گروه جهاد و مقاومت مشرق - یک روز پس از وقوع حادثه تروریستی در مجلس شورای اسلامی و مرقد مطهر امام راحل که منجر به شهادت 17 تن شد، مراسم وداع خانواده با پیکر مطهر شهدا روز گذشته 18 خردادماه در معراج الشهدا برگزار شد. هر کدام از خانواده ها که برای وداع وارد حسینیه معراج الشهدا می شدند راوی داغ سنگینی بودند که سینه 70 میلیون ایرانی را فشرده است، داغی که اگرچه جان چند تن از هموطنانمان را گرفت اما روایت های ناگفته ای از شوق شهادت و ایستادگی در مقابل ظالمین تکفیری را داشت. روایتی همچون حرف های همسر اولین شهید حادثه تروریستی در مجلس که با 25 سال سن راهی را انتخاب کرد که پیش از این برادرش در سال 67 آن را پیمود، خطی از شهادت که دو برادر را پس از گذشت 29 سال به یکدیگر رساند.
شهادت همسرم را تبریک می گویم/ به آرزویش رسید
«جواد تیموری» نام اولین شهید حادثه تروریستی مجلس است که متولد سال 1370 و از نیروهای حفاظت مجلس بود که در ابتدای ورود تروریست ها در مجلس به ضرب گلوله به شهادت رسید. شهید رضا تیموری برادر بزرگتر شهید در سال 67 و در جریان عملیات مرصاد توسط منافقین به شهادت رسیده بود و جواد دومین شهید از خانواده تیموری محسوب می شود.
«عاطفه دلاوری» همسر شهید جواد تیموری در گفت و گو با خبرنگار ما با تبریک شهادت همسرش گفت: شهادت همسرم را تبریک می گویم چرا که می دانم شهادت از آرزوهای بزرگش بود و من پیش از این حادثه خواب شهادتش را دیده بودم و می دانم که روح او الان راضی و خوشحال است.
بدنش با زبان روزه گلوله باران شد
همسر شهید با حق دانستن راه همسرش ادامه داد: شهادت همسرم حق بود. همه همکاران و دوستانی که در صحنه حادثه حضور داشتند، می گفتند جواد می توانست فرار کند و یا پناه بگیرد تا گلوله به او نخورد ولی این کار را نکرد، همه بدنش گلوله باران شد، صورتش از دست رفت و با زبان روزه و تشنه به شهادت رسید.
همسر اولین شهید حادثه تروریستی گفت: تمام کسانی که راه همسرم را حق می دانند به خودش می سپارم تا انشالله آن ها را شفاعت کند ولی هرکس که شک و شبهه ای در شهادت دارد را به رگ بریده امام حسین(ع) و دست های بریده حضرت ابوالفضل(ع) می سپارم.
دلاوری از شجاعت همسرش در برخورد با تروریست ها در صورت داشتن سلاح اشاره کرده و افزود: اگر همسر من سلاح های مناسبت تری داشت می توانست همه تروریست ها را نابود کند.
همسر شهید تیموری همچنین از خوابی که در پیش از شهادت همسرش دیده بود روایت کرده و بیان داشت: قبل از شهادت، تابوت همسرم را دیدم که پرچم ایران روی آن کشیده شده بود و من در کنار تابوت با پیکر وداع می کردم و امروز درست این صحنه برایم به وقوع پیوست.
تلاش کرد به سوریه برود/ میدانست به شهادت میرسد
دلاوری از علاقه همسرش به شهادت و آرزوی دیرینه او صحبت کرده و ادامه داد: از آنجا که خود شهید مدام در فکر شهادت بود فکر شهادتش را می کردم، انگار برای این دنیا نبود، گاها که با او صحبت می کردم، می گفت: «اگر نباشم چه؟» انگار می دانست ممکن است نباشد.
همسر شهید تیموری به علاقه شهید برای رفتن به سوریه اشاره کرده و گفت: خیلی دوست داشت به سوریه برود که من آن زمان موافق نبودم اما چون شهادتش حق بود دیدیم که به آنچه می خواست رسید.