به گزارش مشرق، حسین قدیانی طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: یکم: زمستان سال گذشته، به آخرین ماه خود رسیده بود که بعضی رسانهها، ضمن انتشار خبر دیدار معاون اول رئیسجمهور با اصلاحطلبان، از قول جهانگیری چیزهایی نوشتند که مختصرش میشود این: «وضع دولت اصلا خوب نیست؛ روحانی هم در جریان امور نیست!» جهانگیری اما خیلی زود، انتساب این حرفها به خود را تکذیب کرد یا شاید هم مجبور به تکذیب شد!
دوم: از نخستین روزهای سال جدید تا همین چند روز پیش، هر وقت شماری از جماعت موسوم به اصلاحطلب، صحبت از نامزد پوششی برای کمک به روحانی در مقطع تبلیغات انتخابات میکردند، شمار دیگری از این جمع که نزدیکی بیشتری با روحانی داشتند، نه فقط علیه ایده «نامزد پوششی» گارد گرفتند که حتی اقدام کردند به کریخواندن: «دولت یازدهم آنقدر کارنامه درخشانی دارد که روحانی یک تنه، همه رقبا را حریف باشد!» القصه! ثبتنام تک و تنهای حسن روحانی، نشان داد که رجز خوانده شده، گویا در عرصه عمل هم قرار است تحقق پیدا کند! فردای این ثبتنام، یکی از زنجیرهایها در ستون سرمقاله خود نوشت: «کم و کیف حضور حسن روحانی در وزارت کشور، به همه گمانهزنیها پایان داد. رئیسجمهور، نه تنها احتیاجی به نامزد ضربهگیر ندارد، بلکه در دفاع از کارنامه دولت، زبانی حتی برندهتر از بهار 92 خواهد داشت»!
سوم: به حسب ظاهر، همه چیز داشت خوب پیش میرفت که در آخرین ساعات روز آخر ثبتنام، ناگهان فردی وارد وزارت کشور شد که در شناسنامهاش، جلوی نام، نوشته شده بود؛ اسحاق! و جلوی نامخانوادگی: جهانگیری! آری! خودش بود؛ اسحاق جهانگیری! معاون اولی که با ثبتنام خود به عنوان نامزد انتخابات، «رکوردهای روحانی» را تکمیل کرد! چرا که پیش از این، سابقه نداشت با وجود نامزدی رئیسجمهور وقت، معاون اولش هم بخواهد اعلام کاندیداتوری کند! چرا که روز قبلش، حسن روحانی در اظهار نظری محیرالعقول که البته اغلب مردم، آن را به «مطایبه» تعبیر کردند، خبر از رکوردهای دولت اعتدال داد! این یکی اما به معنای درست کلمه، یک «رکورد» بود! و هیچ هم مطایبه نبود! برای نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری، علاوه بر رئیسجمهور، معاون اولش هم ثبتنام کرده! معنای این حرکت بیسابقه و اقدام نوبرانه اما چه میتوانست باشد؟!
چهارم: روزنامهنگاران صاحبتحلیل، خیلی زود دست به قلم شدند! یکیشان اما مختصر و مفید، نوشت که قضیه از 2 حالت، خارج نیست! جهانگیری، یا نامزد شده که در ایام تبلیغات، به روحانی کمک برساند و بعد هم به نفع مقام مافوق، بکشد کنار؛ یا نامزد شده که اگر دید جو دارد علیه روحانی پیش میرود، تا آخر در صحنه بماند! هر 2 حالت اما مؤید یک نکته واحد است؛ اعتراف از درون کابینه، به کارنامه غیرقابل دفاع دولت اعتدال، نیز اذعان به ناتوانی روحانی در مقام دفاع از دولت یازدهم!
پنجم: عبارت «وضع دولت اصلا خوب نیست؛ روحانی هم در جریان امور نیست»، اگر چه چند هفته پیش توسط اسحاق جهانگیری «تکذیب» شد اما چند روز پیش و با ثبتنام وی، ناخواسته «تایید» شد! معاون اول دولت اعتدال، باید توضیح دهد که اگر وضع دولت، خوب است و رئیس دولت، هم در جریان امور است و هم در جریان آمار، پس با کدام هدف، نامزد انتخابات شده؟! واضح است که مافوق ایشان در کابینه اعتدال، مشکلی بابت بیان ندارد؛ پس با وجود نامزدی حسن روحانی، نامزدی اسحاق جهانگیری، چرا؟! و با چه هدف؟! واقعا قرار است معاون اول، چه تقلبی به رئیس خود که رئیسجمهور مستقر کشور است، برساند؟! اصلا آمده برای کمک، یا قرار است رسما رقیب روحانی باشد؟! آمده تا در هر صورت، «رفیق روحانی» باقی بماند یا در «حالت اضطرار»، بماند تا روز انتخابات؟! خروجی همه این پرسشها اما «یک جواب» است! همان که باری در حرف، توسط جهانگیری تکذیب شد و باری در عمل، توسط وی تایید! بخوانید: «وضع دولت اصلا خوب نیست؛ روحانی هم در جریان امور نیست!»
ششم: بار این پرسشها اما آنقدر بر دوش جهانگیری سنگینی کرد که معاون اول روحانی، خیلی زود، مجبور به واکنش شد: «من مکمل روحانی هستم!»
جمله قصاری که در صفحه یک اغلب روزنامههای زنجیرهای، با فونت درشت، «تیتر یک» شد، تا اینگونه به مخاطب القا شود که جهانگیری برای رفاقت با روحانی، نامزد انتخابات شده، نه رقابت با مقام مافوق! عاقبت، آبروریزی اولی، کمتر است! بله خب! کمتر است اما چقدر کمتر؟! بیاییم فرض کنیم جهانگیری همانطور که خود گفته، نامزد انتخابات شده تا «مکمل روحانی» باشد! لاجرم، از اسحاق جهانگیری یا به عبارت اصح؛ «مکمل روحانی» میپرسیم: چرا در هیچ کدام از ادوار گذشته، هرگز شاهد ثبتنام همزمان رئیسجمهور و معاون اولش نبودهایم؟! اگر وضع دولت، خوب است و روحانی هم در جریان همه امور و همه آمار، پس اصلا و اساسا رئیسجمهور را چه نیاز به مکمل؟! مگر نقصی دارند ایشان که «مکمل» بخواهند؟! و خوب است بفرمایید این نقص، فقط به شخص حسن روحانی برمیگردد یا به کلیت دولت اعتدال؟!
هفتم: قدر مسلم، انتظار افکار عمومی برای پاسخ «مکمل روحانی» به پرسشهای فوق، خیلی طول نخواهد کشید! فیالحال، روز صدم دولت اعتدال نیست که روحانی و مکملش، هنوز بخواهند از «چه چیز تحویل گرفتهایم» با مردم سخن بگویند! این را، بارها و بارها گفتهاند و آنقدر هم در این وادی، دُر و گهر سفتهاند که ملت، حتی قاپیدن میکروفن خبرنگار خانم در صحن پاستور، توسط وزیر راه دولت اعتدال را هم، بیندازند گردن قبلیها! آری! بر روحانی و مکمل محترم، فرض است که بعد از گذشت 4 سال از عمر دولت اعتدال، دمی هم سخن از «چه چیز آماده کردهایم برای تحویل» برانند! اما این وسط، یک چیز مثل روز روشن است! چیز تحویلی، از فرط نقص، «مکمل» لازم داشت! آقای مکمل روحانی! تمام نوشتههای اصحاب نقد، در نقد حسن روحانی را هم روی هم بگذاری، آن اندازه نقد رئیس دولت اعتدال محسوب نمیشود که آن روز، حضرتعالی با شناسنامهای در دست، راهی میدان فاطمی شدی! بعد از شما، مهرداد بذرپاش، وارد ساختمانی بلندبالا در حوالی همین میدان شد تا از قضا، با عدم ثبتنام خود، «وحدت نیروهای انقلابی» را در لحظه آخر ثبت کند! گاه هست که وارد وزارت کشور شدن و ثبتنام نکردن، هنر است! گمانم خیلی دوست میداشتید روبهروی میکروفنها و دوربینها، ابتدا گلویی صاف میکردید و بعد هم میگفتید: «مکمل روحانی» کارنامه دولت اعتدال است! اینجا آمدهام فقط برای بیان همین! قصدی برای ثبتنام ندارم، چرا که رئیس من در کابینه، «کارنامه» دارد! و چون «کارنامه روشن» دارد، نامزدی مرا میخواهد چه کند؟! خداحافظ شما!