بررسی‌ها نشان می‌دهد دو عضو امنیتی برجسته کابینه روحانی تلاش می‌کنند کانون منحله نویسندگان را در قالب یک تشکیلات خودگردان دوباره‌ احیا کنند و اینبار بر خلاف دفعات قبل، پشتوانه مالی قوی‌تری دارند.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - کانون نویسندگان از اوایل دهه چهل شکل گرفت. دقیقا در دورانی که فرح پهلوی بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر را زیر چترهای کانونی خود قرار داد. این کانون در سال ۱۳۴۶ توسط عده‌ قلیلی از چپ‌های توده‌ای شکل گرفت، و ابستگان این کانون بیشتر گرایشات مارکسیستی داشتند. این کانون پس از وفات «جلال آل احمد» فروپاشید و با فشار ساواک، از یک کانون به یک حلقه غیر رسمی تغییر ماهیت داد حتی سال‌ها پس از انقلاب امکان فعالیت نداشت. اما با کوشش سیمین بهبهانی، احمد شاملو و هوشنگ گلشیری از ابتدای  انقلاب تا کنون  این صنف به صورت غیر رسمی سامان شده و فعالیت می‌کند. از دهه شصت تا اوایل دهه هفتاد این کانون  به صورت غیر رسمی خیلی تلاش کردتا  دوباره در قالب یک نهاد صنفی و به صورت قانونی فعالیت خود را از سر گیرد اما تلاش معاندانه و اصرار بر ایجاد تشکلی برای جمع کردن اپوزیسیون، موجب شد  هیچگاه موفق به این کار نشوند.اما سال‌ها دست از تلاش بر نداشتند و حتی در دوران دوم خرداد با فشار به عطا مهاجرانی  سعی کردند دوباره این نهاد صنفی را تشکیل دهند.

اگر فعالیت‌های کانون را در دهه شصت تا نیمه دهه هفتاد بررسی کنیم درخواهیم یافت که اغلب اعضای کانون به صورت غیر رسمی اقداماتی خلاف امنیت ملی کشور انجام می‌دادند و برخلاف اصناف فرهنگی دیگر، عمدتا با نهادهای امنیتی چالش‌های جدی داشتند. به همین دلیل توسط نهادهای قضایی هیچگاه به کانون نویسندگان فرصت فعالیت صنفی و قانونی داده نشد.

بدین ترتیب کانون نویسندگان به جای حفظ آرامش و حفظ منافع اعضایش برای ورود به چرخه قانونی فعالیت پس از قتل‌های زنجیره‌ای، فرصت خوبی برای جولان پیدا کرد و بارها جمهوری اسلامی را متهم به حذف فیزیکی نویسندگان کرد، این کانون برای اینکه پس از انقلاب همچنان ماهیت مخالف خوان خود را نشان دهد، کنفرانس ضد ایرانی برلین را با هماهنگی حزب توده کارگری مستقر در خارج از کشور برگزار کرد.  حتی با وفات گلشیری، شاملو، اعتمادزاده، آتشی و بهبهانی، اعضای مانده از آن کانون به همراه با اتئلافی که از نسل جدید نویسندگان تلاش می‌کنند صنفی را تحت هر عنوانی دوباره تاسیس و فعالیت های کانونی خود را به صورت ایدئولوژیک از سر بگیرند.

یکی از مشکلاتی که طی این سال‌ها موجب عدم پیوستگی اعضای کانون و وابستگان ایدئولوژیک پس از انقلاب آنان شده و هیچگاه هارمونی مشخصی میان آنها شکل نگرفته است، نبود صنفی قانونی است که با اتکا به آن، بتوانند کار زیر بنایی انجام بدهند. شاید اصناف دیگر هنری با این مشکل مواجه نبودند و طبیعا خانه موسیقی، خانه سینما، خانه شعر ... با اینکه عمدتا انتخاب مدیرانش چالش برانگیز بوده اما فعالیت‌هایی نظیر کانون نویسندگان انجام نداده‌اند. 

در چنین خلایی کانون نویسندگان برای پر کردن خلاهای صنفی اقدام به طرح اقدامات و تحرکات کانونی زده است که از جمله می‌توان به بنیاد گلشیری ( همراه با جایزه گلشیری) و بنیاد الف بامداد اشاره کرد که در این دو کانون سعی کردند که فعالیت صنفی خود را به صورت غیر مستقیم انجام دهند. اما پیشبرد کار صنفی با حمایت دو بنیاد مذکور ،برای پیشبرد اهدافی که کانون نویسندگان در دهه شصت و هفتاد برای ابزار مخالفت علنی با نظام جمعهوری اسلامی در پیش گرفته بود، غیر ممکن بود و تخصیص جوایز و برگزاری همایش، اهداف شیطنت آمیز بلند مدت کانون نویسندگان را محقق نمی‌کرد. چون کار بنیادی نمی‌تواند اتکایی اقتصادی برای انجام کار صنفی را فراهم آورد و سال‌ها بود که برای اعضای نویسندگان، تاسیس صنفی که از حمایت های دولتی برخوردار شود و تا حدودی اپوزیسون دولت باشد، یک رویای واقعی بود.

**تشکیل انجمن صنفی کارگری؛ صدای پای کانون منحله نویسندگان از نیاوران به گوش می‌رسد

تا اینکه دو تن از نیروهای امنیتی سابق  برادر سیدرضا فلاح و برادر عباد که در کابینه حسن روحانی وزارت ارشاد و وزارت کار و امور اجتماعی را برعهده دارند،  اقدام به راه اندازی و تاسیس انجمن صنفی کارگری داستان نویس استان تهران کردند. محمد حسینی، نویسنده در این زمینه به خبرگزاری مهر گفته است: حدود هشت ماه قبل این فکر در میان جمعی از داستان نویسان استان تهران شکل گرفت که باید برای تحقق اهداف صنفی داستان‌نویسان چنین تشکلی شکل بگیرد و لذا تصمیم بر این گرفته شد تا مراحل قانونی این مساله انجام و انجمن شکل بگیرد. برای این منظور می‌باست حداقل ۵۰ داستان نویس درخواست خود را ارائه می‌دادند. جمعی که ایده شکل‌دهی به این انجمن را داشتند با دعوت از تعدادی از نویسندگان که در نهایت شامل ۵۷ نفر شد که هر کدام حداقل دو کتاب منتشر شده داشته و ساکن تهران نیز به شمار می‌آمدند، از آنها خواستند تا فرم عضوگیری را پر و اعضای موسس را شکل دهند.

وی ادامه داد: جمع فوق سه داستان نویس شامل کامران محمدی؛ محمد حسن شهسواری و حسین‌سناپور را به نمایندگی از خود برای ثبت این تقاضا به وزارت کار فرستادند و در آنجا دوستان با رایزنی توانستند این مساله را اثبات کنند که این انجمن، کارفرمایی و مشارکتی نیست و کارگری به شمار می‌آید. پس از طی این مراحل وزارت کار با در دست تاسیس قرار گرفتن انجمن موافقت کرد و ما روز چهارشنبه گذشته آگهی جذب فراگیر عضو را  منتشر کرده‌ایم.

حسینی ادامه داد: بر اساس این آگهی تمامی داستان نویسان تهرانی می‌توانند در مدت یک هفته با پر کردن فرم عضویت و ارائه قرارداد انتشار حداقل دو کتاب مستقل خود به عضویت انجمن در بیایند. این مراحل می‌تواند با ارسال رونوشت این قراردادها به نشانی تهران. خیابان انقلاب. خیابان وحید نظری. مابین منیری جاوید و داوزده فروردین پلاک ۹۹ واحد ۸ اقدام و یا این مدارک را به دست نمایندگان هیئت موسس برسانند.

وی تاکید کرد: انجمن در تلاش است تا با حضور نماینده وزارت کار در اواخر فروردین و یا اوایل اردیبهشت مجمع عمومی خود را برگزار کند تا در آن ضمن تصویب اساس نامه، هیئت مدیره‌ای انتخاب شده و امور انجمن را به پیش ببرد و به طبع پس از تشکیل آن هیات مدیره، هیت موسس خود به خود خارج از اعتبار قانونی خواهد شد.

حسینی در پاسخ به سوالی درباره مطالباتی که منجر به شکل گیری این انجمن شده است نیز گفت: مطالبات داستان نویسان به طور عمده صنفی و البته مفصل است. این انجمن وظیفه حمایت صنفی از اعضا و حرفه آنها را خواهد داشت و چیزی جز این را دنبال نخواهد کرد. در واقع هدف این است که از اعضا برای انجام فعالیت حرفه‌ای داستان نویسی حمایت کرد تا بتوانند در امنیت به کار خود بپردازند.

اما برای خواننده این سطور این سئوال پیش آید که این انجمن با کانون نویسندگان چه ارتباطی دارد؟ و چون این صنف با عنوان دیگری ثبت شده است نمی تواند با کانون منحله نویسندگان ارتباطی داشته باشد. اما در بخش مهمی از اساسنامه این نکته‌ای درج شده که مشخص می‌کند که این انجمن نیز با کانون منحله نویسندگان ارتباط مستقیمی دارد. در ماده ۳۷ اساسنامه این بنیاد آمده است:

چنانچه حداکثر دو ماه پس از پایان دوره اعتبار هیات مدیره، نسبت به تشکیل مجمع عمومی و تجدید انتخابات هیات مدیره اقدام نشده باشد، بازرس یا بازرسان نسبت به تشکیل مجمع عمومی و انجام انتخابات به اعضا اخطار میدهند.پس از اخطار بازرس یا بازرسان، یک سوم اعضای انجمن صنفی حداکثر تا چهار ماه فرصت دارند نسبت به تشکیل مجمع عمومی و تجدید انتخابات اقدام نمایند و چنانچه ۶ ماه پس از پایان دوره اعتبار هیات مدیره، تجدید انتخاباتصورت نگرفته باشد، بازرس یا بازرسان مکلف هستند انحلال انجمن صنفی را به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و درصورت دارا بودن عضویت کانون، به کانون ذی ربط اعلام نمایند.

**به نام کارگران و نویسندگان؛ به کام جریانات چپ و بدنام

در ماده ۳۷ اساسنامه این بنیاد آمده است:

هیأت تسویه مکلف است حداکثر ظرف شش ماه با هماهنگی و راهنمایی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به کلیه حسابهای انجمن صنفی رسیدگی نموده، فهرست کاملی از کلیه دارایی های انجمن صنفی اعم از وجوه نقدی و اموال منقول و غیر منقول و همچنین صورتی از بدهی های انجمن صنفی را تهیه نموده، دارایی انجمن صنفی را پس از تسویه کلیه حساب های بدهکاران و بستانکاران و تأدیه بدهی ها، ضمن تنظیم و امضای صورتجلسه ای مابقی در صورت مازاد با نظارت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در اختیار بنیاد گلشیری قرار دهند و در صورت عدم وجود به بنیاد الف بامداد (احمد شاملو) واگذارشود.

با توجه اینکه دو عنصر امنیتی در راس وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت کار و امور اجتماعی اقدام به تشکیل و تسهیل شکل گیری چنین انجمنی کرده اند چند مسئله مهم کاملا قابل ارزیابی است، نخست آنکه امنیتی های تشکیل دهنده چنین ارگانی تلاش می‌کنند در پی تعامل با برخی اعضای کانون منحله نویسندگان دوباره این انجمن را در قالب دیگری احیا کنند و بسیار احتمال می‌دهند با به فعالیت سیاسی چندین دوره‌ای کانون منحله نویسندگان دوباره وارد چالش و جدی اساسی با نظام جمهوری اسلامی شوند و در خوشبینانه‌ترین حالت این احتمال را داده‌اند که سرمایه دولتی مذکور پس از چالش پیش بینی شده،این بنیاد با نهادهای امنیتی از دست نرود و به چرخه بنیاد گلشیری و بامداد الف باز گردد. اما سرمایه تشکیل این بنیاد از کجا آمده و به کجا قرار است منتقل شود؟ در خوش بینانه‌ترین شکل ممکن این سرمایه توسط دو نیروی امنیتی در راس دو وزارت نامبرده شده تامین شده است و  در بدبینانه‌ترین حالت یعنی احیای دوباره تعارض کانون منحله در قالب دیگری موجب می شود که سرمایه ‌های دولتی مصرف شده  به دو بنیاد اصلی وابسته به کانون منحله نویسندگان منتقل شود

برای اینکه در ریشه‌های مالی این جریان کنکاش بیشتری کنیم، کافیست به آدرس ساختمان این بنیاد مراجعه کنیم که در  نیاوران، خیابان عمار، پلاک ۴۲ ، واحد ۱۰۳ است؛ یکی از گرانترین نقاط تهران. این سئوال مطرح است که صنفی که قرار است به صورت استانی فعالیت کند و نام کارگری را یدک می‌کشد، این سرمایه عظیم را برای تهیه ساختمانش را از کجا آورده است؟ نکته مهمتر این است که در حمایت از حقوق و منافع صنفی نویسندگان ، صندوق حمایت از نویسندگان کلیه مسئولیت‌های درج شده در اساسنامه این نهاد صنفی را بر عهده ندارد؟ به عبارت دیگر اساسنامه  انجمن صنفی کارگری داستان نویسان استان تهران تقریبا مثل همان فریب تشکیل انجمن گویندگان جوان تهران است که تولیداتشان فراتر از استان تهران و حتی کشور ایران می‌روند اما دارای ثبت استانی هستند. به هر حال اعضای این کانون مدتی بعد آثارشان در سراسر ایران منتشر می شود اما چه اصراری بر ثبت استانی آن است؟ یعنی کتاب‌های اعضا فقط در تهران منتشر می شود؟!

نکته مهمتر این است که حقوق و منافع مشروع و قانونی نویسندگان در ذیل یک تشکل کارگری نمی‌تواند تعریف شود؟ مگر نویسندگان بیمه‌شان همچون بیمه کارگری ماه به ماه واریز شده که نیاز به حمایت کارگری دارند؟ خواندن اساسنامه نشان می‌دهد که دو عضو امنیتی برجسته کابینه تلاش می کنند که کانون منحله نویسندگان را در یک تشکیلات خودگردان دوباره‌ای احیا کنند و اینبار بر خلاف دفعات قبل پشتوانه مالی قوی‌تری دارند و تعارضات ایدئولوژیک خود را مثل سایر اصناف نسبت به نظام جمهوری اسلامی نشان نخواهند داد و برای کار ریشه ای و سیستماتیک‌تری برنامه‌ریزی کرده‌اند.