کد خبر 684087
تاریخ انتشار: ۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۴

در هر حادثه‌ جانکاهی نظیر پلاسکو، بلاشک فرد یا افرادی و یا نهاد و نهادهایی مقصرند و باید هزینه قصور یا تقصیر را بپردازند؛ در آن تردیدی نیست؛ اما مهمتر از این اصل موضوعه، متدولوژی و شیوه‌ای است که برای مقصریابی به کار گرفته می‌شود.

به گزارش مشرق، حادثه پلاسکو به مثابه یک شوک روانی مهم و یکی از غم‌انگیزترین رویدادهای چند سال اخیر در ایران است. عدم تفکر پیشینی برای پیشگیری از این نوع اتفاقات، تاسف‌بارترین بخش ماجراست، اما یک قاعده عقلی روشن حکم می‌کند آنگاه که مع‌الاسف واقعه‌ای رخ داد، پس از رسیدگی‌های پسینی و تقلیل مرارت درباره آنچه رخ‌داده، تکثیر مهارت برای روی ندادن اتفاقات مشابه بعدی به عنوان مهمترین اقدام در دستورکار قرار بگیرد. یک پیش‌نیاز اصلی برای ارتقای این مهارتها، تحقیق درباره چرایی وقوع حادثه قبلی و علاج آن است.

در هر حادثه‌ جانکاهی نظیر پلاسکو، بلاشک فرد یا افرادی و یا نهاد و نهادهایی مقصرند و باید هزینه قصور یا تقصیر را بپردازند؛ در آن تردیدی نیست؛ اما مهمتر از این اصل موضوعه، متدولوژی و شیوه‌ای است که برای مقصریابی به کار گرفته می‌شود.  دستورالعمل جامعه سیاسی و بخشی از افکار عمومی ایران در این نوع مسائل حقیقتاً جالب و مطالب آنان در این زمینه‌ها خواندنی است.

به فاصله  چند دقیقه از فروریختن مجتمع پلاسکو در میان شعله‌های آتش، گروهی در برخی شبکه‌های اجتماعی با یک جمع‌بندی فوری از مجموعه‌ی آنچیزی که اتفاق افتاده، شهرداری و مشخصاً شهردار تهران را مقصر اصلی کا‌ن‌لم‌یکن شدن پلاسکو معرفی و حکم به ضرورت استعفای او دادند. بلافاصله به این منظور هشتگی هم در توئیتر راه‌اندازی شد و این جریان در روزهای بعد توسط برخی شخصیت‌ها و همچنین بعضی رسانه‌های رسمی اعم از مکتوب و سایبری هم دنبال شد.

مسئله‌ی متن پیش‌رو آن نیست که حکم به برائت مجموعه شهرداری در موضوع پلاسکو بدهد و یا اساساً در این باره که شهرداری هم تقصیری داشته یا خیر، قضاوت کند. با این حال بررسی یک مسئله، چندان هم پیچیده نیست و آن اینکه دلایل مطرح شده مبنی بر قصور یا تقصیر شهردار تهران در موضوع پلاسکو چه نسبتی با واقعیت می‌تواند داشته باشد؟

* شهرداری و پیشگیری از حادثه پلاسکو

فضای شکل گرفته علیه شهرداری را از دو جنبه‌ی دلایل و قائلان به آن می‌توان بررسی کرد. در دسته نخست، اولین و شاید مهمترین مطلبی که از سوی منتقدان شهرداری تهران بر آن تمرکز شد، «مسئولیت شهرداری برای پیشگیری از حوادثی مانند آتش سوزی پلاسکو» است. این گروه با این تصور که همه چیز در تهران به شهرداری ختم می‌شود، شهردار تهران را به خاطر سوءعملکرد در حوزه «پیشگری از حادثه» مقصر می‌دانستند. دامنه برخی اظهارات بعضاً عجیب در این حوزه به قدری گسترده شد که سفر محمدباقر قالیباف به شهر قم برای دیدار با مراجع هم دلالتی بر این سهل‌انگاری معرفی می‌شد.

احتمالاً تصور این عده بر آن بوده است که شهردار باید به صورت 24 ساعته با حضور فیزیکی در اماکن مختلف تهران به نگهبانی از آنها بپردازد. با این حال اصل این شبهه، به اندازه ملامت سفر شهردار به قم، مضحک نبود اما مدارکی که بلافاصله در برخی رسانه‌ها منتشر شد، نشان می‌داد اصل این ادعا علیه شهرداری تهران هم نسبت متقنی با حقیقت ندارد.

 

توئیت یک روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب؛ او به حضور قالیباف در قم همزمان با فروریختن پلاسکو اشاره کرده است

مصوبه هیئت وزیران در دولت حجت‌الاسلام روحانی، یکی از این اسناد است. در این سند که به تشریح وظایف وزارت تعاون، کار و رفاه‌ اجتماعی در قبال چنین مسائلی می‌پردازد آمده است که "گزارش‌های سازمان‌ها و واحدهای آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری‌های کشور در خصوص کارگاه‌های ناایمن شهری باید در اولویت بازرسی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی قرار گیرد." بدین جهت وزارتخانه مذکور جزو اولین نهادهایی است که باید در چنین حوادثی در مظان اتهام و مورد بررسی قرار بگیرد و سهم او در وقوع این واقعه‌ی دردناک تعیین شود.

 

مصوبه هیئت وزیران در دولت حجت‌الاسلام روحانی؛ بر اساس این  تصمیم، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی موظف شده گزارش‌های سازمان‌ها درباره کارگاه‌های ناایمن شهری را در اولویت بازرسی خود قرار دهد

به موازات این سند، اسناد دیگری نیز منتشر شد که نشان می‌داد شهرداری تهران در چندین نوبت مشخصاً نسبت به عدم ایمنی مجتمع پلاسکو هشدار جدی داده و از قضا یکی از ارگان‌هایی که این اخطاریه خطاب به آن رونوشت شده، اداره‌کل بازرسی وزارت کار بوده است. لذا با احتساب مصوبه‌ای که در هیئت وزیران تصویب شده، پیرو دریافت این اخطاریه، وزارت کار موظف بوده آن را در اولویت بازرسی خود قرار داده و اقدامات مقتضی اعم از پلمب یا هر برخورد دیگر را در دستور کار خود قرار دهد.

این موضوع در مصاحبه‌ 13 تیرماه سال 1394 علی نوذرپور معاون امور شهرداری های سازمان شهرداری ها و دهیاری های وزارت کشور تصریح شده است. او در پاسخ به سوال خبرنگار روزنامه دولتی ایران مبنی بر اینکه: "پس اگر این سند اجرایی بشود دستگاهی که در حادثه کوتاهی کرده باید جواب بدهد، در اینجا یعنی وزارت کار نه سازمان آتش‌نشانی، درست است؟" تاکید می‌کند: «بله، درحقیقت مقصر اصلی باید جوابگو باشد و به نوعی اینکه چه کسی کوتاهی کرده، روشن شده و این بلاتکلیفی‌ها تمام می‌شود؛ ... در همین سند آمده اگر آتش‌نشانی در بازدیدهای موردی خود با یک اشکال فنی در تأسیسات دولتی برخورد کرد و تشخیص داد در صورت بر طرف نشدن، خطر مالی و جانی برای مردم به همراه دارد، دستگاه مسئول مکلف است رفع خطر کند. درحالی که در گذشته این الزام وجود نداشت و در حد یک تذکر بود.

مرور آنچه رخ داده نشان می‌دهد وزارت کار این وظیفه کلیدی خود را انجام نداده است.

یکی از اخطارهای شهرداری درباره ساختمان پلاسکو؛ این اخطاریه به اداره کل بازرسی وزارت کار هم رونوشت شده است

* تجهیزات آتش‌نشانی ناقص بود؟

پس از انتشار اسناد مربوط به پیگیری‌های شهرداری تهران برای اخطار درباره عدم ایمنی پلاسکو، فشارها به شهرداری و محدود کردن تمام تقصیرها به این نهاد از دریچه دیگری پیگیری شد: نقص تجهیزات آتش نشانی. برخی سایت‌های متعلق به جریان رقیب سیاسی محمدباقر قالیباف گزارش‌های متعدد و متنوعی در این باره  منتشر کرده‌اند.

در یکی از گزارشها که با عنوان "همه تجهیزات جهانی که آتش‌نشان‌های پلاسکو نداشتند!" منتشر شده، تصاویر تجهیزات مختلفی از جمله هلی‌کوپترهای آتش‌نشان و ربات‌ها به نمایش گذاشته شده و توضیحاتی درباره جزئیات فنی این تجهیزات مندرج شده است.

در این موضوع که هرچه تجهیزات یک سازمان آتش‌نشانی پیشرفته‌تر، به روز‌تر و متنوع‌تر باشد، نقطه قوتی برای آن مجموعه به شمار می‌رود، تردیدی وجود ندارد و اساساً محل بحث هم نیست؛ بلکه پرسش از برقراری یک ارتباط علی و معلولی میان نقص‌های تجهیزاتی آتش نشانی تهران و وقوع فاجعه پلاسکو است. هلی‌کوپتر از مهمترین تجهیزاتی است که این روزها درباره آن صحبت می‌شود اما سوال آن است که اگر آتش‌نشانی تهران هلی‌کوپتر در اختیار داشت سانحه قابل پیشگیری بود؟

تصاویری که از عملیات آتش‌نشانی تهران در این سانحه مخابره شده، به روشنی نشان می‌دهد که نردبان‌های آتش‌نشانان به سادگی قادر بوده‌اند تا بالاترین نقطه ساختمان را به راحتی پوشش داده و به هر نقطه‌ای که آتش از آنجا زبانه می‌کشیده دسترسی داشته باشند. بنابراین نه تنها عدم حضور هلی‌کوپتر آتش‌نشان در این حادثه، لطمه‌ای به عملیات اطفای حریق وارد نکرده بلکه بنا به گفته آقای ملکی سخنگوی سازمان آتش‌نشانی، حتی اگر هلیکوپتری هم در میان بود به دلیل شرایط پیرامونی ساختمان پلاسکو، امکان پرواز در آن منطقه را نداشته است.

نردبان‌های آتش‌نشانی تهران در سانحه پلاسکو قادر بودند تا بالاترین نقطه ساختمان را پوشش داده و آب‌پاشی‌کنند

 
 

هلیکوپترهای آتش‌نشان معمولاً در شرایطی به  کار گرفته می‌شوند که سایر امکانات کاربردی‌تر آتش‌نشانی از جمله نردبانها قادر به دسترسی راحت به محل آتش نداشته باشند

ضمن آنکه اساساً هلی‌کوپترهای آتش‌نشان برای اطفای حریق در محیط‌های بسته ای چون مجتمع پلاسکو اولا کارایی خاصی ندارند و مهمتر اینکه باد شدید ناشی از چرخش بال‌های هلیکوپتر در این نوع حریق‌ها ممکن است به شعله‌ورتر شدن آتش کمک هم بکند. لذا در شرایطی که امکانات کاربردی تری مانند نردبان‌های با قابلیت دسترسی به بالاترین نقطه آتش وجود دارد استفاده از چرخ بال - حتی در صورت موجود بودن- چندان عاقلانه به نظر نمی‌رسد.

* بیلبوردهای ضدآمریکایی و فاجعه پلاسکو!

ارتباط دادن موضوع بیلبوردهای تبلیغاتی در شهر تهران بویژه بیلبوردهای حاوی محتواهای ضدآمریکایی به  سانحه پلاسکو نیز از اتفاقات جالب این روزهاست؛ برخی منتقدان قالیباف نوشته‌اند اگر شهرداری به جای بیلبوردهای ضدآمریکایی، هزینه آن را برای کمک به تجهیز بیشتر آتش‌نشانی به کار می‌گرفت از این رخداد غم‌انگیز پیشگیری می‌شد.

رجوع به برخی نکات و داده‌ها و بعضی مقایسه‌ها می‌تواند در این باره کارگشا باشد؛ اولاً تهران نیز همانند هر شهر دیگری بویژه در کلان‌شهرها و شهرهای مهم جهان، هم از بودجه‌های فنی و عمرانی و خدماتی و امدادی برخوردار است و هم منابع مالی معینی برای اقدامات فرهنگی و اجتماعی در اختیار دارد.

 

اتکا به چنین برهانی برای متهم کردن شهرداری تهران در حادثه پلاسکو به همان میزان مضحک است که در سانحه‌ای مانند فاجعه تصادف و آتش‌سوزی قطارها در هفت‌خوان سمنان گفته شود اگر بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به وزارت راه و شهرسازی می‌دادند از این اتفاق جلوگیری می‌شد!

در مقام مقایسه هم اگر کلان‌شهری همچون نیویورک‌سی‌تی که جمعیتی حدود 8.9 میلیون نفری دارد را هم در نظر بگیریم، بودجه‌ای که برای آتش‌نشانی این شهر در سال 2017 در نظر گرفته شده، رقمی معادل 2.3 درصد بودجه  کل این شهر است. شورای شهر تهران نیز رقمی حدود 17800 میلیارد تومان بودجه در سال 95 برای کل تهران مصوب کرده بود که از این مقدار 535 میلیارد تومان متعلق به آتش نشانی است. این اعداد نشان می‌دهد، 3 درصد از کل بودجه شهرداری تهران به آتش‌نشانی اختصاص یافته است.

 

بودجه آتش‌نشانی نیویورک معادل 2.3 درصد کل بودجه این شهر است. این نسبت درباره تهران 3  درصد است؛ به عبارت دیگر در تهران 7دهم درصد بیشتر از نیویورک به آتش‌نشانی بودجه اختصاص داده شده و به همین نسبت از منابع مالی سایر حوزه‌ها کاسته شده است. متن بودجه آتش‌نشانی نیویورک از این آدرس قابل دسترسی است

اساساً یک وجه اصلی مدیریت در هر ارگان و سازمانی، تخصیص متناسب منابع به بخش‌های مختلف است و ایده‌ای که حکم به صرف همه منابع برای یک مورد مانند آتش‌نشانی می‌کند، کیلومترها از خِرَد انسانی به دور است.

* نقش کمک به سوریه و عراق و لبنان در سانحه پلاسکو!

طی روزهای اخیر گستره‌ی ارتباط دادن پلاسکو به همه چیز تا سوریه و یمن و عراق و لبنان هم پیش رفته است. در یکی از مطالبی که کانال موسوم به «حامیان دولت یازدهم» منتشر کرده، تصویری از یک دستگاه آتش‌نشانی درج و زیر آن نوشته شده است که این تصویر را به جناب باقرخان قالیباف برسانید تا بعد از حلب و سوریه و لبنان و عراق و ... برای آتش‌نشانی در ایران هم تهیه کند.

 

 

صرف‌نظر از این سوال که "این کامیونت آتش‌نشانی معرفی شده به قالیباف با این سازوکار عملکردی که در تصویر قابل مشاهده است، چه کمک بیشتری می‌توانست به آتش‌نشانی در سانحه پلاسکو کند؟" مقصود از این نوع  نوشته‌ها کنایه به بعضی کمک‌های مالی و تدارکاتی ایران به کشورهایی نظیر سوریه، لبنان و عراق برای مقابله با داعش است. اما در این مورد هم اولاً بدیهی است که دستگاه مسئول و ذیر‌بط برای کمک به سوریه و عراق و لبنان، نه شهرداری تهران بلکه نهادهایی مانند وزارت خارجه و سپاه قدس و ... هستند و اینگونه مسائل هیچ ارتباط  مستقیمی با شهرداری تهران ندارد. اما اگر فرضاً تمام این امکانات هم از سوی شهرداری تهران در اختیار مجاهدان علیه داعش و سایر گروهک‌های تروریستی قرار گرفته باشد، باز هم چیزی عاید منتقدان نمی‌شود.

تا لحظه نگارش این متن، خسارت تاسف‌برانگیز رخ داده در حادثه پلاسکو شهادت 16 تن از پرسنل گرانقدر آتش‌نشان و جان باختن 4 تن از شهروندان عادی بوده است؛ اما دی‌میستورا نماینده رسمی سازمان ملل در امور سوریه می‌گوید فقط از ابتدای شروع جنگ در سوریه تا آوریل 2016(شش ماه پیش) نزدیک به 400000 نفر توسط گروهکهای تروریستی در سوریه کشته شده‌ و در آتش جنگ سوخته‌اند. این عدد مربوط به 6 ماه پیش است و آمارهای جدیدتر از عدد 460 هزار نفر هم حکایت می‌کنند. منابع مشابه می‌گویند نیمی از جمعیت بیست و سه میلیونی سوریه به دست تروریست‌ها آواره و بی‌خانمان شده‌اند.

به عبارت دیگر اگر جنبه‌های انسانی کمک به مردم سوریه و عراق و ... را نیز نادیده گرفته و صرفاً از پنجره مادی به آن بنگریم، سوال این است که صرف منابع مالی برای نگاه داشتن داعش در صدها کیلومتر دورتر از مرزها عاقلانه‌تر است یا جنگیدن با آن در خیابانهای اصفهان و تهران و اهواز؟ بویژه آنکه شواهد روشنی از تمایلات داعش برای ورود به خاک جمهوری اسلامی ایران وجود دارد؛ چندی پیش سرلشکر فیروزآبادی رئیس سابق ستادکل نیروهای مسلح اعلام کرد که داعش تا 40 کیلومتری مرزهای ایران پیشروی کرد و پس از مقابله سخت نظامی ایران مجبور به عقب نشینی شده است.

 

"معاذ الکساسبه" خلبان اردنی دچار حریق نشد؛ او زنده زنده توسط داعش سوزانده شد

میدان‌داران چه کسانی هستند؟

علاوه بر بررسی آنچه درباره عملکرد شهرداری در موضوع پلاسکو طی روزهای گذشته گفته شده،‌ تحقیق درباره میدان‌داران این عرصه هم جالب است؛ متاسفانه جستجوها در این‌باره بازهم نشانه‌هایی درباره «فنی» و «تخصصی» بودن این انتقادات به دست نمی‌دهد. روزنامه شرق در حوزه رسانه‌های رسمی و خبرنگاران حوزه‌های سیاسی و اجتماعی همین رسانه و برخی دیگر از جریده‌های متعلق به جریان دوم‌خرداد میدان‌دار اصلی این ماجرا هستند.
 
در حوزه شخصیت‌های مربوط به حوزه شهری و شورای شهر هم اساساً آنهایی بلافاصله به این جرگه پیوسته‌اند که فارغ از هرگونه بررسی‌های فنی، از دریچه «خصومت سیاسی» با محمدباقر قالیباف وارد موضوع شده‌اند. رحمت‌الله حافظی و چهره‌هایی نظیر آقای سرخو و تندگویان و دیگران بیش از هرچیز مخالف سیاسی قالیباف هستند و اراده آنها برای تحت فشار قرار دادن قالیباف بیشتر معطوف به مسائل سیاسی است تا مباحث فنی.

فجایعی مانند پلاسکو آنقدر عمیق و غم‌ناک است که ضرورت دارد پس از یک بررسی دقیق و کارشناسی درباره علل و ریشه‌های آن، هر مسئول و صاحب منصبی که تقصیری به گردن داشته، در هر رده‌ای که هست وادار به استعفا و محاکمه شود، اما طنز تلخ ربط دادن همه‌چیز به همه چیز و سایه‌انداختن سیاست‌بازی بر هرچیز، همیشه مهمترین مانع در برابر این امر در ایران بوده است.