این جنجال آفرینی ها نشان داد که بار دیگر رهبری با واژه گزینی دقیق و دادن کدهای ملموس، به تعبیر نیما یوشیج " آب در خوابگه مورچگان" ریختند و توطئه گران و فتنه گران عرصه فرهنگ را به هول و ولا انداختند.

سرویس سیاست مشرق - در چند روز اخیر، در پی سخنرانی رهبر معظم انقلاب در جمع فعالان دانشجویی در ۱۷ خرداد، بار دیگر شاهد موج های رسانه ای گسترده، به ویژه در شبکه های اجتماعی، در واکنش به کاربرد یک اصطلاح از جانب مقام معظم رهبری هستیم.

جنس موضعگیری ها و هویت کسانی که سعی در تخطئه و زیر سوال بردن کلام رهبر انقلاب دارند، نشان می دهد که بار دیگر " تیری درست به نشانه خورده است" و رهبری درست و دقیق انگشت روی نقطه حساسی که باید گذاشتند.

همه جنجال های چند روز اخیر در رسانه های فارسی زبان خارج از کشور و شبکه های اجتماعی به کاربرد اصطلاح ساده نظامی «آتش به اختیار» توسط رهبر انقلاب بود که طیف گسترده ای از مخالفان، از شماری  اصلاح طلبان واداده و تسلیم طلب گرفته تا طرفداران انجمن حجتیه و تشیع انگلیسی و وهابیت را به تکاپو انداخت. به تعبیر دیگر، بار دیگر رهبری با واژه گزینی دقیق و دادن کدهای ملموس، به تعبیر نیما یوشیج " آب در خوابگه مورچگان" ریختند و توطئه گران و اغتشاش گران و فتنه گران عرصه فرهنگ را به هول و ولا انداختند.

اما معنای «آتش به اختیار» چیست؟ در حوزه نظامی، آتش به اختیار به فرمانی گفته می شود که به سرباز اجازه شلیک به تشخیص و انتخاب خود او را می دهد. در این فرمان، سرباز آزادی عمل بیشتری در زمان بندی شلیک، هماهنگ کردن نفس و نشانه گیری، تمرکز بر هدف و امثال این ها دارد. برعکس، در فرمان «آتش!» سرباز باید بی درنگ و بی چون و چرا شلیک کند.

اما در جواب هوچی گران و تخریب گران اجیر شده و ناشده به این پرسش می پردازیم که چرا اصولا رهبری از این اصطلاح نظامی برای حوزه فرهنگ استفاده کردند، و این که آیا آن چنان که کمپین دروغ پراکنی قصد دارد القاء کند، توصیه رهبری به دانشگاهیان انقلابی به مفهوم آنارشی و هرج و مرج طلبی در حوزه فرهنگ است یا این که ماجرا به کل چیز دیگری است.

آن چه که به وضوح از مدّاقه بر بیانات و سخنرانی های حضرت آیت الله خامنه ای در دوران زعامتشان بر ناظر اهل فن آشکار می گردد، این است که به طور معمول ایشان در منظومه های فکری مشخص و در چارچوب های پیوسته و مستمر سخن می گویند. به عبارت دیگر، سخنان رهبری(به ویژه از اواخر دهه ۷۰ به این سو) مبتنی بر «کلیدواژه»هایی است که خود بازتاب تصویر و تفسیر ایشان از عرصه سیاست بین المللی در وهله نخست و عرصه سیاست داخلی در مرحله بعدی است.

به عبارت دیگر، کاربرد اصطلاح «آتش به اختیار» از جانب شخصیت خطیب و سخنوری چون آیت الله خامنه ای کاملا سنجیده و هدفمند صورت گرفته است، و کل بیانات ایشان در آن سخنرانی تا پیش از کاربرد آن اصطلاح، مقدمه و زمینه ساز استفاده از «آتش به اختیار» بوده است.

واقعیت این است که چه ما بخواهیم و چه نخواهیم، در شرایط جنگی به سر می بریم و این شرایط جنگی در حوزه های مختلف، به ویژه حوزه فرهنگ(جنگ نرم)امروز عیان تر از همیشه است. اصولا همین که در واکنش به همین سخنان رهبر انقلاب، موجی از تخریب و سیاهنمایی ناجوانمردانه (نه حتی انتقاد و مخالفت منصفانه و مستدل)در فضای رسانه های اجتماعی راه می افتد که در روز روشن حقیقت را وارونه می کند و توصیه پدرانه رهبری به دانشجویان انقلابی را دستورالعمل «آشوب و انارشی و خشونت» جلوه می دهد، خود نشان از درگیری ما در جنگ نرم تحمیلی دارد.

از سوی دیگر، دستگاه های فرهنگی حاکمیتی ما(نه صرفا نهادهای دولتی)در نوعی رکود و رخوت به سر می برند، گویی که نه تنها درکی از جنگ گسترده فرهنگی ندارند، که اصلا به وجود چنین جنگی اعتقاد چندانی ندارند. اما درد بزرگ تر این که، گویی «روحیه انقلابی» در نهادهای فرهنگی ما در حال احتضار است. در چنین شرایطی، رهبری نظام از باب شان هدایت کننده و جهت دهنده خود، بحث بیرون آمدن از حالت انفعال و آتش به اختیار را مطرح می کنند.

حضرت آیت الله خامنه ای با اعتقاد به وجود این جنگ و لزوم مقابله با روحیه «تسلیم طلبی» و مقابله به مثل در جنگ نرم، از یک اصطلاح نظامی استفاده کردند، با این توضیح که تا قبل از به کار بردن آن، به توصیف شرایط و بسترهای نبرد جاری در عرصه فرهنگ پرداختند.

حال به اجمال نقاط کلیدی سخنرانی ایشان را تا آن فراز اصلی بازنگری می کنیم:

-- سخنان رهبر انقلاب با توضیحاتی درباره «نظام سلطه» آغاز شد: نظام سلطه به معنای دوقطبی جهانی است که در یک قطب آن «سلطه گر» و در قطب دیگر، «زیر سلطه» قرار دارد.

-- این توضیح، به این حکم ختم می شود که : خروج از تمام شئونات مربوط به نظام سلطه و اداره همه شئون فرهنگی و اقتصادی کشور بر خلاف مسیر جریان سلطه، در نظام جمهوری اسلامی قانونی قطعی است که البته ممکن است تخلف در آن بشود، ولی این موضوع با نبود قانون یا وجود قوانین مخالف، متفاوت است.

-- طبق فرموده رهبری، در ذیل نظام سلطه و دوقطبی اصلی «سلطه گر و زیرسلطه»، دوگانه های دیگری شکل می گیرد که اهمّ آن‌ها عبارتند از: «پیشرفت/توقف»، «تقلید/ابتکار»، «استقلال سیاسی/وابستگی»، «اعتماد به نفس/انفعال»

-- نظام اسلامی در کلیت خود، علی رغم ضعف ها و کاستی ها در بخش ها و نهادهای خود، نظام «کارآمدی» است و بزرگ‌ ترین دلیل این کارآمدی  هم استمرار و بقای آن است. " اگر نظام اسلامی ناکارآمد بود، بلعیده شده بود."

انقلاب اسلامی با ایستادگی در برابر نظام سلطه توانست به ملت ایران «هویت و آرمان» بدهد. داشتن هویت و آرمان ایرانی عامل هضم نشدن ما در نظام سلطه جهانی بوده است.

از این جا رهبری به توصیف اجمالی صحنه جنگ می پردازند:

-- دشمنان از قدرت های نرم، نیمه سخت و سخت استفاده می کنند. دانشگاه یکی از مراکز اصلی این مبارزه است. در سال های گذشته تلاش بسیاری برای خارج کردن دانشگاه از صحنه مبارزه انجام شد.

-- در سالیان اخیر، تلاش های خارجی و داخلی بسیاری برای «انقلاب زدایی» و تضعیف روحیه حزب اللهی در دانشگاه انجام گرفته است.

-- "دانشگاهیان باید خود را در صفوف مقدم مبارزه ادامه دار نظام اسلامی با نظام سلطه قرار دهند و ضمن رصد دقیق صحنه درگیری و مبارزه در قبال آن ، احساس مسوولیت انسانی، ملی، اسلامی و بین المللی داشته باشند."

-- " روحیه نقادانه و پرسشگرانه شما در قبال مشکلات درونی نظام باید دلسوزانه و علاج جویانه باشد، اما برخورد شما  در مقابله با دشمن باید قاطع، صریح و همانند برخورد خصمانه خود او، خصمانه باشد."

-- تاکید رهبر انقلاب بر داشتن نقش «فعال» نه «تماشاچی» در حوادث گوناگون تلخ و شیرین.

-- " مجموعه های دانشجویی در برخورد با دشمن خارجی آزاد هستند و برخی ملاحظات در باب مسایل دیپلماسی، بر عهده دیپلمات هاست، اما دانشجویان باید مواضع خود را در قبال مسایل خارجی، صریح و بلند اعلام کنند."

اما فراز اصلی سخنان رهبر معظم انقلاب که در روزهای اخیر، دستمایه شیطنت ها و جنجال آفرینی های ضد انقلاب و دنباله های آنان قرار گرفت، این بخش است:

" گاهی دستگاه های مرکزی فکر، فرهنگ و سیاست دچار اختلال و تعطیلی می شوند که در این وضعیت، باید افسران جنگ نرم، با شناخت وظیفه خود، به صورت آتش به اختیار، تصمیم گیری و اقدام کنند."

سپس رهبر انقلاب با تاکید بر ۴ کلیدواژه به نوعی خطوط قرمزی را تعیین می کنند که این «آتش به اختیار» را ناگزیر می سازد:  استقلال، آزادی، نقش مردم در حکومت(مردمسالاری) و نفی نظام سلطه

-- و در انتها، رهبری دانشجویان را به «شجاعت در اقدام» فرا می خوانند: " تشکل های دانشجویی برای اقدامات خود معطّل نگرانی و ناراحت شدن فلان  فرد یا دستگاه نشود. بلکه جوانب کار را کاملا بسنجند و هر گاه متوجه نادرست بودن اقدام خود شدند، از همان جا برگردند."

***

همان گونه که دیده شد، رهبر انقلاب بار دیگر در راستای همان منظومه فکری و فرهنگی سخن گفتند که از ابتدای رهبری، از همان سال های ابتدایی دهه ۷۰ به آن معتقد بودند، یعنی زمانی که ایشان بحث «تهاجم فرهنگی» را مطرح کردند. حال، تنها بر مبنای تغییرات صورت گرفته در عرصه نبرد فرهنگی و ورود ابزارهای و شیوه های نوین نفوذ، ضربه و استحاله، تاکتیک جدیدی را برای قشر دانشجو مطرح کردند.

به نظر می رسد کم کاری، رخوت و از همه بدتر حاکم شدن «روحیه اداری و کارمندی» صرف بر نهادهای فرهنگی نظام، موجب شده تا رهبر معظم انقلاب این بار بی واسطه و مستقیم، از باب دغدغه های فرهنگی دیرپا و همیشگی خود، به جوانان دانشجوی مومن، متعهد و انقلابی رو کنند و از آن ها بخواهند که برای «جهادگری» در عرصه فرهنگ و نبرد فرهنگی، هر گاه با فکر و اندیشه و تشخیص خود به نتیجه ای رسیدند، معطّل بوروکراسی کُند، کاهل و دلسردکننده نمانند و دست به کار تهیه و تولید فیلم، کتاب، نشریه، نمایشگاه، کارگاه و محتوای فضای مجازی و هر نوع فعالیت فهنگی دیگری شوند که مفید به حال ارزش های دینی و انقلابی است.

بدیهی است که روحیه و کار جهادی، مستلزم «ادبیات» جهادی هم هست. رهبر انقلاب، به عنوان یک خطیب و ادیب مسلط بر کلام، همواره از واژه ها، اصطلاحات، تشبیهات و استعارات به فراخور شرایط برای روشن کردن و ایضاح یک بحث استفاده می کنند. به تعبیر دیگر، حضرت آقا استاد خلاصه کردن مباحث مهم و عمیق در قالب «کدهای» مختصر و پرمغز هستند که کاربرد اصطلاح نظامی «آتش به اختیار» برای کار جهادی در عرصه فرهنگ، کاملا در همین راستا بوده است. و البته فراموش نشود که این سخنان در جمع دانشجویانی بیان شد که بخش عمده آن ها دانشجویانی با روحیه بسیجی، آشنا و علاقه مند به حوزه دفاع مقدس و مسایل رزم و نبرد،  بودند و از این رو هم گوینده به خوبی می دانست که چه اصطلاحی را برای چه عرصه ای به کار می گیرد، و هم شنوندگان به خوبی به عمق و معنای تشبیه به کار رفته از سوی گوینده آشنا بودند.

در آخر باز تاکید می کنیم که ادبیات رهبر انقلاب در دیدار روز ۱۷ خرداد با دانشجویان، خطاب به آن دسته از دانشجویان انقلابی، دغدغه مند، متعهد و معتقد به خط حزب الله بود که به دنبال «کار گِل» فرهنگی با جیب خالی و پوست کلفت در جهت اعتلای ارزش ها هستند، جوانانی که می خواهند پای در میدان مین دفاع از ارزش های دینی و انقلابی بگذارند و در این راه از فشارهای مادی و معنوی و تضییقات، توهین ها و ناسزاها و بدنامی ها نمی هراسند. وگرنه برای آن دسته از «دلاوران» تحت وب که از بام تا شام زیر باد کولر و پشت سیستم‌هایشان در حال «جوک سازی» و هجویه و فحش نامه نویسی نسبت به هر آن چیز جدی و مقدس و ارزشمند هستند، ادبیات «دیپلماتیک»، «گفتمان»، «پارادایم»، «مذاکره»، «معامله»، «سازش»، «تسلیم»و ...به وفور وجود دارد.

بگذارید یک رهبر «انقلابی»، با کلامی که هنوز صلابت میدان های «رزم» را دارد، برای جوانان حزب اللهی باقی بماند.