کد خبر 728199
تاریخ انتشار: ۳ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۲۴

جمهوری ترکیه در روزهای اخیر برای کاهش هیمنه ایالات‌متحده آمریکا بر ارتش خود و تقویت نگاه‌های شرق گرایانه سیاست‌مداران ترک به دلیل بی‌توجهی غرب به آن‌ها، نزدیکی به استراتژی‌ شرق را در پیش‌گرفته است.

سرویس جهان مشرق - موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک منحصربه‌فرد ترکیه ارزش نظامی خاصی به این کشور داده است. در دوران جنگ سرد این کشور به‌عنوان هم‌پیمان غرب، خط مقدم جبهه جنوب شرقی ناتو را در مقابل شوروی سابق تشکیل می‌داد و دروازه‌بان اروپای غربی ناتو در برابر تهدیدات نظامی ابرقدرت شرق محسوب می‌گردید.

ترکیه به علت موقعیت و شرایط خاص خود نقش حلقه اتصال مواصلاتی را در ابعاد ارتباطات زمینی، دریایی و هوایی بین دو قاره اروپا و آسیا را بازی می‌کرد و در بعد نظامی نیز از موقعیت ممتازی برای کنترل مناطق هم‌جوار در شمال دریای سیاه، منطقه قفقاز، کشور بزرگ ایران و عراق و غرب آسیا برخوردار بود.

از سوی دیگر، نحوه گسترش تأسیسات نظامی، ترکیب و استقرار پایگاه‌های هوایی، دریایی و موقعیت نظامی سواحل آن کشور در دریای سیاه، اژه و مدیترانه و تسلط بر دو گذرگاه استراتژیک داردانل و بسفر ارزش نظامی خاصی به این کشور بخشیده بود.

البته ترکیه نیز همیشه گرایش شدیدی به غرب داشت که تمایلات غرب گرایانه رهبران آن درنهایت با انعقاد قرارداد ماستریخت در آبان ۱۳۷۱ خورشیدی و عضویت در اتحادیه نظامی اروپا یعنی بازوی نظامی جامعه مشترک اروپا عملی می‌شود و ترکیه به یکی از مؤثرترین اعضای ناتو تبدیل می‌گردد.

روابط ترکیه با ناتو و آمریکا نیز در طول این سالیان تقریباً خوب بوده و آمریکا همیشه در راستای تقویت روزافزون ترکیه اقدامات فراوانی انجام داده و به‌جز سال ۱۹۷۴ که با اشغال قبرس شمالی توسط ترکیه روابط دوطرفه به سردی می‌گراید، تقریباً همکاری‌های دو کشور بسیار خوب ارزیابی می‌شده است.

البته سرمایه‌گذاری آمریکا در منابع سرشار نفتی و گازی آسیای مرکزی و قفقاز و قرار گرفتن ترکیه در مسیر انتقال این منابع نیز باعث شده بود که ترک‌ها بیش‌ازپیش برای سیاست‌های منطقه‌ای ترکیه در آسیا مهم ارزیابی شوند؛ به‌گونه‌ای که پس از عملیات مارس ۲۰۰۳ آمریکا در عراق، آمریکا درخواست‌های سیاسی-امنیتی فراوانی از ترکیه برای تبدیل‌شدن آن به یک مرکز نظامی از خود به نمایش می‌گذارد و تلاش می‌نماید این کشور را به مهم‌ترین اتاق عملیات خود برای نیروهای نظامی آمریکایی در بالکان، قفقاز و خاورمیانه تبدیل نماید؛ بنابراین منشور کنترل پایگاه‌های هوایی اینجرلیک (که هم‌اکنون نیز در اختیار ایالات‌متحده آمریکاست)، پایگاه قونیه و نیز پایگاه‌های دریایی سامسون و ترابوزان (ترابزون) در دریای سیاه را مطرح می‌کند.

در سال ۱۹۹۴ نیز پنتاگون (وزارت دفاع ایالات‌متحده آمریکا) قراردادهای جدیدی را مبنی بر فروش سلاح‌های نوین و انتقال دانش آن‌ها به ترکیه به ارزش ۲/۲ میلیون دلار را امضا می‌کند و تلاش می‌نماید تا ارتش ترکیه را بیش‌ازپیش به سلاح‌های آمریکایی وابسته نماید و ساختار ارتش این کشور را به غرب متصل کرده و امکان هرگونه واکنش بدون هماهنگی با غرب را ساقط نماید.

لیکن اجرای طرح آموزش‌های نظامی بین‌المللی برای ترکیه (imet) نیز یکی از دیگر برنامه‌های جامع ایالات‌متحده آمریکا برای وابستگی بیشتر ترکیه به شمار می‌آید که بر اساس آن، آمریکا از سال ۱۹۵۰ و با هزینه خود، ۲۳۲۶۸ نفر را از پرسنل نظامی ارتش ترکیه آموز می‌دهد.

این همکاری تقریباً تا زمان استمرار روابط مطلوب ترکیه با اروپا و عدم بروز چالش در روابط فی‌مابین ادامه داشته که با مطرح کردن اصلاحات قانون اساسی و تلاش برای افزایش اختیارات ریاست جمهوری و کمرنگ کردن دموکراسی و ساختارهای دموکراتیک و حملات متقابل رهبران ترکیه و اروپا به همدیگر و عدم حرف‌شنوی ایالات‌متحده از ترک‌ها برای عدم آموزش و تقویت کردها در منطقه و یأس اردوغان از غرب به سردی گراییده و نگاه‌های شرق محور را در سیاست‌مداران ترک تقویت می‌نماید.

درنتیجه اردوغان با تلاش برای دست‌یابی به سلاح‌های اس ۴۰۰ روسی و مدیریت دانش آن تلاش می‌نماید تا از هیمنه ارتش ایالات‌متحده آمریکا خارج‌شده و خود را تقریباً در حالت بالانس میان غرب و شرق قرار دهد. به‌عبارت‌دیگر ترکیه با تلاش برای تهیه اس ۴۰۰ و نزدیکی به روسیه و در مراحل بعدی به چین قصد دارد تکیه‌گاهی مطمئن‌تر برای خود دست‌وپا کند و از هیمنه ناتوی آمریکایی بر ارتش خود بکاهد.