به گزارش مشرق، بمبگذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی بزرگترین فاجعهای تروریستی است که در ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اتفاق افتاد و برخلاف تصور تحلیلگران خارجی و کشورهای مستکبر جهان، این حادثه منجر به افزایش قدرت نظام اسلامی شد. اگرچه تا مدتها اداره کشور بعد از آن جریان سخت و دشوار بود و البته در این بین از دست دادن شخصیتی بزرگ نظیر آیتالله بهشتی نیز ضربهای سخت بر پیکره نظام اسلامی وارد آورد اما حقیقت امر این است که ظرفیتهای مردمی انقلاب اسلامی و عشق و علاقه آنان نسبت به نظام آنقدر وسیع بود که دیگر هیچ مانعی نمیتوانست انقلاب ما را از مسیر خود منحرف سازد. شاید بتوان گفت، این حادثه جزء بزرگترین حوادثی است که عظیمترین دستاوردها را برای جمهوری اسلامی ایران به دنبال داشته است. در همین رابطه با حجت الاسلام محمدمهدی بهداروند، نویسنده و پژوهشگر حوزوی و عضو پژوهشکده دفاع مقدس به گفتوگو پرداختهایم:
طبق اسناد وشواهد موجود ، پس از حادثه هفتم تیر قدرت جمهوری اسلامی ایران افزایش پیدا کرد؛موافقید؟
بله همینطور است. امام راحل وقتی انقلاب اسلامی به پیروزی رسید با تکیه بر آموزههای اسلامی کار خود را آغاز کردند و بارها گفتند من خادم ملت هستم و سعی کردند در نظام اسلامی شخص و شخصیت محوری حاکم نباشد، بنابراین وقتی حادثه هولناک هفتم تیر اتفاق افتاد، امام بلافاصله کار را جلو بردند و نگذاشتند حتی برای یک لحظه این انقلاب متوقف شود. این امر در شرایطی صورت گرفت که اگر مشابه این حادثه در هر نظام سیاسی دیگری اتفاق میافتاد، حکومت دچار از هم گسیختگی میشد اما از آنجاییکه ، امام به شخصیتها تکیه نداشتند و میگفتند یک نظام سیاسی نباید وابسته به اشخاص باشد،این اتفاق برای کشور ما نیفتاد. البته ما در جریان بمبگذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی ضربه سختی خوردیم و درست در زمانی که این انقلاب تازه استقرار پیدا کرده بود، دچار چالش شدیم ولی همین امر که امام بعد از این حادثه خم به ابرو نیاوردند و تکیه اصلیشان به مردم بود، سبب شد قدرت جمهوری اسلامی ایران افزایش پیدا کرده و نظام هم بدون کوچکترین مشکلی تداوم یابد.
درحقیقت این اعتقاد امام بسیار صحیح و درست بود زیرا اگر غیر از این بود باید با شهادت آیت الله بهشتی و یاران صدیق انقلاب، پرونده نظام اسلامی برای همیشه بسته میشد اما این نگرش و ژرفبینی حضرت امام سبب شد، با از بین رفتن شخصیتهای برجسته نظام، بازهم حکومت به راه خود ادامه دهد. لذا در همان زمان امام درک کرده بودند که مهمترین وزنه و عامل قدرت یک حکومت، مردم آن هستند و تکیه خود را بر شخصیتها و چهرههای برجسته نظام نگذاشتند بلکه توجه و تمرکز خود را بر روی مردم قرار داده بودند و اتفاقا دیدیم که بعد از حادثه هفتم تیرماه سال 60 نتیجه هم گرفتند.
مقام معظم رهبری هم موضعی مشابه با همین عقیده داشتند؟
بله ... در این رابطه میتوانیم به این سخن مقام معظم رهبری هم استناد کنیم که ایشان میفرمایند: «این حادثه، نشان داد که ضربههای سهمگینی از این قبیل هم حتّی نمیتواند به استحکام بنای جمهوری اسلامی که به ایمان و حضور مردم تکیه کرده است، خللی وارد کند. این حادثه، حادثه کوچکی نبود. چنین حادثه ای در هر نقطه دنیا کافی است برای فرو ریختن یک نظام. این همه اشخاص مؤثر، مهم، خوش فکرو مبارز به دست جنایتکار تروریستها در یک لحظه از بین بروند و نظام آن را تحمل کند و از آن، وسیله ای برای استحکام هر چه بیشتر خود به وجود بیاورد. این چیز شگفت آوری بود. این برکت حضور و ایمان مردم، به برکت استحکام ساخت درونی نظام اسلامی بود و به فضل پروردگار، همیشه همینطور خواهد بود». بنابراین میبینیم که این سخن مقام معظم رهبری هم به روشنی گویای این امر است که انقلاب ما دامنه قدرت و اقتدارش به طرز معجزه آسایی پس از این اتفاق افزایش یافت و این اصلا چیز کمی نیست و یک موهبت الهی است که در سایه پشتوانه مردمی و حاکمیت ولی فقیه روی داده است.
فکر میکنید علت افزایش این قدرت، در مردم بود یا امام راحل؟
ببینید علت افزایش این قدرت بعد از آن حادثه خونین هم در مردم بود و هم در امام راحل و هر دوی این شاخصهها در مولفه قدرتمند شدن ما سهم بسزایی داشتهاست و این امر تا حدود زیادی به خونهایی که ریخته شده هم بازمیگردد. خون شهید بهشتی و شخصیتهای برجسته نظام که در جلسه دفتر حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند اثبات کرد که منافقین با کشتن هریک از این شخصیتها، انقلاب ما را زندهتر ساختند، لذا هر اتفاق دیگری هم اگر میافتاد این نظام باز هم دچار مشکل نمیشد و به بن بست نمیرسید. زیرا مردم ما با جان و دل انقلاب کرده بودند و به درستی میدانستند که یک نظام اسلامی با ویژگیهای مبارزه با ظلم ستیزی و یاور محرومان میخواهند که همین اتفاق هم افتاد و بعد از فاجعه سال 1360 این مردم با تمام توان پای آرمانها و اهداف این انقلاب ایستادند و از رهنمودهای حضرت امام خمینی (ره) پیروی کردند.
دیدگاه منافقین نسبت به اسلام و انقلاب اسلامی چه بود؟
از همان ابتدا که انقلاب ایدئولوژیک در سازمان مجاهدین خلق رخ داد و جریان حاکمیتی و التقاطی پیش آمد، آنها تناسب و تجانسی با اسلام و انقلاب نداشتند و معتقد بودند، اسلام علم مبارزه ندارد و از سوی دیگر وجود شخصیتهایی نظیر امام راحل و بهشتی برای آنها سنگین بود، زیرا خودشان از رفتارهای فکری فاصله گرفته و عملا دچار پارادوکس و تضاد در رفتار و گفتار خود بودند. بسیاری از مسائل و موضعگیریهایی که آنان داشتند به این مسئله بازمیگشت که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ بسیار به خود میبالیدند و مغرور شده بودند به طوری که تصور میکردند باید سازمان مجاهدین خلق محور انقلاب باشد، به همین علت مدام بهانهتراشی میکردند و اتهاماتی را به روحانیون نسبت میدادند زیرا معتقد بودند که نیروهای انقلابی و پیروان خط امام، توانایی رهبری جامعه و مبارزه با امپریالیسم را ندارند و در این زمینه تلاش کردند تا مردم را هم با خود همراه سازند ولی تیرشان به سنگ خورد. چون بسیاری از مردم عمیقا دلبسته روحانیت و اسلام بودند و هویت سازمان مجاهدین برایشان روشن و شفاف نبود و نمیتوانستند از آنها حمایت کنند.
حادثه هفتم تیر هم در شناساندن منافقین به مردم موثر بود؟
بله ، بعد از حادثه هفتم تیر 1360 و بمبگذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی هم عملا دست منافقین برایشان رو شد و از انقلاب حمایت بیشتری کردند تا به کشورهای مستکبر جهان نشان دهند، آنان نمیتوانند انقلابی را که مردم پشت آن هستند و برای پیروزی آن از دل و جان مایه گذاشته اند را نابود سازند و یا همچنان خود به دخالت در امور این کشور بپردازند. در حقیقت این حمایت مردم و اینکه تمامقد پشت این نظام ایستادند حکم یک سیلی را داشت که بر دهان منافقین و آمریکا و اسراییل کوبیده شد.
نخستین مواضع منافقین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شامل چه مواردی بود؟
همین که آنان در رفراندوم و همهپرسی قانون اساسی مشارکت نداشتند، میتواند از مهمترین مواضع منافقین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به شمار رود، اما در این بین میتوان از یکسری مباحث دیگر نیز نام برد، مثلا طرح انحلال و فروپاشی ارتش و ایجاد آشوب در جریان انتخابات مجلس خبرگان رهبری از جمله این موضعگیریهاست و عملا هریک از این مولفه ها و اقداماتی که سازمان مجاهدین خلق علیه نظام انجام میدادند به میزان مقاومت و قدرت جمهوری اسلامی ایران میافزود و با آگاهتر شدن مردم این قدرت افزایش بیشتری پیدا کرد و در واقع حادثه هفتم تیرماه اگرچه به ظاهر تیرخلاصی بود بر پیکره نظام اسلامی اما در باطن عیار این نظام را بالا برد و به خود مردم، میزان ظرفیت و قدرت شان را نشان داد و این امر اعتماد به نفس و درک و آگاهی مردم را نیز ارتقاء داد و سبب شد مردم ما تا به امروز با این انقلاب و نظام همراه باشند و این همراهی ثمرات متعددی برای جمهوری اسلامی به دنبال داشته است.
فکر میکنید چرا منافقین به مبارزه مسلحانه روی آوردند؟
پاسخ این سوال مشخص است، اینها بعد از عزل بنی صدر و البته پس از اینکه در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس تیرشان به سنگ خورد و متوجه شدند در میان مردم نیز طرفداران خاصی ندارند به مبارزه مسلحانه روی آوردند. اینها تصورشان این بود که در قالب مبارزه مسلحانه میتوانند نظام را به مرز سقوط بکشانند و از قضا مردم را نیز با خود همراه سازند، ولی این چنین نشد چون تا حدودی مردم با ماهیت و هویت و عملکرد این ها آشنا شده بودند و میدانستند که اهداف پیدا و پنهان آنان چیست و بعد از حادثه هفتم تیرماه هم که صراحتا این مسئله روشن شد و مردم کاملا از سازمان مجاهدین خلق و منافقین روی گرداندند.