کد خبر 7566
تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۳۸۹ - ۲۰:۵۵

مصطفي ملکيان که از وي به عنوان آلترناتيو عبدالکريم سروش نام برده مي‌شود، برنامه‌هاي وسيعي را براي تغييرات ايدئولوژيک ميان طلاب تدارک ديده است.

به گزارش مشرق، جوان آنلاين در اين زمينه نوشت: وي با همکاري شخصي به نام "م " به دنبال جذب برخي طلبه ها بوده و سعي دارد روند سکولاريزاسيون مورد نظر خود را در اين شهر پي‌گيري کند.
همکاري ملکيان با آقاي "م " که داراي سطح همکاري با 11 نهاد ديني در قم است، از آن رو مورد توجه است که وي پيش از اين مباحثي را مطرح کرده که با واکنش‌هاي جدي روبرو شده؛ از جمله اين که وي همچون سروش به مخالفت با برخي آراي بنيانگذار جمهوري اسلامي پرداخته و قرآن را تجربه عرفاني پيامبر ناميده بود.
*افول سروش
افول خورشيد "حسين حاج فرج‌دباغ "، معروف به "عبدالکريم سروش " در ميان حاميان اصلاحات، رهبران اين جريان را براي معرفي يک تئوري‌پرداز ديني جديد براي القاي تفکرات سکولاريزه خود، به صرافت انداخته است. تئوري‌پرداز جديدي که او نيز سر در "حلقه کيان " داشته است.
آغاز افول سروش ابتداي امر در حمايت او از يکي از کانديداهاي دوگانه اصلاح‌طلبان آغاز شد، چرا که تکنوکرات‌ها و سينه سپردگان به مرام و مسلک ليبرال دمکراسي چندان خوش نداشتند که استاد شيرين بيان آنان و مظهر روشنفکري شان از مهدي کروبي حمايت کند.
اما اختلاف در اين بين زماني اوج گرفت که سروش و همراهانش تحت عنوان اتاق فکر سبز و معروف به لندن‌نشينان سازي ديگر براي رهبري جنش سبز و القائات ناهمخور خود تئوريزه کردند.
از سوي ديگر مخالفت اصلاح‌طلبان با اين بهره گيري بي‌پروا، به دليل تاکيد مکرر ميرحسين موسوي بر ديني بودن حرکت سبز و همچنين بدنامي سروش به خاطر نظريه‌هاي نمايان ضد اسلامي‌اش، همراهي وي با حرکت سبز را نکته‌اي منفي براي اصلاحات مي‌پنداشتند.
سروشي که حتي دوستانش به دليل زميني خواندن منشأ قرآن بار ذلت و خفت حمايت از او را بر دوش خود و لندن‌نشينان افکندند و اين‌گونه شد که رهبران سبز در جلسات اتاق فکر خود تصميم گرفتند با کنار گذاشتن عبدالکريم سروش از بدنه رهبري حرکت سبز، فرد مناسب‌تري را براي جايگزين کردن در سمت تئوري‌پرداز ديني حرکت سبز انتخاب کنند.
* "حلقه کيان " منشأ همه دودها
جلسات مکرر اتاق فکر حرکت سبز، آنها را به اين نتيجه رساند که هنوز حلقه کيان مي‌تواند منبع خوب و مورد اعتمادي براي انتخاب يک تئوري‌پرداز ديني باشد. اما کدام يک از مهره‌هاي حلقه کيان مي‌تواند بار اين سمت را به دوش بکشد؟ ماشاءالله شمس‌الواعظين، محمد مجتهد‌شبستري، سعيد حجاريان، محسن آرمين،.... اينها گزينه‌هايي از حلقه کيان بودند که قابليت تصدي اين سمت را داشتند، اما هرکدام بنا به دلايل امنيتي و يا دارا بودن سابقه سياسي نمي‌توانستند عهده‌دار اين مسئوليت شوند. تنها در اين ميان يک نام باقي مي‌ماند و آن نام "مصطفي ملکيان " بود؛ فردي که سابقه به نسبت خوبي در زمينه مسائل ديني و فلسفه اسلامي به واسطه حضور در جلسات درس آيت‌الله مصباح يزدي، آيت‌الله جوادي‌آملي و آيت‌الله سيد‌رضا بهاءالديني داشت که در ادامه به علت حضور در حلقه کيان دچار استحاله فکري شده و به عنوان يک نيروي ذخيره مناسب، فعاليت‌هاي فرهنگي براي القاي نظريات کياني خود را بدون هيچ مانعي تاکنون ادامه داده است.
*ملکيان به جاي سروش
از اين رو مصطفي ملکيان با گرفتن تأييديه از اتاق فکر حرکت سبز به عنوان جانشين عبدالکريم سروش براي تئوري‌پردازي ديني سبزها انتخاب و قرار شد که رسانه‌هاي حامي جريان سبز مانور تبليغاتي خود براي معرفي هرچه بيشتر اين فرد را آغاز کنند.
نمونه اين مانور تبليغاتي را مي‌توان در پخش کوتاه سخنان وي هنگام حمله به ولايت فقيه درشبکه‌هاي بي بي سي فارسي و صداي امريکا مشاهده کرد. از سوي ديگر برخي روزنامه‌هاي اصلاح‌طلب نيز با اختصاص دادن پرونده‌هاي ويژه خود به تفکرات ملکيان در حال بسط و گسترش اين تفکرات در سطح جامعه هستند.
ملکيان ابتدا در رشته مکانيک دانشگاه تبريز تحصيل مي‌کرد اما اين رشته را نيمه تمام باقي گذاشت و به سراغ فلسفه رفت و در سال 65 ليسانس فلسفه گرفت و سپس تحصيل خود در کارشناسي ارشد فلسفه اسلامي را ادامه داد اما با نيمه‌کار گذاشتن دفاع پايان نامه خود به حوزه علميه رفت و تحصيلاتي نيز در آنجا داشت. وي با شکل‌گيري حلقه کيان به اين حلقه پيوست و تحت تاثير تفکرات نفراتي همچون سروش و گنجي قرار گرفت اما در تمام طول اين مدت سعي در بروز اين تفکرات نداشت. اين موضوع تا اينجا ادامه پيدا کرد که بروز اختلاف ميان عبدالکريم سروش و اصلاح‌طلبان فرصتي را براي معرفي وي به حاميان اصلاحات مهيا کرد و او با سخنراني‌هاي مکرر از اين فرصت کمال استفاده را برد.
*فقط انسان بت خوبيه
نظريات وي بيشتر در زمينه‌هاي جهان مادي است و تلاش مي‌کند با سخنان خود مادي‌گرايي را به عنوان عنصر موفقيت و رسيدن به آرامش انسان معرفي کند. وي در سخنراني خود با عنوان عقلانيت و معنويت پس از 10 سال، که در 28 ارديبهشت 1389 در دانشگاه تهران ايراد شد، گفته است: عقلانيت و معنويت هم نبايد بت جديدي بشوند. همه چيز بايد در استخدام انسان، براي کاستن از درد و رنج‌هايش باشد.
دين، فقط اخلاق و معنويات؛ نه سياست
ملکيان که در سال‌هاي نه چندان دور، معنويت و اخلاق را پايه‌اي براي سخنراني‌هاي خود مي‌کرد اينک با ابتلا به استحاله و قرين و همنشين با رهايي از سايه سنگين عبدالکريم سروش چنان مستانه مي‌تازد که براي او چندان تفاوتي نمي کند که همچون سروش به مخالفت با برخي آراي بنيانگذار جمهوري اسلامي بپردازد و يا اينکه قرآن را تجربه عرفاني پيامبر بنامد. اين روزها بايد دقت جست که آيا ضلع ديگري از اضلاع تئوريسين‌هاي سکولارسازي به رهبري سبزها رسيده و يا اينکه نه، رهبر جديد معنوي در تمناي رهايي از سايه سنگين سروش به ترکتازي بسنده کرده است.