سرویس جهان مشرق- طی چند روز اخیر، «دانلد ترامپ» -رییس جمهور آمریکا- حد تهدیدات و تحریکات را به سر حد اعلی رسانده و علنا و رسما کره شمالی را تهدید نظامی کرده است. هماکنون، تنش بین دو کشور به بالاترین حد خود رسیده و اگر در حد و اندازه بلوف باقی نماند، هر آینه خطر درگیری محتمل است. ترامپ، رسما با زبان خشم و خون سخن گفته و کره شمالی هم تهدید کرده که در اقدامی تلافیجویانه گوآم آمریکا را هدف موشکهای بالستیک خود قرار خواهد داد.
تنها یک جرقه میتواند منجر به بروز آن درگیری شود که شرق آسیا از ژاپن گرفته تا خود کره شمالی و همچنین بخشهایی از آمریکا را به آتش بکشاند و عواقب آن، فاجعهای بزرگ برای دنیا رقم بزند. طبق اخبار اخیر خبرگزاری «اسپوتنیک» روسیه به نقل از خبرگزاری «یونهاپ» کره جنوبی، ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر از مردم کره شمالی در جهاد عمومی علیه آمریکا ثبتنام کردهاند. این افراد، شامل دانشآموزان، دانشجویان، کارگران، کارمندان دولت، و کهنهسربازان کره شمالی میشود. این اقدام، درست پس از اعمال تحریم جدید سازمان ملل به تحریک و اجبار آمریکا بر علیه کره شمالی صورت گرفته است.
«کیم پترسن» در مطلب اخیر خود در پایگاه تحلیلی آمریکن هرالد تریبیون نوشت: جمهوری خلق کره شمالی خود را به بازدارندگی هستهای رسانده است و همین امر موجب شده که سیل حملات سیاستمداران و رسانههای وابسته غربی علیه این کشور روانه شود. در این میان، چیزی که آمریکا را بسیار نگران کرده است، دستیابی کره شمالی به موشکهای بالستیکی است که قادر به هدف قرار دادن خاک آمریکاست.
سوال این است که آیا موشکهای آمریکا به خاک کره شمالی نمیرسد؟ و چرا باید یک کشور که آمریکا از آن دشمن ساخته است، بیاید و اینچنین در مورد حق مسلم دفاعی خود رجزخوانی کند؟ آیا به غیر این است که کشور مقابل در حالی که خودش و شرکایش تا بن دندان مسلح به موشکهای هستهای و بالستیک هستند و فیالواقع تهدید بالقوه محسوب میشوند، سعی در بزرگنمایی و سیاهنمایی در مورد این کشور دارد؟
اگر قلعه دشمن، قلعه شما را زیر باران توپ بگیرد، شما بیدفاع میایستید و نگاه میکنید؟ آن هم بخصوص وقتی که «قلعه دشمن»، قلعه عراقیها و قلعه لیبیاییها را نابود کرده است و شما آن تجربه را دیدهاید.
یک بار سناتور «لیندسی گراهام» گفت: «یگانه راهی که کره شمالی رویکردش را در اثر آن تغییر خواهد داد، استفاده از گزینه نظامی است». اما چرا گراهام چنین طرز تفکری دارد؟ پاسخ آن را میتوان در پشت پرده فعالیت وی در صنعت فروش سلاح دانست. او یکی از صاحب منصبان عرصه تولید و تجارت سلاح است که دو چیز را معیار میدانند: «سود و منفعت مالی» و «تامین امنیت از خلال قدرت».
«رکس تیلرسن» به استراتژی «فشار صلحآمیز» در قبال کره شمالی معتقد است. بدین معنا که این امر از خلال گفتگو صورت پذیرد. شرایط هم اینگونه باشد که این کشور خلع سلاح شود و تسلیحات خود را به آمریکا تحویل دهد. یقینا کره شمالی با توجه به تجربه عراق و لیبی تن به این امر نخواهد داد چرا که میداند آمریکا همان بلا را بر سر این کشور میآورد.
«جک رایس» یکی از مامورین اسبق سازمان CIA، کره شمالی را یک تهدید خوانده است. چرا؟ چه کسی، چه کسی را تهدید میکند؟ کسی که از بمب هستهای استفاده کرده، کسی که هیچگاه از بمب هستهای استفاده نکرده را تهدید خوانده و تهدید میکند.
آمریکا در حال مدرنسازی تسلیحات هستهای خود است و این در حالی است که در ظاهر امر یکی از امضاءکنندگان و مدعیان پیمان منع گسترش سلاح هستهای است. بند ششم NPT اینچنین میگوید: «تمام همپیمانان متعهد میگردند که مذاکرات به منظور توقف مسابقه سلاح های هسته ای و خلع سلاح هسته ای و انعقاد پیمانی جهت خلع سلاح کامل و عام با مقررات دقیق و مؤثر را با حسن نیت و در اسرع وقت آغاز کنند».
مطلب اینجاست که کره شمالی هرگز به آمریکا حمله نکرده است. این آمریکا بود که در طی «جنگ کره» به کره شمالی حمله کرد. آمریکا بود که از سلاح بیولوژیکی و شیمیایی استفاده کرد و ۴ تا ۱۰ میلیون نفر کرهای را کشت.
تجزیه و تحلیل منطقی از آنچه که یک کره شمالی هستهای در بر دارد
۱. نمونههای عراق و لیبی نشان داده که به مجرد تحویل تسلیحات به آمریکا، کره شمالی باید منتظر یک حمله خشن فرصتطلبانه باشد. از نظر آمریکا، کره شمالی یک ضلع از همان اضلاع «محور شرارت» است و همان نگاه باقی است.
۲. آمریکا از عقد پیمان صلح با کره شمالی سر باز میزند و تحریمهایی را بر علیه این کشور به کار میبندد که به نوعی دعوت به جنگ است. ترامپ توئیت میگذارد که «چین میتواند حلال مشکلات باشد». اما نکته اینجاست که این چین نیست که وضعیت جنگی با کره شمالی را حفظ میکند.
۳. آمریکا یک قدرت هستهای است، اولین کشوریست که از قدرت هستهای خود سوء استفاده کرده، و در عمل خود را متعهد به قانون عدم استفاده اولیه هستهای نمیداند.
اعلام آمادگی مردم کره شمالی
آیا ۳ دلیل بالا برای اینکه کره شمالی یا هر کشور دیگری در مقابل آمریکا از قدرت بازدارندگی برخوردار باشد کافی نیست؟ آن هم آمریکایی که پیوسته عادت به تهدید نظامی دارد.
وقتی کره شمالی و آمریکا در سال ۱۹۹۴ در یک چارچوب توافقشده در مورد پایان بخشیدن به دشمنیها، عادیسازی روابط، هستهایزدایی از شبهجزیره کره، توقف عملیات ساخت و ساز رآکتورهای هستهای در قبال دو رآکتور مقام در مقابل تکثیر نیروی هستهای، و واردات نفت از آمریکا جهت استفاده در عرصه انرژی کره شمالی در صورت تکمیل دو رآکتور مورد نظر تصمیم گرفتند. اما این آمریکا بود که به تعهدات خود عمل نکرد و این یک حقیقت و تجربه است که آمریکا معمولا به تعهداتاش تا پایان عمل نمیکند.
فرض بگیریم که کره شمالی به یک کشور حمله هستهای یا غیرهستهای میکرد. این کار یعنی خودکشی. هم پدر کیم جونگ اون و هم پدربزرگ وی، آنقدر احمق نبودند که خودکشی سیاسی کنند. پس نمیتوان اتهام روانپریشی خانوادگی که آمریکا به رهبر کره شمالی میزند را قبول داشت.
اگر کره شمالی به بازدارندگی هستهای رسیده باشد و بتواند آن را حفظ کند، آنگاه دیگر حمله آمریکا به این کشور، در دنیای مکعبی «ابر قهرمانی آمریکایی» تبدیل به یک رویا میشود. و اگر آمریکا تصمیم بگیرد که به این رویا صورت واقعیت ببخشد، یک دیوانگی محض صورت داده است. در چنین جنگی آمریکا به شدت خسارت خواهد دید. شهرها و مراکز پر جمعیت مثل بوسان، سئول، و توکیو (که نیروهای آمریکا در همه آنها استقرار داشتند) و احتمالا خاک آمریکا مورد حمله کره شمالی قرار خواهد گرفت. البته کره شمالی هم به قیمت نابودی همسایگان، نابود خواهد شد. اما چیزی که به وجود میآید، پرتو انفجار هستهای و همچنین «زمستان هستهای» در فضای پسا جنگ است که کره زمین را به فلاکت خواهد رساند.
لذا، تمامی سخنان رسانهها مبنی بر جنگ بین دو کشور چیزی جز بلوف یا حماقت نیست. حتی اگر بلوف نباشد، بزرگترین حماقت دنیاست. طبیعتا عقل سیاسی این روزهای هر کشوری به آن میگوید که از خطر احتراز کند.
منابع:
http://ahtribune.com/us/trump-at-war/۱۸۲۶-north-korea-us.html
https://sputniknews.com/asia/۲۰۱۷۰۸۱۲۱۰۵۶۴۰۱۱۳۰-north-korea-volunteers-us-fight/