به گزارش مشرق، روزنامه «حمایت» در یادداشتی از «حسن لاسجردی» نوشت:
۱. بیش از شش سال از جنگ نیابتی تروریستها در سوریه برای ساقط کردن دولت این کشور میگذرد و در این میان، دولتهای مداخلهگر آمریکا و ترکیه در کنار حمایتهای بیشائبه عربستان و قطر، نقش بسزایی در تشدید درگیریها و حمایت از تکفیریها داشتهاند.
یکی از خدعهها و نیرنگهایی که حکومتهای منطقهای تابع آمریکا در مورد تحولات سوریه بکار بستند، نامگذاری شورشهای هدایتشده تروریستها به نام «بهار عربی» بود، در حالی که با وجود برخی اختلافات سیاسی طبیعی در جامعه سوریه، مطالبه عمومی برای تغییر حکومت مشروع این کشور وجود نداشت و از سوی دیگر، کشورهای غربی نیز هر چند در ظاهر، به صراحت از تغییر حاکمیت سخن به میان نمیآوردند. شرط تحول در چارچوب قدرت، عاملیت دو فاکتور «هرج و مرج و مطالبه مردمی» و «مداخله مستقیم خارجی» است اما هیچیک از این دو عامل به طور کامل در سوریه وجود نداشت، در نتیجه، اپوزیسیون ضعیف سوریه تحت پشتیبانی خارجی قرار گرفت و توطئه تغییر جغرافیای سیاسی منطقه با ایجاد دگردیسی در ارکان حاکمیتی سوریه با توهم نابودی مقاومت در غرب آسیا به مرحله اجرا در آمد.
۲. عدم ارزیابی صحیح دشمنان سوریه از قدرت این کشور را میتوان از اظهارنظرهای آنان در ابتدای این بحران و حتی در زمان حاضر دریافت. دولتمردان ترکیه در آغاز جنگ، با خوش خیالی اعلام کرده بودند که ساقط کردن دمشق، دو هفته بیشتر زمان نمیبرد یا رئیس جمهور این کشور گفته بود در مسجد اموی حلب نماز خواهد خواند. گرچه در حال حاضر، کمتر شاهد اظهارنظرهای قطعی و هیجانی از سوی دولت مداخلهگر ترکیه هستیم اما اصرار آنها و آمریکاییها به حضور نظامی در سوریه و شرکت در عملیات رقه، حاکی از تداوم همان اشتباهات گذشته و نادیده گرفتن دست برتر مقاومت در تحولات میدانی است.
۳. نکته حائز اهمیت اینکه ترکیه و غرب به رهبری آمریکا میخواهند به جهان القا کنند که از طریق دخالت در سوریه با تروریسم میجنگند، اما این دروغ رسوای آنها دیگر برای کسی قابل باور نیست و دست آنها رو شده، چراکه دخالت آنها زمانی اتفاق افتاد که داعش رو به ضعف و افول بود و ترکیه به نمایندگی از آمریکا و ناتو برای پوشش سیاسی، نظامی و مادی داعش، به مداخله نظامی دست زد.
ارتش ترکیه نفت داعش را میفروشد و تاکنون صدها تانک، زرهپوش و ادوات جنگی را وارد خاک سوریه کرده ولی آن چنانکه در ادامه تشریح میشود، در عمل، تکفیریهای داعش هستند که از این تجهیزات استفاده میکنند و تصاویر متعددی نیز از بکارگیری این سلاحها توسط تروریستها منتشر شده است.
۴. افزون بر این، ترکیه تلاش میکند زمینه را برای ایجاد پایگاههای ناتو و حضور پررنگتر آمریکا در شمال شرق سوریه فراهم کند. مقامات ترکیه همچنین برای تغییر قواعد بازی و نقشآفرینی گروههای کودککش تروریستی همچون «نورالدین زنکی» و «فرقه السلطان مراد» تلاش میکند که البته با نوعثمانیگری این کشور در یک راستا قرار دارد. از سوی دیگر، ترکیه مایل نیست کردها با استفاده از شرایط موجود، در مناطق مرزی قدرتمند شوند، از این رو، مایل نیستند که جبهه دموکراتیک سوریه در عملیات آزادسازی رقه شرکت کرده و در مقابل میکوشند که سهم قابل توجهی در این عملیات داشته باشند.
۵. بزرگترین نقش آمریکا را در این میان باید در تقسیمبندی مخالفین مسلح تحت عنوان «معارضان میانهرو» و جدا کردن صف آنها از گروه داعش و جبههالنصره دانست. کاخ سفید با این ترفند کوشید تا حضور و مداخله نظامی خود در سوریه را توجیه کند در حالی که تقسیمبندی واقعی مخالفین به دو شکل گروههای تروریستی «ضعیف» و «قوی» قابل تعریف است. بر این اساس، هیچ گروه تروریستی میانهرویی در این کشور وجود ندارد بلکه واقعیت آن است که رهبری و فرماندهی تروریستها با گروههای جبههالنصره و داعش است و دیگر گروههای به اصطلاح میانهرو که از آموزش و تجهیزات ضعیفی برخوردارند، تحت فرماندهی و نظارت این دو گروه تکفیری با سابقه مشغول عملیات هستند. سلاحها و تجهیزاتی هم که آمریکا مدعی است برای تروریستهای به اصطلاح میانهرو ارسال میکند و یا آموزشهای ویژهای که برای آنها تدارک دیده، تماماً به دست تروریستهای داعش و النصره میرسد و آنها هستند که تصمیم میگیرند تجهیزات پیشرفته و ادوات نظامی جدید در کجا و چگونه بکار گرفته شوند.
۶. اخیراً بشار اسد، رئیس جمهور سوریه در گفتگو با شبکه فونیکس چین، تصریح کرده است که «حضور نیروهای آمریکا و ترکیه در خاک سوریه بدون دعوت، اجازه و یا حتی مشورت با دولت دمشق بوده و اینها جنگجویانی هستند که اشغالگر قلمداد میشوند.» از این منظر، ماجراجویی ترکیه و آمریکا در سوریه کاملاً با قوانین حقوقی بینالمللی مغایرت دارد و بر اساس معیارهایی که خود غربیها آن را تدوین کردهاند، مداخله این کشورها تعریفی جز اشغالگری ندارد.
جالب اینجاست که با وجود نقض آشکار پروتکلهای بینالمللی از سوی ترکیه و آمریکا در این خصوص، سیاستمداران آنکارا و واشنگتن، حضور مستشاری ایران در سوریه که با دعوت رسمی دمشق صورت گرفته را «فرقهگرایی» نامیده و مکرراً از کشورمان خواستهاند که به حضور کاملاً قانونی خود در سوریه پایان داده و از بیثبات کردن منطقه بپرهیزد! آمریکا و متحدان منطقهاش به خوبی میدانند که بدون مشارکت ایران در بحرانهای منطقهای هیچ افقی برای پایان آنها متصور نیست و این رویکرد، صرفاً برای پوشش دادن شکستها و فرافکنی بحرانهایی است که از مداخله آنها در غرب آسیا ایجاد شده است.
بر این مبنا، راه خروج از جنگ شش ساله سوریه و پایان دادن به این بحران منطقهای، نه مداخله نظامی بلکه گفتگوهایی با محوریت ایران و روسیه است که با مجوز رسمی از دولت سوریه در این کشور حضور دارند و برگزاری نشستهایی نظیر اجلاس آستانه، بدون حضور رسمی آمریکا – پدرخوانده تروریستها- برای یافتن راهحل نهایی در جهت برقراری صلح و ثبات است.