کد خبر 745484
تاریخ انتشار: ۱۴ تیر ۱۳۹۶ - ۰۲:۵۰

با توجه به سه بار شکست دیپلماسی تعامل‌گرا زمان آن فرا رسیده است که رسماً پایان عصر دیپلماسی (اصطلاحاً) تعامل‌گرا و بازگشت به دیپلماسی انقلابی را اعلام کنند که «مؤمن از یک سوراخ دو بار ‌گزیده نخواهدشد.

به گزارش مشرق، سید«عبدالله متولیان» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:

به‌عنوان مقدمه موضوع یادآوری می‌گردد که در منابع روایی اهل سنت و تشیع از جمله در کتاب «جامع الخلاف و الوفاق، علی بن محمدبن القمی سبزواری، تحقیق شیخ حسین حسنی بیرجندی» به تواتر حدیثی از قول پیامبر اعظم(ص) نقل شده که آن حضرت در حاشیه جنگ احد فرمودند: «مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود» و اصل ماجرا، چنانکه شیخ طوسی در کتاب الخلاف بیان نموده‌اند، چنین می‌باشد: ابا عزه الجمحی در واقعه جنگ بدر اسیر شد و به پیامبر(ص) عرض کرد: ‌ای محمد (ص): من عیالوار هستم منت بر من بگذار و آزادم نما.

حضرت او را آزاد نمود، بدین شرط که دیگر به جنگ با مسلمانان برنگردد. ابو عزه به مکه برگشت و گفت من محمد را مسخره نمودم... . و در جنگ احد دوباره علیه مسلمانان به جنگ برگشت. پیامبر(ص) نیز دعا نمود که فرار نکند، پس ابا عزه اسیر مسلمانان شد و دوباره به پیامبر (ص) عرض کرد که من عیالوار هستم و آزادم کن، رسول‌الله فرمودند که: آیا آزادت کنم تا به مکه برگردی و در گروه قریش فریاد بزنی که من دو بار محمد را مسخره نمودم، سپس فرمودند: «مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود». پس پیامبر اکرم او را به دست خود کشت.

همچنین ذکر حدیث نورانی (حکمت ۴۱۰ نهج البلاغه) حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام متناسب این مقام است که فرمودند:   «تکبر در برابر متکبر خود (عین) تواضع است» در کنار آیه نورانی ۱۲۰ سوره مبارکه بقره که حضرت حق جل و علاء می‌فرماید:

«و هرگز یهود و نصاری از تو خشنود نخواهند شد تا آنکه از آیین آنان پیروی کنی» سه اصل اساسی را در مواجهه با دشمن به ما یادآوری می‌کند:

۱ - مؤمن نبابد یک اقدام بی حاصل (و اشتباه) را دو بار تکرار کند.
۲ - تواضع در مقابل دشمن متکبر ناشی از حماقت است (اگر ناشی از خیانت نباشد).

۳ - تصور تعامل و تقسیم منافع با دشمنی که به کمتر از تسلیم محض ما و پیروی از روش و دین او (قبول نظام سلطه) راضی نمی‌شود، بی شک تصوری غلط و ناشی از نوعی ساده لوحی و ساده‌اندیشی و خامی و جهل در آداب دیپلماسی است.  نتیجه سه نکته مهم مذکور سه اصل مهم‌تر را در ارتباط و تعامل با دیگران به ما دیکته می‌کند‌:

۱ - مؤمن باید زیرک و باهوش باشد و اسیر نقشه‌های از پیش مهندسی شده دشمن نشود. 

۲ - مؤمن باید در رفتار و اقدام، انقلابی باشد.

۳- مؤمن باید از موضع انفعالی به موضع مقاومت و اقدام در برابر زیاده خواهی دشمن کوچ کند.  این شش اصل باید لزوماً مانیفست و چارچوب راهبردی اقدام در حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد و تنها راهبرد نظام مقدس اسلامی ما دیپلماسی مجاهدانه و بسیجی و در چارچوب حکمت، عزت و مصلحت بوده و هر گونه عدول از این اصول اساسی و بنیادین قطعا به زیان کشور و نظام و موجب توهم و طمع‌ورزی و جسارت بیشتر دشمن خواهد شد.

در طول سال‌های پس از جنگ، جمهوری اسلامی ایران حداقل سه بار چوب سخت عدول از اصول مذکور و انتخاب دیپلماسی تعاملی یا «برد ـ برد» را خورده و انتخاب دیپلماسی تعامل‌گرا در عمل از سوی دشمنان به دیپلماسی ذلت پذیر و انفعالی و در یک کلمه به «دیپلماسی سازش» تأویل و تعبیر و عملاً موجب طمع‌ورزی بیشتر دشمنان اسلام و نظام شده است.  اولین بار آقای هاشمی در دولت موسوم به سازندگی، دیپلماسی گفت‌وگومحور و تعاملی را به‌منظور نزدیکی به غرب پیش گرفت اما نتیجه این دیپلماسی موجب گستاخی بیشتر طرف غربی شد که سرانجام به بهانه پرونده دادگاه میکونوس، در فروردین ماه سال ۷۶ دولت آلمان (باسابقه دوستی ویژه با مرحوم هاشمی) دستور دستگیری وی و محسن رضایی را صادر نموده و ترغیب شاه سعودی (دوست صمیمی هاشمی) در جریان سفر حج شده که اگر نبود نهیب انقلابی حضرت امام خامنه‌ای بی‌شک این دو نفر به اینترپل تحویل شده و فاجعه ملی شکل می‌گرفت: بعدها رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال ۹۰ در بازخوانی این ماجرا فرمودند: «یک روزی یکی از دولت‌های اروپایی نسبت به جمهوری اسلامی اظهار علاقه و ارتباط و اینها می‌کرد؛ همان دولت سر قضیه‌ قهوه‌خانه‌ میکونوس دادگاه تشکیل داد، مسئولان درجه‌ یک کشور را در آن دادگاه متهم کرد! دولت‌های اروپایی با آنها همدست شدند، همه‌شان سفرای خود را از تهران فراخوانی کردند؛ اینها که یادمان نرفته. خواستند سیلی بزنند، البته سیلی سخت‌تری خوردند. از همین حسینیه آنچنان سیلی‌ای خوردند که بعد تا مدت‌ها دنبال علاجش بودند! هر وقت توانستند، آنها درصدد سیلی زدن برآمدند. »

در دولت موسوم به اصلاحات نیز انتخاب «دیپلماسی سازش» منجر به زیاده‌خواهی‌های پی در پی غرب و عقب‌نشینی‌های مکرر و علاوه بر منزوی ساختن ایران با پرونده ساختگی آمیا در آرژانتین با محوریت صهیونیست‌ها زمینه برخورد با ایران روز به روز تقویت شد. و اینک در دولت مسمی به اعتدال هم پس از چهار سال از پیگیری دیپلماسی تعامل‌گرا (موسوم به دیپلماسی سازش) حاصلی جز زمینه‌سازی برای ایجاد اجماع بین‌المللی جهت انهدام جمهوری اسلامی ایران نداشته و به واقع حاصل این دیپلماسی نه تنها رفع تحریم نشده و (به گفته ثانوی اعتدالیون) سایه تهدید از سر نظام هم کم نشده بلکه بر حجم تحریم‌ها و تهدیدات افزوده هم شده است. فارغ از جنگ و دعواهای حزبی و جناحی و به دور از برجام‌زدگی، در یک نگاه معتدل و بدون افراط و تفریط، حداقل انتظار مردم ایران به‌عنوان ایرانی (و نه حتی انقلابی و اسلامی) از دستگاه دیپلماسی این است که:

۱ - قبل از انجام سفر به فرانسه به مقارنات سفر از جمله اجلاس گروهک منافقین، تمدید تحریم‌های اتحادیه اروپا و نطق سفیر فرانسه در سازمان ملل متحد در محکومیت ایران در زمینه حقوق بشر و... توجه می‌شد تا چنین نقطه سیاهی در کارنامه دیپلماسی ایران رخ ندهد.


۲ - با توجه به سه بار شکست دیپلماسی تعامل‌گرا زمان آن فرا رسیده است که رسماً پایان عصر دیپلماسی (اصطلاحاً) تعامل‌گرا و بازگشت به دیپلماسی انقلابی را اعلام کنند که «مؤمن از یک سوراخ دو بار ‌گزیده نخواهد شد. »