امروز 30 بهمن ماه سالروز جاودانه شدن 276 شهید خونین بال غدیر کرمان است، حادثه شهدای غدیر کرمان حکایت آدم‌هایی است که در اوج آسمان جاودانه شدند.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، 276 نفر از پاسداران، جمعی از لشکر 41 ثارالله، عوامل پرواز و فرماند‌هان ستاد مشترک سپاه در 30 بهمن ماه سال 81 در سانحه برخورد هواپیمای سپاه با ارتفاعات سیرچ کرمان پروازی آسمانی را در تاریخ ایران ثبت کردند به مناسبت تقارن عید غدیر با این سانحه از این شهدا با نام "شهدای غدیر" یاد می‌کنند.

محمد رئوفی‌نژاد در زمان حادثه فرمانده وقت لشکر 41 ثارالله و قرارگاه عملیاتی جنوب‌شرق کشور بود، وی به عنوان نخستین فردی که پس از سقوط این هواپیما به محل حادثه رسیده است، بیش از هر شخص دیگری در جریان جزئیات این حادثه دلخراش است. گفت‌و‌گویی در شرح جزئیات این سانحه با سردار رئوفی‌نژاد از نظرتان می‌گذرد.

*نیروهایی که در سانحه غدیر حضور داشتند، برای چه ماموریتی به سیستان و بلوچستان رفته بودند؟

ابتدا سالروز این حادثه دلخراش را به مردم استان کرمان و هم‌رزمانم در سپاه ثارالله تسلیت می‌گویم.

در سال 81 قرار بود، مقام معظم رهبری سفری را به سیستان و بلوچستان داشته باشند و طبق معمول بخشی از کارهای حفاظتی و برنامه‌های سفر به سپاه پاسداران واگذار شد.

در این سفر سپاه برای حضور در آیین سان و رژه و همچنین حراست و حفاظت از مکان‌ها و مسیرها ماموریت یافت و از سوی فرماندهی کل سپاه پاسداران این ماموریت‌ها به لشکر 41 ثارالله واگذار شده بود، قبل از حضور نیروها در سیستان و بلوچستان جلسه‌های بسیاری در تهران برگزار شد و چگونگی انجام این دو وظیفه مشخص شد.

* چه تعداد نیرو از لشکر 41 ثارالله به این ماموریت اعزام شدند؟

ما در لشکر 41 ثارالله حدود 350 نفر از پاسداران را در قالب گردان‌های مشخص سازماندهی کرده بودیم و با توجه به اینکه گروه موزیک لشکر قرار بود در تمام برنامه‌ها حضور داشته باشد، برای حضور یک گردان، گروه موزیک و عوامل تدارکاتی در سیستان و بلوچستان برنامه‌ریزی شد.

* چرا قبل از انجام سفر رهبری به سیستان و بلوچستان نیروها به سمت کرمان پرواز کردند؟

سه هفته قبل از سفر رهبری به سیستان و بلوچستان تمام مقدمات لازم انجام شد و نیروها آمادگی کامل را به دست آورده بودند، یک هفته به سفر مانده بود که با عید غدیر مصادف شدیم و این عید فرصتی بود که بچه‌ها برای استراحت و حضور در کنار خانواده‌ها به کرمان سفر کنند و پس از عید دوباره به زاهدان برگردند.

برای این منظور یک فروند هواپیما برای انتقال نیروها در نظر گرفته شد و خودم هماهنگی‌های لازم را انجام دادم و قبل از حرکت بچه‌ها به کرمان آمدم تا به کارهایی که داشتم، رسیدگی کنم.

 
*چه فردی خبر حادثه را برای نخستین بار به شما اطلاع داد؟

بعد از ظهر همان روزی که قرار بود، بچه‌ها از زاهدان به کرمان بیایند با چند نفر از بچه‌های سپاه برای انجام کاری در سطح شهر کرمان بودم که آقای اسماعیلی مدیرکل وقت فرودگاه کرمان تماس گرفت و به من گفت: هواپیمایی که از زاهدان به کرمان می‌آمد از سپاه است و زمانی که من جواب مثبت دادم، ادامه داد: این هواپیما از زاهدان حرکت کرده است و تا نزدیکی‌های کرمان هم با ما در تماس بود، اما حالا ارتباطش با ما قطع شده و خبری از آن نداریم، شاید مشکلی پیش آمده باشد و در جای دیگری نشسته است.

* پس از شنیدن قطع ارتباط هواپیما با فرودگاه کرمان چه کار کردید؟

زمانی که موضوع را شنیدم، بسیار نگران شدم با خودم فکر کردم که شاید هواپیما به علت وضعیت نامساعد هوا به زاهدان برگشته و یا در تهران یا اصفهان فرود آمده است.

با نیروها در زاهدان تماس گرفتم، آن‌ها هم گفتند که هواپیما حرکت کرده، اما خبری از فرود آن نداشتند، بلافاصله با ستاد مشترک سپاه تماس گرفتم که اگر اطلاعی از فرود هواپیما در منطقه دیگری شد، ما را هم در جریان قرار دهند.

* چه زمان خبر قطعی وقوع حادثه را به شما دادند؟

یک ساعت بعد از اذان مغرب در تماسی که با بچه‌های نیروی انتظامی داشتم، اطلاع دادند که راننده کامیونی که از سمت تونل سیرچ به طرف این دهستان در حرکت بوده است به نیروهای پاسگاه این منطقه خبر داده که زمانی که از تونل گذشته است، صدای انفجار مهیبی را شنیده و آتش‌سوزی بزرگی را هم دیده است.

با این گزارش متوجه شدم که اگر اتفاقی برای بچه‌ها روی داده باشد در همین محدوده است به نیروهای پادگان لشکر ثارالله آماده‌باش دادم و خودم همراه با یکی از بچه‌های دفتر و راننده به سمت ارتفاعات حرکت کردم.

 
زمانی که وارد منطقه شدیم، هوا بسیار سرد و توفان و کولاک در جریان بود، زمین پوشیده از برف شده بود و ابر سنگینی هم در آسمان و اطراف کوه‌های سیرچ قرار داشت از ماشین پیاده شدم، تحمل سردی هوا بسیار سخت بود تا حدود ساعت سه صبح اطراف ارتفاعات سیرچ می‌گشتم تا شاید نشانه‌ای از بچه‌ها پیدا کنم.

* آیا با راننده‌ای که شاهد وقوع حادثه بود هم صحبت کردید؟

بعد از گشت‌زنی در کنار ارتفاعات به مسجد ابوالفضل (ع) سیرچ رفتیم و به بچه‌های نیروی انتظامی گفتم که راننده کامیون را بیاورند تا از زبان خودش ماجرا را بشنوم، ساعت سه صبح بود که راننده کامیون آمد و گفت: 300 متر که از تونل گذشته بودم، صدای انفجار مهیبی را شنیدم و آتشی را در سمت چپم مشاهده کردم.

*  پس از شنیدن صحبت‌های شاهد حادثه چه کار کردید؟

دوباره از مسجد به سمت منطقه‌ای که راننده کامیون گفته بود، حرکت کردیم، مسیر به سمت کوه خاکی و پر از برف بود به هر سختی که بود به سمت کوه رفتیم و به زیر ارتفاعات رسیدیم تا اینکه راه بن‌بست شد به راننده گفتم تا شما ماشین را دور می‌زنید، من پیاده می‌شوم، شاید نشانی را پیدا کنم.

از ماشین پیاده شدم، باد شدیدی می‌وزید، هوا به طور وحشتناکی سرد و استخوان سوز بود، بوی سوختگی را استشمام کردم و توانستم در میان ابرهای غلیظ در اطراف قله کوه، سوسوی نوری را مشاهده کنم.

موقع اذان صبح بود که به مسجد ابوالفضل (ع) برگشتیم، با نیروها تماس گرفتم و گفتم که در مسیر مستقر شوید و به دو، سه تا از اکیپ‌ها هم گفتم که پیاده به سمت قله حرکت کنند با تهران در تماس بودیم و قرار شد که یگان‌های ورزیده صابرین از استان‌های همجوار به کمک ما بیایند.

* نیروهای دیگر استان‌ها چه زمانی به محل حادثه رسیدند؟

هوا روشن شده بود که شهید احمد کاظمی هم رسید و به سمت ارتفاعات سیرچ حرکت کردیم، بچه‌های تجسس تا دامنه قله رفته بودند تا قبل از اینکه نیروها برسند و خبری را بیاورند، باد تکه‌های سوخته مدارک بچه‌هایی که در هواپیما بودند را با خود آورد.

چند تکه از مدارک را که گرفتیم به طور قطع متوجه شدیم که سقوط هواپیما قطعی است، نیروهای تجسس هم پایین آمدند و توانسته بودند تا جایی بروند که آتش را ببینند و اینگونه همه چیز ثابت شد.

* تخلیه بدن مطهر شهدا از چه زمانی شروع شد؟

همان صبح با تمام امکانات در منطقه اردو زدیم و تخلیه بدن مطهر شهدای غدیر آغاز شد.

* چگونه خبر این سانحه را اعلام کردید؟

اطلاعیه‌ای صادر کردیم و خبر شهادت شهدای غدیر را اعلام کردیم، شایعات خیلی زیاد بود و هر کسی اطلاع و خبری می‌داد، برای جلوگیری از افزایش شایعه‌ها خودم فقط خبرها را به رسانه‌ها اعلام می‌کردم.

 
کوه سیرچ و آرامگاه شهدای غدیر که مدتی بعد،تکه هایی از بدن هایشان پیدا شد و همانجا تدفین شدند
 
* خانواده شهدا هم در محل حادثه حضور داشتند؟

ظهر افراد بسیاری برای اطلاع از ماجرا قصد ورود به منطقه را داشتند به همین علت مجبور شدیم، مسیر را مسدود کنیم تا کارها سریع‌تر انجام شود.

* چه زمانی محل دقیق حادثه مشخص شد؟

نیروهای زبده بسیج و نیروهای هلال‌احمر هم به کمک ما آمدند، مسیر صعب‌العبور بود، اما تا بعد از ظهر نیروها توانستند به قله برسند و محل برخورد هواپیما با قله را شناسایی کنند، بچه‌های زبده سپاه مامور شدند تا بدن مطهر شهدا را به پایین بیاورند.

* شما همچنان در محل حادثه حضور داشتید؟

به خانواده شهدا اعلام کردم که از منطقه خارج نمی‌شوم تا اینکه آخرین شهید را تخلیه کنیم و همین‌طور هم شد.

*تخلیه بدن مطهر شهدا در چه مدت زمانی و چگونه صورت گرفت؟

یک هفته برای تخلیه بدن مطهر شهدا زمان صرف شد از هلی‌کوپترهای سپاه و هوانیروز برای تخلیه شهدا از قله استفاده کردیم، تخلیه شهدا در دامنه کوه نیز توسط نیروهای کوهنورد صورت می‌گرفت، اما تخلیه در قله فقط از طریق هلی‌کوپتر امکانپذیر بود.

* شما چه زمانی به محل دقیق حادثه رسیدید و چه مشاهداتی داشتید؟

در روز پنجم موفق شدم به قله بروم با اینکه در دوران هشت سال دفاع مقدس صحنه‌های بسیاری را از شهدا مشاهده کرده بودم و بدن همرزمانم را دیده بودم، اما زمانی که به قله رسیدم، مشاهده کردم که در فضایی به مساحت 50 در 50 مترمربع زمین پر از برف بود و بر روی برف‌ها قطعه‌های بدن شهدا قرار داشت.

تحمل این صحنه برای من بسیار سخت بود، همین که برای تخلیه شهدا آماده شدیم، احساس کردم نمی‌توانم، حرکت کنم، پاهایم قادر به حرکت نبودند، بر روی زمین نشستم، بچه‌ها متوجه من شدند و به کمکم آمدند، هر چه تلاش کردم، نمی‌توانستم از روی زمین بلند شوم، حدود 15 دقیقه در همین وضعیت بودم، آقای عابدی‌نژاد مسئول ورزش لشکر آمد و کفش و جوراب‌های من را عوض کرد و دو تا از بچه‌ها زیر بغل‌هایم را گرفتند تا توانستم گام بردارم و به شرایط طبیعی برگردم.

* شهدا چگونه شناسایی شدند؟

بدن شهدا را به لشکر منتقل کردیم و از خانواده‌ها دعوت کردیم تا برای شناسایی عزیزان خود بیایند و تمام شهدا شناسایی شدند.

*خانواده شهدا چه شرایطی داشتند؟

داغ بسیار سنگینی بود، گرچه افراد با سابقه‌ای مانند شهید کاربخش مسئول اطلاعات، شهید خواجه مسئول ستاد و شهید حسین‌زاده مسئول گردان دژبان لشکر 41 ثارالله در هواپیما بودند، اما بیشتر نیروهایی که در این حادثه شهید شدند از بچه‌های تازه ورود سپاه بودند، بسیاری از آن‌ها تازه ازدواج کرده بودند، بچه کوچک داشتند و یا حتی بعضی از آن‌ها هنوز فرزندشان متولد نشده بود، شرایط بسیار سختی بود.

* چرا اعلام عنوان شهید به شهدای غدیر کرمان تا مراسم چهلم آن‌ها انجام نشد؟

برای اینکه خانواده این افراد زیر پوشش بنیاد شهید بروند، تلاش‌های بسیاری صورت گرفت و ما باید به دوستان بنیاد شهید ثابت می‌کردیم که این افراد شرایط لازم را دارند و تا آیین چهلم این شهدا هنوز این افراد زیر پوشش بنیاد شهید نرفته بودند.

جلسه‌ای با حضور سرلشکر فیروزآبادی، فرمانده سپاه پاسداران و آقای رحیمیان رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران برگزار شد و در آن جلسه مشخص شد که این افراد شرایط لازم را دارند و تمام آن‌ها زیر پوشش بنیاد شهید قرار گرفتند.

*  آیا با خانواده شهدا پس از این حادثه دیداری داشتید و در جریان مشکلات آن‌ها قرار گرفتید؟

ملاقات‌های ویژه‌ای را با همسران شهدای متاهل و پدر و مادر شهدای مجرد به صورت جداگانه انجام دادم و بدهی شهدا و مشکل خانواده‌ها را بررسی کردیم و اگرچه این جلسه‌ها بسیار زمان‌بر بود، اما برای من ارزش زیادی داشت تا بتوانم تسکینی برای خانواده شهدا باشم و مشکلات آن‌ها را برطرف کنم و تا حد مقدور توانستیم، مشکلات را رفع سازیم.

* ایده ایجاد یادمان شهدا و یا همان مشهدالشهدای غدیر کرمان چگونه شکل گرفت؟

از همان ابتدا مشخص بود که قطعات کوچکی از بدن شهدا در منطقه باقی می‌ماند و امکان دفن آن‌ها وجود ندارد به همین علت یادمانی را در منطقه پیش‌بینی کردیم، ابتدا قصد داشتیم، جاده‌ای را تا محل برخورد هواپیما با کوه احداث کنیم، اما بچه‌های مهندسی اعلام کردند که به علت شرایط نامساعد جوی امکان پیشروی بیشتر وجود ندارد.

لذا باقیمانده بدن شهدا را که قابل شناسایی نبود در مشهدالشهدای غدیر دفن کردیم.

* هیئت شهدای غدیر کرمان با چه هدفی شکل گرفت و چه برنامه‌هایی را انجام می‌دهد؟

بعد از اربعین شهدای غدیر هیئتی هم با این عنوان تشکیل شد و این هیئت همچنان فعال است و برای سالروز شهدا و نشست‌های هفتگی در خانه شهدا برنامه‌ریزی‌هایی را انجام می‌دهد.

* شما در دورانی که استاندار کرمان بودید، چه کاری را برای بزرگداشت یاد و خاطره شهدای غدیر انجام دادید؟

زمانی که استاندار شدم، تلاش کردم تا یادمان شهدای غدیر رونق بیشتری بگیرد، ساختمانی برای استراحت و حسینیه‌ای در محل شهادت شهدای غدیر احداث شد و راه را هم آسفالت کردیم، اکنون یادمان شهدای غدیر کرمان زیارتگاه مردم شده است.