سرویس فرهنگ و هنر مشرق - حبیب کاوش کارگردان، فیلمنامهنویس و سخنگوی سابق شورای صنفی نمایش با انتشار متنی در صفحه شخصی خود از رأی دادن به کاندیدای منتخب خود خبر داد و گفت که به حجتالاسلام رئیسی رأی میدهد. کاوش در متن خود آورده است:
به نام خدا
دلتنگم، دلتنگم ازین هیاهوی انتخاباتی که نه!؟دلتنگ ازین وقاهتهای انتخاباتی! دلتنگم که در زیر فریادهای این سینه چاکان خدمت!؟ زنانی نه برای روسپی بودن که به خاطر سیر کردن شکم خود و کودکان و مردان از کار بازماندهشان تن میفروشند.
خستهام، خسته از رواج رانت و فساد و نکبتی که چون شپش از سر و کول این مردم بینوا بالا میرود. میسوزد دلم، میسوزد که مرتکبین اختلاسهای هزار هزار میلیاردی جز به حروف الف بایی مسخره!؟-آنهم گاهی- مکافات که نه حتی بازشناسی هم نمیشوند.
میسوزم، الو میگیرم که بانکها هم چون جزایری مستقل هر کاری که دلشان میخواهد با دارایی این مردم مظلوم و بیپناه میکنند. میسوزم همه جایم میسوزد! که بازجویان دیروز، امروز تبدیل به مثلا!؟اپوزیسیون شده و به قل و زنجیر خیالی!اخ و پوف میکنند.
از گریه! از گریه خندهام میگیرد در شرایطی که یک جلیقه انفجاری حتی یکدانه نمیتواند وارد این کشور بشود اما چطور دهها و صدها میلیارد دلار از انواع قاچاق انهم جلوی چشم این - کاسه های داغ تر از آش - کشور را انباشته میکند. راستش، راستش بین خودمان باشد دلم هوایی کرده، هوای انقلابی دیگر! هوای انقلابی که اگر آدمی دبهای نفت و یا چند تخم مرغ به دستش میرسید با صدق و صمیمیت و اصرار حکما همسایگان را در آن شریک میکرد. دلم هوای روزهایی کرده که همه عاشق بودند...که تموز عشق انباشته آنروزها، زمستان منتشر بود! دلم هوا دارد، هوای آن صداقتها و صمیمیتهای خدایی رزمندگان دفاع مقدس و امروزم اگر هنوز نفسی میآید به عشق و امید بوی و بوسیدن کف پای این مدافعان حرم است که با شهد و شوکران شهادتهایشان هزاران هزار فرسنگ آنسوتر از مرزها، مرزهای کشور را به گونهای پاسداری میکنند که آرام به چشمان ما میآورند اما خواب بر حکام غربی- به اعتراف خودشان- پریشان کردهاند.
شهادت میدهم صدق و سلامت و نوری که از چهره این شیر اوژنان ساطع است این روزها مرا به یاد چهرهی ابراهیم میاندازد نه نه به-وعده و وعید- هایش نه!فقط به یاد صدق و سلامت چهرهاش.
به خود میگویم به شما هم، شاید...شاید همین ابراهیم است که با آن سلامت و صداقت رفتارش آمده است که در آزمایشی بزرگ از آتش پر دامنهای که کشور را از ریا و تزویر و فساد و دروغ این نمرودیان به سوختن گرفته است ابراهیم وار گذر کند و به امر خدا گلستانی از آنسوی آتش پدید آرد، شاید...شاید. ان شاء الله....