امروز فقدان شخصیتی مثل آیت الله مهدوی کنی کاملاً محسوس است، به همین دلیل هم تأسیس جبهه مردمی نیروی انقلاب یک ضرورت در شرایط فعلی است.

به گزارش مشرق، به گفته خودش بیش از 10 سال است که با این پرسش روبروست: «آیا کاندیدای انتخابات می‌شوید؟» اما همیشه جواب‌های مشابه به این پرسش داده است: «هنوز هم تصمیمی برای کاندیداتوری ندارم.» صحبت از آقای عزت الله ضرغامی، رییس سابق رسانه ملی است. او که با سه رییس جمهور گوناگون به صورت مستمر در کابینه کار کرده، معتقد است: «در هیچ یک از دوره‌های قبل و دولت فعلی، اختلافات و ناهماهنگی بین دستگاه‌های دولتی تا این اندازه برجسته و نگران کننده نبوده که علت اصلی آن هم عدم حضور مستمر آقای روحانی در جریان فعالیت‌های وزارتخانه‌هاست. ضرغامی که از جبهه مردمی حمایت کرده، انتخابات ریاست جمهوری را جریان‌های سیاسی مشابه کوهنوردی می‌داند.

او اعتقاد دارد یک جریان سیاسی با داشتن برنامه‌ای مشخص و انتخاب گزینه‌های احتمالی وارد رقابت می‌شود و در مراحل نهایی و روشن شدن توانمندی و احتمال رأی‌آوری بالا برای نامزد خاص، با همه توان از او حمایت می‌کنند. درست شبیه فتح قله‌های بزرگ مثل اورست! که در روزهای پایانی و مشخص شدن فرد برتر برای فتح قله، همه گروه در خدمت او در آمده و موفقیت او را موفقیت و پیروزی خود تلقی می‌کنند. ضرغامی با توجه به تجربه انتخابات پیشین، اصلاح‌طلبان را نسبت به اصولگرایان پایبندتر به این اصل می‌داند؛ چراکه اصولگرایان در انتخابات 92 تا آخرین لحظه بر تکثر خود پای فشردند! در ادامه درباره فضای سیاسی کشور در آستانه انتخابات 96 با عزت الله ضرغامی به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

آنچه در ادامه می‌آید، گفتگوی ضرغامی با صبح نو است.

*********

 ارزیابی شما از فضای حاکم بر انتخابات ریاست جمهوری آینده چیست؟ کدام گفتمان و چه شعاری در این کارزار توفیق خواهد یافت؟
انتخابات 96 از جمله دیدنی‌ترین رقابت‌ها خواهد بود. تصور می‌کنم حتی در صورت انتخاب مجدد آقای روحانی، فاصله رأی او با دیگران در پایین‌ترین سطح ممکن نسبت به دوره‌های مشابه خواهد بود.
بدون تردید مطالبات اقتصادی مردم مهمترین محور تعیین کننده در این انتخابات است. امیدهای ایجاد شده در جامعه برای بهبود وضعیت اقتصادی به نتایج ملموس و قابل قبول تبدیل نشده و مشکلات اشتغال، رکود و تورم در کالاهای اساسی و موردنیاز عمومی روز به روز حادتر می‌شود.

رفتار نامزدها باید برای مردم اطمینان‌آور باشد. مردم به شعارهای توخالی و وعده‌های کلیشه‌ای باور ندارند. آن‌ها اقدام و عمل می‌خواهند.
 

یک پرسش رایج، نامزد شدن یا عدم نامزدی شماست؛ توئیت‌ها و بازتاب‌های رسانه‌ای نشانگر فعال شدن شماست، اما چند بار تلویحاً گفته‌اید که نامزد نیستید. در این باره نظر دقیق‌تر شما را جویا هستیم.
من بیش از 10 سال است که با این پرسش روبرو هستم. پاسخ‌های من کماکان مشابه است. هنوز هم تصمیمی برای کاندیداتوری ندارم.
فعال بودن در عرصه سیاسی  اجتماعی ارتباطی به مسأله نامزدی انتخابات ندارد.

جبهه مردمی نشست‌هایی را برگزار کرده و نام شما هم در ردیف نامزدهای آن بوده است؛ اولاً با جبهه مذکور مذاکرات متقابلی صورت گرفته یا نه و ثانیاً در سازوکار فعالیت جبهه حضور خواهید داشت یا خیر؟
من کلاً از سازوکار جدید نیروی انقلاب برای ایجاد وحدت و دور شدن از پراکندگی در خانواده انقلاب حمایت می‌کنم و راه‌اندازی جبهه مردمی نیروهای انقلاب را مفید و بلکه ضروری می‌دانم. در غیاب احزاب و شخصیت‌های برجسته تأثیرگذار، بهترین اقدام برای حضور مؤثر در عرصه فعالیت‌های سیاسی، همین بود.

برخی اعضاء و مسوولان جبهه مردمی نیروهای انقلاب قبل از برگزاری مجمع عمومی به صورت فردی و یا گروهی با من جلسه داشتند و ضمن سؤال از تصمیم من در این خصوص، بر حضورم در صحنه انتخابات تأکید داشتند.
آنان گفتند به‌رغم نظر شخصی من درباره انتخابات، عده‌ای از اعضاء در این مرحله می‌خواهند برای انتخاب ده نفر اولیه، شما را هم پیشنهاد دهند. من با این درخواست مخالفت نکردم یعنی با این عزیزان همکاری کردم.

جنابعالی در جایی مطرح کرده بودید که بعد از رحلت آیت الله مهدوی کنی جریان اصولگرایی دچار فقدان مرجعیت و مرکزیت شده است و آن را به عنوان یکی از آسیب‌های وارده به این جریان تلقی کرده بودید. هنوز هم به این موضوع تأکید دارید؟
بله، معتقدم که مرحوم آیت الله مهدوی کنی شخصیتی برجسته، ممتاز و مورد وثوق جریان‌های سنتی و نوگرای جبهه انقلاب بود. ایشان سیاست و دیانت را با هم جمع می‌کرد. در بالاترین سطح، فعالیت سیاسی می‌کرد و در عین حال استاد مسلم اخلاق بود. کمتر این دو ویژگی در افراد برجسته و در سطح بالا با هم جمع می‌شود. یعنی هم مرجعیت سیاسی و هم مرجعیت اخلاقی.

امروز فقدان شخصیتی مثل ایشان کاملاً محسوس است. به همین دلیل هم تأسیس جبهه مردمی نیروی انقلاب یک ضرورت در شرایط فعلی است.

اکنون هجمه سنگینی از سوی جناح مقابل در قبال عملکرد شهرداری و شورای شهر تهران شکل گرفته است. ریشه آن را در چه می‌دانید؟ جریان اصولگرایی برای مقابله با این هجمه چه باید کند و به چه نحو اکثریت خود را در شوراهای شهرکشوراز دست ندهد؟
بخش زیادی از حملات علیه شهردار بدون تردید سیاسی است. عملکرد شهردار محترم مثل هر مسوول دیگری می‌تواند مورد ارزیابی و قضاوت قرار گیرد. به عقیده من نمره آقای قالیباف در اداره کلان شهر نمره خوبی است. کارنامه ایشان را در مجموع موفق ارزیابی می‌کنم.

بدون تردید این مسأله به این معنی نیست که اشکال و آسیبی در این عملکرد وجود ندارد. خیر! من خودم در جلساتی که با آقای قالیباف دارم مواردی را به عنوان خیرخواهی به ایشان منتقل می‌کنم و ایشان هم با روی باز استقبال می‌کنند، اما اشکال در آنجاست که به دلیل حضور آقای قالیباف در دو دوره انتخابات ریاست جمهوری که هر دو بار هم رأی قابل اعتنائی از مردم گرفتند، باعث شده تا نورافکن‌ها روی ایشان همیشه روشن باشد!

نتیجه اینکه برخی اشکالات و آسیب‌ها خیلی بیشتر از اندازه بزرگنمایی می‌شود. البته این رفتارهای سیاسی از وجاهت تخصصی و باورپذیری انتقادات سازنده هم می‌کاهد و مردم نشان داده‌اند که به خوبی بین انتقاد سازنده و روش‌های تخریبی سیاسی فرق می‌گذارند.

پیش بینی شما از نقشه یا برنامه انتخاباتی جریان رقیب چیست؟
فعلاً جریان اصلاحات و اعتدال و شخصیت‌های برجسته و بزرگان آنان همه تخم‌مرغ‌ها را در سبد آقای روحانی گذاشته‌اند البته ریسک بزرگی می‌کنند.
آنان یک بار در سال 84 روی آقای معین ریسک خطرناک و ناموفقی را انجام دادند. الان هم در حال ریسک هستند. آنان یکطرفه و با همه توان از آقای روحانی حمایت می‌کنند و کوچکترین نظر انتقادی و اصلاح گرایانه را در اردوگاه خودشان سرکوب می‌کنند. این به نفع آنان نیست! نظرسنجی‌ها حاکی از کاهش قابل توجه اعتبار این جریانات سیاسی است؛ ضمن اینکه هیچ نشاط سیاسی در میان آنان دیده نمی‌شود. فضای شورونشاط و هیجان انتخاباتی فعلاً در اردوگاه جبهه مردمی نیروهای انقلاب است.

تأثیر فقدان آیت الله هاشمی رفسنجانی بر روابط و تعاملات جریان دولتی و اصلاحات را چه می‌دانید و پیش‌بینی‌تان درباره سرنوشت مرجعیت جریان مذکور چیست؟
بدون تردید فقدان مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در انتخابات 96 کاملاً محسوس خواهد بود. ایشان مرجع مهمی برای وحدت بخشی جریان‌های سیاسی همسو با آقای روحانی بودند. هر چند شخص ایشان انتقادات زیادی به روش مدیریت و رفتار آقای روحانی داشت ولی با هوشیاری سیاسی که ناشی از تجربه طولانی ایشان بود، می‌توانستند محور قابل اتکائی برای وحدت باشند.

شما سابقه حضور در جلسات دولت در دوره‌های گوناگون را داشته‌اید. وضعیت برگزاری جلسات و شوراها را در این دولت چگونه ارزیابی می‌کنید؟
من با سه رییس جمهور گوناگون به صورت مستمر در کابینه کار کرده‌ام. فکر می‌کنم از این جهت استثناء هستم.
در هیچ یک از دوره‌های قبل و دولت فعلی، اختلافات و ناهماهنگی بین دستگاه‌های دولتی تا این اندازه برجسته و نگران کننده نبوده است. علت اصلی آن هم عدم حضور مستمر آقای روحانی در جریان فعالیت‌های وزارتخانه‌هاست. ایشان کمتر از گذشتگان با وزراء و مدیران ارشد خود جلسه دارند. کمتر فرصت می‌کنند مشکلات بین نهادها را حل کنند. قدرت تصمیم‌گیری سریع و به موقع و بدون فوت وقت در ایشان کم است. زمان‌های زیادی از دست می‌رود و خیلی اوقات کارهای مهم کشور معطل می‌ماند. معمولاً وزراء و معاونان در جلسات دولت به جای مشارکت جدی در بحث‌های دولت به نوعی در نوبت و انتظارند تا کنار صندلی رییس جمهور بیایند و مشکل‌شان را حل کنند!

اگر شما به جای آقای روحانی بودید، برای دوره دوم نامزد می‌شدید یا نه؟ چرا؟
نمی‌دانم! چون این حرف‌ها تحلیل شخصی من است. حتماً ایشان مسائل را به گونه‌ای دیگر می‌بینند. من عینک ایشان را ندارم!

به نظر شما دولت تا چه حد توانست از ظرفیت اجتماعی و اقتصادی برجام برای خدمت رسانی به مردم و ارتقاء سطح زندگی آنها استفاده کند؟
متأسفانه برجام، نتیجه عملی و ملموس برای مردم به همراه نداشت. مردم را خیلی امیدوار کردند. خیلی بیش از حد! برخی ذوق‌زدگی‌ها و رفتارهای سیاسی نسبت به برجام، توقع عمومی را بالا برد و حالا دولت در مواجهه با امید فراوانی که ایجاد کرده متأصل شده است.

آیا لزوماً دولتی که برجام را شکل داد، برای استفاده از آن نیز بهترین است یا مشخصات دولت بهره‌بردار از برجام با دولت تمهیدکننده برجام متفاوت است؟
البته این دولت تمام تلاش خود را برای به ثمر نشستن برجام انجام داده است و رهبری معظم نیز همکاری بی‌نظیری برای کمک به دولت، به‌رغم نگاه‌های آرمانی خودشان داشتند، ولی فعلاً که نتیجه به قول برخی مسوولان «هیچ» بوده است.
به نظر من در دوره بعد، چه این دولت و چه هر دولت دیگری تشکیل شود باید بتواند با سازوکار جدید، شرایط متفاوتی برای پیگیری توافقات برجام ایجاد کند. با شیوه کنونی نمی‌توان انتظار نتایج قابل قبول و مفیدی برای کشور داشت.

بحث دیگر این است که تا چه اندازه با انتقادات رییس جمهور از صداوسیما موافق هستید؟ (ذکر مصادیق، انتقادات اخیر و....)
جناب آقای روحانی همیشه منتقد صداوسیما بوده‌اند. این هم نوعی سیاست است که می‌تواند قابل درک باشد.

مهم‌ترین مشکل کشور در حوزه سیاستگذاری در عرصه شبکه‌های اجتماعی را چه می‌دانید؟ فضای مجازی و رسانه را در عدم توفیق اصولگرایان در انتخابات 92 و 94 تا چه حد دخیل می‌دانید؟ به تعبیر دیگر مهمترین آسیب اصولگرایان در عرصه رسانه‌ای چیست؟
فضای مجازی عرصه جدیدی برای زندگی است. در واقع مردم با فضای مجازی زیست می‌کنند و اموراتشان در این فضا اداره می‌شود.
متأسفانه فضای مجازی در کشور ما ناقص‌الخلقه متولد شد و به‌رغم توجهات بی‌نظیر رهبری معظم به این حوزه و برگزاری جلسات متعدد از طرف ایشان و تصمیم‌گیری‌های جدی و تأسیس سازوکارهای مهم برای اداره صحیح و کارآمد این فضا، حجم اقدامات انجام گرفته به هیچ وجه درخور این توجه نیست.

این فضا نیاز به مدیریت دارد. در همه جای دنیا هم همینطور است. متأسفانه از ابتدا برخورد با شبکه‌های اجتماعی به عنوان وسیله‌ای برای مقابله با حریف سیاسی دیده شد. به همین دلیل نگاه کارشناسی و سازنده مبتنی بر نیازهای واقعی مردم و تحولات سریع این حوزه به ویژه توجه به آسیب‌های جدی موجود و عملیات روانی دشمن در این فضا و صیانت از خانواده و حریم کودکان که بسیار مهم است به حاشیه رفت.
نظر شخص من این است که مرکز ملی فضای مجازی و دبیرخانه شورا باید محوریت اساسی در مدیریت این موضوع داشته باشد ولی به نظر می‌رسد دولت‌ها کماکان علاقه‌مندند وزارت ارتباطات این نقش را ایفا کند و عملاً هم این وزارتخانه به دلیل برخورداری از بودجه و امکانات و توجه رؤسای جمهور در این حوزه پیشگام است.