کد خبر 706095
تاریخ انتشار: ۱۴ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۵:۴۴

نیروهای اصلاح طلب بر این عقیده هستند که عارف حتی قادر نیست خواسته های حداقلی جریان اصلاح طلب را پیش ببرد و تنها ویژگی عارف، یدک کشیدن برند اصلاح طلبی است.

به گزارش مشرق، اواخر  اسفندماه سال 95 بود که محمدرضا عارف، رئیس شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان اعلام کرد که نامزد نهایی جریان اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، حسن روحانی است. وی پیش از این نیز در اظهارنظر بر روی نامزدی روحانی تاکید کرده بود: معتقدیم باید رویکرد سال 92 ادامه یابد و نظر شخصی من نیز این است که اصلاح ‌طلبان از دکتر روحانی حمایت کنند. جریان اصلاحات برای دوازدهمین دور انتخابات سال 96 فقط یک کاندیدا خواهیم داشت.

بررسی نقش عارف در جریان اصلاح طلب، بسیار عبرت آموز است. او کسی است که با دلخوری در سال 92 از رقابت های انتخابات ریاست جمهوری کنار کشید اما اینک در حالی نام روحانی را به عنوان تنها نامزد اردیبهشت 96 بیان می کند که در طول ماههای اخیر گزارش هایی مبنی بر تمایل عارف برای ورود به این انتخابات شنیده می شد. باید گفت عارف همواره به عنوان گزینه انتخاب شونده و نه انتخاب گر مطرح بود و نفش او در جریان اصلاحات به یک پادو تقلیل یافته است.

 از جمله موانعی که همواره در پیش پای محمدرضا عارف قرار دارد، عدم اجماع بر روی شانیت رهبری و حتی پیشبرد اهداف اصلاح طلبان توسط اوست. نیروهای اصلاح طلب بر این عقیده هستند که عارف حتی قادر نیست خواسته های حداقلی جریان اصلاح طلب را پیش ببرد و تنها ویژگی عارف، یدک کشیدن برند اصلاح طلبی است.

در جریان انتخابات ریاست جمهوری نیز با وجود آنکه عارف اعلام کرده بود به عنوان نامزد اصلاح طلب در مبارزات حضور پیدا کرده، اما ستاد وی از بسیاری از شخصیت های اصلاح طلب خالی بود و نیروهای تاثیرگذار اصلاح طلب بیشتر به دنبال معرفی یا حمایت از شخصیت دیگری بودند.

تا زمانیکه هاشمی رفسنجانی رد صلاحیت نشده بود، وی تنها نامزد مورد وثوق اصلاح طلبان بود ولی با کنار رفتن وی نیز، عارف جدی گرفته نشد و در نهایت نیز عارف قربانی زد و بندهایی شد که به نام روحانی رقم خورد.

روزنامه تهران امروز در تاریخ 29 تیر92 به نقل از محمد رسولی، سخنگوی ستاد انتخاباتی عارف در انتخابات 92 در همین زمینه نوشته بود بود: " عارف ناراحت و دلخور بود اما نه به این دلیل که به نفع روحانی کنار رفت بلکه به دلیل برخوردها و عملکردی که در شورای مشورتی صورت گرفت.

به این دلیل که بر خلاف وعده هایشان عمل کردند. برخی از دوستان از بیم اینکه آقای عارف کناره گیری را نپذیرد، بر خلاف نظر شورای مشاوران و نمایندگان نامزدها اقدام به مصاحبه و اعلام خبر اجماع به نفع آقای روحانی کردند."

در اظهار نظر دیگر مبنی بر بی اختیار شدن عارف برای ادامه رقابت های ریاست جمهوری سال 92، حمیده مروج، همسر محمدرضا عارف، برای اولین بار پس از دو سال لب به گلایه‌ گویی گشود و در پاسخ به این سؤال آیا شایعه ناراحتی شما پس از انصراف آقای عارف از انتخابات سال 92 صحت داشت؛ اظهارکرده بود: «بله. چون از ابتدای حضور آقای عارف در عرصه فعالیت سیاسی همیشه مورد مشورت ایشان بودم و در جریان انتخابات 92 شرط من برای حضور در کنار ایشان و کمک و حمایتم از ایشان، عدم انصراف از انتخابات بود.

در آن زمان نظر بسیاری بر این بود که اصولاً اردوگاه اصلاحات نامزدی در انتخابات نداشته باشد؛ اما خب در نهایت همه از جمله خود آقای عارف به حضور فردی از اردوگاه میانه رضایت دادند...؛ اما از نظر من در سال 92 ایشان از شانس بالایی برای پیروزی برخوردار بودند و من نیز بنابر موقعیت شغلی خودم بعینه می‌دیدم که پس از انصراف ایشان عده ای گریستند.»

*انتخابات مجلس دهم و پشت پا زدن به آرزوهای عارف

عارف هیچ گاه  در میان اصلاح طلبان جدی گرفته نشده است و حتی برخی از تندورهای اصلاح طلب از او با لقب خائن یاد می کنند. کسی که ردای اصلاح طلبی همواره برایش گشاد بوده و نتوانسته جایی برای خود در کادر زعمای اصلاح طلب پیدا کند.

حتی افرادی مانند ناطق نوری، علی لاریجانی و حسن روحانی، پرستیژ و کاریزمای بیشتری برای اصلاح طلبان برای خود دست و پا کرده اند ولی عارف که همواره با برچسب اصلاح طلبی فعالیت کرده، هرگز از چنین جایگاهی برخوردار نبوده است.

وی زمانی به عنوان نردبانی برای بالا رفتن نیروهای اصلاح طلب معرفی می شود و زمانی زیردست و پاها گم می شود و به عنوان نماینده ای ساده در گوشه ای از مجلس شورای اسلامی سکوت پیشه می کند!

محمدرضا عارف پس از دوسال دلخوری و خودخوری، پرچم لیست امید در رقابت های مجلس دهم را در دست گرفت و به عنوان نماینده نخست تهران وارد مجلس شد. مجلسی که تعداد نامزدهای اصلاح طلب از چندمجلس گذشته، بیشتر بود و عارف با چنین بنیه ای خود را برای نشستن بر صندلی ریاست آماده کرده بود. ولی زمانیکه نیت وی برای رقابت با علی لاریجانی بر سر ریاست مجلس آشکار شد، بسیاری پشت عارف را خالی کردند و همچون همیشه رکب خورد.

اما زمزمه های حمایت و لابی گری حامیان دولت یازدهم برای بر کرسی نشاندن لاریجانی شکل گرفت و برای همگان مشخص بود که اولویت دولت یازدهم برای ریاست مجلس، کسی جزء او نیست. حتی در میان شخصیت های عمده اصلاح طلب نیز تمایل به لاریجانی وجود داشت و رئیس دولت اصلاحات هیچگاه تمام قد پشت سر عارف برای حضور در رقابت های ریاست مجلس قرار نگرفت و عارف همچون فرمانده ای بدون لشکر وارد کارزارهای مجلس دهم شد. روز سرنوشت ساز انتخاب ریاست مجلس دهم، تمامی معادلات خوشبینانه اصلاح طلبان را برهم ریخت و عارف با کسب 103 رای در مقابل 173 رای لاریجانی حرفی برای گفتن نداشت.

افتضاح به بارآمده چنان بود که علی صوفی عضو شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان اذعان کرد: "نمایندگان برآمده از لیست امید خیانت کردند و حالا برای توجیه رفتار خودشان به دکتر عارف حمله می‌کنند و درصدد فرافکنی هستند و ایشان را مقصر جلوه می‌دهند."

محمدرضا عارف که گمان می کرد در غیاب بازیگران بزرگ در اردوگاه اصلاح طلب و حامی دولت در انتخابات مجلس وزن سیاسی بیشتری کسب خواهد کرد با شکست در انتخابات رئیس مجلس دهم، به عزلتی خودخواسته فرو رفته و حتی به دلیل عدم قطعیت در حمایت نمایندگان، نتوانست ریاست حتی یک کمیسیون را در مجلس به دست آورد و تنها نامش به عنوان رئیس فراکسیون امید مجلس بر زبان ها می چرخد. ریاستی که اختیار کمی در چنته دارد و باید گوش به زنگ دستورات زعمای اصلاح طلبان باشد و سیاست های آنها را پیاده سازد.

*درجازدن در نقش سیاستمدار دست چندم

هرچند سعی می شود تا نقش عارف به عنوان کسی که در پشت پرده در حال چیدن بازی و نقش آفرینی در حاشیه است، معرفی شود ولی خود نیز می داند که هیچگاه جسارت بازی آفرینی مستقل را در اردوگاه اصلاحات نداشته و زمانیکه شانس بسیاری برای موفقیت داشته، توسط تصمیم گیران اصلی جریان اصلاح طلب، خط خورده است. حال پس از کش و قوس های فراوان نوبت انتخابات ریاست جمهوری 96 رسیده و عارف، رئیس شورای سیاست گذاری اصلاحات، این بار خود نام حسن روحانی را به عنوان نامزد مورد حمایت اصلاح طلبان بر زبان راند.

شکست ها، نفر دوم بودن و تدارکچی صرف بودن های او در 66 سالگی عمر عارف همچنان ادامه یافته و او به خاطر آنکه مطمئن بود که اصلاح طلبان هیچگونه حمایتی از وی در انتخابات ریاست جمهوری 96، نخواهد کرد، به ادمه روحانی، رضایت داد. عارف، مرد بازنده ای است که همچون تیم های دسته چندم به باخت خود در زمین اصلاح طلبان واقف است ولی برای اعاده حیثیت همچنان به این بازی باخته ادامه می دهد!

اما آیا رسیدن به نام حسن روحانی در شورای سیاست گذاری به همین سادگی ها بوده که عارف می گوید؟ هرچند نیروهای اصلاح طلب به روحانی رضایت داده اند ولی برخی از فعالین اصلاح طلب انتقادهای بسیاری از عملکرد او داشته و حتی پشتیبانی از رئیس جمهور مستقر را به عنوان تحلیل رفتن گفتمان اصلاحات در نظر می گیرند. حال با چنین شرایطی تاکنون هیچ گونه جزئیاتی از جلسه ای که روحانی به عنوان نامزد نهایی معرفی شده، به بیرون درز نکرده تا افکار عمومی با واقعیات و مخالفت های احتمالی، آشنا شوند.

محمدرضا عارف می تواند برای خالی نبود عریضه هم شده، حقایق را بازگو کند تا حداقل در چنین شرایطی از حیثیت خود دفاع کند. ادامه سکوت و رفتارهای منفعلانه عارف به هیچ وجه معرف یک بازیگر سیاسی فعال و حرفه ای نیست. تصویری که از عارف در اذهان شکل گرفته، تصویر یک بازنده است، آیا او این تصور را برهم خواهد زد؟ وی زمانی جدی گرفته خواهد شد که رفتارهای مستقلانه از روی عقلانیت داشته باشد و در شرایط کنونی تحت عنوان ریئس شورای سیاست گذاری باید نمایندگی تمامی نیروهای اصلاح طلب چه موافق چه مخالف روحانی را یدک بکشد و اعلام کند که با وجود عملکرد ضعیف دولت یازدهم چگونه به حمایت از وی ادامه می دهند و سازوکارهای رسیدن به نام روحانی در جلسات شورا چگونه بوده است.

منبع: جهان