به گزارش مشرق، بخشی از مسلمانان جنوب فیلیپین، به موروها شهرت دارند و بعد از مسیحیان و در میان سایر اقلیتهای مذهبی بالاترین رقم را یعنی حدود ده درصد مردم فیلیپین که بیشتر آنها شافعیاند، تشکیل میدهند. بیشتر مسلمانان فیلیپین در مورو که شامل سه منطقه بزرگ بهنامهای جزائر میندانائو و باسیلان، مجمعالجزایر سولو و جزیرهی پالاوان هست، زندگی میکنند. برای شناخت بیشتر جریانهای اسلامگرا در فیلیپین به بررسی هر یک از آنها میپردازیم.
۱-۱-جبههی آزادیبخش اسلامی مورو
یکی از مهمترین گروههای اسلامگرا، جبههی آزادیبخش اسلامی مورو[۱] به رهبری هاشم سلامت است. وی قبلاً قائم مقام نور میسواری بود و در سال ۱۹۷۹ از جبهه آزادیبخش ملی مورو[۲] انشعاب کرد و جبهه آزادیبخش اسلامی مورو را بنا نهاد. در سال ۲۰۰۱، جبهه آزادیبخش اسلامی مورو به همراه مگین دانائو جناح طرفدار میسواری موافقتنامه اتحادی را به امضاء کردند تا با همکاری در مسائل اجتماعی مردم مسلمان فیلیپین و استفاده از راههای مسالمتآمیز موجب پیشبرد صلح و توسعه در جنوب فیلیپین باشند.
۲-۱-گروه ابوسیاف
گروه بنیادگرای اسلامی ابوسیاف از یک گروه تبلیغ سرچشمه گرفته و شاخه نظامی آن بعدها به نام گروه ابوسیاف شناخته شده است. این گروه که الحرکه الاسلامیه نیز خوانده میشود، مدعی است که برای دستیابی به استقلال در جنوب فیلیپین مبارزه میکند ولی عملکرد آن بیشتر به آدمربائی و أخذ پول در برابر آزادی گروگانها محدود بوده و کمتر فعالیتی در زمینههای ایدئولوژیک مانند دیگر گروههای مبارز اسلامی از آن دیده شده است. این گروه در سال ۱۹۹۱. م به رهبری عبدالرجاء ابوبکر جنجلانی (ملقب به ابوسیاف) از جبهه آزادیبخش ملی مورو منشعب شده و به عنوان یک تشکل نظامی افراطی در جهان شناخته شده است.
پس از درگذشت جانجالانی در ۱۹۹۸، گروه ابوسیاف به یک باند تبهکاری تبدیل شد که به فعالیتهای مجرمانهای چون دزدیدن افراد، قاچاق و اعمال خشونت به رهبری برادر وی قذافی ابوبکر جانجالانی میپرداخت. این گروه در حال حاضر به یک شبکه سلولی مرتبط با یکدیگر و با حضور رهبران متعدد تبدیل شده که فعالیتهای خشونتبار متعددی را در فیلیپین اجرا مینمایند. این گروه در سالهای اخیر توانسته نوعی انعطاف سیاسی نسبت به شخصیتهای بانفوذ سیاسی از خود نشان دهد تا آن شخصیتها بتوانند در یک معامله سیاسی از قدرت ابوسیاف به نفع اهداف خویش بهره ببرند و گروه ابوسیاف نیز در این تعامل به اهداف خویش میرسند.
برخی از عناصر این گروه به عنوان محافظان شخصی برخی شخصیتهای سیاسی محلی در مناطق سولو، باسیلان و تاوی-تاوی به ویژه در ایام انتخابات حضور پیدا کردهاند. ابوسیاف دهه ۱۹۸۰ با ابوسیاف کنونی اختلافات ماهوی دارد. برخی از افراد مسلح ابوسیاف گاهی خود را طرفدار جبهه آزادیبخش ملی مورو و گاهی طرفدار و پیرو جبهه آزادیبخش اسلامی مورو میدانند، اما علیرغم این تشتت افکار بسیاری از آنان بیشتر دوست دارند به گروه ابوسیاف منتسب شوند تا گروههای دیگر (۱).
۳-۱-گروه مجاهدین مالزی و فیلیپین[۳]
این تشکل افراطگرا در سال ۱۹۹۵، به وسیله گروهی از رهبران جهادی، به نام حلقه پاکیندو متشکل از اعضای انجمن فارغالتحصیلان پاکستان، هند و اندونزی- ماساپاکیندو و با حمایتهای حزب اسلامی پاس در مالزی تأسیس شد. از اهداف بنیادین گروه مجاهدین مالزی میتوان به ایجاد حرکتی اصلاحی در میان مسلمانان مالزی و تبعیت از اسلام ، در جهت محافظت و دفاع از حزب پاس و تبلیغ این حزب و تطبیق شریعت و ایجاد حکومت اسلامی در مالزی اشاره کرد. این جریان افراطگرا که با هدف ایجاد دولت اسلامی در مالزی، اندونزی، جنوب فیلیپین و جنوب تایلند شکل گرفته، علاقهای به پیوستن به رابطه المجاهدین مالزی از خود نشان نداده است (۲).
۲-نقش کشورهای اسلامی در جریانهای اسلامگرایی فیلیپین
۱-۲-عربستان سعودی
عربستان سعودی تاکنون کمکهای مالی زیادی به مسلمانان جنوب فیلیپین نموده و نفوذ زیادی در میان آنان دارد. در سالهای اخیر هیئتهای متعددی از عربستان سعودی برای ایجاد مدارس اسلامی و تأسیس امکانات رفاهی در جنوب فیلیپین به آن کشور مسافرت نمودهاند. عربستان با گسترش تفکر سلفی و وهابی در میان مراکز متعدد فکری و عقیدتی، نقش بسزایی در رشد و تقویت گروههای تروریستی و افراطگرای دینی در فیلیپین دارد.
۲-۲-اندونزی
حرکت جماعت اسلامی اندونزی و مالزی یکی از جریانهای مهم و خطرناک افراطگرایان دینی است که مسئولیت بسیاری از حوادث تروریستی را برعهده گرفته و آنها را هدایت و رهبری کرده است. این حرکت دارای طرفداران بسیاری در میان مردم مالزی، اندونزی، جنوب تایلند و فیلیپین است. از آنجایی که حرکت جماعت اسلامی از نظر سازمانهای بینالمللی تروریستی شناخته شده و عوامل آن به شدت تحت نظارت و کنترل دولتها میباشند، طرفداران آن جماعت اقدام به ایجاد گروه جدید «جماعت انصار التوحید»[۴] نمودهاند که در ماهیت با جماعت اسلامی به رهبری ابوبکر بشیر فرقی نمیکند.
جماعت انصار التوحید توسط سازمانهای بینالمللی تروریستی شناخته شده و در مالزی، جنوب تایلند و جنوب فیلیپین دارای طرفدارانی است و هدف خود را ایجاد خلافت اسلامی در جنوب شرق آسیا و از جمله جنوب فیلیپین اعلام نمودهاند. یکی از پناهگاههای مهم جماعت انصار التوحید کشور فیلیپین به ویژه جزایر جنوبی آن است (۳).
۳-۲-مالزی
جماعت اسلامی نخست در ۱۹۹۳ در مالزی تشکیل و از مهمترین اهداف آن ایجاد خلافت اسلامی در منطقه نوسانتارا شامل اندونزی، جنوب تایلند، جنوب فیلیپین، برونئی، سنگاپور، بخشهائی از استرالیا و مالزی است. بنیانگذاران اصلی آن شخصیتهای دینی به نامهای عبدالله سونگکار و ابوبکر بشیر بودند که از عناصر محوری حرکتی به نام «فرمان جهاد» یا «کوماندو جهاد» در اندونزی بشمار میآمدند. کیفیت عملیات جماعت اسلامی شباهت زیادی به شبکههای القاعده داشت، زیرا اعضای این جماعت برای انجام عملیات خود از «شورای مشورتی منطقهای» استفاده میکند (۴).
۴-۲-ایران
ایران به وسیله انجمن اسلامی اهلالبیت (ع) متشکل از تعدادی ایرانیان مقیم فیلیپین که از سال ۱۹۹۵. م تاکنون ادامه دارد توانسته روابط خود را با مسلمانان جنوب فیلیپین تقویت کند. با آنکه مؤسسات دینی و فرهنگی شیعه بسترهای مناسب بسیاری را از دست دادهاند، ولی هنوز به دلیل بقای نهادهای ولو تضعیف شده تصوف در میندانائو و نیز مشترکات فرهنگی، امکان و فرصت فعالیتهای مناسبی را به وجود آورده است.
۳-بررسی شیوه برخورد دولتها با جریانهای اسلامی فیلیپین
۱-۳-جبهه آزادیبخش ملی مورو
در سالهای ۱۹۶۵ – ۱۹۸۶، فیلیپین زیر سلطه فردیناند مارکوس بود که تضاد و مناقشه دولت مرکزی و شبهنظامیان مسیحی با مسلمانان جنوب کشور و اهالی بومی این منطقه تشدید شد. با رادیکالیزهشدن بیشتر جمیعت جنوب، سال ۱۹۶۹ جنبش آزادیبخش ملی مورو شکل گرفت که اقدامات تروریستی و حملات نظامی را علیه دولت شروع کرد و ایجاد دولتی مستقل در مناطق اولیه تحت سلطه مسلمانان را در دستور کار قرار داد. از همین دوران، محافظهکاری فرهنگی، تکیه بر «هویت اسلامی» به عنوان عاملی بسیجکننده و وحدتبخش در میان ساکنان جنوب جای بیشتری باز کرد. همزمان، احساس نزدیکی بیشتر با کشورهای مسلمان منطقه مانند مالزی نیز از پیامدهای این تغلیظ هویت است.
سال ۱۹۷۲ با تشدید درگیریها میان دولت مرکزی و جبهه آزادیبخش ملی مورو، وضعیت جنگی در میندانائو اعلام شد؛ امری که دامنه درگیریها و خشونتها را بیشتر کرد. ۴۰ سال درگیری و مناقشات بر مناسبات میان موروها و دولت مرکزی سایه انداخته است. سال ۱۹۷۷ گروهی از رهبری و کادرهای جبهه آزادیبخش ملی مورو به دلیل اختلاف با بقیه رهبری که همچنان بر استقلال کامل از فیلیپین تأکید داشت، از این جبهه جدا شدند و جبهه آزادیبخش اسلامی مورو را بنیاد گذاشتند.
سال ۱۹۷۸ با میانجیگری دولت معمر قذافی، جبهه آزادیبخش ملی مورو قرارداد صلحی را در طرابلس با دولت مارکوس امضا کرد که بر اساس آن میبایست به همهی آن اراضی گستردهی محل سکونت مسلمانها که قبل از ورود آمریکاییها به عنوان مورو شناخته میشد، خودمختاری داده شود و در درازمدت درباره آینده حقوقی قطعی منطقه تصمیمگیری شود. با کارشکنی و بهانهجویی مارکوس و نیز در پی اعتراض مسیحیان ساکن بخشهایی از منطقه که حالا اکثریت شده بودند، عملاً قرارداد یاد شده جنبه اجرایی چندانی پیدا نکرد و نارضایتیها و درگیریهای همچنان ادامه یافتند.
در سال ۱۹۹۶، مجدداً جبهه آزادیبخش ملی مورو قراردادی «قطعی» با دولت امضا کرد که به موجب آن میبایست پس از یک دوره انتقالی سه ساله مردم مورو در یک همهپرسی وضعیت حقوقی این منطقه را تعیین کنند. دولت متعهد شد در طی این سه سال، با کمکهای وسیع اقتصادی به توسعه منطقه یاری رساند و در تغییر موضع مردم به سود ماندن در چارچوب فیلیپین کمک کند.
گرچه دستگاه اداری خودمختاری برای این دوره شکل گرفت، بانک اسلامی به وجود آمد و اعمال قوانین اسلامی در دادگاههای محلی رایج شد اما هم عدم تطابق این قرارداد با قانون اساسی فیلیپین و هم ناتوانی دولت در انجام تعهدات مالیاش به دلیل بروز بحران اقتصادی گستردهی سال ۱۹۹۷ در جنوب شرقی آسیا، عملاً اجرای کامل قرارداد را ناکام گذاشت. این وضعیت تضعیف موقعیت جبهه آزادیبخش ملی مورو و تقویت رقیب آن، یعنی جبهه آزادیبخش اسلامی مورو را به دنبال داشت.
در سال ۲۰۰۱ آتشبس شکنندهای میان دولت و جبهه آزادی بخش اسلامی مورو برقرار شد که با بروز حادثه ۱۱ سپتامبر و تشدید «جنگ علیه تروریسم» از کارایی افتاد. به ویژه که جبهه اسلامی هم به داشتن ارتباطاتی با گروههای تروریستی اسلامگرای افراطی مانند گروه ابوسیاف در میندانائو متهم بود. سال ۲۰۰۸ دوباره مذاکراتی غیرعلنی میان دولت و جبهه آزادیبخش اسلامی مورو به جریان افتاد که طی آن امتیازات قابل اعتنایی به موروها واگذار شد. منطقه خودمختار در قرارداد ۱۹۹۶ (ARMM) به لحاظ ارضی گستردگی بیشتری پیدا میکرد و امورات امنیتی، حقوقی و آموزشی به طور کامل به خود موروها واگذار میشد.
دولت خودمختار منطقه این اجازه را هم مییافت که منابع گاز و نفت را از سواحل منطقه استخراج و با دولتها و شرکتهای بینالمللی امکان عقد قرارداد داشته باشد. قرارداد دولت و جبهه اسلامی قبل از امضای قطعی به بیرون درز کرد و مخالفانش مانع امضایش شدند؛ اما دولت بنیگنو آکینو در پی پایان دادن به مناقشه با موروها بوده که به دنبال آن، در مذاکرات میان دولت و جبهه آزادیبخش اسلامی مورو توافقی به دست آمد که تا حدودی جنبه عملی پیدا کرده است. تا پیش از ۲۰۱۶ و تعیین قطعی سرنوشت قرارداد صلح، در میندانائو و استانهای دیگر مورد ادعای موروها وضعیت شکننده داشته که خبر اعلام امضای توافقنامه صلح با استقبال مردم مواجه شده است (۵).
۲-۳-گروه تروریستی ابوسیاف
از زمانی که جنگ علیه تروریسم یعنی سال ۲۰۰۱ به بعد آغاز شد دولت مبارزه شدیدی را علیه گروه ابوسیاف اتخاذ نمود و تعداد زیادی از اعضای فعال آن را مجازات کرد. علیرغم این اقدامات هنوز فعالیت آنها با ایجاد ارتباط با جریانهای بینالمللی القاعده یک خطر جدی به شمار میآید. ارتش فیلیپین تعداد نیروهای مسلح ابوسیاف را در سالهای ۲۰۱۰ – ۲۰۱۲ بین ۳۵۰ تا ۴۰۰ نفر برآورد کرده که بیشتر عملیات آنها در باسیلان، سولو، زامبواگا سیبوگای و تاوی-تاوی اتفاق افتاده است.
دولت اعلام کرده هستههای اصلی ابوسیاف را درهم شکسته، اما رابطه این گروه با برخی فرماندهان نظامی، رؤسای دولتی و اجتماعات محلی برخورد با این گروه را با پیچیدگی بسیاری روبرو ساخته و به سادگی نمیتوان نقش آن گروه را در سطوح مختلف سیاسی، اجتماعی و نظامی فیلیپین و خطرات ناشی از آن را نادیده انگاشت و در حقیقت ذوب شدن این گروه در لایههای مختلف اجتماعی فیلیپین و سازگاری با شرایط محیطی و سیاسی منطقهای به گونهای است که نمیتوان به سادگی آن را از منطقه حذف نمود.
تطابق این گروه با عوامل محیطی و سیاسی و بومی زمانی پیچیدهتر میشود که این گروه با گروههای سازمان یافته جرم و جنایت و نیز جریانهای مسلح پارتیزانی پیوند میخورد. فرماندهان این گروه علاقه دارند تا با جماعت اسلامی مالزی و اندونزی و داعش برای ایجاد یک دولت دینی افراطی در آن جزایر پیوند داشته باشند. در حال حاضر عملیات نظامی در فیلیپین توسط جبهه آزادیبخش اسلامی مورو و گروه ابوسیاف و یکی از هستههای وابسته به جماعت اسلامی موسوم به «منطقه ۳» انجام میشود (۶).
ائتلافی که میان جبهه آزادیبخش اسلامی مورو و دولت فیلیپین صورت گرفته، موجب انزوای سیاسی جریان تروریستی ابوسیاف شده است. دولت فیلیپین در ژوئن ۲۰۰۰ با اعزام یک هیئت حسننیت به عربستان، قطر، مصر و سنگال آنان را از آخرین وضعیت اجراء موافقتنامه صلح ۱۹۹۶ بین دولت و جبهه آزادیبخش ملی مورو آگاه نمود. این کشور توصیه کرد تا هیئتی، اجرای واقعی موافقتنامه صلح ۱۹۹۶ در جنوب فیلیپین را ارزیابی نماید. دولت در اجلاس دوحه (۲۰۰۰) تعهد خود را نسبت به ادامه تلاشهای صلح و توسعه در میندانائو تجدید کرد و گامهای برداشته شده به منظور پیگیری صلح با جبهه آزادیبخش اسلامی مورو را خاطرنشان ساخت. قطعنامه پایانی سازمان کنفرانس اسلامی بیانگر حمایت ابتکارات صلح دولت فیلیپین و تلاشهای آن است.
۴-مؤلفههای اجتماعی و فرهنگی ظهور تفکر افراطیگرایی در فیلیپین و دلایل موفقیت داعش
جاذبههای گروههای افراطی برای مردم فیلیپین بسیار خطرناک و جبرانناپذیر است. در سال ۲۰۱۶ در فیلیپین گروههای مسلح محلی با «ابوبکر البغدادی» رهبر گروه تکفیری داعش اعلام بیعت کرده و «ایسنیلون هاپیلون» را به عنوان رهبر داعشیهای فیلیپین منصوب کردهاند. او رهبر گروه تروریستی ابوسیاف در «باسیلان» است.
پیش از داعش، القاعده نیروی فعالتری در جنوب شرقی آسیا به حساب میآمد که پیرو تبلیغات و فعالیتهای رسانهای داعش، میزان جذب اعضای این گروه در آن منطقه افزایش یافته (۷) و علاوه بر تقویت ایدئولوژیهای داعش، سربریدن به روش داعش، کشتارهای جمعی و حملات احتمالی نیز در حال گسترش است. داعش در مناطقی چون «باسیلان» رشد کرده و عملیات خود را از «سولو» به فیلیپین و مالزی نیز افزایش داده است.
فیلیپین از سال ۱۹۹۴ هنگامی که «جماعت اسلامی» نخستین اردوگاه آموزشی خود با عنوان «حدیبیه» را ایجاد کرد، تاکنون به مرکزی برای تروریستهای اندونزی، مالزی، سنگاپور، تایلند و برخی از کشورهای عربی تبدیل شده است. ناهمخوانی عجیب میان دیدگاهها در مورد اسلام و فهم آن، تغییر نگاه استراتژیکی غرب و آمریکا از غرب آسیا به خاور دور، میتواند مخاطرات و پیامدهای گسترش افراطگرایی در این منطقه را برای جهان اسلام به ویژه ایران دو چندان نماید. در زیر به مجموعه عوامل و مؤلفههای فرهنگی و اجتماعی که سبب بروز و ظهور گروههای تروریستی نظیر داعش در فیلیپین شده است میپردازیم:
۱-۴-جریان سازیهای دینی– نژادی
در حال حاضر، انواع قرائتهای مختلف و گاه متضاد از اسلام در این سرزمین وجود دارد و مسلمانان بومی، همواره به دنبال تقویت مبانی هویت خود، با تمسک به یکی از این جریانهای فکری بودهاند. در فیلیپین، مردم این کشور اغلب با جریان سازیهای دینی- نژادی روبهرو هستند و به اسلام، تنها از منظر خویشاوندی، نژادی، قومی، زبانی و در نهایت فرهنگی مینگرند و مسائل تئوریک شریعت، مسائل مهم و روز آنان تلقی نمیشود (۸).
۲-۴-نقش کشورهای همسایه
سازمانهای تبلیغی مالزی با دریافت کمکهای مادی و معنوی از «رابطه العالم الاسلامی» و «دانشگاه المدینه المنوره» و دیگر مؤسسات وهابی، همواره درصدد ترویج اسلام با قرائت سلفی در جنوب فیلیپین بودهاند. مبلّغان مالزیایی در میان مسلمانان کشورهای همسایه مانند فیلیپین تأثیرگذار بودهاند. حضور شبکههای بانکی و اقتصادی وابسته به جریانهای افراطگرا، زمینه را برای توسعه تحرکات القاعده و جریانهای افراطی تحت نفوذ عربستان از مالزی به دیگر کشورهای جنوب شرقی آسیا شده است (۹).
۳-۴-فقر اقتصادی و فساد دولت
فیلیپین از نظر مالی نیازمند کمک کشورهای عربی است و جریانهای افراطی با سرمایهگذاریهای درازمدت در ساختار اقتصادی آن نفوذ کردهاند و بسیاری از دانشگاهها، مراکز فرهنگی و کمکرسانی، سازمانهای تبلیغی دولتی و خصوصی و … با سرمایههای کلان جریانهای وابسته به وهابیت و حرکتهای افراطی اداره میشوند به حدی که مقابله دولت با آنها را تقریباً غیرممکن ساخته و موجب فساد بسیاری از مقامات سیاسی و اداری کشور فیلیپین شده است.
۴-۴-شبکههای اجتماعی و مرزهای ارتباطی
داعش از وجود انواع شبکههای اجتماعی در کشورهای آن حوزه برای تبلیغات گسترده، عضوگیری و اعزام آنان به سوریه و عراق استفاده میکند (۱۱). شبکههای اینترنتی سریع با حمایت از رسانههای وابسته به القاعده، جماعت اسلامی و گروههای افراطی، زمینههای شکلگیری گروههای تروریستی مانند داعش در فیلیپین را آسان ساخته است. علاوه بر این، عدم کنترل دولت بر مرزهای زمینی امکان نظارت امنیتی بر ورود و خروج شبهنظامیان گروههای افراطی را کم کرده و مرزهای آبی گسترده، نظارت بر مبادلات اقتصادی و ارسال اسلحه به منطقه را دشوار ساخته است.
۵-۴-وجود مراکز متعدد فکری و تبلیغی
در فیلیپین مراکز و اتاقهای فکر حامی جریانهای افراطگرای دینی و دهها مؤسسه دینی تبلیغی وهابی وجود دارد که به رشد و گسترش تفکرات تند و افراطی کمک میکنند. حضور دهها هزار دانشجوی در مراکز آموزشی وابسته به وهابیت در کشورهای عربی و همکاری مؤسسات دینی بومی برای انتقال پول به گروههای جهادی افراطی و انجام عملیات پولشوئی موجب رشد و گسترش هرچه سریعتر داعش در این کشور شده است.
جمعبندی
گروههای اسلامگرا در مناطق مرزی میان فیلیپین، مالزی و اندونزی سالهاست که در مراوده هستند اما وقوع درگیریها و اعلام بیعت با داعش نه تنها باعث «شوکه شدن» ناظران شده بلکه این ترس را دامن زده که داعش در حال ریشه دواندن در جنوب شرق آسیا است و فیلیپین را به عنوان پایگاه جدید خود برگزیدهاند. طی ماههای گذشته، داعش فعالیت پرنگتری را در جنوب شرق آسیا آغاز کرده تا جایی که یکی از شهرهای فیلیپین به نام ماراوی، به دست تروریستهای این گروه اشغال شد و پرچمهای سیاه آن، در این شهر به اهتزاز درآمد. این گروه اعضای خود را بیشتر از میان اتباع کشورهای مسلماننشین آن منطقه (اندونزی، مالزی و فیلیپین) جذب میکند. هرچند که در میان کشتهشدگان این گروه، اجسادی از اتباع یمن و عربستان نیز مشاهده میشود. تصرف ماراوی و تشکیل ولایت داعش در آن منطقه، زنگ خطری برای این منطقه، به ویژه کشورهایی که جمعیت بالای مسلمان دارند خواهد بود.
با این توصیف، هر چه داعش به لحاظ ساختار نظامی تضعیف شود، احتمال وقوع حملات تروریستی در جنوب شرق آسیا افزایش خواهد یافت. همچنین، افزایش فعالیت گروههای تروریستی در جنوب شرق آسیا، توجیه را برای افزایش حضور نظامی آمریکا در آن منطقه (به بهانهی به خطر افتادن منافع ایالات متحده و امنیت پایگاههای آمریکا) فراهم میکند. ایالات متحده در حال حاضر نیز به همین بهانه و بدون درخواست دولت فیلیپین، نیروهای خود را در این ماجرا وارد کرده که با اعتراض رئیسجمهور این کشور نیز مواجه شده است (۱۲).
پی نوشت:
[۱]. MILF
[۲]. MNLF
[۳]. KMM
[۴]. JAT
منابع:
علیاکبر ضیائی، «تقسیمبندی جنبشها و جریانهای تندرو مسلمان در جنوب شرق آسیا»، مؤسسه آیندهپژوهشی جهان اسلام، ۹/۹/ ۱۳۹۴،
http://www.iiwfs.com/islam-world/islam-world-notes-and-papers/۱۳۳
علیاکبر ضیائی، «مالزی و افراطگرایی دینی»، فصلنامه روابط فرهنگی، سال اول، شماره اول، پاییز ۱۳۹۴، ص ۸۲
ضیائی، ۱۳۹۴، همان.
ضیائی، همان.
ضیایی، همان.
ضیائی، همان.
«شدت گرفتن درگیری با داعش در فیلیپین؛ تهدیدی جدید در جنوب شرق آسیا»، اندیشکده راهبردی تبیین:
http://www.tabyincenter.ir/۱۹۷۱۸
ضیائی، همان، ص ۶۹
ضیائی، همان، ص ۸۰
خبرگزاری میزان، همان.
اندیشکده راهبردی تبیین، همان.
منبع: پایگاه تبیین