به گزارش مشرق، اولین کارگردان برنامه «صبح جمعه» بعد از انقلاب اسلامی و پیشکسوتگویندگی و هنر دوبلهای که به تازگی با ایفای نقش آیت الله کاشانی در سریال «معمای شاه» بیش از پیش دیده شد، کسی جز حمید منوچهری نیست. با منوچهری از بدو ورودش به حوزه دوبله و گویندگی، مخالفت پدر برای ورود به دنیای هنر، کارگردانی اولین برنامه «صبح جمعه» بعد از انقلاب و پسرانش که این روزها راه پدر را رفتهاند گفتوگو کردیم.
**آقای منوچهری صدای شما بیشتر از چهرهتان برای مخاطب آشناست.
- عشق اول و آخر من رادیو بوده، هست و خواهد بود و هنوز هم در سن 75 سالگی و بعد از 24 سال از پایان بازنشستگی هنوز هم عاشقانه رادیو را دوست دارم. مدتی پیش بنا به کسالتی که داشتم در بیمارستان بستری شدم و بعد از ترخیص اولین کاری که انجام دادم حضورم در رادیو بود. رادیو و دوبله و تئاتر را با یکدیگر به طور همزمان آغاز کردم.
** عشق به رادیو و دوبله از کجا در وجود شما نشات گرفت؟
- از دبستان عاشق این کار شدم اما دقیقا نمیدانم چه اتفاقی درونم افتاد. شاید عشقی است که از طرف حضرت دوست به من ودیعه داده شده است. در سال 36 و درست همزمان با تحصیل در مقطع دبیرستان که 16 سالم بود در مهمانی با زنده یاد هوشنگ کاظمی آشنا شدم و از علاقهام به رادیو با ایشان صحبت کردم و او هم گفت که فردا برای دوبله به استودیو دی سی آی بیا. شاید ایشان نیز زمانی که با من هم کلام شدند احساس کردند ممکن است صدای من مثمر ثمر باشد. در آن سالها جلال مقامی نیز در آنجا فعالیت میکرد و من کار حرفهایم را از این طریق شروع کردم. سال 42 نصرت الله محتشم من را به رادیو ایران معرفی کرد. در بدو ورود خیلی نگران بودم و میترسیدم که بین این تعداد آدم چطور میتوانم موفق شوم. اما ایشان به من دلگرمی میدادند. بعد از دو ماه که پذیرفته شدم، 6 قسمت داستان شب را برایم ارسال کردند و من که قبلتر پیشینه فعالیت در رادیو را داشتم، تنها یک جمله از این نمایش پیدا کردم که الان هم در خاطرم هست: خاقان بن خاقان بن خاقانی وارد میشود. یادم است در آن زمان صدای ایشان را تقلید میکردم. محتشم صدای «جان وین» را در فیلم «فاتح» گفته بود که در یکی از صحنههای معروف فیلم شعاری میداد و من آنقدر این سکانس را دیده بودم حفظ شده بودم. بعد از مدتی که در استودیو نشسته بودم ایشان به صورت درگوشی به من گفتند منوچهری اگه احیانا 40 سال دیگر هم مثل محتشم حرف بزنی، همه میگویند که این مثل محتشم حرف میزنه و همه متوجه میشوند، پس تصمیم بگیر تا خودت باشی! و من نیز بعد از این ماجرا تمام تلاشم را به کار بستم تا دیگر تقلید نکنم.
** در این سالها در حیطه بازیگری هم ورود پیدا کردید، اما در هیچکدام به اندازه دوبله حضور پررنگی نداشتید.
- بله، درست است. تقریبا در یک بازه زمانی سه فعالیت را با یکدیگر انجام دادم. رادیو و دوبله و بعد هم تئاتر. هر از گاهی نیز کارهای تصویری انجام میدهم و در این شاخه زیاد پر کار نیستم،چراکه معتقدم من کار خودم را دارم، اما بسیاری از بازیگران ما بیکار هستند و اگر من در کنار دوبله و رادیو، بازیگری هم انجام دهم، درحقیقت حق آنها را ضایع کردهام. به همین دلیل معمولا کارهای تصویری قبول نمیکنم مگر اینکه استثنایی باشد. زمانیکه ما وارد حیطه دوبله شدیم، تعداد متقاضیان خیلی محدود بود. به راحتی میتوانستید صداهای خوب را از بد تشخیص دهید و از توانمند بودن هنرجوها این موضوع را متوجه میشدید.
** اما بسیاری میگویند که بهترین دوبلورهای ما، بهترین بازیگرهایمان هستند.
- از سال 59 تا 61 که کارهای دوبله و رادیو کمتر بود، هر شب روی صحنه تئاتر بودم. اما در حال حاضر به این دلیل که خیلی از عزیزان بازیگر بیکار هستند، من که رادیو و دوبله را دارم،جای بازیگران را نخواهم گرفت. از نظر مالی نیز به اندازه خودم درآمد دارم و نیاز مالی ندارم و آنچه که در طول این سالها کسب کردم از همین رادیو و دوبله است.
** خانواده شما با اینکه شما به سمت هنر گرایش پیدا کرده بودید، راضی بودند؟
- پدرم با آمدن من سمت این حرفه کمی مخالف بودند و من نیز سعی کردم مزاحمت کمتری برایشان ایجاد کنم. ایشان ارتشی و مهندس ماشین آلات بودند. شاید دوست داشتند که من نیز راه خودشان را ادامه دهم و من نیز که عاشق دوبله بودم نتوانستم. اما الان نیز در این سن انگیزه و عشق بیشتری دارم و هنوز یکی از آرزوهایم این است که پشت میکروفون رادیو قرار بگیرم.
** و این موضوع برای فرزندان شما نیز تکرار شد؟
- پسرانم وحید و امیر در حیطه رادیو و دوبله هستند و جزو موفقین این حرفه به شمار میروند. حقیقتش را بخواهید باید بگویم با حضور فرزندانم در این حیطه مخالف بودم چراکه معتقد بودم کار ما بسیار بی رحم است. اما در کنار این به آنها گفتم اگر فقط عاشق این کار هستید پا به این حیطه بگذارید، چراکه عشق خیلی از ناملایمات را برایتان هموار میکند و انتخاب را به عهده خودشان گذاشتم. الان نیز هر کدامشان نزدیک به 20 سال است که در این حیطه فعالیت میکنند و من نیز همیشه در اغلب آثارم از حضورشان بهره میبرم.
** در کارنامه کاری شما، کارگردانی برنامه «صبح جمعه» به چشم میخورد که اتفاقا اولین کارگردان این برنامه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بودید.
- بله، از سال 60 تا 66 کارگردانی این برنامه را به عهده داشتم. که یکی از مشکلترین برنامههایی بود که تا به حال تجربه کردم. آنهم به این دلیل که این برنامه در برهه زمانی جنگ شنیده میشد. قطعا در شرایطی که مردم کشور با یکسری کمبودها مواجه هستند و زیر بمباران به سر میبرند، خنداندن آنها کار سادهای نیست. در «صبح جمعه» با عزت مقبلی، محسن فرید، فرهنگ مهرپرور، صادق بهرامی، هوشنگ بهشتی،منوچهر آذری،علیرضا جاویدنیا و ... از بودن در کنار این اساتید بسیار استفاده کردم و لذت بردم. من فقط کار را هدایت میکردم و دوستان خودشان همگی حرفهای بودند. همان زمان به ما گفته بودند که 86 درصد شنونده داریم.
** گروهی که قبل از انقلاب با این برنامه همکاری میکردند، با شما نیز همکاری کردند؟
- خیر، حتی به سراغ خیلی از این افراد که بزرگان این کار بودند، رفتیم اما هیچ کدام حاضر به همکاری مجدد نشدند. یکی از آنها نیز به من گفت: «برو پهلوون دو سه تا برنامه تو شنیدم خوب بوده و لذت بردم.» در هر حال افرادی بودند که سالیان سال در این برنامه حضور داشتند، اما خب صلاح ندانستند که در سری جدید حضور داشته باشند و راهی که آنها سالها رفته بودند را ما تازه شروع کرده بودیم.
** چه اتفاقی افتاد که به شما پیشنهاد کارگردانی این برنامه را دادند؟
- قبل از آن 7 سال برنامه کودک رادیو، کارگر و برنامههای مناسبتی را کارگردانی کرده بودم. اتفاقا همین سوال را از مدیر وقت بخش نمایشهای رادیویی مجتبی کدخدازاده پرسیدم که قائم مقام رادیو و مدیر قسمت دوبلاژ بودند.. گفتم افراد بسیاری هستند که به مراتب از من طناز تر هستند، چرا من را انتخاب کردید؟ چرا امیرفضلی مقبلی بهمن یار و .. را انتخاب نکردید؟ تو خوب است،.
** در آن شرایط دشوار که خودتان میگویید، چطور توانستید فضای برنامه را طوری طراحی کنید که فضای جامعه برای دو ساعت فراموش و یا حتی کمرنگ شود؟
- زمانی که مهین دیهیم، عزت مقبلی، بهمنیار و ... با تمام وجود به برنامه میآمدند و تمام وجودشان را در این برنامه خرج میکنند در خدمت برنامه باشند نه صرفا در خدمت من! شاید به این دلیل که انتخابهایم در مورد نقشها با افراد ناهمگون نبوده است. البته نباید لطف خداوند و زحمات جمیع دوستان و همکارانم در این برنامه را نادیده گرفت.
** خاطرهای از آن زمان دارید؟
- یادم است 18 سال پیش پسرم تصادفی کرده بود و برای پیگیری بیماریاش به مطب دکتری رفته بودم و آن دکتر به دلیل اینکه مرا به خوبی میشناخت، محبت بسیاری به پسرم کرد و در شرایطی که دکتر دیگری برخوردی نادرست را با ما داشت، ایشان با خوش برخوردی با ما رفتار کرد و حتی یک ریال هم از من نگرفت. یکروز از ایشان دلیل اینهمه محبت را پرسیدم و گفت: من 8 سال جبهه بودم و 6 سال با برنامههای شما زندگی کردم و خندیدم. برای همین همیشه دوست داشتم شما را از نزدیک ببینم و الان که این اتفاق افتاده است دوست داشتم کاری که از دستم برمیآید را انجام دهم. در کل وقتی چنین برخوردهایی را میدیدم مطمئن میشدم که توانستم اندازه یک اتُم مثمر ثمر باشم و همین حالم را خوب میکرد و برایم مایه افتخار است. اینها تمامی خاطرات زیبایی است که در این سالها در ذهنم ثبت شده است.
** با تمامی این اوصاف چه اتفاقی افتاد که کارگردانی این برنامه را به فرد دیگری سپردید؟
- نامهای از انجمنهای اسلامی آمده بود تحت عنوان اینکه برنامه «صبح جمعه» صرفا برای تضعیف و بزرگنمایی مشکلات دولت ساخته میشود و من نیز بر همان اساس دیگر کارگردانی نکردم.
** شما فعالیتهای دوبله بسیاری نیز داشتید، مثل انیمیشن «کارآگاه گجت».
- بله، من یک انیمیشن کار کردم و هنوز که هنوز است تمام دوستان و همکاران از آن تعریف میکنند که دلیل واقعیاش را هنوز نمیدانم و لطف خداوند بیشتر از همه اینها مرا در این سالها همراهی کرده است. آن زمان اصلا فکرش را هم نمیکردیم که این کارتون به خوبی دیده شود. اصغر افضلی صدای گجت را میگفت و من نیز رئیس کلاه را میگفتم که اصلا دیده نمیشد و سر و دست و گربهاش دیده میشد. شاید اگر چهرهاش دیده میشد هیچگاه صدایش را قبول نمیکردم، چراکه گویندگی انیمیشن کار سختی است و معمولا بزرگان هنر دنیا نقشهایی اینچنینی را میگویند. حتی از دوبله فیلم و سریال نیز سختتر است و باید شخصیتهایشان را پیدا و برایشان صدای منحصر به فرد را گذاشت. این اتفاق در دوبله الان کمتر میافتد. از طرفی آنهم توانمندی برای انیمیشن را در خود نمیدیدم.
** خاطرهای از زمان دوبله آثار معروفی چون «جانی دالر» دارید؟
- در زمانی که جانی دالر را ضبط میکردیم یادم است حیدر صارمی به همراه افکتور تمامی اتفاقاتی که قرار بود در صحنه بیفتد، را خودشان به صورت زنده انجام میدادند، مثل شکستن شیشه و ... فردی به آنجا آمده بود و پرسید که من نقش چه کسی را بازی میکنم و آقای صارمی که دید من در حال استراحت هستم گفتند ایشان نقش نعش را ایفا میکنند.
** این روزها مشغول انجام چه کاری هستید؟
- مدیر دوبلاژ «بررسی سوانح هوایی» هستم که در اصل مجموعهای داستانی مستند است. این مجموعه در روزهای جمعه ساعت 10 از شبکه چهار سیما پخش میشود. دلایل تمامی هواپیماهایی که از سال 1950 به هر دلیلی سقوط کردهاند، کشف شده و در قالب این برنامه گنجانده شده است. در حقیقت در رفع برخی نواقص کارهایی انجام شده که کمتر شاهد سقوط هواپیما باشیم. مدتی پیش با خبر شدم که کلینت ایستوود فیلمی درباره سوانح هوایی ساخته و در آن از یک قسمت از برنامههای من در «سوانح هوایی» استفاده کرده و فیلمش در اسکار نیز شرکت کرده است. نقش اصلی این اثر را وحید منوچهری پسرم گفته که پیشترها «حوادث واقعی» را در شبکه 5 دوبله میکرد. هر کدام از فرزندانم نزدیک به 20 سال مشغول دوبله و گویندگی هستند.
** این روزها فعالیتی در رادیو داشتهاید؟
- مدتی پیش سریال 6 قسمتی «مسافر عشق» را برای رادیو نمایش کار کردم که درباره مدافعین حرم بود و زندگی فردی را روایت میکرد که دوست دارد به سوریه برود، اما با مشکلاتی روبرو میشود. همچنین نمایشی دیگر نیز به نام «ای کاش گل سرخ نبود» را با جواد پیشکار کار کردم.