کد خبر 741826
تاریخ انتشار: ۴ تیر ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۹

با افزایش قدرت بن سلمان، شاهد تغییرات کالبدی در جامعه عربستان علیه محافظه‌کاران وهابی خواهیم بود. هنوز معلوم نیست در این صورت، واکنش طبیعی بدنه جامعه عربستان چگونه خواهد بود؟

 به گزارش مشرق، در حالی که عمده رسانه‌های منطقه‌ای در مورد انتصاب «محمد بن سلمان» به جانشینی (ولیعهد) و تنش ایجاد شده در روابط کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس تحلیل‌های مختلفی منتشر کرده‌اند، به نظر می‌رسد بحث «آینده وهابیت در دربار آل سعود در دوره پادشاهی بن سلمان» باید بیش‌تر مورد توجه قرار گیرد.

رفتار بن سلمان طی دو سال اخیر در همراهی کامل و الگوبرداری از محمد بن نایف، مصاحبه‌های در آمریکا و بالاخره تنش اخیر در روابط با قطر نشان می‌دهد وی نسبت به وهابیت سنتی در دربار آل سعود و مشخصا رویکرد «سلفی عجمی» نگاه انتقادی دارد؛ گرچه ظرفیت آن را برای پی‌گیری اهداف و برنامه‌های خود به کار می‌گیرد! به عبارت دقیق‌تر، بن سلمان از طرفی سعی می‌کند علماء درباری را از تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌ها دور سازد؛ و از طرف دیگر اولویت خود را برخورد با دیگر نحله‌های برجسته سلفی – مانند «اخوان المسلمین»، «سروری»، «حرکی» و... قرار داده و از ظرفیت علماء حکومتی برای تضعیف آنان استفاده می‌کند.

در ادامه مهم‌ترین مواردی که تفاوت مشی بن سلمان با علماء دربار آل سعود را نشان می‌دهد؛ تشریح شده‌اند:

۱. تفاوت محسوس در بیانیه‌های مشترک ابوظبی و ریاض با مواضعی که علماء سنتی درباری آل سعود اختیار کرده‌اند، می‌توان مشاهده کرد. علماء سنتی – مانند «خاندان آل الشیخ»، محمد العریفی و... – در ادبیات خود نسبت به «همکاری قطر با تهران»، «جریانات منحرف دینی» (کنایه از اخوان المسلمین) و «بر هم زدن وحدت خلیجی و تقابل با سرزمین حرمین» انتقاد کرده و این را مستمک حمله به قطر قرار داده‌اند. خانواده آل الشیخ هم‌چنین در بیانیه‌ای ضمن تکذیب ادعای آل ثانی در مورد نسب‌شان - که ادعا می‌کردند به محمد بن عبد الوهاب می‌رسد -، نامگذاری مسجدی در دوحه به نام محمد بن عبد الوهاب را «نفاق» خواندند!

با این حال در بیانیه‌های مشترک ریاض و ابوظبی و مواضعی که بن سلمان و چهره‌های نزدیک به وی اختیار کرده‌اند، ادبیات دیگری حس می‌شود. آن‌ها در بیانیه‌های خود مکرراً از کلیدواژه «گروه‌های افراطی و تروریستی» استفاده می‌کنند؛ کلیدواژه‌ای که در ادبیات علماء سنتی دربار آل سعود مشاهده نمی‌شود!  

۲. نوک تیز حملات فعلی تیم بن سلمان در رسانه‌ها، علیه تمام گروه‌های سلفی خارج از نحله دربار آل سعود است. در ظاهر ریاض از نظر سیاسی با «اخوان المسلمین» سر نزاع دارد؛ اما رسانه‌های وابسته به بن سلمان و مهم‌تر از آن لیستی که تحت عنوان تروریست‌هایی که قطر از آنان پشتیبانی می‌کند نشان می‌داد، تمام طیف‌های سلفی – به استثناء درباریان – مشمول حملات بن سلمان شده‌اند.

علاوه بر اخوان، از طیف سلفی جهادی چهره‌هایی مانند «حجاج العجمی» و «عبد العزیز العطیه» از سلفی جهادی، «حاکم المطیری» و «حامد العلی» از سلفی سروریه، تقابل با «مقبل الوداعی» (یمن) و تضعیف «عدنان العرعور» (سوریه) علیرغم مخالفت آن‌ها با ایران و تشیع در یمن و سوریه به عنوان چهره‌های سرشناس سلفی، هدف حملات دستگاه‌های وابسته به بن سلمان بوده‌اند.

نکته قابل توجه در حمله به همه این افراد، استفاده از کلیدواژه «افراطی» و «تروریسم» است و در این زمینه، دستگاه‌های بن سلمان هیچ محدودیت یا تخصیصی را به کار نگرفته‌اند! در نتیجه در شرایط متفاوت، شاید بتوان طیف حکومتی درباری وهابیت را نیز با همین چوب راند!

۳. یکی از تغییرات محسوس در دوره زعامت ملک سلمان، حمایت از رسانه‌های لیبرال و چهره‌هایی است که به جنگ وهابیت سنتی آمده‌اند!  

اوج دخالت بن سلمان برای حمایت از لیبرال‌ها علیه جناح دینی-سنتی در دربار آل سعود، کاهش اختیارات و قدرت «هیئت امر به معروف و نهی از منکر»، به عنوان یکی از مهم‌ترین بازوی اجرایی آل الشیخ در جامعه حجاز بود که بحث آن در این مقال نمی‌گنجد.

حتی در مقطع کنونی و در حین حمله به قطر، که در ظاهر باید همبستگی میان دو جناح لیبرال‌ها و وهابیت سنتی را افزایش داد، «ولید بن طلال» (شاهزاده لیبرال) در رسانه‌های خود به خط‌شکنی‌های بی‌سابقه‌ای دست زد که انتقادات جناح سنتی را برانگیخت؛ اما بن سلمان مانع مواجهه با آنان شد! مثلا «عدنان ابراهیم» (روشنفکر منتقد وهابیت) شب‌های ماه مبارک رمضان در برنامه‌ تلویزیونی شبکه «روتانا» با موضوع «حقوق زنان» حاضر می‌شد و علماء آل سعود را حاملان «خشونت» و «بربریت» خواند! این تعابیر با واکنش تند جناح سنتی و درخواست رسمی «عبدالعزیز آل الشیخ» (مفتی عام) برای برخورد با وی همراه شد؛ اما حاکمیت ریاض محدودیتی برای وی قرار نداد!

۴. اما شاید مهم‌ترین نکته را باید در سخنان شخص بن سلمان جست و جو کرد. او در مصاحبه با روزنامه لوموند، مهم‌ترین اولویت و نیاز کشورش را «برنامه جامع توسعه برای مدرنیزاسیون عربستان سعودی و تبدیل آن به کشوری مشابه کشورهای توسعه‌یافته غربی» خواند. این در حالی است که دقیقا در همان هفته، مفتی عام سعودی (عبدالعزیز آل الشیخ) تمایل به جوامع غربی و الگوبرداری از آنان را «غیر اخلاقی» خوانده بود «زیرا الگوبرداری از غرب یعنی ترویج اختلاط میان زنان و مردان نامحرم»

همین روزنامه، در گزارشی تحلیلی در مورد سند چشم‌انداز ۲۰۳۰ (مهم‌ترین پروژه تبلیغاتی بن سلمان) نوشت: «این سند را باید یک جنگ علنی دربار علیه مشایخ وهابی دانست. برنامه‌های رفاه عمومی و توسعه اقتصادی آن دقیقا در راستای تغییر کالبدهای سنتی و کاهش نفوذ معنوی مشایخ وهابی است. »

بن سلمان در مصاحبه با اکونومیست اشاره‌های روشن‌تری در این مورد داشت: «برای توسعه‌یافتگی، ناچار باید تغییراتی در ذهنیت‌ها ایجاد شود. به عبارت روشن‌تر ما ناگزیریم گشودگی ذهنی (انفتاح) خود را افزایش دهیم! » 

۵- بن سلمان چند ماه قبل ستادی در حکومت به نام «هیئت ترفیه» راه انداخت که یکی از اقدامات آن، برپایی کنسرت در شهرهای مختلف عربستان بود! برگزاری کنسرت‌ در عربستان طی ۲۵ سال اخیر سابقه نداشته؛ اما این بار نه‌تنها اصل کنسرت موسیقی برگزار شد، بلکه ورود زنان به آن نیز آزاد بود!

بن سلمان برای پیشگیری از مقاومت‌های عملی جناح تند مذهبی، شخصاً از این ابتکار حمایت کرد! با این حال یکی از علماء حکومتی به نام «عصام العوید» لب به انتقاد گشود! انتقاد وی از برگزاری کنسرت با واکنش بسیار سخت حکومت همراه بود: «زندان بدون محاکمه! »

۶. در پایان باید به روابط ویژه بن سلمان با محمد بن زاید و الگو برداری وی از امارات اشاره کرد. امارات عربی متحده در دوره قدرت محمد بن زاید، به مرکز ترویج سکولاریسم عقیدتی در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تبدیل شده است.

به عنوان نمونه می‌توان به انتشار کتاب «سراب» از سوی دولت در سال گذشته اشاره کرد که با تندترین ادبیات بر اسلام سیاسی تاخته و آن را مصداق انحراف از اصل دیانت و پایبندی به شریعت دانسته است! محمد بن زاید شخصا در مراسم رونمایی از این کتاب حاضر شد و وزیر فرهنگ امارات نیز اعلام کرد بخش‌هایی از این کتاب در دروس مقطع ابتدایی مدارس امارات خواهد آمد!

آیا الگوگیری بن سلمان از امارات و روابط بسیار صمیمانه وی با محمد بن زاید، نمی‌تواند در این زمینه منشأ اثرگذاری شود؟

جمع‌بندی

در مجموع می‌توان این گونه جمع‌بندی کرد که با افزایش قدرت بن سلمان، شاهد تغییرات کالبدی در جامعه عربستان علیه محافظه‌کاران وهابی خواهیم بود. هنوز معلوم نیست در این صورت، واکنش طبیعی بدنه جامعه عربستان چگونه خواهد بود؟ جامعه عربستان بیش‌تر به سمت نسخه‌های افراطی‌تر وهابیت مانند سلفی جهادی گرایش پیدا می‌کند یا به موازات برنامه‌های مدرنیزاسیون از بالا، شاهد تغییر فرهنگ عربستان سعودی و نزدیک شدن آن به فضای جامعه امارات خواهیم بود؟

پاسخ به سئوال فوق، نیازمند تحقیقات دقیق‌تر و گذشت زمان است؛ اما در این حد می‌توان ادعا کرد: «در دوره بن سلمان، روابط پیشین میان هسته اصلی قدرت سیاسی (پادشاه و دربار) و قدرت مذهبی (وهابیت تحت زعامت «مفتی مملکت») تغییر چشم‌گیری خواهد داشت. »

منبع: فردا