کد خبر 697761
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ - ۲۰:۴۱

آمریکا از زمانی که انقلاب اسلامی پیروز شد، در آرزوی سرنگونی جمهوری اسلامی بود و برای تحقق این آرزو دست به هر اقدامی علیه ایران زد.

به گزارش مشرق، آمریکا در مقاطع گوناگون درگیری های کوچکی در حوزه نظامی با ایران داشته است، اما همواره سعی کرده تا از بروز یک جنگ در ابعاد بزرگ آن جلوگیری کند.

آمریکا در حمله نظامی به طبس با یک شکست و افتضاح سیاسی و نظامی روبرو شد، نیروهای ویژه آمریکایی که برای آزاد کردن جاسوسان خود راهی ایران شده بودند، با تلفات و خسارات سنگین نظامی و سیاسی کاری پیش نبردند و دست از پا درازتر به پایگاه خود بازگشتند.

در جریان جنگ عراق علیه ایران هم آمریکا تمام قد از صدام حمایت کرد و کشورهای عربی منطقه هم به تبعیت از ارباب خود، از ارتش بعث عراق علیه ایران حمایت کردند، اما در طول 8 سال جنگ، آمریکایی ها به خود اجازه ندادند که به طور مستقیم وارد جنگ با ایران شوند.

نخستین درگیری مستقیم ایران و آمریکا در سال 1366 در آب های خلیج فارس رخ داد. آمریکایی ها مانع صادرات نفت ایران در خلیج فارس می شدند.

در این درگیری چند دکل نفتی ایران با حمله آمریکایی ها هدف قرار گرفت و قایق های تندرو ایران هم با نیروهای آمریکایی حاضر در خلیج فارس درگیر شدند، چند فروند هلی کوپتر آمریکایی با شلیک قایق های تندرو ساقط شد.

اما هیچگاه آمریکایی ها به خود اجازه ندادند جنگ را فراگیر کنند و دامنه آن را افزایش دهند و قطع به یقین اگر در همان زمان درگیری های سبک میان ایران و آمریکا، توصیه حضرت امام (ره) برای زدن ناوهای آمریکایی در خلیج فارس اجرا می شد، نیروی دریایی آمریکا منطقه را ترک می کرد، همانطور که در خاطرات فرماندهان نیروی دریایی آمریکا به آن اعتراف شده است.

تهدیدات نظامی آمریکا همچنان علیه ایران ادامه دارد، اما با گذشت 38 سال از انقلاب اسلامی، هیچگاه این تهدیدات که روی میز است، عملیاتی نشده است.

برخی اعتقاد دارند که یکی از دلایل جلوگیری از اقدام نظامی آمریکا علیه ایران مذاکراتی بود که بر سر موضوع هسته ای به توافق رسید.
برای این ادعا چند پاسخ وجود دارد. نخست آن که آیا پیش از این که ایران و آمریکا مستقیم با هم مذاکره کننده و بر سر موضوع هسته ای ایران به توافق برسند، آمریکا وجود نداشت؟ آمریکا وجود داشت و فرصت عملیاتی کردن تهدیدات خود را هم داشت اما مذاکراتی میان این دو نبود. پس چرا دست به اقدام نظامی علیع ایران نزد؟

اگر به پاسخ این پرسش برسیم که آمریکا چرا به عراق و افغانستان حمله نظامی کرد و این دو کشور را به اشغال خود در آورد اما به ایران حمله نکرد، به این پاسخ هم خواهیم رسید که آمریکا در مقاطع و دوران ریاست جمهوری گوناگون خود چرا هیچگاه جرأت حمله نظامی به جمهوری اسلامی ایران را نداشت و تنها به تهدید بسنده کرده است.

عراق پس از جنگ علیه ایران، در شرایط ضعف و اعتراضات مردمی قرار داشت، این کشور در همه شرایط در وضعیت بسیار وخیمی قرار داشت، حمله صدام به کویت این فرصت را به آمریکا داد تا به آمریکا حمله کند، ضعف نظامی، اقتصادی و از همه مهمترین نبود حمایت مردمی از او، شیب سرنگونی رژیم صدام را تند کرد.

اما در مقابل، جمهوری اسلامی ایران که در زمان 8 سال دفاع مقدس کمترین کمک و یاری هم از جایی و کشوری دریافت نکرد و توانست مقاومت کند، مهمترین دلیل آن انسجام درونی و حمایت مردمی از جمهوری اسلامی و جبهه های جنگ بود.

عامل اصلی بازدارنده مقابل تهدیدات آمریکا مردم و فرزندان این سرزمین بودند که دل هر دشمنی را به لرزه می اندازند.
خوشبختانه یکی از درایت هایی که جمهوری اسلامی ایران در طول جنگ و پس از آن به خرج داد، تلاش برای خودکفایی در تولید تجهیزات و تسلیحات نظامی بود. نیروهای مسلح کشورمان در این زمینه تلاش بسیاری کردند تا بتوانند سلاح مورد نیاز خود را تولید کنند. فشارهای تحریم در زمان جنگ و کمبود سلاح و مهمات مقابل ارتش مجهز صدام، بسیار سنگین بود.

کشوری که تجربه یک جنگ 8 ساله با همه کمبودها را داشته باید برای آینده خود دست به کار شود. همت بلند جوانان کشور باعث شد تا راه سخت و دشوار پیشرفت و خودکفایی در حوزه نظامی بسیار سریع و البته دقیق سپری شود.

نقطه اوج پیشرفت های دفاعی و نظامی ایران در زمینه موشکی است. ساخت انواع موشک یکی از قابلیت های ویژه و بازدارنده ای است که ایران توانست به آن دست یابد.

نه این که آمریکا در ضعف قرار دارد، بلکه جمهوری اسلامی ایران اکنون در شرایطی است که می تواند مقتدرانه مقابل آمریکا بایستد و حتی علیرغم تهدیدات شدیدی که از سوی دشمنان می شود، به همه قاطعانه پاسخ داده است.

هزینه های جنگ با ایران برای آمریکا غیر قابل جبران خواهد بود و این موضوع از چشم بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران نظامی آمریکایی و غیر آمریکایی دور نمانده است.

آمریکایی ها به خوبی پی برده اند که ضرر حمله نظامی به ایران بسیار فراتر از سود آن است، تنها کافی است که آمریکایی ها دست از پا خطا کنند، آنگاه پایگاه های این کشور در منطقه هدف موشک های بالستیک نیروهای مسلح ایران قرا خواهد گرفت.

آمریکا یک نگرانی جدی هم دارد و آن رژیم اسرائیل است. این رژیم که خود یکی از تحریک کنندگان آمریکا برای حمله به ایران است، در صورت حمله آمریکا، با خطر نابودی قطعی روبرو است.

سرزمین های اشغالی در تیررس موشک های بالستیک ایران است، حتی در برآوردها و تجزیه تحلیل های نظامی، مناطقی که هنگام جنگ باید و هر چه سریعتر هدف قرار گیرد، شناسایی شده و مختصات آن به سیستم رهگیری و ردیابی موشک ها سپرده شده است.

جمهوری اسلامی ایران در زمینه نبرد سخت با آمریکا، هزینه های این جنگ را آنقدر برای ایالات متحده بالا برده است که آنها اگر تصمیمی هم در این زمینه داشتند، پشیمان گشته اند. پیوند میان مردم و رهبری نکته ای است که آمریکایی ها به خوبی به آن پی برده اند. این پیوند سرسلسله فهرست عوامل بازدارنده مقابل تهدیدات است.

از سوی دیگر ایران اکنون به مختصات جغرافیایی کنونی تعریف نمی شود بلکه گستره نفوذ آن بسیار فراتر رفته و باعث شده است تا فرهنگ انقلاب اسلامی در میان مردم بسیاری از کشورها نهادینه شود و اگر تهدیدی از سوی آمریکا علیه ایران عملیاتی شود، آنها هم عملیاتی خواهند شد.

خلیج فارس و دریای عمان اکنون شاهد حضور مقتدرانه نیروی دریایی ارتش و سپاه است، به همین خاطر دشمن را وادار کرده تا درباره قدرت دریایی ایران زبان به اعتراف بگشاید.

برچیده شدن سایه جنگ از سر ایران، به خاطر ویژگی هایی همچون پیوند قلبی میان مردم و رهبری، وجود نیروهای مسلح و مکتبی، افزایش توان دفاعی – نظامی و تهاجمی نیروهای مسلح ایران اسلامی است.

اگر این ویژگی های بزرگ بازدارنده نبود، آمریکا در انجام تصمیم خود درنگ نمی کرد.