کد خبر 721342
تاریخ انتشار: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۰۲:۳۲

مناظره دوم انتخاباتی میان نامزدهای ریاست جمهوری دوازدهم در حالی برگزار شد که ارزیابی‌ها نشانگر آن است که این مناظره در انتخاب نهایی مردم، تأثیری تعیین‌کننده داشته است.

به گزارش مشرق، محمد جواد اخوان در یادداشت روزنامه جوان نوشت:

مناظره دوم انتخاباتی میان نامزدهای ریاست جمهوری دوازدهم در حالی برگزار شد که ارزیابی‌ها نشانگر آن است که این مناظره در انتخاب نهایی مردم، تأثیری تعیین‌کننده داشته است. هنگامی‌که موضوعات «فرهنگی» و «سیاسی» به‌عنوان موضوع بحث جلسه دوم مناظره اعلام شد، بسیاری پیش‌بینی می‌کردند با توجه به رویکردها و علاقه‌مندی‌های دولتمردان یازدهم، فضای عمومی این مناظره به سود نامزدهای این طیف رقم خورده و باعث تقویت موقعیت آنها در کارزار انتخاباتی شود، خصوصاً آنکه در مناظره پیشین که با محوریت مسائل اجتماعی انجام پذیرفت، منتقدان دولت دست برتری یافته بودند.

با این حال فضای مناظره به‌گونه‌ای رقم خورد که عملاً مطابق مطلوب جریان حامی دولت مستقر پیش نرفت و پیش‌بینی یادشده تحقق نیافت. به نظر می‌رسد نامزدهای جریان دولت با چند چالش جدی در این مناظره مواجه شدند:

۱ ـ هرچند موضوع مناظره سیاسی و فرهنگی تعیین‌شده بود، اما خواه یا ناخواه مطالبه اصلی جامعه که موضوع معیشت و مشکلات اقتصادی بود، بر فضای مناظره سایه افکند. روشن است که در این حوزه دست دولت تقریباً خالی است و عملاً رهاورد چندانی برای عرضه ندارد. ناکارآمدی سازوکار دولت برای حل مشکلات اقتصادی که در بررسی کارنامه اقتصادی برجام انجام گرفت، عملاً نقطه‌ای را که آقای روحانی و معاون اولش روی آن به‌عنوان مزیت نسبی تکیه کرده بودند، بی‌اثر کرد. علاوه بر اینها اذعان برخی مقامات دولتی در رفع نشدن تحریم‌ها خصوصاً در حوزه بانکی، کار را برای منتقدان دولت آسان‌تر کرد.

از سوی دیگر تأثیرات آشکار رکود اقتصادی بر موضوعات فرهنگی که در مسائلی همچون معضلات معیشتی فرهنگیان، رکود علمی و بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی بروز یافت، دست‌های خالی دولت در تحقق مطالبات جامعه را بیشتر نمایان ساخت.

۲ ـ موضوع اشرافیت از جمله مؤلفه‌های مؤثر بر روند مناظره دوم بود. طرح ماجرای جنجالی کشف محموله وارداتی دختر وزیر آموزش‌وپرورش، نقطه مؤثری در به چالش کشیدن دولت مستقر بود که در این میان پاسخ ناشیانه آقای جهانگیری عملاً به زیان دولت تمام شد.

در ادامه بحث نیز طرح پرسش چالشی ساده‌زیستی از آقای روحانی و پاسخ کاملاً نامرتبط وی موضوع اشرافی‌گری در دولت یازدهم را بیشتر به رخ کشید.

۳ ـ ناامیدی از حل مشکلات در بطن نامزدهای دولت مستقر رخ‌نمایی می‌کرد. به نظر می‌رسد برداشت جامعه از گفت‌وگوهای رئیس‌جمهور و معاون اولش، عدم امکان ایجاد شغل برای چند میلیون جوان بیکار در بازه زمانی چهار سال آینده بود و این نامزدها صراحتاً رقبای خود را نیز در حل مسئله ناتوان نشان می‌دادند. این‌ یک معنا بیشتر ندارد و آن اینکه دولتی که با شعار «امید» بر سر کار آمده است، قصد دارد با شعار «نمی‌شود» و «یأس» به کار خود ادامه دهد. طبیعی است که وقتی ایده مرکزی و فلسفه وجودی یک پدیده و جریان آسیب ببیند، ادامه حیات آن با دشواری روبه‌رو می‌شود. شاید طرح‌ریزان اتاق فکر جریان اعتدال به این مهم توجه نداشته‌اند که غیرمستقیم در حال پایان دادن به عمر دولت خود هستند.

۴ ـ یکی از رویکردهای ناشیانه و ناکارآمدی که در هر دو مناظره اخیر از سوی نامزدهای دولتی دنبال شد، بهره‌گیری از الگوهای کلیشه‌ای و تاریخ‌مصرف گذشته‌ای است که در انتخابات ۹۲ مورداستفاده آقای روحانی قرار گرفته بود. رقیب‌هراسی با برچسب‌زنی کلیشه‌ای که در قالب استعمال واژه تکراری «گازانبری» انجام گرفت یا تاکتیک جنگ ‌روانی «انتقال» که با طرح نام برخی هنرمندان در مناظره اجرا شد، از جمله این الگوها بودند. گویا مهندسان عملیات روانی دولت از یاد برده بودند که این تاکتیک‌ها در سال ۹۲ زمانی کارگر افتاد که آقای روحانی به‌عنوان نماد نقد وضع موجود بود و در شرایطی که او سکاندار دولت مستقر و نماد وضع موجود است، مؤثر نیست. نمونه دیگر سناریوی نخ‌نما شده مظلوم‌نمایی است که با الگوگیری از اشک ریختن رئیس‌جمهور مستقر در سال ۱۳۸۰ در مقابل رسانه‌ها اجرا شد و البته چندان هم مؤثر نبوده است.

۵ ـ یکی از دیگر نقاط ضعف رویکرد دولتی‌ها در مناظرات اخیر اشتباه محاسباتی در مخاطب قرار دادن سبدهای رأی اجتماعی است. چنانکه مشاهده می‌شود عمده گفتمان انتخاباتی اینان در این مناظرات و سایر برنامه‌های تبلیغاتی، قشر متوسط به بالا و مرفه جامعه را مخاطب قرار می‌دهد و متناسب با مطالبات و علایق آنها شعار می‌دهد. گویا روحانی و مدیران انتخاباتی‌اش فراموش کرده‌اند که آنچه در سال ۹۲ وی را راهی پاستور کرد، رأی طبقات محروم و مستضعف، حاشیه‌نشین‌ها و روستاییان بود. اگر این رأی به سود روحانی به صندوق ریخته نمی‌شد، معلوم نبود او اکنون رئیس‌جمهور باشد. با این ‌حال بیشتر بی‌مهری‌ها در چهار سال گذشته و حتی در برنامه‌های انتخاباتی او در خصوص این قشر است. با این ‌حال برخی تحلیلگران معتقدند این بی‌مهری خصوصاً در مقطع اخیر اتفاقاً هدفمند و هوشمندانه بوده و به جهت ناامیدسازی این قشر و منصرف کردن آنها از مشارکت در انتخابات است، به‌گونه‌ای که جریان دولتی بیشتر تمایل دارد کاهش مشارکت محسوسی در طبقات متوسط به پایین و محرومین رخ دهد.

اینک تنها یک مناظره تا مرحله اول انتخابات باقی است. اقتصادی بودن موضوع آن، کار را برای نمایندگان وضع موجود سخت‌تر می‌کند و بسیاری از تحلیلگران با توجه به ارزیابی‌ها از بازخورد اجتماعی دو مناظره اول، دومرحله‌ای شدن انتخابات را قطعی می‌دانند. دومرحله‌ای شدن انتخاباتی که رئیس‌جمهور مستقر در آن رقابت می‌کند، می‌تواند به‌معنای احتمال بالای چهارساله شدن رئیس‌جمهور و عدم کامیابی او در رقابت‌ها باشد. شاید تنها عاملی که بتواند نامزد جریان مستقر را از ورطه رقابت ریسک‌پذیر در دور دوم نجات دهد، رویدادی خارق‌العاده و خارج از رقابت‌های منطقی انتخابات باشد، رویدادی مثل امدادی از سوی شرکای غربی برای جریان غربگرای داخلی یا زدن زیر میز بازی انتخاباتی موجود.