کد خبر 736949
تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۵:۵۲

پیچیدگی وضعیت سیاسی و نظامی در شرق سوریه آغاز شده و سرآغاز جدی این مسئله در تنش «تنف» بود؛ جایی که 50 کیلومتر بالاتر از استقرار نیروهای آمریکایی، نیروهای مقاومت به مرز با عراق رسیدند.

به گزارش مشرق، از روز جمعه (20 خرداد) که نیروهای مقاومت پنجاه کیلومتر بالاتر از مثلث مرزی «سوریه، عراق، اردن» به مرز رسیدند، تحلیل‌ها و خبرهای متعددی منتشر و سبب خوشحالی از این موفقیت مهم شد.

اما یک مسئله به نادرستی انعکاس یافت -و از سهوی یا عامدانه بودن آن بی‌اطلاعم- و آن این بود که نیروهای سوری و عراقی در مرز به هم رسیدند و اصطلاحاً دست دادند. 

این خبر -هنوز- درست نیست. نیروهای سوری (مقاومت) از جنوب شرق استان حمص به مرز عراق رسیدند اما در آن سوی مرز که آلوده به داعش است، هنوز نیروی عراقی نرسیده که با یکدیگر دست دهند [نقشه؛ شماره 3]؛ امری که امیدواریم با پیشروی الحشد الشعبی از رطبه به سوی مرز سوریه، بزودی رخ دهد [نقشه؛ شماره 4]. بهتر است تحلیل‌های مختلف از دست دادن نیروها در مرز عراق و سوریه و ایجاد کریدور زمینی ایران-عراق-سوریه-لبنان را به زمان خودش موکول کنیم و پیشاپیش چیزی را تحلیل نکنیم که هنوز رخ نداده است.

بهتر است این سؤال پاسخ داده شود که چرا یکباره مرز عراق و سوریه مهم شد. چرا آمریکا در گذرگاه مرزی «التنف» (مرز عراق و اردن) نیرو مستقر کرده است؟

بعد از خلاصی نیروهای مقاومت و ارتش سوریه از حلب، مقابله با طرح آمریکا برای تجزیه سوریه، در شرق اولویت یافت. آمریکا از زمانی که پایش را به «کوبانی» (عین العرب) گذاشت، بازی با برگ کُردهای سوریه را آغاز کرد.

قصد آمریکا این بود که با حمایت از کردهای سوریه نوار شمالی سوریه را تحت کنترل بگیرد و آنقدر پیش برود تا به ساحل مدیترانه برسد و زمینه برای تشکیل آنچه کشور کردی یا موجودیت مستقل کردی است، شکل بگیرد [نقشه؛ شماره 5]. طرحی که پیش از هر کس ترکیه را وحشت زده کرد و سبب شد تا با گروههای مسلح به داخل خاک استان حلب پیشروی کند و مانع پیشروی شرق به غرب کُردهای مورد حمایت آمریکا شود [نقشه؛ شماره 6].

همزمان و بعد از توقف حرکت آمریکا از شرق به غرب در نوار شمالی سوریه، نوبت به شهر رقه رسید و کُردها رقه را از سه جهت محاصره کردند تا کار «پایتخت خلافت» داعشی را تمام کنند.

اکنون استان ادلب و بخشی از شمال استان حلب در کنترل ترکیه (گروههای اخوانی مثل احرار الشام)؛ شهر حلب و بخشی از استان حلب، بیشتر استان حماة، حمص، لاذقیه، طرطوس و دمشق در اختیار دولت سوریه و متحدانش؛ نوار شمالی کُردی سوریه (حسکه و احتمالا بزودی استان و شهر رقه) در اختیار آمریکاست. به خودی خود این مسئله حکایت از تجزیه سوریه دارد که کشور را به بخش غربی و شرقی تقسیم کرده است.

در این وضعیت، زمان آن است که هر بازیگری، طرح خود را تکمیل کند.

بنابراین آمریکا شاید این هدف را دارد که بخش شمال شرقی را که با کُردها در اختیار گرفته، به جنوب شرق متصل کند. پس تحرک در «تنف» را تشدید کرد و در چند نقطه در پیرامون آن مقر نظامی مستقر کرد. 

ارتش سوریه و مقاومت نیز بعد از حلب و شرق آن، از چند محور حرکت به شرق را آغاز کردند. یک محور، از جنوب شرقی استان حلب که وارد حماة و رقه می‌شود و احتمالا هدفش رسیدن به «سخنه» در شمال شرق «تدمر» باشد و هدف پسین، حرکت از آنجا به سمت دیرالزور [نقشه؛ شماره 1].

محور دیگر حرکت از سمت شرق استان دمشق به سمت گذرگاه «تنف» بود [نقشه؛ شماره 2] که با چند هشدار آمریکا روبه‌رو شد و سبب شد آمریکا خط قرمزی حدودا 50 کیلومتری برای نیروهای سوریه و مقاومت ترسیم کند.

در مقابل برنامه سوریه و مقاومت که باید تکمیل می‌شد، تسلط بر مرز با عراق بود؛ چه از جنوب چه از شرق. بنابراین محور مقاومت تصمیم گرفت که به مرز جنوبی سوریه با عراق برسد همچنان که الحشد الشعبی عراق از غرب استان نینوی به مرز سوریه رسید [نقشه؛ شماره 7].

آمریکا که حدود 200 نیرو در تنف مستقر کرده بود، با ترسیم خط قرمز، به نیروهای مقاومت هشدار داد اما محور مقاومت تصمیم خود را گرفته بود. مقاومت، خط قرمز آمریکا را زیر پا گذاشت و آمریکا نیروها را هدف گرفت. اما نیروها منصرف نشدند و خط قرمز آمریکا را با نوعی نرمش دوباره زیر پا گذاشتند و سرانجام پنجاه کیلومتر بالاتر از تنف خود را به مرز رساندند[نقشه؛ شماره 3]. آقایان مطلع هر انقلتی بر این حرفم بیاورید، باز هم میگویم نتیجه‌اش این شد که بالاخره نیروها، پرچم خود را در مرز کوبیدند.

نکته دیگری که در اینجا مطرح می‌شود این است که آیا آمریکا قصد دارد مرز را بگیرد؟ پاسخ این است که هدف آمریکا لزوما این نیست و شاید هدف، ایجاد چند نقطه تحت کنترل در بخش‌هایی نزدیک مرز باشد که از طریق آن، نیروهای معارض آموزش‌دیده در اردن، را حمایت کند. به یاد بیاوریم که دونالد ترامپ در ریاض اعلام کرد که دیگر زمان آن تمام شد که آمریکا به جای متحدان بجنگد بلکه آمریکا آنان را حمایت خواهد کرد.

بر خلاف چندین هشدار آمریکایی‌ها، ارزیابی فعلی این است که نیروهای آمریکایی اقدامی علیه مقاومت نمی‌کنند و می‌دانند که اقدام مستقیم،‌ به رویارویی مستقیم منجر خواهد شد و آنگاه هیچ تضمینی نیست که محل استقرار نظامیان آمریکایی در تنف، محل فرود چند فروند موشک زمین به زمین ارتش سوریه و متحدانش نشود. 

اما هدف ایران و مقاومت و ارتش سوریه چیست؟ دو هدف بارز، کاملا مشخص است. اول عقب‌راندن بلکه نابود کردن داعش در مرز عراق  سوریه. جدا از تبلیغات رسانه‌ای رقبای ایران در منطقه، همه می‌دانند که آنکه عملا به قصد نابودی کامل، با داعش می‌جنگند، ایران است. هدف دوم که ذکرش گذشت، خنثی کردن طرح آمریکا برای تجزیه شرق سوریه و قطع ارتباط این دو. طبیعتا آنچه درباره ایجاد کریدور نظامی از ایران به مدیترانه مطرح کردند، خودبه‌خود زیرمجموعه این هدف است. 

والبته باید گفت که همانطور که آمریکا امنیت ملی خود را در خاورمیانه تعریف می‌کند، این حق طبیعی تهران است که تجزیه سوریه را عاملی ضد امنیت ملی خود تعریف و معرفی کند [که کرده] و برای تحقق این هدف مبارزه کند [که می‌کند]. آمریکا می‌داند وقتی محور مقاومت اراده کرد که سوریه در مقابل جنگ شبه‌جهانی سقوط نکند، تا پایان بر اراده خود می‌ماند و اکنون که اراده کرده مرز را تحت کنترل خود بگیرد، این کار را خواهد کرد. بنابراین احتمال رویارویی نظامی مستقیم در مرز هر چند کاملا منتفی نیست اما بعید است آمریکا به این سمت حرکت کند.

آمریکا و متحدانش مثل عربستان، آیا انتظار دارند که «ناتو عربی» را تحت نام «ائتلاف نظامی اسلامی» به اسم مبارزه با داعش، علیه ایران تشکیل دهند و تهران ساکت باشد؟ همانطور که اولین دسته از 34 هزار نیرویی که [تشکیلش در ریاض اعلام شد] نزدیک درعا شد، در هم کوبیده شد،‌ هر گونه تحرک آمریکایی که مخل توازن قوا به زیان محور مقاومت باشد، بشدت پاسخ داده می‌شود.

پیچیدگی در شرق سوریه تازه آغاز شده و روزهای پرفراز و نشیبی در انتظار آن است.

منبع: فارس

برچسب‌ها