. سودان جنوبی
پس از سه سال جنگ داخلی، جوانترین کشور دنیا درگیر بحران بزرگی شده است. تنازع بین قبایل و دولت و خشونتهای قومی نسبت به یکدیگر، موجب مهاجرت یک میلیون و 200 هزار سودانی از کشور شده است. توافقنامه صلح سال 2015 نتیجهای نداشت و «سالوا کر» رییسجمهور این کشور در دسامبر 2016 خواستار از سرگیری یک آتشبس و گفتمان ملی از تمامی احزاب و قبایل کشور شد. اگرچه پیشرفتهایی از سوی کر مبنی بر حصول یک صلح ملی صورت گرفته از درگیری ماه جولای نیروهای دولتی و هواداران «رییک ماچار» رهبر مخالفان و معاون سابق رییسجمهور، نگرانیهای بینالمللی در مورد افزایش بحران در سودان جنوبی را افزایش داد.
جنگجویان ارتش سفید «جیکانی نوئر» در سودان
از زمان فرار رهبر مخالفان از کشور در ماه جولای 2016، رییسجمهور سودان قدرت خود را افزایش داد و امروز کماکان از توان ایجاد گفتمان صلح در کشور خود برخوردار است اما در حالی که وی تلاش دارد با گروههای بیرون از فرایند انتقال قدرت به گفتگوی سازنده بنشیند، «جوبا» (پایتخت سودان جنوبی» درگیر تنازعات و کشمکشهای گروهی است و در حالت آمادهباش به سر میبرد. حضور 4 هزار نیروی منطقهای جهت حفظ امنیت در آستانه مذاکرات داخلی، میتواند تهییجکننده طرفین و دور شدن روح سازش در آنها شود. ماموریت صلح سازمان ملل موسوم به «آنمیس UNMISS» هم نیاز به اصلاح و بازنگری دارد. به نظر میرسد که اگر کر در مذاکرات آشتی ملی موفق نباشد و از طرف دیگر هم نتواند از پتانسیل دوستی همسایگان خود همچون اوگاندا و سودان بهره ببرد، شاهد بروز یک تنش جدی و یا جنگ داخلی باشیم.
«سالوا کِر» رییسجمهور سودان جنوبی
7. افغانستان
15 سال از حمله آمریکا به افغانستان گذشته و این کشور براستی در این سالها تبدیل به یک خطر جدی برای امنیت و صلح بینالملل شده است. امروز اما پس از این سالها، طالبان در حال قدرتگیری در این کشور است و گروهک تروریستی حقانی مسئولیت حمله تروریستی به شهروندان را به عهده میگیرد. طیف سوم فلاکت وارده به مردم این کشور هم شامل داعش میشود که شیعیان را نشانه گرفته تا موجب تنشهای فرقهای شود. طبق آمار سازمان ملل، شمار حملات خشونتبار و تروریستی به مردم افغانستان دارای بیشترین تعداد در میان کشورهای جهان از سال 2007 تاکنون بوده است. تضعیف روز افزون نیروهای امنیتی افغانستان میتواند منجر به خلق فضاهای غیرقابل کنترل مملو از گروههای شبهنظامی منطقهای گردد.
طالبان در افغانستان
مسئله افغانستان به عنوان یکی از مهمترین موضوعات سیاست خارجی، حول محور انتخابات اخیر آمریکا میچرخید و دولت جدید دانلد ترامپ هنوز هیچ سیاست مشخصی در قبال افغانستان اتخاذ نکرده است. سپهبد «مایک فلین» -مشاور امنیت ملی ترامپ- به عنوان رییس ستاد عملیات ویژه مشترک در افغانستان بود که تروریسم افراطی اسلامی را تهدید اصلی بینالمللی میداند. به نظر میرسد که آمریکا همانطور که روسیه، چین، و پاکستان راه دفع تروریسم و مقابله با آن را در مذاکره با طالبان دیدهاند، آمریکا هم به همین سمت برود.
داعش در افغانستان
اما یکی از مشکلات قضیه این است که پاکستان پیوسته حامی طالبان و برخی گروههای تروریستی دیگر بوده است و به همین دلیل، پیوسته دولت کابل با آن زاویه و اختلاف شدید داشته است. کوچ عظیم افغانها در پاییز گذشته و اخراج 80 هزار افغانی از خاک پاکستان این تنشها را افزایش داده است. به اینها، دولت ضعیف افغانستان و فساد اقتصادی را هم اضافه کنید تا سرنوشتی نه چندان مطلوب را برای این کشور در سال 2017 متصور شوید.
8. میانمار
میانمار که اکنون «آنگ سان سو کی» -رهبر حزب "اتحاد ملی"، فعال حقوق بشر، و حامی صلح که جایزه نوبل صلح را دریافت کرد- را به عنوان مشاور دولت جدید دارد، از سوی وی، وعده تحقق آشتی ملی و خاتمهیافتن تنازعات داخلی را دریافت کرده است. اما حقیقت این است که «سو کی» و همراهانش کار بسیار سختی را پیش رو دارند. اخیرا بود که تنازعات گروهی مانع از تحقق صلح پس از 70 سال درگیری و دشمنی شد. در ماه نوامبر بود که ائتلاف 4 گروه متخاصم با صلح موسوم به «اتحاد شمالی» منجر به حمله به مراکز اصلی تجاری حاشیه مرز چین گردید. مردم مسلمان ستمدیده «روهینگیا» در این کشور طی این سالها به شدت تحت ظلم و اجحاف بودهاند و این امر موجب نگرانیهای بینالمللی شده است.
هنوز خشونت علیه مسلمانان در استان «راخین» در سال 2012 از یادمان نرفته است. راخینیها آرام و قرار ندارند و در ماه اکتبر و نوامبر هم حملات متعدد خشنی را علیه پلیس در مرز بنگلادش صورت دادند. پلیس هم در مقابل خشونت شدید از خود نشان داد و بسیاری از شورشیان را اعدام کرد. 27 هزار نفر از اهالی روهینگیا به بنگلادش گریختهاند. دهها برنده جایزه نوبل صلح در نامه سرگشاده خطاب به آنگ سان سو کی، ضعف وی در حصول و تحقق صلح و آشتی ملی و قصور در جلوگیری از اجحاف در حق مسلمانان میانمار را زیر سوال بردهاند. هماکنون، مسلمانان روهینگیا که هیچگاه خشونتطلب نبودهاند، هم از سوی گروه «حرکت الیقین» به شدت تحت ظلم هستند و هم از سوی ارتش میانمار. قطعا اگر «سو کی» موفق به ایجاد صلح داخلی نشود، منازعه و مناقشه گسترده میگردد و آتشش به دامان اکثریت بودایی این کشور میافتد.
مسلمانان مظلوم روهینگیا
9. اوکراین
از زمان شروع بحران اوکراین و درگیری با روسیه، 10 هزار نفر کشته شدهاند. کشور بیثبات است و دولت جدید دچار فساد اقتصادی. به نظر میرسد که اوضاع اوکراین پیچیدهتر شود. دانلد ترامپ -رییس جمهور جدید آمریکا- پیوسته حمایت و دوستی خود نسبت به ولادیمیر پوتین را نشان داده و منطق قضیه میگوید با توجه به رویکردی هم که آمریکای جدید نسبت به اتحادیه اروپا در پیش گرفته، اوکراین چندان امیدی نمیتواند به دوستان و حامیان اروپاییاش در مقابل روسیه داشته باشد. رهبران دولت روی کارآمده به حمایت غرب در سال 2014، اکنون به شدت درگیر تبعیض طبقاتی و فساد اقتصادی هستند. اکنون، غرب عدم تحقق وعده اصلاحات اقتصادی از سوی «پترو پوروشنکو» که برای روی کار آمدن او، حمایت تمامقد از وی کرد را به نظاره نشسته است. اگر پوروشنکو به همین صورت جلو برود و نارضایتی مردم افزایش یابد، طبیعی است که در انتخابات 2017 قدرت به دست احزاب حامی روسیه بیافتد و حامیان غربیاش بسیار متضرر شوند.
پترو پوروشنکو
طبیعتا غرب به سمت اعمال فشار بر پوروشنکو جهت تحقق اصلاحات اقتصادی و برچیدن بساط فساد اقتصادی و همچنین اعمال فشار تحریمی بر روسیه میرود اما در این میان، دانلد ترامپ میتواند مانع بزرگی باشد. احتمال اینکه آمریکای جدید که نشان داده که می×واهد روابط خوبی با پوتین داشته باشد، پیرو سیاستهای دولتهای سابق این کشور نباشد و این کار را برای اروپاییان بسیار پیچیده میکند.
10. مکزیک
به نظر میرسد که اگر ترامپ به وعدههای خود مبنی فسخ توافقنامه «نفتا»، ساخت دیوار در مرز بین آمریکا و مکزیک، و اخراج میلیونها مهاجر غیرقانونی مکزیکی عمل کند، باید منتظر یک تنش بزرگ بین دو کشور باشیم. اتصاف القابی چون موادفروش، جنایتکار، و متجاوز به مکزیکیها از سوی ترامپ، موجی از حمایت از سوی گروههای ملیگرای سفید آمریکا را به همراه داشت. در ماه سپتامبر بود که «انریکه پنیا نیهتو» رییسجمهور مکزیک جهت کاهش تنازع، از ترامپ دعوت کرد که به مکزیک برود و این کشور را از نزدیک مشاهده کند. ترامپ نیز به مکزیک سفر کرد که این امر با اعتراضات شدید در سرتاسر مکزیک روبرو شد.
اگر آمریکا دست به اخراج این خیل عظیم مهاجران مکزیکی بزند، قطعا باید نظارهگر بحران امنیتی و انسانی باشیم. مکزیکیهای مهاجر که غالبا فقیر هستند، همین حالا هم مستعد بروز انواع جنایت و اقدامات خطرناک هستند. نتیجه یک بررسی بهعملآمده در سال 2016 نشان میدهد که جنایت صورت گرفته در مکزیک و منطقه «محور شمالی» آمریکای مرکزی، منجر به مرگ 34 هزار انسان شده است که بیش از آمار افغانستان در همین سال است. اخراج مکزیکیها، آنها را به کانالهای خطرناکتری هدایت میکند و تحت سوءاستفاده گروههای جنایی و سیاستمداران فاسد قرار میدهد. منطقا، ترامپ به جای اینگونه اقدامات باید به سمت همکاری بیشتر با مکزیک رفته و از بروز هر گونه فاجعه جلوگیری نماید.
پوستری که خبر از تهدید و خطر موادفروشان و جنایتکاران مکزیکی به آمریکا در صورت تحریکات ترامپ میدهد
منابع:
https://www.crisisgroup.org/global/10-conflicts-watch-2017
https://www.csis.org/analysis/what-are-main-risks-we-face-middle-east
http://europe.newsweek.com/how-heal-wounds-south-sudan-civil-war-408274?rm=eu
https://www.csis.org/analysis/what-are-main-risks-we-face-middle-east
http://europe.newsweek.com/how-heal-wounds-south-sudan-civil-war-408274?rm=eu