مسئله کنترل فیلم سینمایی خارجی در شرایطی مطرح می‌شود که بیست و هشت شرکت پخش کننده رسمی محصولات شبکه نمایش خانگی رسما ورشکست شده‌اند.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - خبری که چند روز پیش منتشر شد که سایت فیلمو وابسته به وب سایت آپارات از تصویر کیت هرینگتون در تبلیغاتی شهری‌اش استفاده کرده است، از چند زاویه قابل ارزیابی است. مشخص است که دیگر بازیگران ناتوانی مثل «بهرام رادان» که دیالوگ‌هایش را هنوز نمی‌تواند به درستی ادا کند و «محمدرضا گلزار» پیرپسر سینمای ایران نمی‌توانند روی بیلبوردها کارکرد تبلیغاتی داشته باشند. صورتک‌های قشنگ‌ سینما نمی‌توانند قهرمان واقعی مردم باشند. با همین مقدمه باید یک تراژدی سی ساله در حوزه فرهنگ را بررسی کرد که چرا سوپراستارنماهای سینمای ایران چنان حقیر شدند که حتی سایت فیلمو از صورتک آنها برای تبلیغات استفاده نمی‌کند! چرا مخاطبان سینمای ایران دائما در حال ریزش هستند؟ چرا بدنه اصلی سینمای ایران برای جذب مخاطب، ساده‌ترین راه‌ها را با استفاده از کمدی‌های مستهجن انتخاب می‌کند؟!

 سینمای ۵ درصدی و جمعیت شناسی مخاطبان  سینمای ایران

جمعیت افرادی که در ایران راهی سالن‌ها سینما می‌شوند در خوشبینانه‌ترین حالت از مرز دو میلیون پانصد هزار نفر تجاوز نمی‌کند. نمونه‌اش فیلم «نهنگ عنبر» است که پرفروش‌ترین فیلم سینمای ایران در سال ۹۶ شد اما تعداد مخاطبانش از دو میلیون پانصد هزار نفر تجاوز نکرد. نکته مهم دیگر این است که همین فیلم در شبکه نمایش خانگی توزیع خواهد شد و تقریبا تیراژ انتشارش در خوشبینانه‌ترین حالت از یک میلیون تجاوز نخواهد کرد. یعنی با این همه بوق و کرنا، صدها سایت سینمایی، چند صد کانال تلگرامی، چند روزنامه سینمایی و ده‌ها مجله سینمایی،  فقط سه و نیم میلیون نفر از مردم ایران، مخاطب سینمای ایران هستند.

چرا مدیران فرهنگی ما این وضعیت آشفته را درک نمی‌کنند؟! مردم میلی به سینمای در حال احتضار ایران ندارند!

برای یافتن پاسخ سئوالات طرح شده، کمی به عقب باز گردیم. باید گذشته را پس از تحولات فرهنگی انقلاب ۱۳۵۷ بررسی کنیم. سینمای ایران در سال ۱۳۵۶ عملا با ده عدد تولید به مرگی ناگهانی دچار شد. سینمای فارسی در آن سال عملا مخاطبی نداشت و مخاطبان سینمای ایران به همین میزان فعلی کنونی یعنی مخاطبان ۵ درصد فعلی رسیده بود. انقلاب فرصت خوبی برای دلالان و کارتل‌های سینمای فارسی بود که بتوانند که زمینه انحصار را در سینمای ایران ایجاد کنند. 

کمتر از چند ماه از وقوع انقلاب، پرفروشترین فیلم در سینماهای ایران که جمعیت انقلابی هیجان زده از آن استقبال می‌کنند فیلم هندی شعله است. در مقطع زمانی ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۱ کماکان روند عدم توفیق فیلم‌های ایران ادامه دارد و برخی آثار مثل برزخی‌ها و تاراج توفیقی نسبی در گیشه بدست می‌آورند که سازنده این دو اثر پرفروش، ایرج قادری، از عامه پسندسازان سرشناس سینمای فارسی است. سینمای ایران به مثابه موجودی عقب مانده بود که توان رقابت با فیلم‌های خارجی نمایش داده شده انقلابی مثل نبرد الجزایز یا فیلم «چه» را نداشت.

 کارتل خاتمی کارساز شد

محمد خاتمی هر کجا که حضور دارد جمعی از هنرمندان سعی می‌کنند تا با او در یک کادر عکس بیندازند و سعی می‌کنند به صورت عمومی علاقه خود را به خاتمی نشان دهند. آیا این واکنش از سوی هنرمندان نشات گرفته از یک علقه سیاسی  است؟ خاتمی نزد سینماگران به یک دلیل مشخص محبوب است. او در دوران وزارتش با سینماگران ایرانی همراه شد و عرضه فیلم خارجی را ممنوع کرد این اتفاق در شرایطی افتاد که سینمای ایران هنوز تک ساحتی و تک ژانری نشده بود و آثار متنوع در حوزه سینمای دفاع مقدس، کودک و حتی ترسناک ساخته می‌شد. اما در همان شرایط فیلم خارجی ممنوع شد و کارتل‌های زیر زمینی از هر دوران دیگری، به صورت فعال‌تر در این حوزه فعالیت می‌کردند. در واقع مخاطبان سینمای ایران به دلیل شرایط اجباری به سراغ‌ فیلم‌های ایرانی می‌رفتند. این وضعیت همچنان نزدیک به دو دهه ادامه داشت و دست یابی غیر قانونی به محصولات متنوع فرنگی سبب می‌شد، مخاطب سینما به شکل صعودی ریزش قابل اعتنایی داشته باشد. تعداد معین مخاطبان سینما با راه اندازی موسسه رسانه‌های تصویری و عدم ممنوعیت ‌دستگاه  VHS سبب شد که ریزش مخاطبان سینمای دو چندان شود. این مقطع تاریخی سینمای ایران را با شوک بزرگی در جذب مخاطب مواجه کرد. 

دوم خرداد چه بلایی بر سر مخاطبان سینما آورد

محمد خاتمی با شعار توسعه سیاسی به صحنه قدرت بازگشت اما همان روش‌های مدیرتی را در حوزه سینما در پیش گرفت و دوم خرداد به جای توسعه سینمای ایران با شعار آزادی‌های اجتماعی بزرگترین ضربه را به سینمای ایران زد. احیای ژانر «دختر پسری» بسیاری از فیلمسازان را از لانگ شات های معروف محمد علی سجادی، امیر قویدل ، یدالله صمدی به سوی کلوزآپ نماهای عاشقانه باسمه‌ای شور عشق (نادر مقدس) کشاند و پایه ریزی فرهنگی در دوران ریاست جمهوری خاتمی سینمای ایران را به سراغ ممنوعه‌ها و قصص آپارتمانی کشاند. آنقدر شور عشق‌های مختلفی ساخته شد که مخاطب شوریده سینما بیشتر سراغ تایتانیک می‌رفت تا سمبل‌های باسمه‌ای. 

 با آغاز دهه هشتاد و توسعه دیجیتالی همزمان با دوم خرداد، حنای سینمای ایران رنگ «دخترپسری‌»تری به خود گرفت و مسئولان دولتی بستری ر ا برای سینمای آپارتمانی فراهم کردند که تاکنون این بستر همچنان فعال و پویاست و مخاطب سینما را بیشتر دل زده می‌کند. با این حال مسئولان فرهنگی آن زمان متوجه شدند که محصولاتی نظیر شور عشق ممکن است حیات سینمای ایران متوقف کند و برای علاقه‌مندان پر شمار سینما که در ایران تمایل شدیدی به توسعه ژنریک داشتند و  فیلم‌های ترسناک، علمی تخیلی، ابرقهرمانی را مطالبه می‌کردند،چند فیلم خارجی را به صورت محدود اکران کردند.

اکران فیلم هفت (دیوید فینچر)، مظنونین همیشگی (برایان سینگر) و مصائب مسیح (مل گیبسون)  در دوران اصلاحات نمایش داده شدند.  میزان استقبال مردم از این سه فیلم نشان داد که هرگاه فیلم خارجی در سالن‌های ایرانی اکران شود با علاقه‌مندان فراوانی مواجه خواهد شد. حتی فیلم «ترمیناتور۳»  توسط حوزه هنری دوبله و در سینماها نمایش داده و با اقبال گسترده مخاطبان سینمایی مواجه شد. مدیران سینمایی دوران اصلاحات به این موضوع پی بردند  که دوران انحصار طلبی را باید کنار بگذارند. سینمای ایران نمی‌تواند پاسخگوی نیاز مخاطبان باشد.  سینماگران ایران همچنان احساس خطر می‌کردند که رانت اختصاصی آنان در بازار مکاره نمایش و تولید و ساخت آثار سینمایی درجه ۲ به واسطه اکران فیلم خارجی سالم و پالایش شده بزودی جمع خواهد شد و با تغییر شرایط سیاسی کشور دست به اقدام دیگری زدند.

فیلمفارسی‌چی‌های سینمای ایران از تحولات پس از انقلاب ۱۳۵۷ سوء استفاده و پس از پیروزی محمود احمدی‌نژاد  همان حقه را دوباره تکرار کردند. کسانی که ژانر دخترپسری را در دوره اصلاحات خلق کرده و توسعه دادند ، دوباره ماسک انقلابی به صورت زدند و توانستند برای بار دوم جلوی نمایش فیلم خارجی را بگیرند.

 خواندن سطور پیشیین این شائبه را بوجود می‌آورد که این متن، توسط فردی غرب زده و علاقه مند سینمای هالیوود به نگارش در آمده است که اصرار به نمایش فیلم خارجی در سالن‌های سینما را دارد. تنها پاسخی که می‌توان به این دست اتهامات داد این است که با استناد به آماری دقیقی که پیش از این در مشرق منتشر کرده‌ایم و بسیار مورد توجه اهالی رسانه قرار گرفته است، نسخه بدون کیفیت فیلم «دانکرک»کریستوفر نولان در وب سایت‌های مختلف بیش از شش میلیون بار دانلود شده است. فیلم مومیایی محصول ۲۰۱۷ در هفته نخست توسط ۷ میلیون دستگاه موبایل و رایانه متصل به اینترنت دانلود شده است. محدودیت‌های دولتی رسما به افزایش دامنه قاچاق منجر خواهد شد اگر اینترنت هم وجود خارجی نداشته باشد باید روزی را به یاد بیاوریم که پلیس امنیت تهران در مبارزه با فیلم‌های قاچاق در  نیمه دهه هشتاد توسط گروهی به سرپرستی «ا.ن»همراه با پلیس امنیت تهران،  ۳۰۰ هزار نسخه فیلم «شعبده باز» را از ابتدای میدان جمهوری تا ساختمان پلاسکوی کشف و ضبط شد.

مسئله کنترل فیلم سینمایی خارجی در شرایطی مطرح می‌شود که بیست و هشت شرکت پخش کننده رسمی محصولات شبکه نمایش خانگی رسما ورشکست شده‌اند و بازار غیر قانونی، هدایت و پخش محصولات سینمای جهان را در فضای مجازی مدیریت می‌کند. با این شرایط هیچ پالایشی عرضه محصولات خارجی وجود ندارد و چنین شرایطی سبب عرضه مستقیم کالاهای خارجی خطرناکی مثل بازی تاج و تخت می‌شود تا جایی که شخصیت محوری این سریال، روی بیلبوردهای یک کمپانی پخش فیلم قرار می‌گیرد.

محمد حمزه زاده معاون سینمایی حوزه هنری در همایش اکران فیلم خارجی فرصت یا تهدید؟!

 عقلایی‌ترین روش در مواجهه با سینمای غرب، نمایش آثار مهم خارجی در سینماهای ایران است. هیچ اشکالی ندارد که فیلمی مثل «دانکرنک» که هیچ صحنه غیر اخلاقی در آن وجود ندارد و یک فیلم جنگی است در سینماهای وطنی اکران شود. هیچ اشکالی ندارد که بسیاری از تولیدات اخلاقی سینمای کره، و سینمای اروپا در ایران نمایش داده شود. کما اینکه در بخش بین الملل جشنواره فیلم فجر تقریبا همین کار را به صورت محدوده و چند روز انجام دادند و با استقابل وسیع مخاطبان سینمایی همراه بود.

طرح اکران فیلم خارجی موضوعی تازه ای نیست و شهاب اسفندیاری استاد دانشگاه ، رئیس دانشکده صدا و سیما ویکی از استراتژیست‌های فرهنگی جریان اصولگرایی در موارد متعددی، درباره ضرورت اکران فیلم خارجی، گفتگو ، مصاحبه و مناظره انجام داده است که سخنانش به درستی می تواند محل رجوع برای ضرورت نمایش فیلم خارجی باشد. 

حوزه هنری باید آستین‌ها را بالا بزند

اما ورود و توزیع فیلم خارجی نیاز به مدیران برجسته فرهنگی و نهاد خاص دارد. پخش فیلم خارجی توسط موسسات و نهادهای خصوصی در سینماهای ایران یک تهدید فرهنگی محسوب می‌شود  و این تهدید باید تبدیل به ابزاری  برای رقابت و ارتقای سینمای ایران شود.  اگر هدایت پخش فیلم خارجی در سینماها به عهده بخش خصوصی باشد قطعا متولیان فاجعه خواهند آفرید.  کما اینکه بخش خصوصی در حوزه پخش و نمایش آثار سینمایی طی مدت‌های طولانی، یک باند مافیایی بوجود آورده و کمدی‌های مستهجنی که اخیرا در سینماها نمایش داده می‌شوند توسط دفاتر مافیایی پخش هدایت می‌شوند.

پخش فیلم خارجی باید به عهده نهادی مثل حوزه هنری باشد. کما اینکه طبق مثالی در سطور پیشین نقل شد قسمت سوم فیلم «ترمیناتور» در سینماهای تهران، توسط همین نهاد دوبله و پخش شد. اما اکران فیلم خارجی حربه خوبی برای مبارزه با روشنفکران و مبتذل سازان انحصار طلب سینمای ایران خواهد بود. حوزه هنری به صورت جدی در مقابل‌ فیلم‌های ضد مردمی ایستاده است و سینماگران تا حدودی در مقابل عملکرد حوزه هنری تسلیم شده‌اند، اکران فیلم خارجی می‌تواند آلترناتیو جدی اصناف سینمای ایران باشد. در صورتیکه کانون‌های پخش و نمایش فیلم‌های ایران را به حوزه هنری اختصاص ندادند، حوزه هنری می تواند فیلم خارجی را در ۹۰ سالن سینمایی اش اکران کند و از سود اخذ شده سالن سازی کند یا فیلم ایرانی در شان مخاطبان سینما بسازد.

سال‌هاست که دغدغه جبهه فرهنگی انقلاب اصلاح روش‌های غلط مرسوم در سینمای ایران است تا سینمای قشری و ضد مردمی مسیر خود را تغییر دهد. به یقین اگر فیلم خارجی در سینماهای ایران اکران شود و  سینمای ایران محدود شود، مسئولان فرهنگی و متولیان کمی به خودشان خواهند آمد و به صورت طبیعی روند تولید فیلم‌های نازل و سخیفی مثل من سالوادور نیستم، گشت ارشاد، نهنگ عنبر، اکسیدان و پنجاه کیلو آلبالو متوقف خواهد شد. وقتی سینمای ایران مردمی نیست و در خدمت مخاطب نیست و برای جذب مخاطب از کوتاهترین راه ممکن، یعنی استفاده از ابزارهای مستهجن کمدی نما استفاده می‌کند، نتیجه‌اش می شود وضع موجود. سینمای ۵ درصدی با کمدی‌های سخیف.

برچسب‌ها