کد خبر 688439
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۷:۰۹

جشنواره سی و پنجم فیلم فجر تنها یک انیمیشن را برای اکران در جدول فیلمها داشت و این انیمیشن آخرین اکران جشنواره در کاخ رسانه ها خواهد بود.

به گزارش مشرق، هنگامی که تیزر نخست فیلم انیمیشن رهایی از بهشت را دیدم گمان کردم اثری حماسی و اساطیری خواهد بود که جای خالی آن را سال ها است در سبد تولیدات رسانه ای انیمیشن کشورمان حس کرده بودم. حکایتی از سلحشوری های یک پهلوان یا یک ابرقهرمان که رخداد های داستان را رقم می زند. بر خلاف برخی از دوستان وطنی که بهترین مرجع سینماتوگرافی و لحاظ کردن مسائل هنری – تکنیکی را انیمیشن سخیف و سطحی باورنکردنی ها (یا سایر آثار هالیوودی) ساخت استودیو (سابق پیکسار و فعلی) دیزنی پیکسار می دانستند، در انتظار یک تجربه بومی یا ایرانی اسلامی یک انیمیشن موفق و حرفه ای در زمینه قهرمان پروری و اسطوره سازی بودم. بالاخره موعد به سر آمد و در جشنواره فیلم فجر موفق به رویت و تماشای این اثر ساخته علی اسکویی شدم. اثری که در طی 4 سال و نیم تولید شده است.

با تماشای فیلم متوجه شدم می توان این فیلم را تلاشی سخت کوشانه در این راستا قلمداد کرد نه یک تجربه کاملا موفق!

در واقع تمام زیر ساخت و شالوده تکنیکی و هنری و همچنین محتوایی رهایی از بهشت دارای تطابق با معیار های حرفه ای در این زمینه است. می توان در این زمینه به طراحی چهره، طراحی فضا و فضا سازی، انیمیت یا متحرک سازی کاراکتر ها و ساختار فیلمنامه اشاره کرد. این موارد همگی به نحو خوبی در این انیمیشن انجام گرفته اند و دارای کیفیت بالایی هستند. حتی در بعضی از نکات برتر از استاندارد های جهانی یا آثار مشابه خارجی. خلاقیت استفاده از تکنیک متحرک سازی دو بعدی و تلفیق آن با تکنیک سه بعدی برای روایت کردن داستان در بخش های مختلف ستودنی است. در واقع بیشتر شجاعت استفاده از این نوآوری را باید ستود. در شرایطی که گرایشات به ژانر فانتزی سه بعدی و خلق کیفیت های برابر با واقعیت در انیمشین ها روندی فزاینده به خود گرفته و در این مسیر اقبال به استفاده از چنین روش هایی رو به کاستی گذاشته است، تیم سازنده و کارگردان از عنصر خلاقیت خویش در این عرصه به خوبی استفاده کرده اند. طراحی چهره شخصیت ها نیز سطح خوبی از ذوق هنری و همچنین شخصیت پردازی را یکجا به نمایش می گذارد و با نیم نگاهی به هر شخصیت به راحتی می توان با آن ارتباط برقرار کرد و بعد از مدتی احساس آشنایی با آن داشت.

فضا سازی ها نیز از دیگر نقاط خوب و روشن رهایی از بهشت به شمار می روند. ترسیم فضا های سه بعدی اما دارای برتری نسبت به بخش فضا های دو بعدی است و به صورت کلی اصول ذهنی مورد نظر کارگردان در آن روایت شده است. از جمله این موارد نیز نورپردازی و شیدینگ است که در حد قابل قبولی بوده و گاهی اوقات لحظاتی خاطره انگیز را در ذهن مخاطب بر جای می گذارد. طرح کلی فیلم نامه نیز نکات خلاقانه ای را در بر دارد و شاهد به کار گرفتن تکنیک های جالبی از سوی نویسنده و کارگردان برای روایت کردن داستان هستیم. به صورت کلی نوآوری های زیادی در زمینه فنی برای تولید این انیمیشن صورت گرفته است که برخی از آنها در کشور برای نخستین بار اتفاق افتاده اند و جای تحسین دارد.
اما با تمام این خوبی ها و نوآوری ها رهایی از بهشت هنوز هم با یک تجربه موفق فاصله دارد و تکنیک های ذکر شده در حد ابداع باقی می ماند و شاهد تکرار و به هم پیوستگی این خلاقیت ها در کل اثر نیستیم.
داستان دارای یک ساختار غیر مستقیم است. نویسنده تلاش کرده تا از طریق داستان انتزاعی و تخلیل که راوی زن داستان آن را تعریف می کند و آن چیزی نیست جز انعکاس تصویر قهرمان واقعی مورد نظر زن، داستان خویش را بگوید و قهرمان را معرفی کند. در این ساختار شاهد سه مقطع زمانی مختلف هستیم:
زمان حال که راوی در آن حضور دارد.
زمان گذشته که سرمنشاء رخداد ها بوده است و زمان نامشخص ناکجا آبادی که اتفاقات داستان در آن رخ می دهند و تصویر انعکاس یافته قهرمان در آن به نمایش در می آید.

بخش اعظم داستان در زمان تخیلی سپری می شود و در انتها به تدریج شاهد کنار هم قرار گرفتن تکه های پازل داستان هستیم تا به ماجرای اصلی داستان پی ببریم و با شخصیت واقعی قهرمان آشنا شویم. مشکل داستان در همین قسمت نمایان می شود.

روای ماجرا زنی است که از خارج کشور با شنیدن داستان تصمیم عجیب قهرمان، از طریق دوستش علاقمند به کشف انگیزه او برای ترک آمریکا و پشت سر گذاشتن تمام موقعیت های شغلی، مالی و تحصیلی خویش شده و سفر خویش را آغاز می کند.

انگیزه سفر زن قابل درک نیست، شاید اگر شغل او نویسندگی یا خبرنگاری بود این انگیزه برای مخاطب باورپذیر می شد. صرف شنیدن یک ماجرا محرک قابل قبولی برای تعقیب یک فرد آنهم در سه قاره مختلف در سراسر جهان در 3 دهه گذشته محیر العقول می نماید.

پس از این شاهد سفر مرحله به مرحله او در تعقیب قهرمان هستیم. در این قسمت نیز ماجرا خیلی سر راست روایت می شود تا به ایران برسد. تنها شاهد یک توقف او در لبنان هستیم. در صورتی که قهرمان فیلم پیش از آمدن به ایران اوج مجاهدتش را در لبنان انجام داده بود و راوی زن تنها با یک توقف کوتاه از لبنان راهی ایران می شود.

مشکل و تضاد محتوایی و ساختاری فیلم در اینجا است. در واقع وجه شباهتی میان راوی و قهرمان که شهید چمران است به چشم نمی خورد. از نظام اعتقادی راوی هیچ چیز نمی دانیم، او معتقد به چه چیزی است؟ از چه چیزی متنفر است یا از چه چیزی خوشش می آید؟ اینها مواردی است که شخصیت راوی را در سطح نگه داشته است. راوی صرفا یک زن کنجکاو است. کنجکاوی به تنهایی عاملی برای یک سفر سلوک وار شناخت یک قهرمان کافی نیست. هنگامی که زن راوی که مشخص است شخصی غیر مسلمان می باشد و در خارج از ایران حجاب ندارد، وارد ایران می شود به ناگاه شاهد هستیم که او چادر بر سر دارد. این اتفاق به سادگی خرید یک ساک یا چمدان توسط راوی اتفاق می افتد و هیچ دلیلی برای این تغییر جز اجبار قانونی در جمهوری اسلامی ایران به ذهن متبادر نمی شود!

در صورتی که تغییر در سلوک و رفتار راوی در این گونه داستان ها ریشه در تاثیر گرفتن او از قهرمان و در واقع آرمان های قهرمان دارد. قهرمان (شهید چمران) به خودی خود یک انسان است و آنچه او را از دیگران متمایز کرده است اعتقادات و عمل او به آرمان ها و نظام عقیدتی اش است که منجر به رفتاری خاص و والاتر از شان یک انسان می شود. سوالی که پیش می آید این است که آرمان های قهرمان یا شهید چمران چیست که حاضر می شود از آمریکا به لبنان و ایران بیاید و رفاه را ترک گوید و در میدان جنگ حاضر شود؟ آن هم در شرایطی که کسی از او این درخواست را نکرده است؟

رهایی از بهشت هیچ پاسخی برای این سوال ندارد. ما نمی فهمیم انگیزه شهید چمران از انجام این کار ها چه بوده است. فقط می دانیم آدم خوبی بوده و تلاش داشته تا با آدم های بد نبرد کند. البته نباید این نکته را فراموش کرد که با توجه به فضای کلی این فیلم، گروه مخاطب آن کودکان و نوجوانان است و نه بزرگسالان. شیوه روایت و گویش داستان نیز تناسب خوبی با این گروه مخاطبین دارد.

در هر داستان از طریق بیان ویژگی های شخصیتی قهرمان می توان مخاطب را به نظام اعتقاداتی او علاقمند کرد. امری که در فیلم بدان هیچ توجهی نشده است و ویژگی بارز شهید چمران مهربانی او به نظر می آید. تاکید زیاد بر روایت شهید چمران از طریق داستان تخیلی پهلوان باعث شده تا شخصیت شهید چمران در پس او قرار گیرد و پهلوان تخیلی به عنوان یک شخصیت مستقل و نه برگرفته از شهید چمران معرفی شود.

مشکل بزرگ دیگر فیلم نمایش صحنه های در آغوش گرفتن همسر توسط شهید چمران در چند جای مختلف است! نمایش چنین مواردی مشکل بزرگ فیلم به شمار می رود. در واقع با شناختی که از شهید چمران و تقوا و عمل و اخلاق مداری او نزد همگان روایت شده انجام چنین کاری (در آغوش گرفتن همسر) نسبت ناصحیح به ایشان است.

جدا از این موارد تولید این صحنه ها از نظر اخلاقی و شرعی دارای مشکل می باشد و تناسب و تعلق با اثری که سعی در روایت زندگی یک شهید نخواهد داشت. در نظر بگیریم اگر شهید چمران زنده بود این صحنه را می پسندید؟

نمونه خوب این کار، فیلم چ ساخته حاتمی کیا است. علاقه شهید چمران به خانواده را در این اثر می توان به خوبی دید.