کد خبر 721317
تاریخ انتشار: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۰۰:۳۹

شش روز از فاجعه بزرگ انفجار معدن یورت آزاد شهر گذشته‌است و امدادگران همچنان برای کشف اجساد معدنچیان گرفتار شده تلاش می‌کنند.

به گزارش مشرق، شش روز از فاجعه بزرگ انفجار معدن یورت آزاد شهر گذشته‌است و امدادگران همچنان برای کشف اجساد معدنچیان گرفتار شده تلاش می‌کنند. هر روز که می‌گذرد، روایت‌های تازه‌ای از بخت سیاه معدنچیان روایت می‌شود و در حد همان روایت باقی می‌ماند. ظهر روز چهارشنبه، ۱۳ اردیبهشت ماه بود که خبر حادثه در صدر خبرهای قرار گرفت. تاکنون جسد ۲۲ معدنچی خارج شده، ۸۰ نفر مجروح و تلاش برای خارج کردن جسد ۳۵ معدنچی دیگر در جریان است.

غلامحسین میردار، مردی است که دو پسرش در قعر معدن جان باختند و پیکر دامادش هنوز از آوار خارج نشده است. او حالا که زبان به گلایه گشوده توقع دارد کسی پیدا شود و به حرفش گوش کند:«چرا معدن هیچ راهی برای تهویه نداشته، چرا کسی نمی‌خواهد قبول کند تهویه و ایمنی کارگاه مشکل داشته‌است. چرا ایجاد جرقه توسط کارگر را عامل ایجاد انفجار می‌دانند و می‌خواهند از مسئولیت خودشان فرار کنند؟ اگر دستگاه تهویه یا دستگاه میزان گاز داخل تونل کار گذاشته بودند، حالا من عزادار سه عزیزم نبودم.»

غلامحسین ۷۰ ساله است و توان کار کردن ندارد. نگاه دو دختر و عروس و نوه‌هایش حالا به دست‌های کم‌توان او دوخته شده است. پسرانش عصای دستش بودند که جسد بی‌جانشان هنوز در سردخانه است. غلامحسین می‌گوید تا وقتی که جسد دامادش از معدن سیاه خارج نشود، پسرانش را به خاک نمی‌سپارد. او امیدی هم به خسارتی که دولت می‌خواهد بدهد ندارد.

با گلایه می‌گوید:«هر چقدر هم دولت به ما پول دهد، آیا پدر نوه‌های من برمی‌گردد؟ آیا عصای دستم که پسرهای من بودند، برمی‌گردند؟ یک نفر پیدا شود و بگوید که چرا مدیران حقوق‌های نجومی می‌گیرند و جوانان ما جانشان را این طور از دست بدهند. مدیران یک به یک‌به اینجا می‌آیند، مانده‌ام که تا حالا کجا بودند. می‌آیند، داخل یا کنار معدن عکس یادگاری می‌گیرند و به دنبال کار خودشان می‌روند. البته اینجا وعده‌ای غذا هم می‌خورند که با غذای کارگرانی که در حال آوار‌برداری هستند، فرق می‌کند. فرقش در بهتر بودن غذای آنها‌ست.

  

معدنچیان اشهد خود را می‌خواندند و وارد می‌شدند

مهدی سوسرایی هم یکی از معدنچیانی است که مثل داماد غلامحسین در قعر معدن گرفتار شد. مهدی ۱۲ سال قبل در معدن شروع به کار کرد و پایه حقوقش ۸۵۰ هزار تومان بود. مهدی حقوق ناچیزش را هم سر ماه نمی‌گرفته‌است. سال قبل بعد از شش هفت ماه جان کندن در قعر معدن فقط ۲۰۰ هزار تومان حقوق گرفته بود. یکی از بستگانش به «تسنیم» گفته‌است: «مدتی قبل بود که انگشت بچه‌اش دچار حادثه شد. وقتی طفل را به بیمارستان برده بود، تازه فهمید مهر اعتبار دفترچه‌اش هم اعتبار ندارد، چراکه کارفرما هر ماه ۱۰ روز حق بیمه‌اش را واریز کرده بود.»


ابراهیم، دو نفر از بستگانش را در حادثه از دست داده است. گلایه‌های او هم درد همه معدنچیان است. می‌داند که وضع رسیدگی به معدنچیان وخیم بوده با این حال هر‌کس که قدم به داخل معدن می‌گذاشت از درد ناچاری بود. او می‌گوید:« معدنچیان هر روز صبح اشهد خود را می‌خواندند و وارد تونل می‌شدند. وقتی که گاز نشت پیدا می‌کرد، داخل تونل همه تذکر می‌دادند، اما گوش شنوایی پیدا نمی‌شد. به جای حل کردن مشکل، کارگران را تهدید به اخراج می‌کردند.

  

معدنچی‌ای که برای خرید نان پول نداشت

حسن علیخانی، یکی از معدنچیانی است که از حادثه جان سالم به در برده اما کتفش شکسته، عصب چشمش آسیب‌دیده، سرش هم جراحت برداشته و زانویش هم آسیب‌دیده است. حسن ۳۶ ساله است و صاحب همسر و فرزند. او ۱۲ سال از عمرش را در معدن جان کند. آخرین حقوقش ۸۰۰ هزار تومان بود که آن را با ماه‌ها تأخیر دریافت می‌کرد. ۱۲ سال را در معدن جان کند، اما برایش شش سال بیمه رد کردند. حسن حالا در بیمارستان مطهری گنبد کاووس تحت درمان قرار دارد.

مادرش که این روزها مشغول پرستاری از اوست، رنج معدنچیان را به خوبی می‌داند و از شرمساری آنها مقابل خانواده‌هایشان با خبر است. او می‌گوید:«‌به قدری حقوقشان عقب می‎افتاد که برای هزینه نان نیز پول نداشت و بارها از من پول می‎گرفت تا شرمنده زن و فرزندش نباشد. معدنچیان به وضع موجودشان اعتراض کردند، اما آنها را با کتک متفرق کردند. حسن ۱۰ روز قبل از حادثه به مسئولان معدن نشت گاز را هشدار داده بود، اما به جای رفع مشکل او را ۱۰ روز از کار معلق کردند، تنها چیزی که برای این دولت اهمیت ندارد، جان کارگران است.

  

معدنچیان باتری چراغ کلاه را خودشان می‌خریدند

‌جوان‌ دیگری می‌گوید که برادرش هنوز در قعر معدن گرفتار شده است. او هنوز چشم به سیاهی در معدن دوخته و چشم انتظار خبری است که اندوه بی‌پایان او را فرجام بخشد. زبان که به حرف زدن باز می‌کند، چیزی جز گلایه ندارد.«‌برادرم دو سال در معدن جان کند و ۱۱ ماه از حقوق۸۰۹ هزار تومانی‌اش هنوز وصول نشده است. کار کردن در معدن خودکشی است. برادرم به من گفته بود که به وضع وخیم معدن اعتراض کرده بود، اما به جای رفع اشکال یک هفته او را اخراج کردند و بعد از او تعهد گرفته بودند که دیگر اعتراض نکند.

جالب است بدانید که‌ باتری چراغ کلاه و دیگر وسایل ایمنی را خودشان تهیه می‌کردند و بیشتر کلاه‌های ایمنی‌شان شکسته و فرسوده بود. مسئولان معدن از فروش ذغال‌سنگ‌ها، پول‌های خوبی به جیب می‌زدند، آن وقت وضع کارگرانش را ببینید!

   

ریزش آوار امداد را کند کرده است

حسینقلی قوانلو، رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان گلستان درباره آخرین عملیات امداد گفت: مشکل اصلی رسیدن به محل ریزش معدن است که این ریزش عملیات امدادرسانی را کند کرده است. برای تسریع در روند امدادرسانی مسیر جدیدی از تونل شماره دو ایجاد شده تا با احداث چاه شیب‎دار دستیابی به محل حادثه از تونل دوم میسر شود.

امیدواریم مسیر ایجاد شده برای رسیدن به محل حادثه نتیجه مناسبی داشته باشد. البته در صورتی که مجدداً ریزش نداشته باشیم، رسیدن به محل انفجار و خارج کردن محبوس‎شدگان معدنکار سرعت می‎گیرد. در حال حاضر هم حجم آوار ایجاد شده بسیار بالا است، از این رو تعیین زمان برای اتمام عملیات آواربرداری و رسیدن به محل وقوع انفجار قابل‌پیش‎بینی نیست.

منبع: روزنامه جوان