کد خبر 749536
تاریخ انتشار: ۲۴ تیر ۱۳۹۶ - ۰۸:۳۵

کتاب «هشتاد و اشک» دربردارنده خاطراتی کوتاه از زندگی یکی ازشهیدان فتنه‌ی 88 از طرف انتشارات تقدیر منتشر شد.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق به نقل از ایبنا، خاطرات شهید فتنه‌ی 88، شهید مهدی رضایی به همت مرتضی اسدی و همکاری گروه فرهنگی شهید حجت در قالب کتابی با نام «هشتاد و اشک» نگاشته شده و توسط انتشارات تقدیر منتشر و راهی بازار کتاب شده است.

 
شهید مهدی رضایی متولد دی‌ماه سال 1369 در خانواده‎ای پنج نفره در تهران است. پدرش جانباز دوران هشت سال دفاع مقدس و جنگ تحمیلی است. مهدی از کودکی و قبل از مدرسه راه به مسجد می‌یابد و معمولا مکبر مسجد محله‌شان بوده است. شهید رضایی در جریان اعتراضات و راهپیمایی‌های اغتشاشگران  سال 88 به همراه دوستان خود در بسیج مامور مبارزه با اغتشاشگران بوده و چندین بار توسط اغتشاشگران کتک خورده و مجروح شده بود. وی سرانجام در حین ماموریت و گشت زنی در حالی که چند ماه به تولد بیست سالگی‌اش مانده بود، در جریان یک تصادف به شهادت رسید.  
 
کتاب در دو بخش نگاشته شده است. بخش اول شامل خاطرات کوتاه یک تا دو صفحه‌ای از کودکی تا شهادت رضایی از زبان خانواده و دوستان او است و بخش دوم که با عنوان «یاد یاران» آورده شده است نگاهی گذرا به زندگی شهدای فتنه‌ی 88 دارد و به معرفی کوتاهی از چهار شهید دیگر این حوادث پرداخته است. در انتها تصاویر شهید رضایی از کودکی تا شهادت ضمیمه کتاب شده است.
 
در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «شهدای فتنه خیلی مظلوم هستند، آن اوایل بنیاد شهید آن‌ها را شهید حساب نمی‌کرد و اجازه نصب سنگ قبر با عنوان شهید هم نمی‌داد تا تکلیف پرونده‌شان در کمیسیون مشخص شود. متاسفانه پس از خاکسپاری پرونده مهدی توسط مسئولین گردانی که در ماموریتشان به شهادت رسیده بود پیگیری نشد.

هر کس به بهانه دلسوزی به کنایه حرفی می‌زد؛ حاج خانم (مادر شهید) از این مساله خیلی ناراحت و دل شکسته بودند، چند روز قبل از سالگرد مهدی همراه با یکی از دوستان به دیدن ایشان رفتیم. مادر شهید رضایی فرمودند: «گردان مهدی پاسخ گوی این وضعیت نیست و یک سال است که وعده وعید می‌دهند! خواهش می‌کنم از طریق بسیج محل پیگیری کنید تا قبل از سالگرد این مشکل حل شود.»
 
آن شب تا صبح خوابم نبرد، خیلی احساس شرمندگی می‌کردم. دو روز پیگیری کردیم اما نتیجه‌ای بدست نیامد. صبح روز سوم رفتم سر مزار مهدی و گفتم: «مادرت دل شکسته است! خودت مدد کن تا شرمنده‌اش نشویم؛ مگر خودت سفارش سنگ سفید نداده بودی آقا مهدی؟!»

بعد از آن روز نمی‌دانم چطور این مشکل حل شد و رئیس بنیاد شهید دستور نصب سنگ قبر را صادر کردند. بلافاصله با پدر مهدی تماس گرفتم و به همراه یکی از دوستان رفتیم بهشت زهرا و سنگ قبر مهدی را همانطور که خواسته بود سفارش دادیم. با عنایت شهید؛ صبح هجدهم تیر چند ساعت مانده به مراسم اولین سالگرد، سنگ قبر نصب شد.»
 
کتاب «هشتاد و اشک» در 200 صفحه مصور با شمارگان 2500 نسخه و بهای 9000 تومان توسط انتشارات تقدیر چاپ، منتشر و روانه بازار کتاب شده است.

برچسب‌ها