به گزارش مشرق ، پدیده خطرناک سینمای سفارتی این روزها وارد فاز جدیدی شده و ای سینمای سفارتی و سرمایه خارجی پدیدهای است که تقریبا از دو دهه پیش جای خود را در سینمای ایران باز کرده است. پدیده در حال رشدی که در دولت یازدهم و با حمایت مدیران فرهنگی این دولت به شکل گستردهای در سینمای ایران ریشهدواند.پیش از این گزارشهای بسیاری در ارتباط با تاثیر سرمایههای خارجی که از طریق سفارتخانهها و جشنوارههای خارجی وارد سینمای کشورمان میشوند؛ بر خطدهی و دادن سمت و سو به موضوعات و سوژههای مورد علاقه فیلمسازان کشورمان تهیه و منتشر شده بود که نشاندهنده عمق تاثیرگذاری این سرمایهگذاری بلند مدت بر وضعیت امروز سینمای ایران بود.
کد خبر 725908
تاریخ انتشار: ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۴:۴۱
چرا باید سفارت استرالیا در ایران به دنبال ترویج فرهنگ و هنر ایرانی در کشور خود باشد؟ آثار حاضر در این جشنواره بر چه مبنایی انتخاب میشوند ؟
غفلت انتخاباتی و فعالیت جدی سینمای سفارتی
اما این روزها و در شرایطی که اغلب رسانهها و مردم درگیر فعالیتهای انتخاباتی هستند؛ اتفاقی در یکی از سفارتخانههای خارجی در داخل کشورمان به وقوع پیوست که از چشم بسیاری از اهالی رسانه به دور ماند و یا حداقل کمتر مورد توجه قرار گرفت.
به گزارش فردا، مراسم اهدای جوایز ششمین جشنواره فیلم های ایرانی استرالیا یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ در باغ سفارت استرالیا در تهران با حضور ایان بیگز سفیر استرالیا در ایران، آرمین میلادی مدیر جشنواره فیلم های ایرانی استرالیا و جمعی از هنرمندان و سینماگران برگزار شد.
براساس آنچه در معرفینامه این جشنواره آمده است؛ جشنواره فیلمهای ایرانی استرالیا با نمایش تعدادی از فیلمهای سینمای ایران در چند شهر استرالیا برگزار میشود. این جشنواره شامل دو بخش رقابتی شامل جایزه نت پک (شبکه ارتقای سینمای آسیا) و بخش جایزه انار طلایی است که به بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر مرد و بهترین بازیگر زن اهدا می شود. همچنین به بهترین فیلم از نگاه تماشاگران نیز جایزه تعلق میگیرد.
هر چند که برگزارکنندکان این جشنواره مدعی هستند که هدف از برگزاری این جشنواره ایجاد تعامل فرهنگی هر چه بیشتر بین ایران و استرالیا، تقویت بخشیدن به روابط این دو کشور و همچنین معرفی آثار برتر سینمای ایران است ولی به نظر میرسد آنچه که در عمل اتفاق میافتد چیز دیگری است.
وقتی یک اثر مالیخولیایی بهترین فیلم از نگاه مخاطبان میشود!
با نگاهی به فهرست برگزیدگان این دوره از جشنواره تقریبا میتوان خط اصلی آثار برگزیده شده در آن را به راحتی تشخیص داد: بهترین فیلم: «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی؛ بهترین بازیگر مرد به ناصر هاشمی برای بازی در فیلم «برادرم خسرو»؛ بهترین بازیگر زن به لیلا حاتمی برای بازی در فیلم «من» به کارگردانی سهیل بیرقی؛ بهترین کارگردانی به هیوا امین نژاد برای فیلم «بدرود آنالوگ»؛ جایزه بهترین فیلم از دیدگاه تماشاگران به فیلم «لانتوری» به کارگردانی رضا درمیشیان؛ جایزه ویژه هیات داوران به فیلم «اژدها وارد می شود» به کارگردانی مانی حقیقی.
جشنوارهای که جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران آن به فیلمی مثل «لانتوری» با حالات مالیخولیایی و روانپریشانهاش بدهد و جایزه بهترین فیلم آن به فیلمی همانند «ابد و یک روز»؛ تقریبا به وضوح مشخص است که بیشتر به ارائه چه تصویری از ایران علاقه دارد.
آیا استرالیاییها عاشق چشم و ابروی سینمای ایران هستند؟!
در این که لزوم معرفی و گسترش فرهنگ و هنر ایرانی در سطح بینالمللی امری غیرقابل انکار است؛ شکی نیست. ولی نکته آنجاست که اساسا چرا باید سفارت استرالیا در ایران به دنبال ترویج فرهنگ و هنر ایرانی در کشور خود باشد؟ آثار حاضر در این جشنواره بر چه مبنایی انتخاب میشوند و چرا هیچ اثری از سینمای دفاع مقدس و یا سایر آثار ارزشمند سینمای ایران در میان آنها دیده نمیشود؟ آیا ارزشهای هنری و سینمایی فیلمی همچون «ایستاده در غبار» از آثاری همچون «لانتوری» یا «برادرم خسرو» پایینتر بود؟ نکته جالب توجه دیگر این است که اگر این جشنواره برای نمایش آثار ایرانی و شناساندن فرهنگ و هنر ایرانی در استرالیا برگزار میشود؛ پس چرا اختتامیه آن در همان کشور برگزار نشده است تا مردم آن با هنرمندان و فرهیختگان کشور ما نیز آشنا شوند؟ و اگر این جشنواره در پی تقدیر از هنرمندان ایرانی بوده است؛ چرا به جای برپایی جشنی درخور شان هنر و هنرمند ایرانی، در یکی از سالنهای مجهز کشور، مراسم خود را به شکلی بیسروصدا در باغ سفارت استرالیا در تهران برگزار کرده است؟در این شرایط اصلا میتوان نسبت به چنین جشنوارههای مثبت اندیش بود؟ میتوان باور کرد که استرالیاییها دلشان برای فرهنگ و هنر ایرانی میتپد و دوست داشتند گامی برای رشد و اعتلای آن در جهان برداشته باشند؟!