به گزارش مشرق، «امیرحسین یزدان پناه» در یادداشت روزنامه «خراسان» نوشت:
اگر دکتر روحانی تا دیروز در برابر رای و اعتماد ۲۴ میلیون نفری که وی را برگزیدند، خود را مسئول میدانست از امروز، یا دقیق تر بگویم از دیروز عصر که «در پیشگاه قرآن کریم» و «در برابر ملت ایران» به «خداوند قادر متعال» «سوگند» یادکرد، دیگر در پیشگاه تاریخ و سرنوشت یک کشور و نتیجه مبارزات یک ملت مسئول است؛ مسئول است که در دوره مسئولیت خود و با امکانات گستردهای که قانون اساسی کشور در دست رئیس جمهور به عنوان عالی ترین مقام اجرایی کشور گذاشته برای تحقق خواستهها و مطالبات مردم تلاش کند.
تعارف نداریم؛ بسیاری از کسانی که در ۲۹ اردیبهشت یا «دوباره» و یا برای اولین بار به دکتر روحانی رای اعتماد دادند کسانی هستند که با مشکلات متنوع اقتصادی و معیشتی و نیز اجتماعی و فرهنگی دست و پنجه نرم میکنند. دکتر روحانی نیز با علم به این مسئله در مراسم تنفیذ به درستی اشاره کرد که دولت خود را برای انقلابی اقتصادی آماده کرده است.رویکرد دولت در سیاست خارجی مشخصه بارز دولت یازدهم بوده است.
این رویکرد اگر چه به طور مشخص به برجام منتهی شده اما این دستاورد هنوز نتوانسته مشکلات اصلی مبتلا به این دولت و مردم یعنی مسائل اقتصادی و معیشتی را حل یا تسهیل جدی و ملموس کند. لذا به نظر میرسد برای «انقلاب اقتصادی» که دولت طراحی کرده، در دولت دوازدهم دیپلماسی هم باید به روز شود و حتی مولفههای جدیدی را برای رفع نقصان و کاستیهای قبلی به کار گیرد .
رهبر انقلاب در مراسم تنفیذ، پس از آن که توصیه کردند «پرداختن به مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم» باید نخستین جهت گیری دولت دوازدهم باشد، «تعامل گسترده با دنیا» را نیز به عنوان دومین جهت گیری مطرح کردند. تعاملی که البته باید از حد شعار و دیدارهای رسانهای فراتر رود و برای کشور خروجی مشخص داشته باشد.
مردم ایران، مردمی منطقی هستند و اگر کشوری با آنها و منافع کشورشان با حسن نیت برخورد کند و عزت شان را مخدوش نکند و منافعی بر این تعامل مترتب باشد، ایرانیان نیز مشکلی با تعامل ندارند.
اساسا تعامل با کشورها زمانی معنا دارد که منافعی از آن برای ما حاصل شود. یعنی تعامل با دنیا ابزاری است دوجانبه برای آن که بتوانیم نیازهایی که در عرصههای مختلف برای رونق تولید داریم را برطرف کنیم و در مقابل ما نیز در جاهایی که نقاط قوت داریم به طرف مقابل کمک کنیم. نگرانی این است که اصل این تعامل به عنوان هدف تعیین شود لذا باید برای آن شرایط و الزاماتی تعیین کرد.
این که بدانیم «با چه کسی» و «چرا» تعامل میکنیم، اولین شرط تعامل است. به این معنا که هرگز نباید «نگاه کلان» را کنار گذاشت چه این که از «خُرد دیدن» و «خُرد اندیشیدن» در تعامل با کشورهای خارجی آنچه برای کشور ایجاد میشود صرفا هزینه خواهد بود و نه منفعت.
البته این به معنای سخت گیری و نگاه سلبی در تعامل نیست. مثلا آن جایی که به یک رفتار یا تصمیم یک کشور در گذشته نقد داریم، اما آن را مصداق خصومت دائمی نمیدانیم و نمیخواهیم در تعامل مجدد به آن بپردازیم، شاید بشود به روی آن کشور نیاورد اما این به آن معنا نیست که رفتار و تصمیم آن کشور را فراموش کنیم، چرا که فراموش کردن آن خلسهای ایجاد میکند که خطر خنجر خوردن از پشت را در پی دارد.
شرط بعدی این است که اگر یک تعامل سازنده و منفعت آور برای کشور میخواهیم، لاجرم باید در داخل قدرتمند باشیم.
منظور از قدرت صرفا قدرت نظامی و امنیتی نیست. داشتن یک جامعه به هم پیوسته با کمترین آسیبهای اجتماعی، بهره گیری از قدرت زاینده فرهنگ ناب اسلامی و بهره مندی از یک اقتصاد درون زا و متکی به توان داخلی اما در عین حال برون گرا و نیز تکیه بر توان علمی دانشمندان ایرانی از جمله ابزارهای این قدرت است. دیپلماتهای برجسته میدانند که تا دولتی در درون کشور یا به اصطلاح روی زمین قدرت نداشته باشد، نمیتواند پای میزهای متنوع مذاکرات اقتصادی و سیاسی ۲ جانبه و چند جانبه حرفش را پیش ببرد.
یکی دیگر از رویکردهایی که باید در دیپلماسی دولت دوازدهم جدی تر پیگیری شود، توجه به حوزه اقتصادی و دیپلماسی اقتصادی است که گفته میشود حتی در ساختار جدید این وزارت خانه نیز گنجانده شده است. ساختاری که امیدواریم بتواند مبتنی بر اصول اقتصاد مقاومتی سنگهایی را از پیش پای اقتصاد کشور بردارد.
شرط بعدی در تعامل را هم باید اتکا به مولفهای دانست که ایران وابسته و غیر مستقل ۴۰ سال پیش را به یک قدرت مستقل در منطقه تبدیل کرده است و آن روحیه ایستادگی مقابل قدرتهای استکباری و استعماری و حفظ استقلال کشور است. مولفهای که امروز برای بسیاری از کشورها یک آرزو است اکنون به برکت انقلاب اسلامی همچون یک گوی بلورین ارزشمند در دستان ما ایرانیها قرار دارد.
این استقلال و ایستادگی مقابل زورگویی باید خط اصلی ما در هر تعاملی باشد و طبعا دایره آن به دور چند کشور خاص و متخاصم کشیده میشود اما پهنای گستردهای از کشورها را برای تعامل مقابل ما میگذارد.
سخن درباره مشکلات کشور و وظایف دولت آینده بسیار است. اکنون گوی و میدان مدیریت این مشکلات به دولت دوازدهم و شعارهایی که برای رفع آنها داده سپرده شده است. آیا این دولت خواهد توانست با انتخاب مدیرانی مردمی، کارآمد و متعهد، گره از این مشکلات باز کند؟