دیدگاه ممنوعیت ورود تمامی مسلمانان به آمریکا، بر اساس نظر سنجی‌هایی که چند ماه پیش صورت گرفته، با تأیید بیش از نیمی از مردم آمریکا همراه بوده است.

سرویس جهان مشرق - «دولت جدید آمریکا پیش بینی واکنش‌های نسبتاً قوی در جهان در مورد اقدامات جدید ترامپ بر ضد حدود 200 میلیون مسلمان را نداشت. تعدادی که تنها 13 درصد از مسلمانان را شامل می شوند.» این را یک سایت نزدیک به دولت جدید آمریکا با نام برایت بارت مطرح کرده است. در همین راستا بود که عبدالله بن زاید در فتوایی مضحک گفت که این اقدام مسلمانان را هدف قرار نداده است.
 
این تصمیم در راستای وعده‌های ترامپ در جریان سخنان خود انتخاباتی‌اش انجام شد، اما اعتراضات زیادی در فرودگاه‌های آمریکا بر ضد این تصمیم شکل گرفت که بسیاری از عرب‌ها و مسلمانان و چپ گراها در آن حاضر بودند.
 
دیدگاه ممنوعیت ورود تمامی مسلمانان به آمریکا ( و نه تنها اتباع 7 کشور مذکور) بر اساس نظر سنجی‌هایی که چند ماه پیش صورت گرفته، با تأیید بیش از نیمی از مردم آمریکا (71 درصد از میان جمهوری‌خواهان ، 34 درصد از میان دموکرات‌ها و 49 درصد از میان افراد مستقل) همراه بوده است. در جریان تبلیغات انتخاباتی اعتراضی از سوی دموکرات ها در مورد غیراخلاقی یا غیرقانونی بودن این اقدام مطرح نشد، بلکه‌ این موارد براساس رویکردهای منفعت طلبانه مورد بهره‌برداری قرار گرفت.
 
روزنامه الاخبار لبنان نوشت: برخی اعتقاد داشتند که این ممنوعیت می‌تواند شامل تمامی طاغوت‌ها از میان مسلمانان باشد که متحد آمریکا و اسرائیل هستند. برخی دیگر اعتقاد دارند این تصمیم می‌تواند باعث افزایش توان جذب عناصر افراطی به گروه‌های تروریستی شود. برخی دیگر نیز نسبت به مجاز نبودن ایجاد ممنوعیت ورود بر اساس طبقه‌بندی‌های دینی اعتراض داشتند، چرا که این موضوع با اولین اصلاحات صورت گرفته در قانون اساسی آمریکا در اعمال محدودیت های دینی منافات دارد.
 
ترامپ اصرار دارد این گونه وانمود کند که تصمیمش بر ضد مسلمانان نیست، با این وجود سفارت آمریکا در سرزمین‌های اشغالی در بیانیه‌ای رسمی اعلام کردند که یهودیان متولد شده در هر یک از هفت کشورِ مشمول این ممنوعیت، می‌توانند به آمریکا سفر کنند و شامل ممنوعیت مذکور نمی شوند.
 
 
 
در همین راستا رودی جولیانی مشاور ترامپ در گفت‌وگو با شبکه فاکس نیوز اعلام کرد که این تصمیم تلاشی برای اجرای طرح انتخاباتی ترامپ برای جلوگیری از ورود تمامی مسلمانان به داخل آمریکا است. رویترز نتایج یک نظرسنجی را منتشر کرد که دو روز پیش در همین رابطه صورت گرفته بود. این خبرگزاری مدعی شد که 42 درصد از آمریکایی‌ها با این تصمیم موافق هستند. این موضوع را نیز می‌توان در چارچوب هجمه تبلیغاتی جهانی و غربی  بر ضد اسلام و مسلمانان ارزیابی کرد.
 
در رابطه با نشانه‌های سرکوب و فشار موجود در کشورهای غربی دو دیدگاه مطرح است. اول دیدگاه لیبرال که مبتنی بر محبوبیت شخصی واحد بوده و می گوید که ترامپ با افکار عمومی مردم جاهل بازی کرده و غرایز آنها را تحریک کرده و به صورتی مبهم موفق به پیروزی در انتخابات شد. در این زمینه حتی می‌توان به بالا بودن تعداد آراء هیلاری کلینتون اشاره کرد. این در حالی است که نظام انتخاباتی آمریکا مبتنی بر آراء الکترال در هر ایالت است و پیش از این 4 رئیس جمهور بدون کسب اکثریت آراء به کاخ سفید راه پیدا کردند.
 
تسخیر افکار عمومی غوغاسالار یا بیچاره بر اساس توصیف کلینتون یکی دیگر از نظرات لیبرال ها است. در این راستا می‌توان به نظرات برخی شخصیت‌ها در رابطه با حسرت خوردن به دوران باراک اوباما اشاره کرد. در این زمینه برخی عرب ها در روزنامه‌ها و سایت‌های اجتماعی می‌نویسند که اگر اوباما می‌توانست برای پنچمین یا ششمین بار رئیس جمهور شود،‌شاید فلسطین را نجات می داد.
 
نظریه دوم مبتنی بر استمرار روند امپراتوری آمریکا و ایجاد تغییرات جزیی در دکور و میزان دریافت مالیات‌ها و افزایش روند آن است. در این زمینه شخصیت ترامپ به تنهایی مورد توجه قرار گرفته و نگاهی به شکاف واقعی موجود در کشور که شاخص‌های فرهنگی سیاسی و از بین برده است، نمی‌شود. رسانه‌های جهانی در این زمینه به اعتراضات در فرودگاه‌ها توجه کرده و آن را بزرگ‌نمایی می‌کنند و نمی‌خواهند به این موضوع اذعان کنند که بیشتر اعتراض ‌کنندگان از میان عرب‌ها و مسلمانان مهاجر هستند.
 
 
 
تحولاتی که در آمریکا اتفاق می‌افتد از سوی رسانه‌های عربی مورد توجه قرار نمی‌گیرد، این موضوع نشان دهنده ترس و وحشت رژیم‌های عربی از دولت ترامپ است. طاغوت های آل سعود به نام اسلام حکومت می‌کنند ، اما نسبت به توهین به اسلام و مسلمانان به دست دولت های غربی و دشمن صهیونیستی هیچ اقدامی از خود نشان می‌دهند. دولت‌های غربی با تمامی راهکارهای ممکن به دنبال ضربه زدن به اسلام هستند و می‌خواهند به قداست نص قرآن آسیب زنند.
 
آنها حتی می‌خواهند در صورت امکان اسلامی جدید با نصوص مقدس جدید راه اندازی کنند. مقامات اتریش در سال 2015 تصمیم ویژه‌ای در رابطه با تعریف و طراحی مجدد اسلام گرفتند. براساس این قانون روحانیون مسلمان باید به زبان آلمانی صحبت کنند و شایستگی حرفه‌ای خود را یا از طریق گذراندن دوره دولتی در دانشگاه وین یا اتمام برنامه ای مشابه با آن به اثبات برسانند. همچنین قانون مؤسسات، مسلمانان را ملزم می‌کرد که مواضع مثبتی نسبت به دولت و جامعه اتخاذ کنند. البته در زمینه اصطلاح "مواضع مثبت" اختلاف نظر وجود دارد اما در رابطه با اصل اطاعت پذیری از دولت متفق القول هستند.
 
قوانین ضد اسلام و مسلمانان، امروز در اشکال مختلف در کشورهای غربی وجود دارد. حدود 20 ایالت آمریکا قوانین مربوط به ممانعت از شریعت اسلام را پیاده کرده‌اند. این در حالی است که ایالت‌های دیگر نیز وضع قوانین مشابهی را در دستور کار خود دارند. تبلیغات غربی باعث شده بخش گسترده‌ای از ملت آمریکا و ملت‌های غربی که قوانین ضد شریعت را اعمال کرده‌اند، از بروز اسلام نگرانی داشته باشند. امروز غرب خود را از اسلام می ترساند و دولت‌های غربی با این به اصطلاح خطر با روش های مختلف برخورد می‌کنند، از اعمال قوانین ویژه در رابطه با برقع و نقاب گرفته تا جلوگیری از پوشیدن لباس های دریایی مخصوص زنان مسلمان تا ارائه تعریف مجدد از اسلام برای مسلمانان از سوی غیر مسلمانان.
 
رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا این پیشنهاد را مطرح کرده که از هر مسلمانی که وارد این کشور می‌شود، این سوال را بپرسند  که با شریعت موافق است یا نه؟ و اگر پاسخ وی مثبت بود، از آمریکا اخراج شود. به این ترتیب غرب که نسبت به لائیسم بودن خود به مسلمانان افتخار می کند، قوانین ویژه‌ای را برای سرکوب مسلمانان به کار گرفته است. این یعنی اینکه لائیسم غربی آمادگی دارد جهت اعمال محدودیت بر ضد اسلام و مسلمانان با مبانی لائیسمی خود نیز مخالفت نماید.
 
 
 
ملت سوییس در یک نظرسنجی شرکت کردند و با کسب 57.5 درصد قانون ویژه تحریم اذان در مساجد را اعمال کردند، آن هم در کشوری که تنها 4 مأذنه در آن وجود دارد. آنها در کشوری که تعداد زنان نقاب دار به اندازه تعداد انگشتان یک دست می‌شود، به بهانه دفاع از حریم زنان، نقاب را ممنوع کردند. آنها دست دادن زنان با مردان را واجب کردند. شهرهای فرانسه ممنوعیت استفاده از بورکینی ( لباس شنای مخصوص زنان مسلمان) را اجرا کردند و پلیس این کشور بلافاصله اقدام به اجرایی کردن این قانون کرد. البته دادگاه عالی این کشور مدتی بعد [در نتیجه فشارهای افکار عمومی] این قانون را لغو کرد.
 
دشمن بر ضد مسلمانان در کشورهای غربی پیشینه گسترده‌ای دارد، اما مسلمانان و کشورهای آمریکای لاتین و آفریقا با چنین نمادهایی از دشمنی و اسلام‌ستیزی مواجه نیستند. در این معنا تاریخ غرب استعماری مرتبط با ایدئولوژی اسلام‌هراسی می‌شود که با رویکردهای اسلام ستیزی اشتراکات زیادی دارد.
 
جنگ حقوقی و خشن بر ضد اسلام و مسلمانان همواره با استفاده از ابزارهای بومی مسلمان دنبال می شود. به عنوان مثال حضور محمد ارکون در کمیته استاسی برای مشروعیت بخشیدن به این اقدامات ضروری است. همچنین تعیین مسلمانان در پست‌های غیر مؤثر نیز در این کشورها به یک عرف سیاسی تبدیل شده است.
 
هنگامی که مناظرات انتخاباتی بین ترامپ و هیلاری کلینتون در رابطه با اسلام مطرح شد، اعتراضاتی که کلینتون مطرح کرد و لیبرالیسم غربی نیز همواره از آن حمایت می‌کند ، اعتراض به ممنوعیت کامل مسلمانان در آمریکا است که ترامپ در تبلیغات انتخاباتی خود گفته بود این اقدام را در دستور کار قرار می‌دهد. این اعتراض به آن علت است که این اقدام روند جاسوسی بر ضد مسلمانان را دچار مشکل کرده و مانع از حضور مسلمانان در اعلام جنگ بر ضد خود اسلام و سایر مسلمانان می شود. دلیل هیلاری کلینتون این بود که آمریکا برای جاسوسی و دریافت اطلاعات مختلف از مسلمانان، نیازمند همکاری تعدادی دیگر از آنها است.
 
 
 
کنگره‌های مؤسسات عربی و اسلامی در آمریکا در دهه 80 قرن گذشته میلادی مجموعه نشست‌هایی را در رابطه با روش‌های جلوگیری حقوقی از هدف قرار دادن عرب‌ها و مسلمانان از سوی دفتر تحقیقات فدرال آمریکا انجام دادند، اما همین سازمان‌ها (بعد از اینکه از سوی سفارتخانه های دولت های حاشیه خلیج فارس تحت کنترل در آمد) مجموعه نشست هایی را ترتیب می داد تا به هواداران و اعضای خود روش‌های کمک به دفتر تحقیقات فدرال آمریکا در جاسوسی از مسلمانان را آموزش دهد. حتی برخی از مسلمانان در غرب، نسبت به تحریک بر ضد مسلمانان دیگر ، از غیر مسلمانان نیز پا را فراتر گذاشته‌اند.
 
ناصر خضر عضو حزب محافظه کار و سوری الاصل به شدت وجود برقع در دانمارک را رد می‌کند و می‌گوید که از سال 2009 تاکنون خواستار ممنوعیت برقع در این کشور بوده است. احمد ابوطالب مراکشی الاصل و عضو حزب کار هلند نیز پیشنهاد توقف کمک‌های دولتی به تمامی زنان برقع پوش را مطرح کرده است.
 
در هفته‌ای که گذشت، در حالی که کسی از حاکمان کشورهای مسلمان واکنشی نسبت به تصمیم آمریکا مبنی بر ممانعت از ورود اتباع هفت کشور اتخاذ نکرد ( و تنها دولت ایران به مقابله به مثل با دولت آمریکا اقدام کرد) نویسنده سعودی سایت العربیه اصرار داشت بگوید که اقدام ترامپ ضداسلامی نیست و تصمیم وی  مبنی بر ممنوعیت ورود اتباع هفت کشور، تصمیمی بر ضد اسلام به شمار نمی‌رود، چرا که عربستان را از این قاعده مستثنی کرده است. وزیر انرژی عربستان نیز در این زمینه با وی موافق است.
 
 
 
در هفته‌ای که فرودگاه‌های آمریکا مملو از حوادث داغ بود، معترضان لیبرال، حسن رفتار مترجمان عراقی و سایر جاسوسان برای نیروهای اشغالگر آمریکایی را یادآور می‌شدند. قانون آمریکایی باید این موضوع را مدنظر قرار دهد. این افراد شرایط خاصی دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. هر اندازه که مسلمانان از سوی آمریکایی‌ها مورد اهانت قرار گیرند ، لیبرال ها و حتی چپ گراها این نکته را یادآور می‌شوند که کشورهای مسلمان در نیروهای مسلح آمریکا و جنگ‌های مجدد کشورهای عربی و اسلامی تأثیر بسزایی دارند. غربی ها می‌گویند مسلمانان تا زمانی که در حال خدمت پروژه هدف قرار دادن مسلمانان دیگر باشند، مورد پذیرش هستند. این واقعیت پشتوانه تاریخی نیز دارد.
 
شارل دوگول در سال 1959 از نگرانی های مشابه جامعه غربی خبر می دهد و می گوید: ما قبل از هر چیز ملت اروپا هستیم که نژاد سفید پوست را تشکیل می‌دهیم، اما آیا مسلمانان را با عمامه ها و شلوارهایشان دیده‌اید؟ شما به راحتی می‌توانید تشخیص دهید که آنها فرانسوی نیستند. شما می‌خواهید ترشی را با روغن مخلوط کنید، اما حتی اگر شیشه را تکان ‌دهید، بعد از مدتی می‌بینید که آنها از هم جدا می‌شوند. عرب ها عرب هستند و فرانسوی‌ها فرانسوی.
 
 
شارل دوگول  
 
آیا فکر می‌کنید که جامعه فرانسه می‌تواند 10 میلیون مسلمان را در خود جای دهد؟ مسلمان‌ها فردا ممکن است 20 میلیون نفر و پس فردا 40 میلیون نفر شوند. ما اگر با هم ادغام شویم، فردا تمامی عرب ها و تمامی بربرها از الجزایر فرانسوی خوانده می شوند. چطور می‌توانیم مانع از حضور آنها در متروپل شویم؟ این مطالب در کتاب جان ولاک اسکات با عنوان سیاست حجاب قرار دارد. این کتاب بهترین کتاب در نقد لائیسم فرانسوی و دشمنی آنها بر ضد اسلام و مسلمانان است. همچنین تاریخ جنگ فرانسه در الجزایر نیز بهترین نمونه‌ها برای مقایسه دشمنی غرب معاصر با اسلام است، چرا که تمام بهانه‌هایی که در آن زمان گفته شده بود، امروز نیز برای راه اندازی جنگ ها و هجمه غرب بر ضد اسلام به کار گرفته می‌شود.
 
برخی ها حجم وحشیگری فرانسوی‌ها در استعمار الجزایر را فراموش کرده‌اند. با آغاز سال 1872 فرانسوی ها باعث کشتار 3 میلیون الجزایری شدند. به این ترتیب توصیف "کشور یک میلیون شهید" برای الجزایر اصلاً کافی نیست. در این زمینه می‌توانید به کتاب بررسی سطح معیشت ساکنان روستائیان قسنطین از آندری نوشی مراجعه کنید. جنگ فرانسه از آغاز قرن 19 باعث ایجاد فضایی شد که جامعه شناس آمریکایی ادموند بیرک سوم آن را جنگ فرهنگی توصیف کرده است.
 
این جنگ باعث تخریب مدارس و کتابخانه‌ها و مدارس دینی شده و املاک مردم را به تسلط فرانسوی ها در آورد. (در این زمینه باید به فصل تروریسم و دین: انگلیس و الجزایر اشاره کرد که در کتابی با عنوان جامعه‌شناسی اسلام آمده است.) این جنگ برگرفته از نژادپرستی غیرمخفی است که از ابزارهای مختلف بهره می‌گیرد ، علاوه بر این که روح انقلاب فرانسه نیز در تفسیر و توجیه وحشیگری های این کشور تحت عنوان روشن‌فکری و انقلاب برای ملت الجزایر تأثیرگذار بوده است.
 
 
 
دشمنی غربی بر ضد اسلام و مسلمانان ویژگی‌های متعددی داشته است، این دشمنی می‌تواند ابعاد دینی (مسیحی یا یهودی ) داشته باشد که دین اسلام را دین دشمن خود می‌داند، چرا که این کشور تلفیقی از تمدن مسیحی و یهودی است. این دشمنی آشکار در کلیساهای آوانجلیستی کاملاً روشن می‌شود. این موضوع را می‌توان در سخنرانی معروف پاپ بندیکت شانزدهم ملاحظه کرد که از کینه و نفرت تاریخی  کلیسا بر ضد اسلام پرده برداشت و گفت که بین دین عقل و منطق و دین بدون عقل و منطق تفاوت وجود دارد.
 
دشمنی ایدئولوژیک گسترده ای بین راست گرایان و لیبرال های چپ گرا با اسلام وجود داشت، به نحوی که امکان تمایز آنها ممکن نبود. طلال الاسد کارشناس مسایل بین الملل در این زمینه به موضوع انفصال موقت سه دانش‌آموز دختر محجبه از تحصیل اشاره کرده و می گوید که غالبا ایجاد تمایز بین دشمنی لیبرال های لائیک و راست گرایان تندرو با اسلام مشکل است. در این رابطه شخصیت‌های فرهنگی فرانسه از جمله ریجیس دبریه طوماری را امضا کردند که تصمیم وزیر آموزش فرانسه در لغو این تصمیم را با تعامل با خطر نازی ها در دهه سوم قرن گذشته میلادی مقایسه کرده است.
 
بهانه‌های راست‌گرایان و چپ‌گرایان شامل دستاویزهای امنیت ملی و و مسائل مربوط به قوم گرایی و لائیسم و حقوق زنان می شود. با این‌ وجود ژاک شیراک در دستور خود در سال 2003 ، کمیته استاسی موسوم به کمیته حجاب را تشکیل داد. این کمیته گرچه علاوه بر حجاب، پوشش یهودی قلنسوة را نیز ممنوع کرد، اما بنا به گفته جان و ولاک اسکات این تصمیم برای ضرورت انحراف از هدف اصلی و انحصاری این کمیته گرفته شد. به این ترتیب لائیسم سخت‌گیری خاصی بر ضد مظاهر اسلامی یا مظاهری که به نام اسلام شناخته می شدند، از خود نشان داد.
 
حتی هنگامی که برخی نویسندگان و فعالان دیدگاه‌های خود را مبنی بر رد تصمیم آنها در زمینه ممنوعیت حجاب اعلام کردند، مجله چپ گرای لیبراسیون فرانسه عنوان این بیانیه را تغییر داده  و آن را با عنوان بله به حجاب در مدارس لائیک معرفی کرد.مجله زنان بروشوا نیز تمام کسانی که با این تصمیم مخالفت می کردند را به اصولگرایی متهم کرد.
 
توجیه راست گرایان نیز در زمینه امنیت ملی در این روال قرار دارد. به همین علت است که بسیاری نسبت به بیش از 2700 یورش به منازل مسلمانان در فرانسه در پی انفجار تروریستی در پاریس در سال گذشته سکوت کردند. لائیسم فرانسه در قبال کاتولیک‌ها و یهودیان بسیار سهل‌انگار هستند. اما در مورد مسلمانان بسیار سخت‌گیری می‌کنند. از سال 1958 میلادی دولت فرانسه به میزان 10 درصد در بودجه مدارس دینی و خصوصی سهیم هستند، بدون اینکه آنها را در معرض امتحانات داخلی قرار دهند.
 
اما این دولت برای احداث یک مدرسه اسلامی بعد از مذاکرات فشرده هشت ساله با آن موافقت کرد. هنگامی که فرانسوا میتران در سال 1984 از ادغام مدارس در چارچوب نظام آموزشی یکپارچه لائیک خبر داد، تظاهرات گسترده‌ای با عنوان آزادی مدارس در این کشور برگزار شد. در آن زمان هیچ کس به خطری که لائیسم را تهدید می کرد، نپرداخت. معامله بزرگ لائیسم در رابطه با مقامات دینی در استان های الزاس و موزیل صورت گرفت، یعنی جایی که آموزش دینی برای یهودیان و کاتولیک ها الزامی است. به این ترتیب کمیته استاسی دستور لغو این مدارس یا این روش دینی را صادر نکرد.
 
 
 
جنبش دشمن بر ضد اسلام و مسلمانان در آمریکا شامل جریان‌ها و عناصر مختلف می‌شود:

1- کلیساهای آوانجلیست
2- سازمان‌های صهیونیستی که از هیچ فرصتی برای ضربه زدن به اسلام و مسلمین دریغ نمی‌کنند.
3- نیرو‌های امنیتی و پلیس محلی.
4- رسانه‌های راست‌گرا.
5- شخصیت‌های مطرح ملحد غربی نظیر ریچارد دوکنز و سام هرس و کریستوفر هشتشنز. که روش اسلام‌ستیزی آنها بسیار متفاوت از دشمنی احتمالی آنها با مسیحیت و یهودیت بود.
6- برخی کلیساهای شرقی در کشورهای مهاجر.
7- لبنانی های متحد شده با صهیونیست ها. مانند بریجیت گابریل که از فعالا ترین عناصر تبلیغاتی بر ضد اسلام بود.
 
در هر حال روند اسلام ستیزی نیازمند عناصر بومی (مسلمان و مسیحی) است تا بتواند موارد مخفی در اسرار دیانت هاب متخاصم را شناسایی کند. در اولویت‌بندی‌های نژادپرستی استعمار فرانسه در الجزایر، رتبه عرب ها حتی از آمازیگ ها نیز پایین تر درج شده بود. آنها فرد عرب را به شدت و به صورت نامعقولی شهوانی می خواندند. در این رابطه می‌توان به کتاب نیل مک ماستر با عنوان "مهاجران استعمار شده و نژادپرستی ، الجزایری‌ها در فرانسه " مراجعه کرد.
 
 
 
آنها اینگونه رواج می دادند که این غریزه افراطی جنسی برای زنان سفید پوست خطرناک است، این اعتراضات در شرایط کنونی نیز در آلمان و برخی دولت‌های اروپایی دیگر مطرح می‌شود. به این ترتیب جنایت‌های جنسی سفیدپوستان بر ضد زنان هرگز مورد توجه قرار نمی‌گیرد، اما همین تجاوزها اگر منسوب به مهاجران عرب باشد، به شدت برجسته می شود.
 
دشمنی غربی‌ها با عرب‌ها و مسلمانان ابعاد سیاسی نیز دارد. بخشی از عرب‌ها و مسلمانان در طول دوره بعد از جنگ سرد هرگز تسلیم غرب نبودند و به مخالفت خود با رویکردهای امپریالیستی آمریکا و اشغالگری رژیم صهیونیستی ادامه می‌دادند. در همین راستا در دو دهه گذشته نیروهای اشغالگر آمریکایی از عراق بیرون رانده شدند و در افغانستان شکست خورده‌اند. فراموش نکنیم که اشغالگران آمریکایی همچنین به بدترین شکل از لبنان این کشور کوچک خاورمیانه نیز شکست خوردند و خارج شدند.
 
رشته‌ای وجود دارد که رویکرد های استعمار غربی در کشورهای ما را به روی کار آمدن ترامپ مرتبط می‌کند. با این ‌وجود نژادپرستی آشکار از سوی غرب بر ضد اسلام برای تعامل خشن و همراه با سرکوب بر ضد مسلمانان قطعا باعث آزادی بیشتر مسلمانان خواهد شد، حتی اگر مدت این اتفاق طولانی باشد.