به گزارش مشرق، آخرین روزهای حضور باراک اوباما در کاخ سفید بود که جان کری، وزیر امور خارجه او در یادداشتی نوشت: «روابطمان با ایران بسیار مناقشهبرانگیز خواهد ماند و ما باید اعمال فشار را بر ایران حفظ کنیم تا بتوانیم برنامه موشکی ایران را عقب بنشانیم ... اهداف دیگر ما، فشار بر ایران برای دست کشیدن از حمایت تروریستها، پایان دادن به بیتوجهی به حقوقبشر و توقف مداخله ثباتزدایانه در امور همسایگانش است.»
دونالد ترامپ، رئیسجمهور جدید آمریکا پس از پای نهادن در کاخ سفید، خیلی زود نشان داد که به این نقشه راه پایبند است.
جمله «ایران با آتش بازی میکند» که برآمده از یکی از توئیتهای آقای ترامپ بود، خیلی زود در رسانههای جهان بازتاب یافت و درست در همان روز (15 بهمن 95) که رئیسجمهور آمریکا آن جمله را در توئیتر نوشت، 25 شخص و نهاد تحریم شدند. مستمسک اصلی، ارتباط با برنامه موشکی ایران بود. این اقدام پس از یک آزمایش موشکی توسط ایران صورت گرفت که تعارضی با قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد نداشت.
نه در داخل و نه در خارج از ایران تقریبا هیچکس تردیدی ندارد که سیاست رئیسجمهور جمهوریخواه ایالات متحده، اعمال فشار بر ایران خواهد بود و باز هم کسی تردیدی ندارد که توان موشکی ایران و محور مقاومت، اصلیترین محورهایی این اعمال فشار خواهند بود. اما بهنظر میرسد انگارهای در حال شکل گرفتن در بخشهایی از جامعه است که بر تقویت احتمال رویارویی نظامی بین ایالات متحده و ایران دلالت دارد. بخشی از شکلگیری چنین انگارهای میتواند طبیعی باشد چرا که در ایران جمهوریخواهان بیش از دموکراتها به جنگطلبی شناخته میشوند. حمله به سکوهای نفتی ایران در دوران ریگان جمهوریخواه صورت گرفت، بوش پدر با عراق جنگید و بوش پسر، افغانستان و عراق را اشغال کرد. اما بخش دیگری از این انگاره نه طبیعی که برساخته برخی است که احساس میکنند از نمد بزرگنمایی تهدید ترامپ برای ایران میتوانند کلاهی برای خود بسازند. این «برخی»، در دوران اوباما که اکنون خود میگویند جنگطلب نبوده هم معتقد بودند که «سایه جنگ» را از سر ایران زدودهاند و اصلیترین دستآورد توافق هستهای وین را بر مبنای مکتب کپنهاگ، امنیتیزدایی کردن ایران و برنامه هستهایش میخواندند. اما شاید دلایلی وجود دارد که بالعکس، اکنون امنیتیسازی مساله نوع تقابل ترامپ با ایران در افکار عمومی را موجه میدانند.
در این یادداشت قصد آن است که بررسی شود تهدید «جنگ ترامپ علیه ایران» تا چه حد جدی است؟ اصولا اگر آمریکاییها بتوانند با ابزار نظامی به هدفی نائل آیند، فرقی بین دموکراتها و جمهوریخواهان در بردن دست به سوی ماشه وجود دارد؟
الف – اینکه جمهوریخواهان و دموکراتها تفاوت چشمگیری از نظر جنگطلبی دارند، قابل اثبات نیست. در هر دو جنگ جهانی اول و دوم در آمریکا دموکراتها بر سر کار بودند. جنگ ویتنام را دموکراتها آغاز کردند و هری ترومن، تنها رئیسجمهور آمریکا که از بمب هستهای استفاده کرد، یک دموکرات بود. هر چند برای ورود آمریکا به جنگ دوم جهانی توجیه حمله ژاپنیها به پرل هاربر وجود داشت اما وسعت ورود آمریکا به نبرد، به پاسخگویی به ژاپن محدود نشد. در طول 100 سال گذشته، در جنگهای دموکراتها، بیش از 600 هزار آمریکایی کشته شدهاند. تردیدی در جنگطلبی جمهوریخواهان نیست اما اینکه دموکراتها عناصری صلحطلب هستند هم ادعایی غیرواقعی است.
ب – دولتهای آمریکا اعم از دموکرات و جمهوریخواه، در صورتی که برای اهدافشان لازم ببینند و برآوردشان از ورود به جنگ پیروزی باشد، هیچکدام از اقدام به نبرد تبری نمیجویند. اگر باراک اوباما به این نتیجه میرسید که باید به جنگ با ایران برود و نتیجه این جنگ مثبت خواهد بود، قطعا تردیدی در آن نمیکرد. ترامپ هم همینگونه است. آنچه رئیسجمهور سابق را بازداشت، نه متغیرهای شخصیتی وی که محاسبات راهبردی بود. تاثیر متغیرهای شخصیتی در ساختار پیچیدهای چون ایالات متحده قطعا محدود و مضیق است.
ج – برای اقدام نظامی تنها توانایی نظامی مطرح نیست بلکه مساله هزینه – فایده مطرح است. هیچگاه اقدام نظامی که هزینه آن بیشتر از فایدهاش باشد در دستور کار واشنگتن قرار نخواهد گرفت. دستکم باید این تصور وجود داشته باشد که هزینه اقدام نظامی کمتر از فایده آن است و اگر خلاف آن اثبات شود، برای حزب مجری جنگ هزینهبر خواهد بود کمااینکه هزینه تجاوز به عراق برای بوش پسر و حزب جمهوریخواه و کل اقتصاد آمریکا کمرشکن بود. آمریکاییها با قابلیتهای دفاعی ایران و نوع پاسخگویی نامتقارن ایران بهخوبی آشنا هستند. آمریکایی که در منطقه اصطلاحا جناح داده و نیروهای خود را پراکنده کرده است، نقاط متعددی را برای ضربه خوردن در صورت وقوع جنگ پدید آورده است که هیچکدام در صورت اقدام نظامی علیه ایران در امان نخواهند بود. علاوه بر آن در این منطقه اسرائیل حضور دارد که امنیتش برای آمریکاییها بسیار مهم است و در صورت اقدام نظامی علیه ایران دیگر امنیت نخواهد داشت.
د – به حرفهای ترامپ در دوران مبارزات انتخاباتی هم باید توجه کرد. اگر امروز ترامپ بهدنبال محدودیت ورود مهاجرین به آمریکاست، دقیقا بهدنبال اجرای وعدهای است که خود داده است. اگر نیامده بهسراغ اوباماکر رفت، باز هم برای اجرای وعدههایش بود. پس اجرای وعدههای انتخاباتی اجمالا مهم هستند، هرچند که ممکن است برخی قابل اجرا نباشند. آیا ترامپ در دوران رقابتها، از جنگهای پیشین آمریکا انتقاد نکرده بود؟ اکنون خود میخواهد جنگی سختتر و پرهزینهتر از جنگهای قبلی بهراه اندازد؟ آیا این ترامپ نبود که در مصاحبه با لری کینگ اظهار داشت که آمریکا نباید وارد جنگ عراق میشد و آیا او نبود که گفت «تاکنون ما حدود شش تریلیون دلار برای این جنگها صرف کردهایم. با این پول میتوانستیم کشورمان را دو مرتبه بازسازی کنیم. نتیجه این وضع نیز آن بوده است که در موقعیت بسیار بدی قرار گرفتیم»؟
برخی کارشناسان نیز بر این باورند که واشنگتن در دوران ترامپ بهدنبال کنشهای پرتنش علیه تهران نیست. دکتر ابراهیم متقی در این خصوص میگوید: «در خصوص مسائل مربوط به ایران من بعید میدانم که ترامپ خواسته باشد از ساز و کارهای کنش پرشدت بهرهگیری کند. واقعیت این است که آمریکا نمیخواهد با ایران در خلیجفارس درگیر شود، اما این درگیر نشدن به معنای این نیست که آمریکا از "سیاست پرستیژ" استفاده نکند.» دکتر هادی آجیلی هم در این خصوص معتقد است: «فکر نمیکنم که ترامپ به عنوان رئیسجمهور نه به عنوان هیأت حاکمه و تیم، شخصا علاقهمند باشد که درگیری جدیدی ایجاد کند در منطقه. مواجهههایی مانند مواجهههای ایران و آمریکا در خلیج فارس فکر نمیکنم موجب درگیری شود و ترامپ بخواهد وارد جنگ دیگری در منطقه خاورمیانه شود. مسئله ترامپ خاورمیانه نیست بلکه چین است.»
ه – مگر این نیست که ترامپ بهدنبال محدودسازی موشکی ایران است؟ مگر این موشکها برای امنیت رژیم صهیونیستی و متحدان آمریکا در منطقه، مشکل شناخته نمیشوند؟ طبعا ترس از موشکها، ترس از شلیک آنهاست نه ترس از وجود آنها. آیا منطقی است ترامپ کاری کند که این موشکها واقعا به سوی اسرائیل شلیک شوند؟ نه فقط موشکهای ایران، که موشکهای متحدین ایران هم! با آغاز کردن یک جنگ، این اتفاق خواهد افتاد. اگرچه برخی رفتارهای ترامپ عاقلانه بهنظر نمیرسند اما تا این حد دیوانگی هم از سوی او متصور نیست.
و – بیتردید ترامپ بهدنبال اعمال فشار بیشتر بر ایران است بیتردید ادبیات تندتری هم نسبت به اوباما دارد. اما هراس از اقدام نظامی او چندان منطقی بهنظر نمیرسد.