کد خبر 744016
تاریخ انتشار: ۱۱ تیر ۱۳۹۶ - ۰۱:۳۰

زنده‌یاد محمدرضا لطفی در یاداشتی که در آلبوم «ای عاشقان» منتشر شده از مشکلات و مشقت‌های کار با خوانندگان در فضای موسیقی ایران سخن گفته است.

به گزارش مشرق، آلبوم «ای عاشقان» یکی از آثار محمدرضا لطفی به خوانندگی محمد معتمدی است که در واپسین روزهای سال ۱۳۸۸ توسط موسسه آوای شیدا منتشر شد. این آلبوم در بیات اصفهان توسط گروه بانوان شیدا اجرا شده که محمدرضا لطفی در بخش‌هایی از آن به تکنوازی سه تار و جواب آواز پرداخته‌ است. لطفی خود کار آهنگ‌سازی و تنظیم تمام قطعات این مجموعه را انجام داد و اشعاری را از فروغی، بسطامی، ابتهاج و حافظ انتخاب کرد. این استاد برجسته موسیقی ایران  در یاداشتی که در آلبوم «ای عاشقان» منتشر شده از مشکلات و مشقت‌های کار با خوانندگان در فضای موسیقی ایران سخن گفته بود که در ادامه بخش‌هایی از آن را می‌خوانید:

«در ایران اهل موسیقی مشکلات زیادی دارند که بخشی از آن شخصیتی است که تابع رفتار و طرز نگرش خود موسیقی‌نوازان و خوانندگان است و بخشی تابع تأثیرات محیطی و نحوه برخورد حکومت با این هنر است، و بخشی نیز تابع صف‌آرائی‌های سیاسی درون حکومت است که تفاهم و یکدستی عمل با هم ندارند. در کنار این مسائل، حاشیه‌های دیگری مانند دخالت‌های نیروهای غیرفرهنگی روزنامه‌ها، مجلات و سازمان‌های فرهنگی دولتی و غیردولتی نیز بدان اضافه می‌شود، اما اگر بخواهیم واقع‌بین باشیم، بخشی از این مشکلات تابع نگرانی‌های مالی است که دوستان ما در این شغل از پشتوانه مالی و امنیت شغلی مطمئن برخوردار نیستند، اگرچه همه این مسائل بسیار دست و پا گیر و نگران‌کننده است، اما محور این مشکلات کمبود عشق به خود موسیقی است که نمی‌گذارد تا سکان تداوم هنری به جلو حرکت کند. عشق به هنر و فرهنگ را ما در زندگی حافظ‌ها، فردوسی‌ها و مولاناها به خوبی دیده‌ایم. با اینکه شرایط آنها بسیار بدتر از دوران ماست، اما آنها آرمانگرا، با عقیده‌تر از ما بودند. سئوال این است که وزیری‌ها، خالقی‌ها، برومندها و دوامی‌ها که مدت‌های مدید خانه‌نشین شدند، آیا تغییر ماهیت داده و زندگی خودشان را مضمحل کردند؟ همه هنرمندان خوب ایران زمین و دیگر فرهیختگان کار کردند، عشق ورزیدند و گاهی یک تنه نام ایران را زنده نگاه داشتند. هنگامی که فردوسی کبیر می‌گوید: «چو ایران نباشد تن من مباد» یا سعدی بزرگ می‌فرماید که «بنی‌آدم اعضای یکدیگرند» محتوایی از این غنی‌تر قابل تصور هست؟ در میان جوانان اهل موسیقی که زحمت زیادی را برای آموزش کشیده‌اند، با اولین قدم‌های توفیق نمی‌توان توقع داشت که همه مشکلات معنوی و مالی به یکبار حل شود.

تحمل و کشیدن رنج برای رسیدن به مقام هنری کار هر کس نیست. تداوم می‌خواهد و ایمان زیاد به رشد بیشتر مردم و کشور. نگارنده تخیلی برخورد نمی‌کنم، تنها می‌گویم که چه کسی بهتر از ما می‌تواند سختی رسیدن به مقام هنری را تحمل کند. ما می‌خواهیم برسیم و موفق شویم، باید اراده داشته باشیم و تلاش کنیم، به خاطر سختی‌ها از بالندگی فرهنگ به پائین سقوط نکنیم. خوانندگان جوان و جویای نام ما هنگامی که این امکان به وسیله افرادی مانند اینجانب فراهم شده و بعضی از آنها را به روی صحنه برده و باعث شهرتشان می‌شوم، باید آگاه باشند که این اولین قدم است و باید انتهای این تونل را نیز دید، نه اینکه با اولین پیشنهادها که بیشتر آنها مخرب رشد هنر هستند مسیر خود را به انحراف بکشانند. این همه آشفتگی که امروزه بیشتر هنرمندان مشهور دارند از چیست. آنهائی که امروزه ثروت زیادی از این راه به دست آوردند و خانه‌ها، ویلاها و حساب‌های بانکی متعدد دارند آیا در آسایش هستند؟ معادله زندگی هنری باید در آن طرف مساوی فرمول رشد، توانمندی، آسایش، معنویت، زندگی سالم و خوب هنری و پرهیز از وسوسه‌هائی باشد که امروزه کل ایران و حتی جهان را گرفته است.

هنگامی که من با آقای معتمدی به عنوان مثال کار کردم، کسی ایشان را نمی‌شناخت. آقای شاه‌محمدی تازه چند برنامه داده بود که تازه چون یکی دو برنامه در تلویزیون داشت، بخشی از روشنفکران با او بد شده بودند، که این خود مشکلات فراوانی را در رابطه با کار با ایشان ایجاد کرده بود. آقای عثنی عشری در گروه بازسازی در کلاس من شاگردی می‌کرد. اما اینجانب با این سه خواننده کار کردم و مفهوم کار کردن بدان معنی بود که باید اعتبار چهل ساله خودم را صرف خوانندگان غیرمعروف و اعضای گروه‌های سه‌گانه شیدا می‌کردم که کردم. با اینکه خیلی از دوستان قدیم من به من ایراد کردند و گفتند شما که همین کار را با اعضای گروه شیدا و بعضی از افراد گروه عارف نمودید و همه وقت و تخصص خودتان را صرف چاووشیان کردید چه دسته گلی بر سر شما گذاردند که باز همان اشتباه را دارید تکرار می‌کنید. البته من به این حرف‌ها توجه نکردم چرا که باور دارم باید کار کرد، مهر داشت و عمق وقایع را دید. همانگونه که چاووشیان نوجوان ما مانند درخشانی‌ها، متبسم‌ها، کلهرها، فرج‌پوری‌ها، کامکارها، ارشدها، هم‌اکنون در تولید موسیقی نقش‌آفرین هستند، گروه جوان شیدائیان اکنون نیز روزی بر موسیقی ایرانی تأثیرگذار خواهند شد. من همیشه تمامی شاگردان و دوستان اهل موسیقی را چه آنهائی را که حتی درغیبت من برای هنر و زندگی من داستان‌ها درست کردند، دوست داشته و دارم و خوشحالم که همه کار کرده‌اند و نگذاشتند پرچم موسیقی ایرانی فروافتد.

اما آن روزگار آنها تجربه نداشتند، اما امروز توقع‌ام از این گروه جوان به خصوص خوانندگان بیشتر است، چرا که آنها سرگذشت و مشکلات همه این افراد را امروزه می‌بینند. باید از تجریه آنچه بر سر ما آمده درس بگیریم و زحمت، اراده، سواد و بینش موسیقی و فرهنگی خودمان را بیشتر بالا ببریم. نباید هر پیشنهاد غیرفرهنگی به ما می‌شود سریع قبول کنیم.

بیرونی‌هائی خارج از مسایل فرهنگی با بینش کم در کشور ما ایران زیاد هستند، وسوسه‌های مالی و شهرت‌طلبی بسیار بالاست، سیاست‌بازی‌های روزمره و زیگزاگ‌‌های سیاسی، قدرت کشورهای بزرگ و مشکلات منطقه‌ای به خاطر نفت و جغرافیای سیاسی ایران بالا گرفته. در این شرایط پیچیده تنها آواهای موسیقی و تسلط بر آن نمی‌تواند راه ما موسیقی‌دانان را هموار کند. باید با هم بود، و به فکر هنر شریف موسیقی ایران زمین از هر نوع هنری آن بود و خودمان نباید روی درخت موسیقی بنشینیم و با اره شاخه‌ها را قطع کنیم. با هم و در کنار هم بودن چیزی است که باعث پیروزی کشور می‌شود. باید قدر این مردم و توده عظیم را دانست که ما را حمایت می‌کنند. به هر حال من دلم می‌خواهد که اعضاء گروه‌های سه‌گانه شیدا و خوانندگان آن به این مسائل توجه کنند و علاقمندان ما نیز آنها را تشویق کنند تا محکم‌تر به امر موسیقی بپردازند. خوانندگان باید نگاه کنند که چه بلائی بر سر کیفیت هنری اکثر خوانندگان آمده است. این ما هستیم که با اعمال‌مان تیشه به ریشه خود و هنر زده‌ایم. باید دوباره خودمان را بازبینی و مرمت کنیم، هوشیار باشیم و از خدعه‌ها، نیرنگ‌ها و وسوسه‌های مالی، زر و زوراندوزی که جائی در تاریخ هنر واقعی نداشته و ندارد، پرهیز کنیم.»

منبع: فارس

برچسب‌ها