سرویس سیاست مشرق - در یکی دو روز گذشته، انتشار کلیپی از سخنرانی «غلامحسین کرباسچی»، از اعضای شاخص حزب کارگزاران و از حامیان شناخته شده دولت اعتدال، در مراسم افتتاح ستاد یکی از نامزدها در اصفهان، واکنش های بسیاری را در عرصه عمومی برانگیخته است که در این میان احساس خشم و نفرت از این میزان بی غیرتی، توهین و البته بلاهت و حماقت سیاسی وجه غالب این واکنش ها بوده است. در این کلیپ می بینیم که کرباسچی با لحنی تمسخر آمیز و ریشخند کننده به بحث حضور و نقش آفرینی جمهوری اسلامی ایران در منطقه و به ویژه بحث فراسیاسی و اعتقادی «مدافعان حرم» می تازد:
" نزنید این حرفها را؛ غیرت دینی آیا این است که به اسم حالا دفاع از حرم و فلان و اینها . آقا جان! ما هم دلمان میخواهد در سوریه و لبنان و یمن و همه اینجا صلح برقرار شود. دفاع از مظلوم شود. شیعیان آنجا تقویت بشوند. ولی آیا این کار فقط با پول دادن و اسلحه خریدن و کشتن و زدن اینها حاصل میشود؟ این دولت با غیرت دینی میگوید که بذارید ما از توان دیپلماسی برای حل مسائل منطقه استفاده کنیم. توان دیپلماسی بزرگان دیپلماسی که شش تا ابرقدرت را جلوی خودش بنشاند و بزرگترین مسئله تحریم که شورای امنیت بوده را حل بکنه میتواند با توان دیپلماسی بیاید این مسائل را حل کند."
سخنان کرباسچی آن قدر بلاهت بار بود که بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت خارجه دولت یازدهم هم در پاسخ به ان گفت: "با تروریستها باید با زبان زور و قدرت صحبت کرد نه دیپلماسی."
این اظهارات یک بار دیگر عمق تفکر غیرانقلابی، سکولار و بی اعتقاد به باورهای پذیرفته شده مردم مومن ایران را در ذهنیت کرباسچی و همفکران او آشکار کرد.
آقای کرباسچی که زمانی به سبک انتخابات قبله آمال سیاسی خود(ایالات متحده) به عنوان شریک انتخاباتی و نامزد معاون اولی شیخ مهدی کروبی در سال ۸۸ پای به عرصه انتخابات ریاست جمهوری گذاشته بود و با کسب رایی کم تر از آرای باطله در انتخابات ۸۸ وزن و عیار سیاسی خود را محک زد، در همه این سال ها به عنوان یکی از خط دهندگان و برنامه ریزان اصلی جریان موسوم به اصلاحات در کشور مطرح بوده است.
کرباسچی که در کنار چند چهره ثروتمند دیگر(عمدتا از طیف کارگزاران سازندگی) نقش «قلک پول» جریان اصلاحات را بازی می کند، از همان زمانی که در اوایل دهه ۷۰ در شهرداری تهران روزنامه همشهری را راه اندازی کرد، برنامه استحاله فرهنگی و ایدئولوژی زدایی از ساحت جامعه ایران را دنبال می کرد. او این روند را در همه این سال ها با انتشار مطبوعات زنجیره ای اصلاحات چی تحت نام گروه رسانه ای «هم میهن»(با محوریت محمد عطریانفر و محمد قوچانی) با شدت و حدت(حتی در زمان اوج رکود سیاسی اصلاح طلبان در دولت قبل) ادامه داده است. خطی که کرباسچی و تیم رسانه ای او در نشریاتی چون هم میهن، آسمان، مردم امروز، شهروند امروز، صدا، ایران دخت، مهرنامه، تجربه، دانش نامه) پیگیری کرده، محو تدریجی تفکر و ارزش های انقلابی از طریق مطرح و برجسته کردن اندیشه های سیاسی سکولار، سبک زندگی مدرن غربی، دیدگاه های فرهنگی شیفته وار نسبت به غرب و اصطلاحا تابوشکنی نسبت به دارایی های معنوی انقلاب اسلامی و در یک کلام عرفی کردن زندگی دینی بوده است.
حال صحبت های تازه او در افتتاحیه ستاد انتخاباتی رییس دولت در اصفهان، گرچه به لحاظ وقاحت و هنجارشکنی برای عامه مردمِ باورمند و معتقد، شاید دور از انتظار و بسیار دردآور باشد، ولی برای اهل فن و ناظران آگاهی که سال هاست رفتار و گفتار و کارنامه کرباسچی و شرکای سیاسی(و اقتصادی!) او را رصد می کنند، اصلا عجیب و غافگیرکننده نبود. این منظر، ایشان تنها منویّات و باورهای درونی خود و جریان سیاسی که آن را نمایندگی می کند(که در محافل خصوصی و حلقه های درونی خود به صراحت از آن حرف می زنند)، بر زبان آورده است.
اما در این جا، صرفا از باب تذکار تاریخی، گریزی به سوابق «مشعشع» این آقای «کارگزار» می زنیم تا معلوم شود که چرا شنیدن این گونه ترّهات ضد ارزشی و ضد منافع ملی ایشان و همفکران دیگرش(از جمله مصطفی تاجزاده) دور از انتظار نیست.
فساد می کردیم، وقتی فساد مد نبود!
در فیلم انتخاباتی مهدی کروبی در سال ۸۸، در جایی از فیلم که غلامحسین کرباسچی به عنوان شریک انتخاباتی او، در فیلم رو در روی کروبی ظاهر می شود، در حالی که بغضی ساختگی و چهره ای مغموم به خود گرفته خطاب به او می پرسد " یادتان هست که من با بچه های شهرداری اومدیم منزلتون که مجمع روحانیون مبارز بود، بچه های شهرداری را گرفته بودند و آویزون کرده بودند و کتک زده بودند.(و در این جا در صحنه ای رمانتیک اشک از گوشه چشم کرباسچی جاری می شود) من می خوام از شما بپرسم اگر در دولت شما با مدیران شما چنین کاری بکنند شما چه عکس العملی نشون می دید؟"
طیعتا هر کسی که آن فیلم را می دید و از سوابق ماجرا و حقیقت آن چه که کرباسچی از ان سخن می گفت آگاه نبود، تحت تاثیر این «ظلم» بزرگ در حق او و مدیران «خدوم» شهرداری وقت قرار می گرفت. اما حقیقت ماجرا چه بود که روحیه حساس او را در این فیلم تبلیغاتی تحریک کرده و اشک او را سرازیر کرده بود؟
در خردادماه ۱۳۷۷، زمانی که هنوز بیش از چند ماه از شروع دولت اصلاحات نگذشته بود، افشای ماجرای فساد گسترده و سرسام آور در شهرداری تهران و محاکمه شهردار وقت، غلامحسین کرباسچی، مهم ترین رویداد عرصه داخلی کشور بود. پرونده این فساد با داشتن ۱۰۴ متهم و هزاران صفحه، بزرگ ترین فساد مورد رسیدگی در قوه قضاییه جمهوری اسلامی تا آن زمان بود.
کرباسچی در پایان ۸ جلسه محاکمه که در اقدامی قابل تحسین و بی سابقه به صورت زنده از سیمای جمهوری اسلامی پخش می شد، از سوی قاضی دادگاه، غلامحسین محسنی اژه ای به ۳ سال حبس و ده سال انفصال از خدمات دولتی محکوم شد و به زندان افتاد و البته با گذراندن کم تر از ۸ ماه حبس، با وساطت مرحوم هاشمی رفسنجانی از زندان آزاد شد.
در زیر بخش هایی از موارد اتهامی کرباسچی در متن کیفرخواست دادستان علیه کرباسچی را که مستقیما به خود او مربوط می شد، ملاحظه می کنید:
-در سال ۷۳ زمین نیمه ساخته دیگری در مجاورت خانه فوق(واقع در نیاوران) متعلق به سرمایه دار نامبرده (کریمی فرد) به مساحت ۴۴۵ متر مربع و به ارزش تقریبی حداقل یک میلیارد ریال بدون پرداخت هر گونه وجهی به آقای کرباسچی واگذار می شود که متعاقباً امتیازات متعدد غیر قانونی از جانب شهرداری به آقای کریمی فرد داده می شود از جمله اجازه احداث یک برج ۲۶ طبقه روی زمینی که یک پلاک آن باغ بوده است، واقع در خیابان آفریقا، که علاوه بر تخریب باغ اعتراض شدید ساکنین به احداث برج ۲۶ طبقه در کوچه ۸ متری را به دنبال داشته است که هیچ ترتیب اثری داده نمی شود.
لازم به ذکر است که متهم مدعی است مبلغ ۲۸۰ میلیون ریال یعنی معادل کمتر از یک سوم قیمت ملک مذکور توسط آقای صادق خرازی در آمریکا به آقای کریمی فرد داده شده است به دلیل اقامت طرف معامله در آمریکا در طول ایام رسیدگی امکان تحقیق از وی میسر نبود البته متهم برای صحت ادعای خویش هیچ سندی جهت ارائه ندارد.
-آقای کرباسچی منزل خود را روی زمین ذکر شده در بند ب) به مساحت بیش از ۱۳۰۰ متر زیر بنا با بهترین مصالح به مدیریت معاون عمرانی شهرداری تهران آقای آشوری توسط ۶ شرکت از پیمانکاران طرف قرارداد شهرداری که هر کدام قسمت تخصصی خود را بر عهده داشتند، بدون پرداخت هر گونه وجهی بنا می نمایند.
متقابلاً همزمان، پروژه ها ی بزرگ عمرانی شهرداری به شرکت های فوق الذکر، بدون انجام هر گونه مناقصه و با سودهای خارج از حد متعارف واگذار می شود، از جمله پروژه ۳۳۰ میلیارد ریالی میدان تره بار تهران و ساختمان جدید شهرداری واقع در بهشت – پروژه نواب و...به همین شرکت ها همزمان واگذار گردیده است به عنوان مثال شرکت «گنو »که همزمان با احداث منزل آقای کرباسچی بدون مناقصه مسئول اجرای پروژه میدان تره بار می شود، طی تحقیقات صراحتاً اظهار داشته برای ساختمان آقای کرباسچی هیچ وجهی دریافت نکرده است.
دراین زمینه مبلغ مورد ارتشاء یعنی هزینه ساخت این منزل برابر قیمت روز حداقل ۵.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال محاسبه گردیده و حقوقی که متقابلاً بر اثر ترک مناقصه غیر قانونی به سود شرکت های مذکور در پروژه میدان تره بار از حقوق شهرداری تضییع شده است میلیاردها ریال است که در دست کارشناسی می باشد(توضیح: مبلغ فوق در سال۷۷، با محاسبه شاخص تورم سال ۹۴ معادل۷۳میلیارد ریال است)
-اختلاس به مبلغ ۴۸۵ میلیون ریال: همزمان با احداث خانه مذکور، به مدیر احداث آن آقای آشوری طی دو فقره چک به مبالغ ۲۳۵ و ۲۵۰ میلیون ریال به دستور آقای کرباسچی از حساب اعتبارات شهرداری به حساب آقای آشوری واریز گردیده است که هیچ یک از مبالغ مذکور تا کنون به صندوق شهرداری عودت داده نشده است و همزمان مبلغ حدود ۳۰۰ میلیون ریال از حساب شخصی آقای آشوری برای خرید مصالح منزل آقای کرباسچی برداشت شده است که مبالغ داده شده به آقای آشوری جدا از کلیه پرداخت های مختلف به مدیران و به صورت استثنایی بوده (مستندات ۴/ ی مشتمل بر ۲۲ برگ)
آقای کرباسچی در احداث منزل خود به اقدامات غیر قانونی و نامشروع فوق بسنده نکرده است و به منظور بالا بردن ارزش منزل خود و حفظ منظره آن ابتدا از صدور پروانه برای احداث ساختمان توسط همسایه مقابل خود ممانعت به عمل آورده و پس از آنکه با اجابت همه خواسته های شهرداری توسط مالک مجبور به صدور پروانه می شود به دستور شخص آقای کرباسچی به شهردار منطقه یک، پروانه ساخت منزل همسایه به مدت ۱۶ ماه تا تاریخ دستگیری شهردار منطقه یک، در کشوی میز وی بلوکه میشود. همسایه آقای شهردار می گوید در مدت این دو سال که به دنبال حق خود بوده ام، تحت فشارهای زیادی بودم تا زمین خود را که هر متر مربع ۳۰۰ هزار تومان قیمت داشت به کسی که مد نظر شهرداری بود، به قیمت هر متر مربع ۱۵۰ هزار تومان بفروشم. با توجه به اینکه زمین من ۱۵۰۰ متر بود و خیلی متضرر می شدم، و از طرفی سخت نیاز به احداث بنا در آن داشتم، لذا زیر بار نرفتم و به همین دلیل تا به حال از حق قانونی خود برای احداث محروم شدم (مستندات ۵/ی مشتمل بر ۳۰ برگ)
و) تصرف غیر قانونی یک هزار متر املاک دولتی و اختلاس ۳۰ میلیون ریال. آقای کرباسچی به خانه بزرگ و تسهیلاتی که با ممانعت از حقوق حقه همسایگان برای خود فراهم نموده بسنده ننموده، فلذا با چشمداشت به باغ مجاورمنزل خود که موسوم به باغ معنوی و درتملک بانک ملت بوده است با ابلاغ به معاونت عمرانی شهرداری آقای آشوری ضمن تعرض به باغ مذکور ۱۰۰۰ متر مربع از زمین آن را حصار کشی به منزل خود ضمیمه نموده است، سپس آقای کرباسچی به سازمان پارک های شهرداری امر نموده در محدوده این زمین متصرفی، اقدام به ایجاد فضای سبز و گل کاری نماید که علاوه بر قریب ده میلیون ریال بودجه حصار کشی که از اعتبارات معاونت عمرانی هزینه شده، قریب بیست میلیون ریال نیز توسط سازمان پارک ها برای فضای سبز اختصاصی مذکور هزینه گردیده است.(مستندات پرونده ۶/ی مشتمل ه ۴۲ برگ)
-تضییع و اتلاف عمد حقوق شهرداری به نفع خود به مبلغ ۶۸ میلیون و پانصد هزار ریال: آقای کرباسچی در احداث منزل شخصی پلاک ۸۵۱/۷ واقع در جمشیدیه منطقه یک، بدون پرداخت عوارض واقعی اقدام به دریافت پروانه ساخت برای خود نموده که حسب کارشناسی بعمل آمده در این جریان مبلغ ۶۸ میلیون و پانصد هزار ریال عوارض خود را پرداخت ننموده است(مستند ۹ / ی مشتمل بر ۱۲ برگ)
- اختلاس مبلغ ۱۵ میلیون ریال: به دستور متهم یک دستگاه آیفون تصویری چهار طبقه با بودجه شهرداری منطقه یک برای منزل خود خریداری و نصب نموده است.
-ارتشاء ۱۵۰ میلیون ریالی و اختلاس به همین مبلغ در سال ۷۲ به دستور متهم کرباسچی و با وساطت ابریشم کار:
یک باب ساختمان چهار طبقه متعلق به همسر متهم(کرباسچی) واقع در ازگل را ۱۵۰ میلیون ریال بالاتر از قیمت بازار به صورت نقدی به آقای افراشته پور سرمایه دار مجرمی که سال گذشته به جرائم عدیده محکوم گردید، فروخته که همزمان مساعدت های غیر قانونی متعددی به ویژه در خصوص تخریب باغات و احداثات غیر قانونی به آقای افراشته پور می شود، که مبلغ مذکور ارتشاء محسوب شده و متعاقب آن مجدداً آقای ابریشم کار همان ملک را بدون هرگونه محاسبه کارشناسی و به همان مبلغ خریاری شده از آقای افراشته پور در ازاء عوارض تراکم می پذیرد و در اینجا نیز ۱۵۰ میلیون ریال بیش از اندازه مجوز تراکم به نفع آقای افراشته پور به خاطر خوش خدمتی های قبلی اش واگذار می شود.
-در سال ۷۳ سازمان همیاری شهرداری ارومیه به دستور آقای سازگار نژاد و به دلایل ناموجه مبلغ چهار میلیارد و دویست میلیون ریال وام به شهرداری تهران می دهد که حسب اسناد بانکی موجود مبلغ دویست میلیون ریال از این اعتبار مستقیماً به حساب شخصی آقای کرباسچی طی چک معین واریز و مورد استفاده شخصی شهردار تهران واقع می گردد.
-علاوه بر واگذاری غیر قانونی و مجانی زمینی در اراضی پارک لویزان در شمال تهران به یک فرد، شرکت توسعه فضاهای فرهنگی وابسته به شهرداری تهران راساً برای خرید تجهیزات و هزینه احداث این مجتمع وارد عمل شده مبلغ ۴۷۰ میلیون ریال از محل اعتبارات شهرداری به نفع آ قای فرامرز مهاجر هزینه می کند که این رقم اختلاس محرز و قطعی است سپس در ازای این امتیازات که غبن فاحش شهرداری تهران محسوب می گردد یک راس اسب شخصی متعلق به آقای کرباسچی با هزینه نگهاری سالانه ۶۴۰ هزار تومان به صورت رایگان در این مرکز نگهداری و آن مجتمع مکرراً مورد استفاده رایگان شهردار تهران و دوستان وی از جمله آقایان: علی هاشمی، مهندس آشوری، حقانی و صادق خرازی و ... قرار می گیرد.
-اتلاف عمد ۵۶/۷ میلیارد واختلاس مبلغ یک میلیارد و ششصد میلیون ریال از امکانات شهرداری:
به دستور متهم مبلغ ۷ میلیارد و ۵۶۰ میلیون ریال عوارض قانونی شهرداری از بنیاد جانبازان برای احداث واحدهای تجاری اخذ نمی شود و در ازای آن و این خوشخدمتی، حواله ۸۰ دستگاه تویوتا خودرو به صورت محرمانه توسط بنیاد جانبازان برای آقای کرباسچی داده می شود که ایشان علاوه بر عدم دریافت مبلغ فوق که جزء حقوق مسلم شهرداری بوده حواله خودروها را نیز بین برخی از مدیران شهرداری و دوستان و آشنایان و بعضی از افراد غیر به طور رایگان توزیع می کند که با توجه به ارزش هر حواله به میزان ۲۵ میلیون ریال شهرداری از این بابت نیز وجهی معادل یک میلیارد و ششصد میلیون ریال متضرر گردیده است.
-به دستور اقای کرباسچی ساختمان ۷ طبقه به مبلغ سه میلیارد و هشتصد میلیون ریال با ارعاب و زور تحت عنوان کمک به روزنامه آفتابگردان از مالکین با بودجه شهرداری منطقه یک خریداری و به موسسه خصوصی آفتابگردان واگذار شده است. بعد از واگذاری، منطقه یک شهرداری علاوه بر مبلغ فوق، ۱۵۰ میلیون ریال برای تعمیرات و افزایش طبقات ساختمانی هزینه می کند که خرید ساختمان مذکور جهت استفاده و راه اندازی موسسه خصوصی آفتابگردان با بودجه شهرداری اختلاس محسوب می گردد.(مستند پرونده ۳/ الف مشتمل بر ۹۴ برگ)
- در تاریخ ۲۱ شهریور ماه ۱۳۷۵ مبلغ بیست میلیارد ریال از درآمدهای ستاد مبارزه با مواد مخدر به مدت یکسال در اختیار شهرداری تهران قرار گرفت تا شهرداری تهران پس از انقضای مدت اصل مبلغ و پنج میلیارد ریال سود آن را به ستاد مبارزه با مواد مخدر بازپرداخت نماید. بابت اصل مبلغ ، چکی از حساب شرکت کالا و خدمات شهرداری تهران صادر شد. شهرداری مبلغ فوق را (۲۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ریال) از حساب شرکت کالا و خدمات برداشت کرد و بدون هیچگونه دخل و تصرفی، به دستور آقای غلامحسین کرباسچی و توسط آقای غلامرضا قبه، به حساب شرکت همشهری واریز نمود. شرکت همشهری نیز در دو نوبت مبلغ ۱۷۵۰۰۰۰۰۰۰۰ ریال از این وجه را در اختیار موسسهی خصوصی روزنامهی آفتابگردان، که آقای کرباسچی در آن ذینفع بود، قرار داد. موسسهای که به گفتهی غلامحسین کرباسچی در جلسات علنی دادگاه کار فرهنگی انجام میداده و هیچ درآمدی نداشته است.
-حسب دستور آقای کرباسچی شهردار تهران تعداد ۲۳ واحد آپارتمان واقع در خیابان نیاوران خیابان نخجوان به تعدادی از مدیران و افراد نور چشمی غیر مرتبط با شهرداری که غالباً دارای چند خانه شخصی بودند بدون نظر کارشناسی و با تخفیف ویژه واگذار شده که برابر کارشناسی به عمل آمده شهرداری وجهی معادل ۹میلیاردریال متضرر شده و این مبلغ سود نامشروع به آقایان مذکور رسیده است.
-به دستور آقای کرباسچی به ۱۳۰ نفر از هنر پیشه ها که برخی از آنان مطرودین دستگاه های هنری جمهوری اسلامی می باشند، بدون لحاظ اینکه هنرمندان دیگری هم که فاقد مسکن هستند، وجود دارند، آپارتمان های شهرداری واقع در پروژه های بوعلی و بنفشه با تخفیف ویژه واگذار شده که در این راستا، قریب به بیش از هفت میلیارد ریال از حقوق مسلم شهرداری به سبب اعمال تخفیف، مطالبه نشده است. که این اقدام آقای کرباسچی صرفاً در راستای تحکیم موقعیت سیاسی، اجتماعی وی قابل توجیه می باشد. لازم به توضیح است بعضی از دریافت کنندگان این امتیاز زن و شوهر هستند که هر کدام جداگانه یک واحد آپارتمان با تخفیف دریافت داشته اند.
-در جریان صدور مجوز احداث بنای مسکونی در ۵ طبقه متعلق به احمد خرم(وزیر راه بعدی در دولت استیضاح شده دولت اصلاحات) که از دوستان آقای کرباسچی می باشد بر حسب دستور متهم ۵۰ درصد عوارض تخفیف داده شده و وصول ۵۰ درصد مابقی نیز موکول به بعد از فروش ملک گردیده که علی رغم گذشت ۵ سال تا کنون آقای احمد خرم به سبب حمایت های متهم عوارض شهرداری را پرداخت ننموده است.
-در حسابرسی حساب های شهرداری مشخص گردیده آقای محمدرضا یوسفی رئیس شرکت خصوصی عمران و آبادانی مسکن که یکی از طرف های مورد معامله با شهرداری در زمینه برج سازی می باشد، مبلغ ۲۵۰ میلیون ریال به حساب شخصی آقای کرباسچی و خادمی واریز نموده که در حقیقت، آقای یوسفی اظهار داشته این وجه را بابت ارائه خدماتی که شهرداری منطقه ۲ برای وی در امر ساخت و ساز فراهم نموده به آن منطقه ارائه کرده است که چک مزبور مستقیماً به حساب شخص متهم واریز و به حساب گذاشته شده است که این امر اختلاس محسوب می گردد.
-آقای کرباسچی با آقای منفرد مالک شرکت فنولیک در قم، به واسطه برادرش حسین کرباسچی، معاملات شخصی و تجاری داشته است به ادعای آقای منفرد این شرکت با حیله های حسین کرباسچی ورشکست می شود و آقای کرباسچی مبلغ یک میلیارد و پانصد میلیون ریال وام از محل صندوق بازنشستگی شهرداری و شرکت کالا خدمات به آقای منفرد با ضمانت حسین کرباسچی داد.
****
این ها فقط نمونه هایی از تخلفات شهردار اسبق و سیاستمدار اصلاح طلب و لیبرال امروز است و پرونده تخلفات شهرداری در دوره ایشان بالغ بر صدها صفحه بود. طبق کیفرخواست دادستانی، فقط میزان بذل و بخشش های بی حساب و غیرقانونی آقای «کارگزار» در پرونده تخفات شهرداری، وجهی معادل ۸۴ میلیارد و ۲۲۰ میلیون ریال(سال ۷۷، زمان برگزاری دادگاه که با محاسبه شاخص تورم سال ۹۴ می شود ۱۲۳.۵ میلیارد تومان!) بوده است.
به عنوان یک توضیح تکمیلی، برای این که میزان حیف و میل و سوء استفاده ها در این پرونده به قیمت امروز تقریب به ذهن گردد، شاخص هایی به مخاطبان داده می شود. از ان جا که عمده تخلفات مطروحه در این پرونده در حول و حوش سال های ۷۳ و ۷۴ انجام گرفته، لازم به ذکر است که در ان برهه نرخ دلار حدود ۲۰۰ تا ۲۶۰ تومان، قیمت متوسط هر متر مربع خانه در تهران بین ۵۰ تا ۱۰۰ هزار تومان، و شاخص کل بهای کالا و خدمات مصرفی بین ۲۰ تا ۵۰ بوده است(این شاخص برای مثال در سال ۹۱ ۸۰۰ است).
به واسطه جنجال آفرینی و جنگ روانی که دولت اصلاحات و حزب کارگزاران حول پرونده فساد شهرداری وقت راه می اندازند، سردار «محمدرضا نقدی»، رییس وقت حفاظت اطلاعات ناجا، که از طرف دادستان کل کشور، جناب رازینی مسوولیت دستگیری های و بازجویی و تکمیل پرونده برای قوه قضاییه را به عهده داشت، به کمیسیون شوراهای مجلس پنجم دعوت می شود تا درباره اتهاماتی و جوسازی های انجام گرفته از سوی مطبوعات دوم خردادی علیه قوه قضاییه و نیروی انتظامی در این پرونده توضیح دهد. در صحبت های سردار نقدی در این کمیسیون که سه ساعت به طول می انجامد و متن کامل آن در اینترنت موجود است، گوشه های دیگری از ابعاد سرگیجه آور فساد شهرداری جناب کرباسچی روشن می شود. ما تنها به دو سه مورد از این اظهارات اشاره می کنیم.
آقای نقدی در توضیح روابط کثیف و فاسدی که تحت مدیریت آقای کرباسچی در شهرداری ایجاد شده بود، مصداقی را ذکر می کند:
" آقایی به نام احمدرضا خادمی که ایشان یک دیپلمه است در سال ۶۷ دیپلم می گیرد سال ۷۰ وارد شهرداری می شود به صورت قراردادی، آدم نابغه ای هم نبوده که بگوییم نابغه ای کشف شده، معدل دیپلم او ۱۰ بود. ایشان اول تلفنچی می شود بعد یک قرابت سببی با آقای شهردار تهران پیدا می کند بلافاصله یک دفعه از تلفنچی، آن هم یک آدم کم سواد بی اطلاع، می شود رئیس بازرسی ویژه شهرداری تهران. حالا عنایت دارید بازرس باید تخصصش بالاتر از کارکنان باشد اگر بازرس امور مالی است خودش مالی تر باشد بالاخره باید بتواند زیر دستان را بپیچاند و از خلاف زیر دستان اطلاعات بدست آورد و گزارش کند آن وقت یک فرد بی سواد که تنها سابقه اش تلفنچی بودن در شهرداری است می شود رئیس بازرسی ویژه شهرداری تهران اما عملاً کارش چه بود؟ کارش واسطه گری برای معاملات غیر قانونی ربوی و رشاء و اختلاس آقای کرباسچی که معاملاتی را انجام دهد و پولی را بگیرد بردارد بیاید بریزد به حساب کرباسچی."
در بخش دیگری از سخنان تلخ سردار نقدی درباره این پرونده در کمیسیون شوراهای مجلس وقت، بحث وجود «قلک های طلا» در شهرداری مطرح می شود:
" در شهرداری افراد دیگری هم بودند که اینها در عبارت های فی مابین خودشان آنها را می گفتند قلک. یعنی مدیر خودش را آلوده به این چک ها نمی کرده و یک فردی اینچنینی که سر و پایی نداشته و بی هویت باشد به او یک اعتبار شخصی داده می شد و بعد پول هنگفتی در حساب او واریز می شده که از این قلک ها در این پرونده هستند که در حد میلیارد در حسابشان پول آمده و شفاهی مدیرش به او دستور می داد به این آقا چقدر بده به این چه قدر و ... همه دستورات هم شفاهی بوده است."
اما یکی از حقایقی که از زبان این مسوول پرونده در این جلسه مهم مطرح می شود، به نسبت دیگر حقایق هم دردناک تر است و هم وجهی نمادین دارد، چرا که به خوبی نشان می دهد وقتی دلسوزان انقلاب از شروع فساد مالی سیستمی در جمهوری اسلامی از زمان مرحوم هاشمی حرف می زنند، منظورشان چیست. فسادی که نتیجه غلبه خوی اشرافی بر مسوولان در این دوره است:
" شما ببینید چطور می شود آدم این طوری صبحانه و ناهار بخورد یا میگو را از آن طرف شهر از هتل شهر بیاورند پارک شهر، چون آقا علاقه دارد هر روز میگو بخورد و یا برداشت های دیگر که یک قلم در جلسه تصمیم گرفته اند که مثلاً امروز به هر کدام از اعضا یک پژو ۴۰۵ (جی ال ایکس) بدهند، سال دیگر تویوتا کریسیدا، سال دیگر یک چیز دیگر. عیدی با کیسه های مخمل مثل فیلم هایی که دیده ایم، فیلم امام علی نشان می داد که معاویه درون کیسه های مخملی سکه طلا گذاشته توی سینی پرت می کند، اینها فقط پرت نمی کرده اند کیسه ها را تعارف می کردند و آقایان معاونین و شهردارها کیسه ها را بر می داشتند می آمدند می نشستند با سینی کیسه های مخملی پر از طلا و می دادند به افراد و هر کدام از اینها گفته اند چقدر سکه گرفته اند."
از آن جایی که در مناظره اخیر ریاست جمهوری، جناب اسحاق جهانگیری بحث فروش تراکم و برج سازی در شهرداری تهران را مطرح کردند، بد نیست که بخشی دیگر از سخنان سردار نقدی را در این جلسه(در سال ۷۷) در باب همین موضوع بیاوریم:
" موضوع دیگر بحث تراکم هاست که به هر حال غیر قانونی است منتهی به جهت اینکه به تصویب ریاست محترم جمهور وقت رسیده است ما این را قانونی حساب می کنیم به هر حال رئیس هیات دولت اجازه داد که چنین کاری شود حتماً دلایلی برای خودشان داشته اند که ما متعرض آن نمی شویم هرچند خلاف قانون بوده است این مطلب یک جریان بزرگی از ثروت های بادآورده ایجاد کرده که حداقل و دست کم هزار میلیارد تومان می شود البته باید بگویم که خود مصوبه رئیس هیات دولت هم به درستی رعایت نشد و اگر اجرا می شد، ابعاد قضیه این قدر گسترده نمی شد. به هر حال این بحث تراکم ها، تجاری ها، اداری ها یک بحث عظیمی است و یکی از میدان های بزرگ ثروت های بادآورده است و فقط ۳۰۰-۴۰۰ میلیارد تومان از این طریق برای شهرداری تحصیل شده که عمده بودجه این سالهای آنها بوده است و نیمی از این مبلغ هم که طبق همین مقررات خود ساخته باید تحصیل می شد، نشده است."
اشرافیت نجومی بگیر داخلی، وادادگان در برابر غرب
تردیدی نیست که طبقه اشراف منشی که از کارگزاران دیروز و امروز دولتی در کشور شکل گرفته، وقتی به زیستن در آسایش و فراغت و عیش و عشرت زندگی های میلیاردی خود، که در سایه درآمدهای باداورده از خزانه عمومی به دست آمده، خو گرفته اند، هیچ نسبتی با کارزارهای هولناک آتش و خون در خرابه های شام و جنگ های جان فرسا در بیابان های صلاح الدین و نینوا در عراق ندارند. به هر حال کسی که به قصرهای خوش آب و رنگ، خیابان های سرسبز، هایپرمارکت ها مجلل و جوی های پر از آب زلال نیاوران و جمشیدیه خو کرده است، لاجرم «صلح طلب» و «ضد خشونت» از کار درمی آید و باید هم جلوی دوربین ها ژست نگرانی و دلسوزی برای «جوانان» وطن بگیرد و بگوید (با لهجه خارجی!): " من هست صلح طلب. خشونت هست بد. من خشونت دوست نداشت."
این اشرافیت فاسد و خوگرفته به فساد، که مهم ترین عامل فاصله گیری انقلاب اسلامی از آرمان هایش تا به امروز بوده، لاجرم و بنا به ماهیت خویش چاره ای جز این ندارد که تئوریسن «وادادگی» و «انفعال» در برابر غرب باشد تا در وهله نخست، منافع اقتصادی و بعد منافع سیاسی خود را حفظ کند.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=۱۳۹۴۱۱۲۶۰۰۰۵۲۲
http://aranmoghan.ir/news/۲۲۹۳۱
http://www.dana.ir/news/۶۴۹۱۰۷
http://www.dana.ir/news/۶۵۷۱۰۳