کد خبر 710559
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردین ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۰

چند سالی از رفتن تو می گذرد ولی انگار نه انگار که نیستی. در این سال ها همۀ دلخوشی ام همان چند خاطره ای است که بارها برای دوستان تعریف کرده ام.

گروه جهاد و مقاومت مشرق -  حمید بناء از نویسندگان عرصه دفاع مقدس در نامه ای به یکی از دوستانش شهیدش وحید شیبانی ثانی که در سال 91 در کردستان به شهادت رسید، نوشت:

وحید جان سلام!

چند سالی از رفتن تو می گذرد ولی انگار نه انگار که نیستی. در این سال ها همۀ دلخوشی ام همان چند خاطره ای است که بارها برای دوستان تعریف کرده ام.

یادش بخیر! روز تدفین شهدای گمنام شهرک شهید بروجردی من و تو و چند نفر دیگر داخل قبرها بودیم. صدای نوحه خوان در همهمۀ گریه های مردم گم شده بود ولی آن پایین استخوان های مطهر شهدا روضۀ حضرت علی اکبر علیه السلام را دم گرفته بودند. گاهی در کنار مزار غریب آن شهدا تو به سراغ دلم می آیی و صدای خنده های شیرین ات در گوشم می پیچد.

خدا را شکر که گفتنی های من و تو در همین حرفها خلاصه می شود. در راهیان نوری که با هم رفتیم. چه سفر پر خاطره ای بود آن سفر راهیان. یاد تدفین شهدای گمنام شهرک امام خمینی (ره) هم بخیر. آن روز ما در جمع مردم بودیم. وقتی تو را با آن لباس خاک گرفته و خنده هایی که در خستگی چهره ات می درخشید دیدم حال و هوای دلم تغییر کرد. راستی! کاش وقتی که یکی از آن شهدا شناسایی شد تو هم در کنارمان بودی. البته تو که حتماً آنجا حضور داشته ای.

وحید جان! خیلی ممنون که بیاد من بودی و اجازه دادی این چند خط را برایت بنویسم. چند وقت پیش بچه های شهرک شهید نامجو به بهانۀ بزرگداشت مردانگی ات دور هم جمع شده بودند. آن شب همه از تو حرف می زدند. من چیز زیادی برای گفتن نداشتم. تعجبی هم نداشت؛ سابقۀ همنشینی و رفاقت آنها با تو بیشتر بود. خدا را شکر که تو به آرزوی دیرینه ات رسیدی. با چیزهایی که من از تو دیده بودم باید بگویم که به حق ات رسیدی. تعارف که نداریم! خاطره از حال معنوی و دل پاک و غیرت دینی ات هم زیاد دارم ولی بماند برای خلوت و تنهایی خودم.

گذشته از همۀ این حرفها خاطرۀ من از خبر شهادت تو برای خودش داستان دیگری است. آن روز یکی از دوستان زنگ زد و گفت رفیقت شهید شد ولی تو را با اسم دیگری معرفی کرد. دو سه ساعتی به این در و آن در زدم تا بهفمم چه کسی شهید شده. وقتی که متوجه شدم منظور آن دوست مشترکمان تو بودی رنگ دنیا در نگاهم تغییر کرد.

بگذریم! همینکه دوست شهیدی بنام وحید شیبانی در بهشت حضرت زهرا سلام الله علیها داریم خودش نعمت بزرگی است. این روزها به برکت شهدای مدافع حریم اسلام و اهل بیت علیهم السلام قطعۀ پادشاهی تو برای مردم شهرمان خیلی مهم شده و زائر زیادی هم دارد. یکی دیگر از بچه های شهرک شهید نامجو بنام محسن قوطاسلو که در سوریه شهید شد هم آنجاست. متأسفانه او را در زمان حیاتش ندیده بودم. شما لطف کن و سلام من را به او برسان.

زیاده بر این عرضی نیست. باز هم ممنون...