گروه جهاد و مقاومت مشرق - اگرچه حضرت امام خمینی (ره) در پیامی که به مناسبت نخستین سالگرد شهدای حج خونین و اعلام پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد صادر فرمودند ـ که به پیام استقامت مشهور شد ـ صراحتاً بر همان نظرشان مبنی بر «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» تاکید داشتند؛ اما شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی کشور باعث شد که ایشان در همان پیام، از پذیرش آتشبس به «نوشیدن جام زهر» تعبیر کنند؛ البته اعلام خبر پذیرش قطعنامه از جانب ایشان باعث برکات و دستاوردهای عظیمی برای کشور جمهوری اسلامی ایران و ملت سر افراز ما شد.
ارتش بعثی عراق در بعد از ظهر روز دوشنبه 31 شهریورماه سال 1359 هجری شمسی (22 سپتامبر سال 1980 میلادی) با 192 فروند جنگنده بمبافکن به چندین پایگاه هوایی، فرودگاه داخلی، مرکز اقتصادی و صنعتی، مراکز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مراکز صدا و سیما یورش برد؛ البته نبرد دریایی و زمینی از روزها پیش در سراسر نوار مرزی آن کشور با نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و نیروهای مردمی آغاز شده بود.
در هفته نخست جنگ تحمیلی، در روز یکشنبه ششم مهرماه سال 1359 هجری شمسی (28 سپتامبر سال 1980 میلادی) شورای امنیت سازمان ملل متحد اولین قطعنامه خود را با شماره 479 تحت عنوان وضعیت ایران و عراق صادر کرد؛ این شورا در قطعنامه مذکور صرفاً از دولتین عراق و ایران خواست تا از توسل بیشتر به زور خودداری کنند و اختلافات خود را از طریق تشریک مساعی با یکدیگر حل کنند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد، حتی به هویت متجاوز نیز اشاره نکرده و هیچ جمله ای در مورد خروج نظامیان عراقی از خاک ایران ذکر نکرده بود.
دومین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد در روز دوشنبه 21 تیرماه سال 1361 هجری شمسی (دوازدهم جولای سال 1982 میلادی) در وضعیتی صادر شد که این شورا قریب به دو سال در قبال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران سکوت اختیار کرده بود.
پس از اخراج متجاوزان بعثی از اکثر اراضی اشغالی ایران در استان خوزستان و بازپسگیری خرمشهر، ابرقدرتهای شرق و غرب با تحلیلی عمیق، ورود جمهوری اسلامی ایران به خاک عراق جهت تنبیه متجاوز را محتمل دانستند و برای پیشگیری از ورود نیروهای نظامی ایران به خاک عراق، توسط شورای امنیت قطعنامهای را با شماره 514 و باز هم تحت همان عنوان وضعیت عراق و ایران در وضعیتی از دو کشور درخواست پذیرش آتشبس و بازگشت به مرزهای شناخته شده بین المللی را کرد، که قوای نظامی جمهوری اسلامی ایران در اکثر نقاط به مرزهای بین المللی رسیده و نیروهای عراقی نیز از اکثر مناطق بیرون رانده شده و آنان برای ابراز صلحطلبی از برخی محورها به شکل ناقص عقبنشینی کرده بودند.
این قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد در شرایطی صادر شد که دو روز به آغاز اولین عملیات گسترده برون مرزی قوای نظامی ایران در منطقه عمومی شرق بصره باقی مانده بود.
سایر قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز با گسترش جنگ به سود عراق و کاملاً یک جانبه تنظیم و صادر شد؛ به طور مثال به خاطر گسترش جنگ به نفتکشها با وجود شرارت عراق و حمله آن کشور به کشتیهای تجاری در خلیج فارس، دولت کویت جمهوری اسلامی ایران را به نقض حقوق کشتیرانی و حمله به نفتکشها متهم کرده و این شورا ایران را به خاطر حمله به کشتیهای حامل نفت در روز شنبه یازدهم خردادماه سال 1363 هجری شمسی (اول ژوئن سال 1984 میلادی) طی قطعنامه شماره 552 محکوم کرد.
با عبور شگفتیساز رزمندگان اسلام از رودخانه خروشان اروند و تصرف شبه جزیره فاو در جریان عملیات والفجر هشت، به علت قطع دسترسی عراق به خلیج فارس و نزدیکی قوای نظامی کشورمان به امیرنشین کویت، اتحادیه عرب پیشنویس قطعنامه ای را به شورای امنیت بردند که با تغییراتی در روز دوشنبه پنجم اسفندماه سال 1364 (24 فوریه سال 1986 میلادی) با شماره 582 به تصویب رسید؛ در این قطعنامه برای اولین بار به موضوع بازگشت اسرای جنگی دو کشور صراحتاً اشاره شده ولی همچون قطعنامه های سابق این شورا به موضوع آغازگر منازعه هیچ اشاره ای نکرده بود.
با گسترش جنگ در سال 1365 هجری شمسی و ادامه حمایتهای بیدریغ ابرقدرتهای شرق و غرب و سایر متحدان، از رژیم بعثی صدام، شورای امنیت سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه 588 در شانزدهم مهرماه سال 1365 هجری شمسی (هشتم اکتبر سال 1986 میلادی) خواستار ایفای نقش بیشتر آن شورا در حل مسأله ایران و عراق شد.
پس از خاتمه عملیات کربلای پنج و نزدیکی قوای نظامی جمهوری اسلامی ایران به بصره، برای نخستین بار هردو ابرقدرت شرق و غرب نسبت به افزایش احتمال پیروزی جمهوری اسلامی ایران بر رژیم بعثی صدام احساس خطر کردند؛ بنا بر این با وجود تمام رقابت و دشمنی میان خویش، با هم متحد شدند و در روز دوشنبه 29 تیرماه سال 1366 هجری شمسی (بیستم جولای سال 1987 میلادی) قطعنامه شماره 598 را در شورای امنیت سازمان ملل متحد به تصویب رساندند.
این قطعنامه با سایر قطعنامه های شورا هم از جهت شکل و هم از نظر محتوا تفاوت فراوان داشت؛ شورای امنیت سازمان ملل متحد، در قطعنامه مذکور عزم خود را بر خاتمه منازعه میان دو کشور به طور جدی نشان داده و سعی کرده بود تا بسیاری از نظرات مقامات دیپلماتیک کشورمان را نیز در آن بگنجاند.
حال در چنین وضعیتی بهترین تصمیم برای جمهوری اسلامی ایران چه بود؟؛ آیا نمی بایست همان موقع قطعنامه را می پذیرفت؟
رژیم بعثی عراق همانند قطعنامه های گذشته در همان روز تصویب آن را پذیرفت و اعلام کرد که در صورت پذیرش ایران آن کشور نیز آماده مذاکره به منظور اجرای قطعنامه مذکور است.
در قطعنامه مذکور، علاوه بر امر به آتشبس فوری و بازگشت به مرزهای شناخته شده بین المللی، مسائلی چون اسرای جنگی دو کشور نیز طرح شده بود.
با تغییر استراتژی نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مبنی بر کشاندن نبرد به نقاط کردنشین کشور عراق به منظور کسب امتیاز بیشتر و پر بودن دست دستگاه دیپلماسی کشورمان در مذاکرات مربوط به صلح، عملیات نظامی در منطقه عملیاتی شمال غرب و عمق کردستان عراق ادامه یافت.
اگرچه از اوایل اسفندماه سال 1365 هجری شمسی (اواخر فوریه و اوایل ماه مارس سال 1987 میلادی) ایالات متحده آمریکا اقدام به دخالت مستقیم نظامی در جنگ کرد و جبهه دیگری در برابر نیروهای نظامی کشورمان در خلیج فارس گشوده شد ولی این درگیریها در مهرماه سال 1366 هجری شمسی (ماه اکتبر سال 1987 میلادی) تشدید شد.
در اواخر اسفندماه سال 1366 هجری شمسی (نیمه ماه مارس سال 1988 میلادی) رژیم بعثی عراق، در جریان عملیات والفجر 10 و تصرف شهر کوچک حلبچه به دست قوای ایران، این شهر متعلق به خود را با پنج فروند جنگنده بمب افکن با استفاده از گاز سیانور، بمباران شیمیایی کرد؛ البته این اقدام ضد انسانی حاکم دیوانه کاخنشین بغداد، مطلب تازه ای در دوران جنگ تحمیلی نبود.
از فروردین ماه سال 1367 تا تیرماه همان سال (از نیمه ماه آوریل سال 1988 میلادی تا دهه سوم جولای همان سال) ارتش بعثی عراق با درک نقاط ضعف قوای نظامی کشورمان در خطوط پدافندی، همچنین با سرمایه گذاری دقیق و اصولی برای بازپسگیری مناطق متصرفه از سوی ایران و کمکهای اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا به آن کشور، توانست با چندین رشته عملیات مناطق فاو، شلمچه، جزایر مجنون و بسیاری از مناطق کردنشین را از دست نیروهای خودی به در آورد.
همچنین ایالات متحده آمریکا در صبح روز یکشنبه دوازدهم تیرماه سال 1367 هجری شمسی (سوم جولای سال 1988 میلادی) توسط ناو هواپیمابر وینسنز با شلیک دو موشک به هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران که از بندر عباس عازم دبی بود، قریب به سیصد تن از مسافرین و خدمه پرواز را به شهادت رساند.
سرانجام در سختترین شرایط، در روز دوشنبه بیست و هفتم تیرماه سال 1367 هجری شمسی (هیجدهم جولای سال 1988 میلادی) جمهوری اسلامی ایران از طریق صدا و سیما اعلام کرد که قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد را پذیرفته است.
این مطلب که چه زمانی برای خاتمه جنگ تحمیلی آن هم با پیروزی ایران مناسبتر بوده است باید در زمان و مکان خودش تحلیل شود و نباید وضعیت آن روزها را با دانسته های امروزمان مقایسه کنیم ولی می توان گفت که جمهوری اسلامی ایران، با این اقدام هوشمندانه حضرت امام خمینی (ره)، تمام دشمنان خود را انگشت به دهان کرد؛ زیرا صدام و اربابانش مدام بر طبل جنگطلبی جمهوری اسلامی ایران می کوفتند و دست عراق هم برای هرگونه شرارتی باز بود.
اگرچه پذیرش آتشبس برای امام (ره) و رزمندگانی که با امامشان پیمان خون بسته بودند از زهر کشندهتر بود، ولی به اعلام مسئولیت آغازگر منازعه میان دو کشور و معرفی کردن صدام به عنوان متجاوز از سوی همان شورای امنیت سازمان ملل متحد که تا دیروز تمامی مواضعش علیه کشورمان بود و درک متجاوز نبودن نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران توسط سایر دولتها و ملتها می ارزید.
همچنین حضور امروز نیروهای نظامی کشورمان در عراق و برخی کشورهای منطقه برای مبارزه با تروریسم، نشانگر عمق اعتماد آن ملتها و دولتها به مسئولین و جمهوری اسلامی و ملت سلحشور ایران است.
یکی از دستاوردهای مهم پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد از سوی جمهوری اسلامی ایران توسط امام راحل در آن روزگار سخت، حکومت بر قلوب مردم عراق است.