سرویس فرهنگ و هنر مشرق - «عزت اله ضرغامی» رئیس سابق صدا و سیما ، در تازهترین گفتگوی رسانه ای با تاریخ آنلاین به بازگویی و واکاوی رویدادهای مرتبط با فتنه ۸۸ می پردازد. ضرغامی در این گفتگو با دفاع از عملکرد ضدا و سیما در سال ۱۳۸۸ اشاره میکند عملکرد سازمان صدا و سیما در سال ۱۳۸۸ بسیار منطقی و مبتنی بر مصالح مردم بود و در واقع در جهت از بین بردن تنشها و حل شدن اتفاقات در کف خیابان رخ میداد تا امنیت مردم به مخاطره نیفتد.
عضو شورای عالی فضای مجازی در این گفتگو اشاره می کند، بارها گفتم بنا بر این نبود که مردم باید به کف خیابان بیایند و الگویشان انقلاب های رنگین باشد و آنقدر بایستند، اعتراض کنند تا انتخابات لغو شود.من به رهبران مخالف نتایج انتخابات فرصت دادم و دو تا ملاقات هم با آقای کروبی و موسوی داشتم. من به منزلشان رفتم، چون می خواستم این فتنه جمع شود. آقای موسوی تصمیمش را گرفته بود و بارها اعلام کرده بود انتخابات باید ابطال شود و نتیجه اش عوض شود، من رئیس جمهور قانونی هستم.خیلی با ایشان صحبت کردم ولی برنگشته بود. آنچیزی که وظیفه من بود با مقدماتی که به ایشان گفتم که از نظر من رای شما رای بسیار خوبی است و شما می توانید با این پشتوانه بیایید و در دور بعد حتی حضور موفقی داشته باشید، این فضا میتواند برای شما فراهم شود، شما در عرصه انتخابات فعال بودید.
الان هم اگر می خواهید گفتگوهایی داشته باشد با آن فرآیندی که می توانیم باهم تفاهم داشته باشیم هیچ اشکالی ندارد. پیشنهاد موسوی این بود که من در یک برنامه مستقل باید بیایم، نه مجری باشد نه مهمان دیگری باشد، نه اجازه صحبت کس دیگری داشته باشد، آنهم بصورت زنده . من بیایم بصورت مستقیم بیایم برای مردم یک بیانیهای را بخوانم، با ملت ایران صحبت کنم. پیشنهاد من این بود که آیا صحبت کردن شما مشکلی را حل می کند؟ یا می توانستیم ضبط شده از ایشان بگیریم و بعد با خود ایشان مشورت کنیم و به تفاهم برسیم. کما اینکه خیلی جاها این کار را می کردیم . بعضی مواقع شخصیت های برجسته ای، حتی در مورد مراجع در موضوعات مختلف، سابقه داشته که یک مطلبی را می فرمودند. من خودم زنگ می زدم به آن مرجع بزرگوار، ضمن اینکه تشکر میکردم، به عنوان یک کارشناس امین آنها می گفتم فلان جمله خاص ممکن است با یک زمینه قبلی سیاسی اجتماعی در جامعه هست، خلط شود و جایگاه شما مخدوش شود.بعضی مواقع این بزرگواران قبول و تشکر میکردند. این بزرگواران می فرمودند اگر این جمله موجب فلان برداشت می شود این جمله را بردارید و بعد یک دور باهم بررسی کنیم و حرف ایشان پخش شود.ما می توانستیم که با آقای موسوی ضبط کنیم و بعد حرفهای ایشان را یک بار بررسی کنیم و پخش شود. یا حداقل کسی در استودیو باشد اگر حرفی را زدند آن فرد حاضر در استودیو با ایشان گفتگو کند، اصلا تبدیل به مناظره شود.
ضرغامی در ادامه بازخوانی خاطراتش از فتنه ۸۸ می افزاید:من حتما قائل به مناظره بودم. اصلا مجری با موسوی صحبت کند.. مردم آمدند رای دادند رئیس جمهور انتخاب شده است، به صورت قانونی حق مردم است. مثل این می ماند که شما در خرداد ۱۳۷۶ آقای ناطق رای نیاورده و بگوید من انتخابات را قبول ندارم، تقلب شده و من باید به استودیو بیایم و برای ملت ایران بیانیه بخوانم.اصلا چنین چیزی اگر انجام میشد رئیس جمهور وقت ساکت می نشست قبول می کرد؟! طرفدارانش قبول می کردند؟ من یقین داشتم آن فضایی که در چند خیابان تهران ایجاد شده بود و شبکه های ماهواره ای و ضد انقلاب این فضا را تقویت می کردند. خیلی ها از نزدیکان ما خانواده های ما حتی که به موسوی رای دادند. بعد از آن تنش جدا شدند. یعنی بعد از اینکه فضا را دیدند و حضور ضد انقلاب را دیدند آن جمع دیگر جدا شد.
آن جمع حداقلی، ضد انقلابی بود که اوجش در عصر عاشورا بود که آن اهانت ها را انجام دادند. بازهم دوستان ما آقای کروبی و موسوی حاضر شدند اهانت کنندگان را محکوم کنند! چه اشکال داشت که محکوم کنند؟اصلا عقل سیاسی ایجاب میکرد آن مرزبندی که مد نظر رهبری بود را انجام می دادند. می گفتند ما حرفهایمان سر جایش است ، تقلب هم شده است، با مسئولان هم مخالفیم اما این گوگوش و اکبر گنجی و چند تا خانمی که اینجوری با این وضع لباس و شعار علیه ولایت فقیه میدهند، اینها مال نیستند و ما متعلق به این جریان نیستیم. این مرزبندی از اینها خواسته شده بود اما بنا بر این چیزها نبود. لذا نمی توانستم اجازه بدهم این کار انجام بشود.
ضرغامی در مورد نقش میانجگیری صدا و سیما در سال ۸۸ اشاره میکند:من معتقدم که رفتار صدا و سیما نه تنها در جهت شعله ور شدن التهابات نبود بلکه در جهت افزایش آگاهی و بصیرت عمومی بود. در واقع باید مردم مطلع می شدند آن عده قلیلی که در خیابانها آمدند این آتش را شعله ور نگاه داشتند به مسجد و بسیج حمله میکردند و آتش میزدند و آدم کشتند، مردم برایشان روشن می شد که این افراد از جنس آنها نیستند. کار ما بصیرت آفرینی بود.این باید آگاهی بخشی از جو التهاب را از بین میبرود. بحثهای گفتگو های محور هم زیاد داشتیم و افراد مختلف آمدند،حرف زدند. حتی فردی مثل آقای لاریجانی اصلا یکسویه سخن نگفت. آمد بخشی از حرفهای آنطرف را هم آقای لاریجانی زد و دیگران. مسئله اینجاست آیا وقتی در جامعه التهاب و تنش وجود دارد و در شهرها و استانهای دیگر کشور ظهور و بروز ندارد. مردم رای دادند، خوشحال هم هستند و جشن گرفتند حالا شما از تلویزیون جمهوری اسلامی یک شبهه ای مستقیما پمپاژ کنید در سراسر کشور. کسی هم آنجا نباشد توضیح بدهد.اتفاقا کسی داشتند مسیر التهاب را ادامه می دادند، آنها نسبت به ولایت فقیه اهانت میکردند و جمع محدودی بودند و تصاویرش هم پخش شد. ما حتی بسیاری از تصاویر التهابات را از شبکههای خارجی گرفتیم و پخش کردیم. مردم با دیدن تصاویر پل کالج و اهانتهای عصر عاشورا، احساس نگرانی کردند و ۹ دی خلق شد. شبکه های پخش کننده این تصاویر تصور میکردند دارند به التهابات داخلی دامن می زنند و شرایط ایران ناپایدار نشان میدهند اما پخش این فیلم های نتیجه معکوس داشت ، چون در این فیلمها نشان داده می شود که به مقدسات مردم دارد اهانت می شود.
عضو شورای عالی فضای مجازی در ادامه این گفتگو میافزاید من فکر میکنم صدا و سیما در مورد التهابات سال ۱۳۸۸ نقش پدرانه و مثبتی در جهت جمع کردن حوادث خشونت بار سال ۱۳۸۸داشت. اگر صدا و سیما نباید با بد عمل کردن و ندانم کاری شعلههای درگیری را در شعله ورتر میکرد.وی در مورد ماجرای ساختگی ضد انقلاب در مورد بحث تقلب گفت: سران اصلاحات بعدا گفتند که این بحث تقلب اصلا امکان نداشته است. امکان نداشته که تقلب شده باشد. اعتراض آقای کروبی در سال ۱۳۸۴ بیشتر از سال ۱۳۸۸ بود. آقای کروبی گفت یک چرت زدم و بلند شدم دیدم رای من رفت. از این جهت ظاهر قصه کاملا مفهوم است. آقای کروبی فکر می کرد می تواند به دور دوم برود و آقای هاشمی را شکست بدهد اما بعدا آقای احمدی نژاد به دور دوم رفت. آقای کروبی بیشتر اعتراضات در سال ۱۳۸۴ کرد آیا دولت اقای خاتمی وقعی گذاشت به حرفهای آقای کروبی ؟! آیا آقای موسوی لاری کوچکترین ارزشی برای حرف اقای کروبی قائل شد، آیا پشیزی ارزش برای حرف ایشان قائل شدند؟آیا یک جمله به صدا و سیما گفتند که صدا و سیما! چرا آقای کروبی که معترض است را در یک برنامه ای دعوت نمی کنید که تا آقای کروبی بگوید تقلب شده است؟!اصلا مسخره کردند، هنوز که هنوز است آقای کروبی را مسخره میکنند به خاطر حرفهایی که درباره چرت زدن گفت. انتخابات کاملا سالم بود و آقای کروبی حق نداشت کشور را بهم بریزد. اما چطور جریان اصلاحات به خودش حق می دهد بی اعتنایی و برخورد کند با کروبی؛ اما در سال ۸۸ بگویند کروبی و موسوی درست میگویند؟!
من برای آقای کروبی تاسف می خورم
ضرغامی در مورد ماجرای پادرمیانی اش میگوید: من برای کروبی تاسف می خورم. آقای کروبی سادگی به خرج داد. ایشان در بحثهای سیاسی آدم زیرکی بود. ولی موجی که موسوی ایجاد کرد کروبی را با خودش برد. کروبی دوست داشت همیشه مستقل باشد این مسئله را به من بارها گفته بود. یک بار در دوره مجلس ششم برای من درد و دل کرد. حرف های تند آقایان مجلس ششمی ها را می گفت و بعد می گفت فلانی من اگر بخواهم حرف اینها را گوش کنم در زمین اینها بازی کنم که فلان و بهمان.... .صادقانه میگفت. وقتی مجلس ششم تشکیل شد اکبر گنجی گفته بود که کروبی هم یک رای مثل بقیه دارد. اصلا ریاست مجلس را زیر سئوال بردند. کروبی موضوع استقلال داشت. من به او گفتم اصلا نمی گویم چه کار کن. من کوچکتر از آن هستم که بگویم موضع شما چی باشد ولی من به شما یک پیشنهاد دارم. یادتان است به من گفتید من تو زمین کسی بازی نمیکنم و برای استقلال خودتان ارزش قائل بودید، الان هم مستقل باشید. الان هم توی زمین موسوی بازی نکنید. من معتقدم خاتمی هم در زمین موسوی بازی کرد.من در سال ۱۳۸۸ به منزل کروبی رفتم و افراد تندرو را اطراف ایشان دیدم و فهمیدم آقای کروبی از این باتلاق درنخواهد آمد. یعنی می دانستم فضایی برای آقای کروبی ایجاد می کنند که محال است بتواند مستقل باشد. وقتی موسوی یکروز قبل از انتخابات ساعت ۱۱ شب اعلام میکند که من برنده قطعی انتخابات هستم و با تمام شبکه های خارجی هماهنگ است و فکر می کند اگر این جمله را بگوید همه کشور بهم میریزد.
معتقدم آقای کروبی سادگی به خرج داد و رفت دنباله رو موسوی شد و فریب خورد و افتاد توی سرازیری؛ طبق قانون فیزیک بازگشت برایش سختتر خواهد بود. سیاست از این قانون فیزیک سختتر است و معلوم بود کروبی نمیتوانست برگردد و خدا باید کمک کند. موسوی نسبت به کروبی هوشیارتر بود و میدانست دارد چه کاری میکند. موسوی کسی نبود که نداند نتیجه حرفهایش چیست و کشور دارد بهم می ریزد. بزرگترین ضربهای که زدند این بود که ضد انقلابی که توی سوراخ ها خزیده بود همان ضد انقلابی که موسوی با آنها مبارزه کرده بود ،همان منافقین با این رفتارها گستاخ شدند و ریختند توی خیابانها و از انقلاب انتقام گرفتند. موسوی کسی نبود که این چیزها را نفهمد. با این حال معتقدم اطرافیان موسوی هم نقش مهمی داشتند.