به گزارش مشرق، هادی محمدی طی یادداشتی نوشت: شرایط و معادلات منطقهای به نحوی است که هر یک از بازیگران در حال بهبود و یا ایجاد ظرفیتهای جدید هستند تا در مراحل پیشرو، امکان امتیازگیری، نقشآفرینی جدید، بر هم زدن متغیرهای مؤثر و نهایتاً مدیریت معادلات قدرت در عرصه منطقهای را مهیا کنند. طبیعی است که اگر آمریکا در کمای انتخاباتی آمدن ترامپ، تا حدودی در عرصه بینالمللی، کم تحرک و یا گاه بیتحرک شده، ولی به دلیل جایگاه گذشته در هژمونی منطقهای، تدریجاً با برنامه و راهبرد جدیدی وارد میدان شود و لذا هم بازیگران شریک آمریکا و هم غیرشریک، باید برنامههای خود را با نوع رفتار و سناریوهای آمریکایی هماهنگ کنند و یا آن را در محاسبات خود لحاظ نمایند.
در بین رخدادهای سیاسی، امنیتی و نظامی غرب آسیا، دو سفر مرتبط با عراق، حائز اهمیت بوده و پیامدهای خود را در عراق و محیط پیرامونی به جای خواهند گذاشت.
1- سفر جبیر وزیر خارجه سعودی که قرار است به زودی با سفر ولیعهد این رژیم به عراق تکمیل شود، حکایت از نگاه فعال و جدید به عراق دارد که پس از سالها در این سطح و فشردگی زمانی بر عراق معطوف شده است.
تردیدی نیست که عراق برای آلسعود قابل چشمپوشی نیست، به ویژه پس از سقوط صدام که موازنه قدرت و رویکردهای حکومتی در عراق، نه تنها با سعودی همسو نیست بلکه روز به روز از آنها فاصله میگیرد. این نگاه آل سعود با مطلوبیتها و خواستهها و برنامههای آمریکایی و خصوصاً در دوره ترامپ، هماهنگی داشته و حداقل سه هدف عمده را مدنظر قرار داده است:
الف: تلاش برای جدا کردن عراق از ایران و کاهش وزن ایران در بحران داعش و متغیرهای کلان عراق
ب: ظاهر شدن فعال سعودی به عنوان منجی اهل سنت و ممانعت از همگرایی مذهبی و قومی در عراق
ج: تضعیف دولت مرکزی و مدیریت تنشهای سیاسی و واگرایی در این کشور عنوان اصلی مشترک و اعلام شده آمریکا و آل سعود، مهار نفوذ منطقهای ایران است که در کنار تقسیم کار بین ریاض و آنکارا در دستور کار قرار گرفته است. سعودیها برای اهداف یاد شده باید با بستههای سیاسی و اقتصادی جذاب وارد عراق شوند تا ضمن بهبود چهره مخدوش و منفور خود در عراق، ابزار کافی برای مدیریت روندهای سیاسی و اجتماعی را در دوره «پسا داعش» داشته باشند. از نظر سعودیها، یک عراق منزوی و گرفتار واگرایی و تنش سیاسی و امنیتی در داخل که میزان چسبندگی خود به محور مقاومت و ایران را از دست بدهد و یا با کاهش همراه کند، مطلوب است. سعودیها از پیامد نابودی داعش و نقشمحوری الحشد الشعبی در عراق و به ویژه در مناطق و استانهای سنینشین نگران هستند. سعودیها از روحیه و پتانسیل بروننگر عراقیها که قادرند پس از داعش، در محیط منطقهای و خصوصاً در سوریه نقش فعالی داشته باشند به شدت نگران هستند. لذا اولویت و شعار مرحلهای آنها در سفر جبیر و سپس ولیعهد سعودی به عراق، «یک عراق بیطرف»، «مهار شده» و «مشغول به تنشهای داخلی» است.
2- سفر مسعود بارزانی به ترکیه در شرایط زمانی و امنیتی ویژهای انجام گرفت که هم برای اردوغان و هم برای بارزانی بسیار حائز اهمیت است. بارزانی که بخشی از پروژه داعش در عراق برای حمایت از نجیفیها و طارق الهاشمی و بقیه چهرههای تنشساز با دولت مرکزی در بغداد بوده، امروز با روزهای پایانی داعش روبروست که دولت مرکزی را قدرتمندتر از گذشته نشان میدهد. نفت کرکوک به جای ترکیه از ایران صادر خواهد شد و بارزانی 5.5 میلیارد دلار به حکومت اردوغان بدهکار است و لذا برای فروش چاههای نفت و واگذاری آنها که در مناطق آزاد شده از داعش و در دست حکومت اقلیم کردستان قرار دارند، باید با اردوغان مذاکره کنند. اردوغان نیز به جز انتقادهای بغداد در مورد نقش حمایتی از داعش و حضور اشغالگرانه نظامیان ترک در بعشیقه در شمال موصل، نیازمند به بارزانی است تا مسیر فرار رهبران و جابهجایی داعشها از استان نینوا و انتقال به سوریه را فراهم کند. همانگونه که قبلاً نیز بارزانی برای انتقال نیروهای ارتش حر از ترکیه و مناطق کردنشین عراق به سوریه با اردوغان همکاری کرده بود.
اردوغان با دو مشکل کردی در ترکیه و در سوریه هم روبروست که در شرایط زمانی فعلی، فقط بارزانی میتواند به او کمک کند. تا حدود یک ماه آینده اردوغان باید در رفراندوم قانون اساسی که وی را با اختیارات ویژه همراه میکند و برای ده سال آینده او را فرمانروایی مطلق ترکیه قرار میدهد، آرای کافی داشته باشد که نظرسنجیهای منتشر شده او را نگران میکند. وی با اینکه مناطق کردی در جنوب ترکیه را به مناطق جنگی و سرکوب و کشتار تبدیل کرده و حتی بخشی از شهرها را با بمباران با خاک یکسان نموده و با اجرای قانون شرایط فوقالعاده، بقیه گروههای سیاسی ترکیه را زیر مشت آهنین قرار داده، اکنون نیازمند رأی مثبت کردهاست. با اینکه حزب دموکراتیک خلقها در پارلمان ترکیه کاملاً سرکوب و یا بعضاً دستگیر شدهاند ولی اردوغان با قرار دادن پرچم کردستان عراق در فرودگاه و مراسم استقبال از بارزانی، هم به حکومت بغداد پیام داده که از شعارهای جداییطلبانه بارزانی حمایت میکند و هم از این طریق بارزانی را که از سوی دیگر گروههای اصلی کردی به شدت مورد انتقاد است، مورد حمایت قرار داده تا کردهای ترکیه را در رفراندوم با حزب اخوانی و حاکم همراه کند. اردوغان در سوریه هم با بنبست روبرو شده و ارتش سوریه، با پیشروی در شمال حلب، راه وی برای رسیدن به رقه را مسدود کرد و پروژه ایجاد «منطقه امن» در شمال سوریه را با سؤال جدی روبرو نموده است. از آنجا که بخش محدودی از کردهای سوریه با بارزانی مرتبط بوده و توسط ترکها آموزش دیده و حمایت شدهاند، اردوغان به مساعدت بارزانی نیاز دارد تا از طریق این کردها، یک مسیر پیشروی برای ارتش ترکیه در شمال رقه و یا ؟دیرالزور باز کنند و اردوغان کارتهای بازی خود در سوریه را ناکارآمد نبیند. بارزانی که در مونیخ و دیدارهای اروپایی هم تلاش کرد برای تقویت خود و یا شعار تجزیه کردستان عراق حمایت کسب کند، امروز از اقدام غیرقانونی و تحریکآمیز اردوغان در برافراشتن پرچم کردستان در ترکیه بسیار خشنود است.
آنچه روشن است اینکه ترکیه و اردوغان همواره با «کردهراسی» هم در داخل ترکیه، به سرکوب کردها پرداخته و هم در سوریه، بهانه اشغالگری و مداخله را فراهم کرده ولی با نگاه تاکتیکی و مرحلهای از نیازهای شخصیتی و سیاسی بارزانی بهرهبرداری کرده تا مشکل داخلی و خارجی خود را برطرف کرده، برای بازی در سناریوهای آمریکا در عراق و سوریه و در قبال ایران، کارتهای بازی خود را بازتولید کند.
البته بارزانی هم از این ماجراجویی اردوغان بهره تاکتیکی و مرحلهای میگیرد ولی با ورود به بازی اردوغان، شرایط متشنج در عراق را دامن خواهد زد و برای مداخلهگری ترکیه در عراق و سوریه، چتر حمایت ایجاد خواهد کرد. ممکن است بارزانی و اردوغان از این تلاش و اقدامات تا حدودی بهرهمند شوند ولی خسارتهای راهبردی آنها چه در داخل ترکیه و عراق و سوریه و در سطح منطقه بیش از انتظار و محاسبات آنها خواهد شد. سفر مقامات آلسعود به عراق و یا سفر بارزانی به ترکیه و اقدامات اردوغان و بارزانی با هدف بیثبات کردن عراق، ظرفیتسازی برای تنشهای امنیتی، نظامی و سیاسی و پیچیده کردن بحرانهای تروریستی در منطقه و ایفای نقش در سناریوی ترامپ در عراق و سوریه و در قبال ایران، طراحی شدهاند.
در بین رخدادهای سیاسی، امنیتی و نظامی غرب آسیا، دو سفر مرتبط با عراق، حائز اهمیت بوده و پیامدهای خود را در عراق و محیط پیرامونی به جای خواهند گذاشت.
1- سفر جبیر وزیر خارجه سعودی که قرار است به زودی با سفر ولیعهد این رژیم به عراق تکمیل شود، حکایت از نگاه فعال و جدید به عراق دارد که پس از سالها در این سطح و فشردگی زمانی بر عراق معطوف شده است.
تردیدی نیست که عراق برای آلسعود قابل چشمپوشی نیست، به ویژه پس از سقوط صدام که موازنه قدرت و رویکردهای حکومتی در عراق، نه تنها با سعودی همسو نیست بلکه روز به روز از آنها فاصله میگیرد. این نگاه آل سعود با مطلوبیتها و خواستهها و برنامههای آمریکایی و خصوصاً در دوره ترامپ، هماهنگی داشته و حداقل سه هدف عمده را مدنظر قرار داده است:
الف: تلاش برای جدا کردن عراق از ایران و کاهش وزن ایران در بحران داعش و متغیرهای کلان عراق
ب: ظاهر شدن فعال سعودی به عنوان منجی اهل سنت و ممانعت از همگرایی مذهبی و قومی در عراق
ج: تضعیف دولت مرکزی و مدیریت تنشهای سیاسی و واگرایی در این کشور عنوان اصلی مشترک و اعلام شده آمریکا و آل سعود، مهار نفوذ منطقهای ایران است که در کنار تقسیم کار بین ریاض و آنکارا در دستور کار قرار گرفته است. سعودیها برای اهداف یاد شده باید با بستههای سیاسی و اقتصادی جذاب وارد عراق شوند تا ضمن بهبود چهره مخدوش و منفور خود در عراق، ابزار کافی برای مدیریت روندهای سیاسی و اجتماعی را در دوره «پسا داعش» داشته باشند. از نظر سعودیها، یک عراق منزوی و گرفتار واگرایی و تنش سیاسی و امنیتی در داخل که میزان چسبندگی خود به محور مقاومت و ایران را از دست بدهد و یا با کاهش همراه کند، مطلوب است. سعودیها از پیامد نابودی داعش و نقشمحوری الحشد الشعبی در عراق و به ویژه در مناطق و استانهای سنینشین نگران هستند. سعودیها از روحیه و پتانسیل بروننگر عراقیها که قادرند پس از داعش، در محیط منطقهای و خصوصاً در سوریه نقش فعالی داشته باشند به شدت نگران هستند. لذا اولویت و شعار مرحلهای آنها در سفر جبیر و سپس ولیعهد سعودی به عراق، «یک عراق بیطرف»، «مهار شده» و «مشغول به تنشهای داخلی» است.
2- سفر مسعود بارزانی به ترکیه در شرایط زمانی و امنیتی ویژهای انجام گرفت که هم برای اردوغان و هم برای بارزانی بسیار حائز اهمیت است. بارزانی که بخشی از پروژه داعش در عراق برای حمایت از نجیفیها و طارق الهاشمی و بقیه چهرههای تنشساز با دولت مرکزی در بغداد بوده، امروز با روزهای پایانی داعش روبروست که دولت مرکزی را قدرتمندتر از گذشته نشان میدهد. نفت کرکوک به جای ترکیه از ایران صادر خواهد شد و بارزانی 5.5 میلیارد دلار به حکومت اردوغان بدهکار است و لذا برای فروش چاههای نفت و واگذاری آنها که در مناطق آزاد شده از داعش و در دست حکومت اقلیم کردستان قرار دارند، باید با اردوغان مذاکره کنند. اردوغان نیز به جز انتقادهای بغداد در مورد نقش حمایتی از داعش و حضور اشغالگرانه نظامیان ترک در بعشیقه در شمال موصل، نیازمند به بارزانی است تا مسیر فرار رهبران و جابهجایی داعشها از استان نینوا و انتقال به سوریه را فراهم کند. همانگونه که قبلاً نیز بارزانی برای انتقال نیروهای ارتش حر از ترکیه و مناطق کردنشین عراق به سوریه با اردوغان همکاری کرده بود.
اردوغان با دو مشکل کردی در ترکیه و در سوریه هم روبروست که در شرایط زمانی فعلی، فقط بارزانی میتواند به او کمک کند. تا حدود یک ماه آینده اردوغان باید در رفراندوم قانون اساسی که وی را با اختیارات ویژه همراه میکند و برای ده سال آینده او را فرمانروایی مطلق ترکیه قرار میدهد، آرای کافی داشته باشد که نظرسنجیهای منتشر شده او را نگران میکند. وی با اینکه مناطق کردی در جنوب ترکیه را به مناطق جنگی و سرکوب و کشتار تبدیل کرده و حتی بخشی از شهرها را با بمباران با خاک یکسان نموده و با اجرای قانون شرایط فوقالعاده، بقیه گروههای سیاسی ترکیه را زیر مشت آهنین قرار داده، اکنون نیازمند رأی مثبت کردهاست. با اینکه حزب دموکراتیک خلقها در پارلمان ترکیه کاملاً سرکوب و یا بعضاً دستگیر شدهاند ولی اردوغان با قرار دادن پرچم کردستان عراق در فرودگاه و مراسم استقبال از بارزانی، هم به حکومت بغداد پیام داده که از شعارهای جداییطلبانه بارزانی حمایت میکند و هم از این طریق بارزانی را که از سوی دیگر گروههای اصلی کردی به شدت مورد انتقاد است، مورد حمایت قرار داده تا کردهای ترکیه را در رفراندوم با حزب اخوانی و حاکم همراه کند. اردوغان در سوریه هم با بنبست روبرو شده و ارتش سوریه، با پیشروی در شمال حلب، راه وی برای رسیدن به رقه را مسدود کرد و پروژه ایجاد «منطقه امن» در شمال سوریه را با سؤال جدی روبرو نموده است. از آنجا که بخش محدودی از کردهای سوریه با بارزانی مرتبط بوده و توسط ترکها آموزش دیده و حمایت شدهاند، اردوغان به مساعدت بارزانی نیاز دارد تا از طریق این کردها، یک مسیر پیشروی برای ارتش ترکیه در شمال رقه و یا ؟دیرالزور باز کنند و اردوغان کارتهای بازی خود در سوریه را ناکارآمد نبیند. بارزانی که در مونیخ و دیدارهای اروپایی هم تلاش کرد برای تقویت خود و یا شعار تجزیه کردستان عراق حمایت کسب کند، امروز از اقدام غیرقانونی و تحریکآمیز اردوغان در برافراشتن پرچم کردستان در ترکیه بسیار خشنود است.
آنچه روشن است اینکه ترکیه و اردوغان همواره با «کردهراسی» هم در داخل ترکیه، به سرکوب کردها پرداخته و هم در سوریه، بهانه اشغالگری و مداخله را فراهم کرده ولی با نگاه تاکتیکی و مرحلهای از نیازهای شخصیتی و سیاسی بارزانی بهرهبرداری کرده تا مشکل داخلی و خارجی خود را برطرف کرده، برای بازی در سناریوهای آمریکا در عراق و سوریه و در قبال ایران، کارتهای بازی خود را بازتولید کند.
البته بارزانی هم از این ماجراجویی اردوغان بهره تاکتیکی و مرحلهای میگیرد ولی با ورود به بازی اردوغان، شرایط متشنج در عراق را دامن خواهد زد و برای مداخلهگری ترکیه در عراق و سوریه، چتر حمایت ایجاد خواهد کرد. ممکن است بارزانی و اردوغان از این تلاش و اقدامات تا حدودی بهرهمند شوند ولی خسارتهای راهبردی آنها چه در داخل ترکیه و عراق و سوریه و در سطح منطقه بیش از انتظار و محاسبات آنها خواهد شد. سفر مقامات آلسعود به عراق و یا سفر بارزانی به ترکیه و اقدامات اردوغان و بارزانی با هدف بیثبات کردن عراق، ظرفیتسازی برای تنشهای امنیتی، نظامی و سیاسی و پیچیده کردن بحرانهای تروریستی در منطقه و ایفای نقش در سناریوی ترامپ در عراق و سوریه و در قبال ایران، طراحی شدهاند.