جامعه ایران به روایت «روشنفکران اصلاح‌طلب»: مردم دروغ می‌گویند و می‌ترسند حرف بزنند.

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. شنبه تا چهارشنبه، 7:30 دقیقه صبح با بسته خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید ...

***

وزیر کشور: در پسابرجام «سگ موادیاب» تحویل گرفتیم؛ قبل از برجام نمی‌توانستیم!

عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور در حاشیه کنفرانس بین‌المللی تهران علیه قاچاق مواد مخدر و جرایم سازمان‌یافته طی اظهاراتی گفته است:

«تا زمانی که تحریم‌های بین‌المللی علیه کشور ما وجود داشت کشورهای خارجی در حوزه تجهیزات «سگ‌های موادیاب» هیچ وقت با جمهوری اسلامی ایران همکاری نکردند اما بعد از برجام در حوزه تحویل سگ‌های موادیاب چند قلاده را تحویلگرفتهو در برخی مناطق مستقر کرده‌ایم».[1]

در همین حال، رئیس‌جمهور روحانی نیز اخیراً در مجمع ملی سلامت گفته است: شما وقتی تعامل با جهان ندارید و دچار تحریم هستید، ناچار می‌شوید از «کود و سم غیراستاندارد» استفاده کنید. کشوری که استاندارد دارد آن را به شما نمی‌دهد، اصلاً صنعت و تولید برخی کشورها برای تحریمی‌ها ساخته شده است، اگر در دوران تحریم نباشد، دکان آنان نیز در دنیا برچیده می‌شود.[2]

به گزارش فارس، روحانی همچنین روز گذشته در مجمع سالانه بانک مرکزی هم تأکید کرد: آنچه که توافق ما با دنیا بوده است، تقریباً می‌توانیم بگوییم نزدیک 100 درصد اجرایی و عملیاتی شده، اما در بحث بانک یک مقدار تأخیر و کندی داریم.[3]

*قضاوت درباره این دستاوردهای مشعشع و اجرایی شدن 100 درصدی برجام را به عهده مخاطبان محترم می‌گذاریم.

پر واضح آنکه برجام قرار بود حاوی «لغو تمام تحریم‌ها» و «ارزانی» باشد اما اکنون شاهدیم که دستاوردهای آن تبدیل به سگ موادیاب و کود شده است!

از طرفی تحریم‌ها هم نه تنها لغو نشدند بلکه به گواه وزیر خارجه سابق آمریکا بر گستره آنها افزوده شده است.

بدیهیست که اگر برجام حاوی دستاورد چشمگیری می‌بود؛ اولاً دولتمردان مجبور به اشاره به ورود سگ‌های موادیاب بعنوان دستاورد برجام نبودند و ثانیاً این دستاوردها نیز در زندگی مردم لمس می‌شد...

شایان ذکر است که پلیس کشورمان از سال‌ها قبل از برجام به سگ‌های موادیاب مجهز بوده است و این سگ‌ها قبل از برجام نیز حتی با وجود عدم همکاری خارجی‌ها اما بصورت مستمر به کشور وارد و یا در داخل تربیت می‌شدند.

در واقع به نظر نمی‌رسد کمبود این سگ‌های امنیتی در داخل ایران تا آن حد انگیزاننده بوده باشد که ورودشان جزئی از دستاوردهای برجام و آن هم در کلام وزیر محترم کشور به حساب آید!

***

مردم ایران دروغ می‌گویند و می‌ترسند حرف بزنند؛ جامعه به روایت «روشنفکران اصلاح‌طلب»...

روزنامه اعتماد گزارش داد: سارا شریعتی، از جامعه‌شناسان اصلاح‌طلب به تازگی در نشست «امكان و امتناع گفت‌وگو ميان نخبگان» که در مؤسسه‌ای موسوم به رحمان برگزار شده و معاریف اصلاح‌طلبی مثل مصطفی معین، هادی خانیکی و مصطفی ملکیان نیز در آن حضور داشته‌اند طی صحبت‌هایی گفته است:

«چرا ايرانيان به تعبير ايران شناسان غربي دروغ مي‌گويند؟ چون نمي‌توانند و مي‌ترسند به شكل روشن در حضور ديگران صحبت كنند. مي‌ترسند با صداي بلند حرف بزنند.»[4]

*اگرچه برخی روشنفکران نظیر خانم شریعتی و یا آقای سریع‌القلم (که گفته می‌شود مشاور رئیس‌جمهور روحانی نیز هست) معتقدند مردم ایران ترسو و دروغگو هستند و یا آقای زیباکلام نیز زمانی مردم را به دلیل عدم حضور در جشن خیابانی هسته‌ای متهم به «نا آگاهی» کرده بود اما واقعیت‌های ملموس تاریخی هرگز چنین انگاره‌هایی را تأیید نمی‌کند.

خاصّه آنکه معضل همیشگی «دوری روشنفکران و انتلکتوال‌های اصلاح‌طلب از مردم» و «نبود تعهد در برخی ساحات روشنفکری ایرانی» هم دلیل دیگری بر نادرستی عمده پیش‌فرض‌های جماعت روشنفکر غیر متعهد در ایران است.

بر خلاف پیش‌فرض خانم شریعتی، دروغ‌گویی معضلی به قدمت تاریخ انسانیت است و اگرچه در تمام جوامع نیز رواج دارد اما همواره و مطلقاً یک امر شر پنداشته شده است.

اساساً نیز نسبت دادن یک مطلق اخلاقی به مردمان یک سرزمین و منزّه داشتن مردمان سایر ممالک از این صفت –خواه بد و خواه خوب- کار عقلانی و مدللی محسوب نمی‌شود.

جدای از مسئله دروغ، بحث ترس ایرانی‌ها از بلند و روشن صحبت کردن نیز قابل قبول به نظر نمی‌رسد.

چه اینکه مردمان این کهن بوم و بر و علمای آنها، فریادهای خود علیه مشروطه سکولار و استبداد قاجاری و رضاخانی را بارها فریاد زده‌اند.

و همین مردم بودند که در خیابان‌ها چنان تظلّم و اسلام‌خواهی خود را فریاد زدند که شاه مخلوع نیز اذعان کرد صدای انقلاب مردم را شنیده است!

خانم شریعتی حتما شرح حال آل احمد، آن روشنفکر متعهد ایرانی را خوانده است که چطور خواب زمانه خویش را با کتاب غربزدگی‌اش مغشوش کرد و بعد هم در مقابل امیرعباس هویدا، نخست‌وزیر شاه مخلوع فریاد زد که «بالاخره قلم ما بر مسلسلهای شما پیروز می‌شود و شما نمی‌توانید با اینگونه اقدامات جلوی زوال خودتان را بگیرید.»[5]

و خانم شریعتی هم حتماً همانند بسیاری دیگر، صدای رسای مردم ایران را در راهپیمایی 9 دی و در جشن ملی 22 بهمن شنیده است.

آیا رواست که با وجود این اسناد و رخدادهای غیر قابل انکار، هنوز کسی از ترس مردم ایران سخن بگوید؟

رفتاری که این انگاره را به ذهن متبادر می‌کند که شاید منظور از ترس مردم ایران؛ عدم مخالفت مردم با جمهوری اسلامی و حتی حمایت جانانه آنها از نظام اسلامی است...

شریعتی چند سال قبل نیز مدعی وجود عده‌ای طرد شده در جامعه کنونی ایران اسلامی شده و اظهار کرده بود: با توجه به اینکه در چند‌ سال اخیر تعداد طردشدگان‌ رو به افزایش است، به‌نظر می‌رسد یک سیاست طردشدگی وجود دارد و باید دید چه کسانی از طردشدگی سود می‌برند و در نتیجه به بقای این شرایط کمک می‌کنند![6]

***

منتجب‌نیا: شورای نگهبان متأسفانه هزاران نفر از مردم را ردّ صلاحیت می‌کند

ایسنا: رسول منتجب‌نیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی و از فعالان اصلاح‌طلب به تازگی در یک میتینگ دانشجویی اظهار کرده است:

«در کشور ما متأسفانه شورای نگهبان با ایجاد نظارت استصوابی به خود حق می دهد که هر کسی را از جمله مقامات اجرایی کشور ردّ صلاحیت کند و خود را به هیچ وجه مستلزم کسب نظر از مراجعه چهارگانه نمی‌دانند و به همین دلیل در هر دوره انتخابات هزاران نفر از مردم کشور را رد صلاحیت می‌کنند!»[7]

*منظور منتجب‌نیا از «هزاران نفر در هر دوره»، ثبت نام چند ده هزار نفری در انتخابات‌های مجلس شورای اسلامی است.

انتقادات وی از نظارت استصوابی شورای نگهبان که یک واجب عقلانی و قانونی است هم نکته تازه‌ای نیست و چهره‌های جریان سیاسی خاص همواره در موسم نزدیک شدن به ایام انتخابات، اعتراضات غیر مدللی را به این مسئله ابراز می‌دارند.

اظهارات منتجب‌نیا در انتقاد از نظارت استصوابی و اشاره به ردّ صلاحیت بخشی از داوطلبان نامزدی در انتخابات مجلس در حالی است که حتی با وجود نظارت استصوابی نیز بعضاً کسانی توانسته‌اند از مردم رأی بگیرند که سابقه کشف حجاب و دروغگویی را نیز دارند!

آقای منتجب‌نیا همچنین حتماً خاطره تحصن و استعفای جمعی نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس ششم را نیز از یاد نبرده است.

و لذا اگر هم حرفی هست تأکید بیشتر بر نظارت استصوابی و تقویت شورای محترم نگهبان است نه ردّ آن.

اشاره‌های منتجب‌نیا به ردّ صلاحیت هزاران نفری مردم توسط شورای نگهبان در حالی است که اصلاح‌طلبان هنوز توضیح اقناع‌کننده‌ای درباره صحبت‌های خود پیرامون جنجال‌های مربوط به «بورسیه‌ها»، «تقلب سال 88»، «املاک نجومی» و «فلج شدن اقتصاد ایران به دلیل تحریم‌ها» نداده‌اند! (که جملگی سخنانی دور از واقعیت بودند...)

گفتنیست، حمیدرضا جلایی‌پور، فعال سیاسی اصلاح‌طلب نیز روز دوشنبه گذشته در یک سخنرانی گفته است: در سال ۹۲ روحانی رد صلاحیت نشد چون فکر می‌کردند رای نمی‌آورد. گفتند بیاید هم رای ندارد. اما دیدیم مردم چه کردند و چه رایی دادند![8]

***

1_http://fna.ir/HAG81J

2_http://fna.ir/K4QTEY

3_http://fna.ir/SAM70Z

4_http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3524225

5_ http://www.khabaronline.ir/detail/194504/culture/book

6_ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940420001380

7_ http://www.isna.ir/news/95120905943

8_ http://akharinkhabar.ir/politics/3313692