این گزارش رهبر فکری این افراد را آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب معرفی میکند؛ در این روایت غرب و آمریکاییها بیاخلاق و ظالم معرفی میشوند که بهدنبال تسلط بر ایران و محروم کردن این کشور از پیشرفتهای علمی و فناورانه و وابسته نگهداشتن آن به قدرتهای خارجی ترسیم میشود. روایتی که در بخشی از نخبگان جامعه نیز تسری پیدا کرده و به مفهوم "مقاومت" در برابر آمریکا و همپیمانانش مانند رژیم صهیونیستی معتقد است.
آمریکاییها از مدتها پیش بهویژه در سه سال اخیر تلاش زیادی برای خنثیسازی و حتی مضر نشاندادن روایت رهبر انقلاب از حکومت و ماهیت آمریکا انجام دادند؛ دولت اوباما با فریب بهدنبال تغییر 15 ساله در ایران بود و تلاش داشت روایتهای دیگری را جایگزین روایت رهبر انقلاب از غرب بهویژه آمریکا کند؛ استراتژی که با آمدن ترامپ بهنظر میرسد شکست خورده است.
کلیات روایتهای جایگزینی که آمریکاییها میخواستند در جامعه ایران غالب شود، بدین شرح است: ایران میتواند به کشورهای غربی بهخصوص آمریکا به عنوان شریک بالقوه در کمک به ایران برای دستیابی به اهداف اعلام شده (نه فقط در فناوری هستهای بلکه همچنین در دیگر مسائل فناورانه، منطقهای و امنیتی) حساب کند. این روایت در تضاد با روایتی قرار میگیرد که ایران و غرب (خصوصاً آمریکا) را دشمنان غیرقابل اعتمادی در نظر میگیرد که در مسیر تقابل گام برمیدارند. روایت دیگر حول محور نیاز به صلح و ثبات منطقهای میچرخد که در آن این مساله مورد قبول است که میتوان برای دستیابی به ثبات مورد تایید نیازها و خواستههای ایران تا حدی با آمریکا و اتحادیه اروپایی کنار آمد و همچنین این موضوع پذیرفته شود که قدرتهای غربی مانند آمریکا به تعهدات خود پایبند هستند.
استراتژی براندازی "روایت" رهبر معظم انقلاب از آمریکا در داخل جامعه ایران، اکنون با پیروزی ترامپ که رویکرد آشکارتری در اسلامستیزی و از همه مهمتر ایرانستیزی دارد، شکست خورده و این اتفاق موجب شده است که صحت "روایت" آیت الله خامنهای از دشمن و آمریکا و زنده نگهداشتن تصویر یک دشمن بیرحم، بار دیگر به اثبات برسد.
استراتژی براندازی "روایت" رهبر معظم انقلاب از آمریکا در داخل جامعه ایران، اکنون با پیروزی ترامپ که رویکرد آشکارتری در ایرانستیزی دارد، شکست خورده و این اتفاق موجب شده است که صحت "روایت" آیت الله خامنهای از دشمن و آمریکا بار دیگر به اثبات برسد
نایاک در گزارش خود معتقد است عمر این روایت که آن را تندروانه میخواند، به دههها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برمیگردد: این روایت بر اساس روایتی عمیقتر و تاریخی استوار است که به یک قرن پیش برمیگردد. این روایت بر اساس مداخله غرب در ایران، اشغال این کشور، تلاش برای تبدیل کردن ایران به مستعمره، کودتای 1953 علیه محمد مصدق نخست وزیر قانونی ایران و حمایت غرب از حمله صدام حسین به ایران در دهه 1980 و استفاده صدام از تسلیحات شیمیایی علیه مردم ایران است. این روایت همچنین به سبب جریان بیوقفه تحریمهایی که علیه ایران اعمال شد و همچنین تلاش شکست خورده ایران برای حل آن از طریق مذاکره (تلاشهای انجام شده در زمان دولت خاتمی و توافق برزیل – ترکیه – ایران در سال 2010 که توسط آمریکا و اروپا رد شد) تقویت شد.
این گزارش در ادامه توضیح میدهد: مهمترین شکست هرگونه تلاش از جانب میانهروها برای ایجاد میزانی از اطمینان به مقاصد غرب در نتیجه حمله آمریکا به افغانستان به وجود آمد. اصلاحطلبان ایران تلاش کردند تا موافقت نیروهای تندرو را برای همکاری با آمریکا برای ایجاد ثبات در افغانستان پس از سرنگونی طالبان به دست آوردند. در حقیقت، دیپلماتهای آمریکایی و غربی قبول دارند که نقش ایران در کنفرانس بن در سال 2001 جاییکه درباره شرایط سیاسی افغانستان پس از طالبان تصمیمگیری شد، بسیار سازنده بود. با این حال، جورج بوش پاسخ این نیت خوب ایران را با وارد کردن نام این کشور در فهرست کشورهای محور شرارت در ژانویه 2002 داد.
شورای ملی ایرانیان آمریکا نیز در این گزارش هفت پروژه پیشنهاد داده بود تا روایت طرفداران نزدیک شدن به آمریکا را در مقابل روایت رهبر انقلاب تقویت کند؛ در انتهای این گزارش در همین رابطه آمده است: هر یک از این اقداماتی که در این گزارش مطرح شدند، ابتکارهایی دارای ریسک پایین و بازدهی بالا هستند. این ابتکارها در حالیکه مسئولیت مخالفت بالقوه و سوءمدیریت را بر دوش دولت ایران خواهند گذاشت، پیامهای واقعی را به کل مردم ایران میفرستند.
حال با آمدن ترامپ که رویکردی کاملا متفاوت با اوباما در برخورد با ایران دارد، بار دیگر اثبات کرد که "روایت" آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب از آمریکاییها تا کنون درست بوده که باید در مقابل آمریکا مقاومت کرد و نگاه به تقویت عناصر و قوای داخلی داشت تا بتوان قدرت آمریکا را به چالش کشید.
روزهای آتی و عملکرد ترامپ بیشتر نشان خواهد داد که "روایت" رهبر انقلاب از آمریکا به چه میزان از دقت و واقعبینی بهره برده بهطوری که تغییرات تاکتیکی در دولتهای آمریکا، نمیتواند ماهیت اصلی حکومت آمریکا را برای ایرانیان بپوشاند.