دولت آلمان آن دسته از زنانی که در دست سران داعش اسیر بوده‌اند را بدون قید و شرط به آلمان می‌برد اما برای انتقال زنانی که نزد رزمنده‌های عادی داعش اسیر بوده‌اند، شرط و شروط خاصی را اجرا می‌کند.

سرویس جهان مشرق - داستان زندگی عمشه و شیلان، دو خواهری که توانستند از چنگال داعش بیرون بیایند فرقی با زندگی دیگر زنان نجات‌یافته از چنگال این سازمان (زنانی که یک‌شبه از زنانی عادی تبدیل شدند به برده‌های داعش) نداشت، به شرطی که پس از نجات و رفتن به هانوفر آلمان، مجبور نمی‌شدند با دخالت اطلاعاتی آمریکا به ایالت کالیفرنیا سفر کنند.

به نوشته‌ی احمد الیاسری در روزنامه‌ی الاخبار، عمشه و شیلان، دو خواهر، و دو قربانی‌اند؛ مانند دیگر زنان ایزدی که برده‌ی داعش شدند. این دو خواهر توانستند حدود دو سال پیش از اسارت نجات پیدا کنند، تا پیش از آن در چنگ مرد شماره‌ی دو سازمان داعش، ابومعتز، قرار داشتند؛ در شهر موصل، مرکز استان نینوا.

عمشه شهاب احمد جاسو (۲۳ ساله) و شیلان شهاب احمد جاسو (۱۹ ساله) بعد از ربوده شدن توسط داعش در جریان حوادث سنجار در سوم آگوست ۲۰۱۴ [۱۲ مرداد ۱۳۹۳]، یک سال تمام را در اسارت گذراندند. نزدیکان این دو خواهر تعریف می‌کنند که آن دو بعد از آزادی، به اربیل آمدند و در آنجا مورد بازجویی نیروهای پیشمرگه و نیروهای آمریکایی قرار گرفتند. بازجویی تقریبا یک هفته ادامه داشت و بعد از آن به اردوگاه‌های آوارگان در شهر زاخو (در شمالی‌ترین نقاط عراق) منتقل شدند.

پس از آن و تقریبا سه ماه بعد از آزادی‌شان، این دو خواهر جزو مشمولین برنامه‌ای که دولت آلمان برای «بازپروری زنان ایزدی نجات‌یافته از دست داعش» تدارک دیده قرار گرفته و به شهر هانوفر آلمان نقل مکان کردند. به گفته‌ی شخصی که به این دو خواهر نزدیک است، «یک نیروی زن آمریکایی که به نظر می‌رسید از CIA باشد به هانوفر آمد و با آن دو دیدار کرد بعد از آن و با موافقت دولت آلمان، دو خواهر به ایالت کالیفرنیا منتقل شدند، بدون اینکه جزئیاتی که باعث انتقال آنها به خارج آلمان شد را بدانیم.»

مردان جامعه‌ی ایزدی نیز مانند هر جامعه‌ی سنتی و محافظه کار دیگری، سخت درباره‌ی موضوعاتی که به زنان این جامعه مربوط است صحبت می‌کنند. این چیزی است که فعال ایزدی، خانم ولاء باقو نیز تایید می‌کند. باقو معتقد است هدف انتقال عمشه و شیلان به کالیفرنیا، «بازجویی از آنها» بوده است. این عضو سابق پارلمان اشاره می‌کند که «این دو زن جوان، بعد از عملیات نجاتشان، همراه با عمویشان نایف جاسو (فرمانده نیروهای مردمی ایزیدخان در استان دهوک) زندگی می‌کردند.»

اما نایف جاسو [وقتی برای گفتگو به سراغش رفتیم] خیلی کوتاه پاسخ داد: «[دو برادرزاده‌ام] به هانوفر آلمان سفر کردند. همراه آن دو، دو دخترِ برادر دیگرم هم بودند. بعد از آن شنیدم که به آمریکا رفته‌اند. از آن وقت تا الان هیچ تماس تلفنی‌ای با آنها نداشته‌ام. اطلاع خاصی هم از آنها ندارم.» او، این قضیه را با شلوغ بودن سرش به خاطر درگیری در «جنگ با سازمان [داعش] و بازگرداندن آواره‌ها به سنجار» توجیه می‌کند.

از طرف دیگر رئیس سازمان «ایزدا» (سازمانی برای کمک به زنان نجات‌یافته‌ی ایزدی)، مراد اسماعیل، می‌گوید: «یک سازمان آمریکایی فعال در امور انسان‌دوستانه‌ی (او، اسم این سازمان را ذکر نکرد) دو خواهر را از هانوفر به کالیفرنیا برده است؛ برای کمک به آن دو و محافظت از آنها.» اسماعیل، صحبت بیشتر را نپذیرفته و گفت: «جزئیات بیشتری از اوضاعشان نمی‌دانم.»

در این بین، دوست آن دو خواهر (که خود نیز جزو زنان ربوده شده و اسیر نزد داعش بوده و در حال حاضر در آلمان ساکن است ولی به خاطر ترس از پیگرد دستگاه اطلاعاتی آلمان و آمریکا حاضر نشد اسمش را درج کنیم) جزئیات جریان انتقال آن دو به کالیفرنیا را برایمان تعریف کرده و گفت: «دو خواهر در تاریخ ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۵ [۳۱ شهوریور ۱۳۹۴] به فونستورف که یک محله‌ی کوچک در هانوفر آلمان است رسیدند. یک هفته بعد از آمدنشان، چند مسئول، که گفته می‌شود از دستگاه اطلاعات آمریکا بودند، با همراهی اشخاصی از دستگاه اطلاعاتی آلمان و در حالی که اشخاصی کرد زبان نیز همراه آنها بودند، با این دو خواهر دیدار کرده و از آن دو خواستند که همراه آنها به کالیفرنیا بروند. در تاریخ ۱۵ آگوست ۲۰۱۵ [۳۰ مهر، ۱۳۹۴] هم بدون اینکه به خانواده‌ی آن دو اطلاع داده شود، به کالیفرنیا منتقلشان کردند.» دوست این دو خواهر تعریف می‌کند که «عمشه و شیلان آن زمان که ربوده شده بودند از اطلاعات و اسرار مهمی درباره‌ی سازمان دولت اسلامی [داعش] خبردار شدند، از جمله جلسه‌ای که بین یک طرف نظامی خارجی با ابومعتز در تلعفر برگزار شد.»

ابومعتز، یا چنانکه بعضا معروف بود: «ابو مسلم الترکمانی» با نام حقیقی فاضل احمد عبدالله الحیالی، که داعش در ۱۳ اکتبر ۲۰۱۵ [۲۱ مهر ۱۳۹۴] مرگ او را اعلام کرد، «نفر شماره ۲» داعش و یکی از عناصر مهم در دایره‌ی اول فرماندهان نظامیِ اطراف ابوبکر البغدادی محسوب می‌شد. این مرد، مهم‌ترین هماهنگ‌کننده‌ی انتقال سلاح و مواد منفجره و ماشین و افراد بین عراق و سوریه بود و فرماندهی عملیات اشغال شهر موصل را نیز هم‌او بر او عهده داشت.

ابو مسلم الترکمانی

دوست این دو خواهر تعریف می‌کند: «آن دو در ابتدا اسیر یک فرمانده عرب داعش به اسم ابولیث بودند و تقریبا یک ماه بعد به مبلغ کلانی در مرکز موصل به ابومعتز فروخته شدند.» او می‌گوید این دو خوهر پس از کسب اجازه از ابومعتز، برای دیدن برخی اقوامشان که در تلعفر ساکن بودند [از شهرهای تحت تصرف داعش در نزدیکی موصل] به آنجا می‌رفتند و در جریان یکی از این سفرها، با هماهنگی یک قاچاق‌بر موفق شدند گریخته و به سمت اربیل بروند.»

این زن نجات‌یافته‌ی ایزدی به خاطر می‌آورد: «وقتی از آلمانی‌ها پرسیدیم چرا آن دو نفر به آمریکا سفر کرده‌اند، گفتند برای تکمیل معالجه‌ی روحی و روانی آنها به نحو بهتر. موافقت با فرستادن آنها به آمریکا هم از طرف اداره‌ی عالی در آلمان صورت گرفت.» او می‌افزاید: «این دو خواهر الان در کالیفرنیا زندگی و در یکی از مدارس آنجا تحصیل می‌کنند. ولی با این حال و با وجود فراهم شدن همه‌ی وسایل راحتی برایشان، و با وجود اینکه یک حساب مالی خیلی عالی (رقم موجود در آن را ذکر نکرد) در بانک دارند، اوضاع روحی و روانی‌شان خیلی وخیم است. عمشه رانندگی یاد گرفته و یک ماشین خیلی لوکس خریده. هر دو شان در یک خانه‌ی بزرگ و زیبا ساکن‌اند.»

دوست این دو خواهر ادامه می‌دهد: «آن دو پیشتر هرکدامشان در فیسبوک یک حساب کاربری داشتند ولی بعد از رفتن به کالیفرنیا حساب‌هایشان پاک شد.» البته این دوست، حاضر نشد شماره‌ی تلفن دو خواهر را در اختیارمان بگذارد.

باید گفت عمشه و شیلان اولین زنان نجات‌یافته‌ی ایزدی از چنگ داعش هستند که به ایالات متحده فرستاده شده‌اند چون تا الان هیچ زن نجات‌یافته‌ی دیگری، بنا بر آنچه دوست این دو خواهر می‌گفت، به آنجا نرفته است.

به نظر می‌رسد زنان ایزدی‌ای که برده‌ی سران و فرماندهان داعش بوده‌اند پس از نجات، از سوی دستگاه‌های اطلاعاتی محلی و خارجی مورد پیگرد [و بازجویی] قرار می‌گیرند، درحالیکه دیگر زنان ایزدی نجات‌یافته که در بازار برده‌فروش‌ها بین عناصر معمولی سازمان خرید و فروش می‌شده‌اند، چندان مورد توجه این دستگاه‌ها نیستند.

مراد اسماعیل اذعان می‌کند که زنان نجات‌یافته‌ای که برده‌ی سران و فرماندهان سازمان بوده‌ند از سوی طرف‌های محلی و خارجی (که نپذیرفت اسم آنها را ذکر کند) مورد «پرس و جوی قانونی» قرار می‌گیرند: «پیگردی برای زنان نجات‌یافته در کار نیست. ولی یک نوعی تمایل در بین بسیاری از طرف‌های محلی و خارجی برای دست پیدا کردن به اطلاعات وجود دارد. اینطور نیست که بازجویی، به معنی بازجویی، از آنان صورت گیرد.» مراد اسماعیل، اینکه «در دریافت خدمات ارائه شده از سوی سازمان‌ها، فرقی بین نجات‌یافتگان باشد» را رد می‌کند چون «همه‌ی آنها به یک اندازه دچار درد و مصیبت شده بودند.»

برنامه‌ی بازپروی زنان نجات‌یافته، در آلمان زیر نظر سازمان «پل هوایی عراقی آلمانی» انجام می‌گیرد که به انتخاب این زنان و انتقال آنها به آلمان مشغول است. دکتر میرزا بناوی، مدیر این سازمان در توضیح روند این فعالیت می‌گوید: «زنان نجات‌یافته به محض رسیدن به آلمان، یک گواهی اقامت دو ساله دریافت می‌کنند و محل سکونت و معیشت و حقوق و پوشش درمانی جسمی و روانی برایشان فراهم می‌شود» او در ادامه تاکید می‌کند: «بیشترین چیزی که اغلب این زمان نجات یافته که به آلمان سفر کرده بودند نیاز داشتند، خروج از جوی بود که در عراق در آن زندگی می‌کردند، تا بتوانند احساس امنیت و ثبات کنند.» پس از دو سال، این زنان آزادند به عراق بازگردند یا در آلمان بمانند، که در این صورت، اقامت دائم آلمان دریافت خواهند کرد.

انتخاب زنانی که به آلمان فرستاده می‌شوند در ظاهر طبق معیارهایی که این برنامه تعیین کرده صورت می‌گیرد و اولویت با زنانی است که «در دست نیروهای سازمان دولت اسلامی اسیر بودند و موفق شدند فرار کنند، یعنی زنانی که نیازمند مراقبت و محافظت هستند» و همچنین با زنانی که «در نتیجه‌ی اسارت، دچار ضربات روحی و روانی شده یا به بیماری دیگری مبتلا شده‌اند.» این را الهان کیزیلهان، روانپزشک آلمانی و متخصص ضربات روحی و روانی که دائما برای نظارت بر این روند به عراق مسافرت دارد، در گفتگو با شبکه‌ی دویچه وله‌ی آلمان بیان کرده است.

در این بین، یک فعالی ایزدی (با نام مختصرشده‌ی ر. ه  که نخواست نامش ذکر شود) نظر دیگری دارد. او می‌گوید: «برنامه‌ی دولت آلمان برای بازپروی زنان نجات‌یافته از چنگال داعش، آن دسته از زنانی که در دست سران داعش اسیر بوده‌اند را بدون قید و شرط به آلمان می‌برد اما برای انتقال زنانی که نزد رزمنده‌های عادی داعش اسیر بوده‌اند، شرط و شروط خاصی را اجرا می‌کند.» او به «آمدن یک کمیته‌ی متشکل از روانپزشکان از آلمان به عراق» اشاره می‌کند که «با زنان نجات‌یافته گفتگو و کسانی که برای برنامه‌شان مناسب باشد را انتخاب می‌کنند.» او در ادامه می‌افزاید: «این برنامه تا الان ۱۲۲۱ زن نجات‌یافته را شامل شده است.»

این فعال ایزدی می‌گوید که نیروهای آمریکای در دهوک از زنان ایزدیِ نجات‌یافته بازجویی می‌کنند. و اضافه می‌کند: «بیش از ۲۰ زن ایزدیِ نجات‌یافته، مورد بازجویی نیروهای خارجی (آمریکایی و اروپایی) قرار گرفتند و بعد از آنکه مشمول برنامه‌های دولت آلمان شده [و به آنجا منتقل شدند]، دیگر از آن زمان از سرنوشتشان اطلاعی در دست نداریم.» و سپس اشاره می‌کند: «گفته می‌شود در یکی از ایالات آمریکا هستند

همینطور، نیروهای امنیتی عراقی نیز در مقرهای خود در بغداد، بازجویی‌هایی از زنان نجات‌یافته‌ی ایزدی از چنگ سران سازمان انجام می‌دهند. خانم نازک ملاک، یکی از نجات‌یافتگان از چنگال داعش در حدود دو ماه پیش، جزئیات بازجویی شدنش از سوی ارتش عراق و پیشمرگه را (پس از آنکه از زیر آوار منزلی در موصل که مورد حمله‌ی هوایی قرار گرفته بود بیرون آورده شده و به این ترتیب از اسارت آزاد شد) تعریف می‌کند و می‌گوید: «مستقیما به یک مقر نظامی در نزدیکی اربیل منتقلم کردند. آنجا گفتم که من برده‌ی یکی از فرماندهان [داعش] به اسم ابواحمد الشیشانی بودم. بعد از آن با هواپیما به بغداد منتقلم کردند. و بعد بازپرسی‌هایی از من داشتند که بیش از یک هفته طول کشید. از من جزئیات قیافه‌ی آن فرمانده و کسانی که همراه او بودند و اسامی‌شان و ملیت‌هایشان و اینکه در جلساتشان چه می‌گذشت را می‌خواستند. به همه‌ی این سوال‌های پاسخ دادم. بعد با یک هواپیما مرا به اربیل فرستادند. در آنجا هم نیروهایی از "آسایش" [دستگاه اطلاعاتی کردستان عراق] یک بازپرسی پیچیده و جزئی‌تر از من داشتند که تقریبا دو هفته طول کشید. بعد آزادم کردند و الان در یکی از اردوگاه‌های استان دهوک زندگی می‌کنم.»

برچسب‌ها