گروه جهاد و مقاومت مشرق - شهید چمران به همراه حضرت آیتالله خامنهای ستاد جنگهای نامنظم را تشکیل دادند و افرادی را که در سراسر کشور برای دفاع از میهن در جنوب حضور یافته بودند، در قالب این ستاد سازماندهی کردند. شهید چمران از تاکتیکهای جدیدی در این عملیات استفاده کرد و دستور داد ابتدا نیروهای پیاده حرکت و نیروهای زرهی نیز از این نیروها پشتیبانی کنند. در این میان افراد گمنامی حضور داشتند که یار و یاور دکتر چمران از فتح سوسنگرد تا شهادت وی بودند. شهید «علی ولیپور» یکی از این افراد بود که موفقیتهای چشمگیری در کارنامه خود دارد. برای آشنایی با این شهید بزرگوار، خبرنگار دفاع پرس گفتوگویی را با خواهر شهید ولی پور انجام داد، که در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید:
شهید متولد چه ماه سالی است؟
10 مرداد سال 1337
از کودکی شهید بگویید. دوران کودکیاش چگونه گذشت؟
علی پسر بسیار درسخوانی بود. پدرم همیشه با خوشحالی به نمرات علی که نسبت به ما درسخوانتر بود، نگاه میکرد. او از کودکی علاقه زیادی به یاد گرفتن قرآن از خود نشان میداد و در مراسم روضه خوانی و آموزش قرآن شرکت میکرد.
شهید اوقات فراغتش را در دوران کودکی چطور سپری میکرد؟
علی در کنار تحصیل به کمک پدرم میرفت و در مغازه شاگردی ایشان را میکرد. او علاقه بسیاری به ورزش داشت، در کلاس ورزشی بوکس نام نویسی کرد و به صورت حرفهای این ورزش را آموزش دید. در اکثر مسابقات برنده میشد و در زمان باخت ناراحتی به خود راه نمیداد.
بارزترین خصوصیت اخلاقی شهید چه بود؟
مهربانی و صبوری مهمترین شاخصه رفتاری برادرم بود. وی حس دلسوزی و غمخواری بسیاری نسبت به پدر و مادرم داشت.
شهید در دوران کودکی شما را به چه فعالیتی ترغیب میکرد؟
برادرم در دوران کودکی نقش به سزایی در تربیت ما داشت. همیشه به خواندن نماز اول وقت و ادامه دادن تحصیل تشویق و ترغیبمان میکرد.
کدام مسئله باعث تحول فکری شهید شد؟
علی در کلاسهای بوکس با افراد آگاهی آشنا شد و تحول اساسی در افکار وی به وجود آمد و پس از آشنایی با دوستانش، ریشه بسیاری از ناراحتیها و مشکلات زندگی اغلب مردم را لمس کرد و شناخت.
چطور متوجه فعالیتهای انقلابی و پنهانی شهید شدید؟
بعد از مدتی که در کلاسهای بوکس ثبت نام کرد، مادرم متوجه شد که علی کتابهایی را به خانه میآورد و پس از مطالعه آنها را میسوزاند.
شهید فعالیتهای انقلابی خود را چگونه آشکار کرد؟
علی همیشه آرزو داشت فعالیتهای پنهانی خود را آشکار کند. سال 57 به آرزوی خود رسید و به طور آشکار به پخش اعلامیه های امام پرداخت و در تمام تظاهراتها علیه رژیم پهلوی شرکت میکرد.
آیا شهید در تظاهراتها علیه رژیم پهلوی دچار مجروحیت شد؟
علی چند بار در تظاهراتها دچار مجروحیت شد، حتی ساواک را متوجه خود کرده بود، تا اینکه به لطف پروردگار، انقلاب به پیروزی رسید.
خاطره شاخصی از فعالیتهای انقلابی شهید دارید؟
به خاطرم میآید در آزادسازی کاخ سعدآباد از دست مزدوران شاه فعالیت عجیبی داشت؛ سوار تانک شده بود و به میان افراد مسلح رفت و آنان را وادار به تسلیم شدن کرد.
بعد از پیروز انقلاب اسلامی شهید فعالیتهای خود را چگونه ادامه داد؟
علی از اولین اعضای سپاه پاسداران سعدآباد بود و شبانهروزی به تلاش و کوشش خود ادامه میداد، هرگز در پی کسب مقام و منصب نبود. تنها هدفش یاری رساندن و کمک به امام خمینی (ره) بود.
نحوه آشنایی شهید با دکتر چمران چگونه بود؟
علی مدتی در نخست وزیری خدمت میکرد، در آنجا با دکتر چمران آشنا و مجذوب روح پر توان و والای ایشان شد و از آن زمان تصمیم گرفت برای همیشه نزد شهید چمران باقی بماند.
نخستین فعالیت شهید همراه دکتر چمران به چه صورت بود؟
در اوایل انقلاب که کردستان دچار جنگ داخلی شد، علی به همراه شهید چمران داوطلبانه به آنجا رفت تا با فتنه انگیزی ضد انقلاب مقابله کند. همچنین علی در آزادسازی سوسنگرد نیز از خود دلاوریهای چشمگیری نشان داد.
نحوه ورود شهید به جبهه چگونه بود؟
علاقه علی روز به روز به شهید چمران بیشتر میشد. لحظهای از ایشان غافل نمیشد و با آغاز جنگ تحمیلی همراه او عازم جبهه شد. برادرم در تشکیل گروه جنگهای نامنظم به شهید چمران کمک کرد.
شهید در مدتی که در جبهه حضور داشت دچار مجروحیت شد؟
برادرم چندین مرتبه دچار مجروحیت سطحی و عمیق شد. در یکی از عملیاتها، بر اثر اصابت خمپاره به پایش، مجروح شد و مدتی در بیمارستان اهواز بستری بود، که پس از بهبودی مجدد به جبهه بازگشت.
شهید در حماسه فتح سوسنگرد نیز دچار مجروحیت شد؟
علی در فتح سوسنگرد از ناحیه انگشتان دست چپ جراحت عمیقی دیده بود، تا جایی که تا پایان حیاتش، انگشتان وی حس نداشتند. با بهبودی نسبی دوباره به جبهه بازگشت؛ اما پس از مدتی دکتر چمران به علی گفت که باید دستت را عمل کنی. به دلیل اینکه علی برای سخنان شهید چمران احترام قائل بود، به تهران آمد و انگشتانش را عمل کرد.
در مدتی که شهید دوران نقاهت خود را میگذراند، چه فعالیتی انجام میداد؟
پس از مرخصی شور و هیجان داشت که به جبهه بازگردد؛ اما پزشکان گفته بودند که وی برای مدتی نمیتواند دستش را حرکت دهد. علی در دوران نقاهت کلاس اسلحه شناسی در مسجد برپا میکرد.
چگونه از شهادت دکتر چمران مطلع شد؟
پس از بهبودی علی، دکتر چمران به وی اطلاع داد که عازم جبهه است. علی تصمیم گرفت دکتر را همراهی کند؛ اما موفق نشد. شبی علی خواب شهید چمران را دید؛ که ایشان در عالم خواب گفته بود: «ولی پور! همه به جبهه آمدند به جز تو.» سه روز بعد از دیدن این خواب؛ ساکش را جمع کرد، تا راهی جبهه شود. اما چند ساعت بعد برگشت و گفت که دکتر چمران به شهادت رسیده است.
در کدام منطقه و چه تاریخی به شهادت رسید؟
خواهر شهید: 20 دی سال 1360 در تهران توسط منافقان ترور شد.
نحوه شهادت برادرتان چگونه بود؟
پس از شهادت دکتر چمران راه وی را ادامه داد؛ یک روز به قصد شرکت در جلسهای در ساختمان مجلس شورای اسلامی از خانه خارج شد. او توسط اعضای یک گروهک تروریستی که لباس شهرداری به تن داشتند و زمین را حفر میکردند، مورد سوء قصد قرار گرفت.
چه یادگاری از شهید باقی مانده است؟
آزاده دختر برادرم تنها یادگار شهید است، که 6 ماه پس از شهادت پدرش به دنیا آمد.
پس از شهادت آیا به خوابتان آمده است؟
علی بیشتر اوقات به خواب دخترش میآید، آزاده همیشه تعریف میکند زمانیکه در دوران دبیرستان تحصیل میکرد، چند روز مدارس تعطیل شده بود، دلش میخواست که همانند همکلاسیهایش به مسافرت برود، همان شب خواب میبیند که با یک پیکان به همراه پدرش به مسافرت رفته است.
از جنگ تحمیلی چه نکاتی را از برادرتان آموختهاید؟
علی در نوشتههایش در تاریخ 9 بهمن سال 1359 آورده است:
از جنگ تحمیلی این نکتهها را آموختم که
1- دوست و دشمن خود را بشناسم؛ فهمیدم چه کشورهایی با ما دوست [واقعی] و چه کشورهایی دوست ظاهری هستند.
2- پا برهنهها و مستضعفان جهانند که با مستکبران جهانی در حال جنگند؛ سرمایهداران و طاغوتیان همواره فراریاند.
3- تا رهبریت امام خمینی و ولایت فقیه پشتیبان مستضعفان و پا برهنهها و تمام اقشار زیر ستم است، ما پیروز هستیم.
4- تا افرادی مومن و معتقد به اسلام و جانبازان و سردارانی اینچنین وجود دارند که دیدم در سوسنگرد چه حماسههایی آفریدند و در جنگ تن به تن علیه کفر بعث عراق چه کردند، ما پیروز هستیم.