کد خبر 764865
تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۳۰

دبیر شورای نظارت بر اسباب بازی و مدیران مرکز بازی و سرگرمی کانون پرورش فکری به تشریح شرایط حاکم بر بازار محصولات فرهنگی کودکان و نوجوان و دلایل نابه‌سامانی این بازار پرداختند.

به گزارش مشرق، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، یک سازمان غیرانتفاعی فرهنگی و هنری است که برای پر کردن خلاء آثار و محصولات فرهنگی برای کودکان و نوجوانان، در دی‌ماه ۱۳۴۴، فعالیت خود را آغاز کرده و در حال حاضر، دارای بیشترین تعداد کتابخانه‌ها و مراکز فرهنگی ثابت و سیار در سطح کشور است.

یکی از مهم ترین معاونت‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، معاونت تولید است. معاونتی که متولی تولید فیلم، موسیقی، تئاتر، کتاب، بازی رایانه‌ای، اسباب‌بازی و سرگرمی‌های سازنده برای کودکان و نوجوانان بوه اما امروز، از این تعریف فاصله گرفته و عمده فعالیت خود را بر انتشار کتاب متمرکز کرده است.

در نشستی با مناف یحیی‌پور، معاون تولید و امیرحسن سلام‌زاده، سرپرست مرکز بازی‌ها و سرگرمی‌های کانون پرورش فکری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ضمن بررسی کارنامه کانون فرهنگی در حوزه ارائه محصولات فرهنگی برای کودکان و نوجوانان، پرسش‌هایی را در ارتباط با تولید بازی رایانه‌ای، اپلیکیشن، اسباب‌بازی و به طور ویژه سرنوشت عروسک‌های دارا و سارا مطرح کرده است.

در این نشست محسن حموله، دبیر شورای نظارت بر اسباب‌بازی که وظیفه سیاستگذاری در این زمینه و حمایت از تولید داخلی را برعهده دارد نیز حضور داشت و به برخی سوالات پاسخ گفت؛ حاصل این نشست در ادامه از نگاه شما می‌گذرد:

* گلایه بسیاری از بازی سازان رایانه‌ای این است که کانون پرورش به عنوان، نهاد متولی از آنان حمایت نمی‌کند. پرسش من از شما به‌عنوان سرپرست مرکز بازی‌ها و سرگرمی‌ها این است که چه تدابیری برای تولیدکنندگان بازی در نظر گرفته شده است؟

سلام‌زاده:  سیاست دولت، حمایت جدی از بازی‌سازان نیست. بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای هم حمایت مالی نمی‌کند و تنها به لحاط فنی و در بخش توزیع به بازی‌سازان کمک می‌کند. اما در کانون پرورش، شرایط متفاوت است. ما در کانون زیر ساخت توسعه فنی نداریم. به این معنی که امکانی نداریم تا به شرکت‌ها به لحاط فنی کمک کنیم تا مشکلاتشان برطرف شود.

* تعداد بازی‌هایی که در کانون تولید می‌شود چقدر است؟

اجرای پروژه‌های گیم برعهده بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای است. ما در کانون چیزی تولید نمی‌کنیم. همه کارهای ما برون‌سپاری است. به عبارتی تولیدات ما در دوران رونق ۵ و در دوره رکود به یک عنوان رسیده است. امسال هم در برنامه‌هامان هست که یک یا دو بازی تولید کنیم؛ پارسال هم یک بازی پی‌سی و دو بازی اندرویدی تولید کردیم و اگر این روند ادامه پیدا کند و قطع نشود خوب است و ما به تولید بیشتر فکر نمی‌کنیم چون بودجه‌اش را نداریم.

* کانون در نقش نهاد متولی است و حکم پدر خانواده را دارد؛ براین اساس چه همکاری با بنیاد ملی بازی‌ها دارد که حتی اگر پول مستقیم در اختیار بازی‌سازها نمی‌گذارد، کارشان را تبلیغ و معرفی کند؟

من برای کانون نقش پدرانه قائل نیستیم. کانون یکی از تولیدکننده‌های دولتی و در واقع تنها تولیدکننده دولتی بوده که در حال حاضر بر اساس بودجه خود، فعالیت‌هایی هم در این زمینه می‌کند. اما نقش اصلی ما چیز دیگری است. برای مثال در سال ۷۴ ایده بنیاد ملی بازی‌ها را من در کانون مطرح کردم و ما کانونی‌ها، نقش سازنده‌ای در شکل‌گیری طرح «اسرا» داشتیم و این رده بندی، بسیار سفت و سخت و محکم است و به جرات می‌توان گفت نظام رده بندی اسرای ایران در خاورمیانه شبیه ندارد. ما در سازمان نظام‌مند کردن اسرا با بنیاد همکاری داشته و داریم. همچنین در جلسه با مدیرعامل بنیاد ملی قرار شد کانون، بخش‌هایی را به اسرا اضافه کند تا از آن پارامترها تبعیت شود.

* پس وظیفه کانون، حمایت مالی از تولیدکنندگان نیست؟

نقش ما، نقش پرورشی است. مثلا اکثر تولیدکنندگان در حوزه بازی به ژانر اکشن توجه می‌کنند و این ژانر به گروه سنی کودک و نوجوان تعلق ندارد و برای جوانان است. پس کانون در حوزه اکشن فعالیت نمی‌کند. از سوی دیگر، ما نقش پرورشی داریم و به موضوعاتی می‌پردازیم که دیگران به آن توجه نمی‌کنند و ماهیت تربیتی کانون را در این حوزه هم چون اسباب‌بازی و کتاب دنبال می‌کنیم.

* وقتی کانون نقش پدرانه ندارد؛ بودجه هم در اختیارش نیست تا تولید کند چطور می‌خواهد به پرورش فکری بیندیشد؟

ما در حوزه گیم به مواردی توجه می‌کنیم که مورد علاقه کسی نیست و سودآوری اقتصادی چندانی ندارد یا بازی‌سازها تا به حال یاد نگرفته‌اند چگونه این بازی‌ها را به پول برسانند. مثل «حرفستان» یا «زندگی من» که باب طبع شرکت‌های بازی‌ساز نیستند. ما می‌رویم سراغ بازی‌هایی که مغفول مانده‌اند و این بازی‌ها، بی‌مخاطب نیستند؛ ما مخاطب داخل و خارج از کشور داریم اما سرمایه گذاری برایشان وجود ندارد و اینجاست که اگر کانون به این مساله توجه نکند هیچ کس چنین کاری را نمی‌کند.

از سوی دیگر، تولید بازی پی‌سی تقریبا در ایران منتفی شده چون به راحتی قابلیت کپی شدن دارد و اگر  بهترین کارخانه دنیا هم  پی‌سی بسازد، در چین و روسیه و ایران، پرگ می‌شود و نسخه پرگ شده ۷ هزار تومان فروش می‌رود؛ در صورتی که قیمت اصلی آن ۲۰ یورو یعنی ۸۰ هزار تومان است. پس سرمایه‌گذاری در ایران، شرکت‌ها را ورشکسته می‌کند و ما اصلا توان مقابله و رقابت در این زمینه را نداریم. به همین خاطر است که تولید پی سی در این چند سال اخیر مغفول مانده و ما یک بازی پی سی ساخته ایم و الان می‌توانیم سهمی‌ از بارار را به خود اختصاص دهیم. چون همه به سراغ اندروید رفته‌اند.

* پس وظیفه دولت، قانون گذاری در زمینه گیم است؛ بدون نقش حمایتی؟

دولت وظیفه دارد موانع قانونی را بردارد. سیاست‌گذاری کند. شرکت‌ها را توانمند کند تا خودشان سودآور شوند؛ به عبارتی اگر کسی قدرتمند شد دولت باید بیاید و از او حمایت کند اما این که برای هر صنفی یک بنیاد ملی داشته باشیم و از آن حمایت کنیم، این امکان وجود ندارد.

* چه ویژگی‌هایی یک بازی رایانه‌ای را قابل رقابت می‌کند؟

الان آماری که از بازار رسمی‌می‌گیریم این است که بنیاد ملی، اجازه ورود بازی‌های خارجی را داده و ما شانسی در زمینه رقابت این با این بازی‌ها در دو بخش جذابیت‌های صوتی و بصری نداریم. به همین خاطر باید به تولید محتوا و جذابیت‌های فرهنگی توجه کنیم به عبارتی ما به لحاظ ژانر و محتوا باید درگیر مواردی شویم که بخش خصوصی به آن نمی‌پردازد.

* آیا این امکان در کانون وجود دارد تا یک مفهوم فرهنگی به یک محصول عینی تبدیل شود؟

ما به لحاظ مفاهیم، غنی هستیم و همه چیز برای ساخت محتوا مهیاست اما برای ترجمه این محتوا به محصول عینی کسی را  نداریم. یعنی کسی نیست که برای مثال، مفهموم عدالت را بدون شعار دادن و کلی گویی منتقل کند.

مناف یحیی‌پور: تا جایی که می‌دانم، کانون پرورش فکری در حوزه بازی‌های رایانه‌ای، هیچ وقت مدعی نبوده و مسئولیتی نداشته است. یک خلایی بوده و کانون زمانی وارد این عرصه شده که دیگران، ورود به این زمینه را دون شان خود می‌دانستند و  آن را کار کودکانه‌ای تصور می‌کردند. بعدها بود که بنیاد ملی بازی‌ها و شورای نظارت بر اسباب‌بازی ایجاد شد. شورا در کانون و بنیاد در وزارت فرهنگ و ارشاد مستقر شد. انگار در همین تعریف هم مستتر بود که کانون باید روی چه چیزهایی تمرکز بیشتری داشته باشد.

* شما معاون تولید کانون پرورش فکری هستید و نمی‌توانید به جذب مخاطب و درآمدزایی فکر نکنید. کانون برای این که موفق شود یک محصول جذاب بدهد چه کرده؟

یحیی‌پور: ما عادت نکرده‌ایم که همه جانبه به یک محصول نگاه کنیم. شاید ما به خاطر پیشینه فرهنگی‌مان، در حوزه کتاب، غنی‌تر باشیم و این خلاها در این بخش، خود را کمتر نشان دهد. اما در حوزه اسباب‌بازی این کاستی‌ها به روشنی حس می‌شود. ما در این حوزه یک مخاطب سنجی منسجم، چه در  کانون چه خارج از آن نداریم. آنچه هست مخاطب سنجی‌های مقطعی و تکیه بر یافته‌های بیرونی است و جز این مطالعات پراکنده، چیزی وجود ندارد.

به عبارتی، طراحی و تولید محصولات در کانون، بدون وجود یک پشتوانه محکم و منطقی است و ما تنها به طراحی و تولید می‌اندیشیم؛ بدون این که به عرضه و به روزهای بعد از تولید هم فکر کنیم در حالی که بهتر است از ابتدا با پشتوانه مطالعاتی وارد شویم و سهم هر بخشی را از طراحی و تولید و بازار عرضه بدانیم و آگاه باشیم که برای معرفی محصول به مخاطب چه کنیم؟ اصلا مخاطب کیست و ما چه شناختی از او داریم؟ این اسباب‌بازی یا بازی باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

* و هیچ کدام از این مخاطب سنجی‌ها و بازاریابی‌ها برای محصولات کانون صورت نمی‌گیرد؟

واقعیت این است که  ما مقطعی کار می‌کنیم. امیدوارم از این مرحله عبور کنیم و از ابتدا تا انتها را ببینیم. به نظرم ساختار دولتی و مشکلات بودجه‌ای مهم است. ما در هر دوره از فعالیت کانون می‌خواهیم همان مقطع را بگذرانیم.

* کانون، کتاب، اسباب‌بازی، فیلم، موسیقی و... تولید می‌کند و از سود این تولیدات و درآمد حاصل از فروش آن می‌تواند حقوق همه کارکنان خود را پرداخت کند؛ اما این اتفاق نمی‌افتد، چرا؟ چون مخاطب سنجی و بازاریابی درستی ندارد؟

یحیی‌پور: ساختار دولتی دو زحمت ایجاد می‌کند. یکی این که مدیر خود را ملزم نمی‌داند هزینه کارش را خود، تامین کند. به این معنی که هر کدام از ما بر اساس توان دولت، بودجه‌ای می‌گیریم و می‌دانیم که این بودجه، به تولیدات ما و کیفیت آن بستگی ندارد و این ساختار بر مرحله بعد هم تاثیر منفی می‌گذارد یعنی ما می‌دانیم فروش و میزان آن تفاوتی بر بودجه و حقوق ما ندارد. به عبارتی نه خود من  سرمایه‌گذاری کرده ام که دغدغه بازگشت سرمایه را داشته باشم نه نهادی که وابسته به آن هستم، به من مدیر این اطمینان را می‌دهد که اگر به جای ۲۰ درصد ۳۰ در صد از بچه‌ها را جدب کنم درآمد بیشتری دارم و بازی بیشتری می‌توانم تولید کنم؛ نتیجه اش این می‌شود که من چه کار خوب انجام بدهم چه ندهم، سال آینده هم، بودجه‌ای در اختیارم قرار می‌گیرد در نتیجه به این فکر نمی‌کنم که چگونه با همان اهداف کانون می‌توانم بازی یا کتاب بهتر و تاثیرگذارتری بسازم که پر فروش‌تر باشد و منابع بیشتری را جذب کند.

ضمن آن که مدیران دولتی به جای این که فضای کار را سالم تر کنند، متزلزل‌تر می‌کنند.  باید بودجه‌ای را پیش بینی کنند و ساختار دولتی ما عادت نکرده که یک بودجه چند ساله پیش بینی کند که شما امسال چند اسباب‌بازی خوب طراحی کن بعد ببین هر کدام چه زمانی باید عرضه شود. شرکت‌های بزرگ بازی سازی در دنیا، معمولا این طور نیستند که هر زمان یک بازی را ساختند عرضه کنند برای آن برنامه‌ریزی می‌کنند؟ به روش‌ها و زمان عرضه فکر می‌کنند. الان اگر آقای سلام‌زاده یک سال بازی نسازد و بگوید دارم مطالعه می‌کنم همه به چشم یک مدیر ناتوان به او نگاه می‌کنند.

* بیش از یک سال پیش، محمدحسین فرجو، دبیر وقت شورای نظارت بر اسباب‌بازی از تشکیل بنیاد ملی اسباب‌بازی خبر داده بود. حالا محسن حموله جایگزین او شده و این وعده، همچنان محقق نشده است. این بنیاد از چه زمان، کار خود را آغاز می‌کند؟

محسن حموله: طرح، تدوین و به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارسال شده و ما منتظر تصمیم و نظر نهایی شورا هستیم. این بنیاد، زیر نظر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اداره می‌شود و مدیر عامل کانون، بالاترین مقام اجرایی آن است.

* حالا که قرار است بنیادی شکل بگیرد و اسباب‌بازی، نوشت افزار و سایر محصولات فرهنگی را شامل شود، آیا ردیف بودجه مستقلی هم در اختیار این بنیاد قرار می‌گیرد؟

یحیی‌پور: دبیرخانه شورای نظارت بر اسباب‌بازی، یک نقش حاکمیتی دارد و در دل کانون تعریف شده است. دبیرخانه ای که تا همین چند سال پیش، ردیف بودجه مستقلی نداشت. اما در حال حاضر، چند سالی است که خود دبیرخانه دارای بودجه مستقلی شده که این بودجه از محل کانون، تامین اعتبار می‌شود.

* پس همان گونه که کانون، پولی در اختیار بازی سازان قرار نمی‌دهد از تولیدکنندگان اسباب‌بازی هم حمایت مالی نمی‌کند؟

 یحیی‌پور: دبیرخانه شورای نظارت بر اسباب‌بازی، بودجه بسیارکمی‌دارد که به یک میلیارد تومان هم نمی‌رسد. اما معاونت تولید و دبیرخانه، جشنواره اسباب‌بازی را برگزار می کنند. به عبارتی وظیفه ما این نیست که به حمایت مالی از تولیدکننده‌ها بپردازیم و مبلغی را در اختیارشان بگذاریم بلکه حمایت ما از آنها در قالب جشنواره‌ها و نمایشگاه‌ها معنا پیدا می‌کند. به عبارتی وظیفه ما سیاستگذاری و  ساماندهی اسباب‌بازی است.

* یکی از مهم ترین مشکلات ما قاچاق است. شورای نظارت بر اسباب‌بازی که نقش حمایتی دارد در این زمینه چه کرده است؟

حموله: شورای نظارت بر اسباب‌بازی، نزدیک به ۱۹ سال است که شکل گرفته و به جرات می‌توان گفت که در بحث قانون گذاری و تدوین دستورالعمل، قوانین محکم و خوبی وجود دارد اما چند عامل باید دست به دست هم بدهند تا از ورود اسباب‌بازی ممنوعه خودداری شود چراکه وزارت آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی‌به همراه یک کارشناس هنری، وزارت صنعت معدن و تجارت (بخش صنعت و بازرگانی)، بهداشت و درمان و آموزش پزشکی، دو کارشناس روانشناس کودک و فرهنگی از علوم، تحقیقات و فناوری، صدا و سیما و اتحادیه صنف پلاستیک و نایلون  اعضای شورای نظارت بر اسباب‌بازی هستند که ریاست آن  را مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دارد و  انتظار ما این است که همه این وزارت خانه‌ها و نهادهای مرتبط باید به ما در مبارزه با قاچاق کمک کنند.

* میزان واردات اسباب‌بازی از مبادی قانونی چقدر است؟

حموله: الان ترخیص اسباب‌بازی در گمرک با مجوز شورای نظارت بر اسباب‌بازی صورت می‌گیرد و واردات ما در سال ۱۳۹۵، سه هزار و ۲۶۴ پرونده بوده که از این تعداد  ۱۱۷ هزار و ۹۷۵ نمونه اسباب‌بازی بازرسی شده و شورا برایشان مجوز صادر کرده است اما مبارزه با قاچاق، برعهده شورای نطارت نیست و شورا تنها می‌تواند به سیاستگذاری در زمینه اسباب‌بازی بپردازد. آن هم به شرط آن که دیگران، خود را ملزم به رعایت این قوانین و سیاست‌ها بدانند.

برای مثال ما در بازدیدی که از یک فروشگاه زنجیره ای داشتم به این نتیجه رسیدیم که بیش از ۷۰ درصد اسباب‌بازی‌ها ممنوعه و قاچاق است. در صورتی که ان فروشگاه، یک شورای خرید دارد که مبادی خرید را مشخص می‌کند و  باید با شورای نظارت بر اسباب‌بازی مشورت کند.

* بحث هولوگرام، یکی دیگر از مواردی است که در شورای نظارت بر اسباب‌بازی دنبال می‌شود. صدور هولوگرم تا چه اندازه از ورود اسباب‌بازی‌های ممنوعه به بازار جلوگیری می‌کند؟

حموله: ما یک کمیسیونی داریم به نام ثبت و صدور مجوز؛ افراد مختلف که طرحی را ارائه کرده و یا به تولید یک اسباب‌بازی پرداخته اند به دبیرخانه شورا مراجعه می‌کنند و تشکیل پرونده می‌دهند. در این کمیسیون افراد متخصصی حضور دارند که طرح را بررسی و مجوز ثبت صادر می‌کنند. در همین کمسیون، علاوه بر مجوز ثبت، مجوز تولید هم داده می‌شود و کسی که مجوز تولید می‌گیرد، یک هولوگرام هم برای تولید خود دریافت می‌کند.

* طرح شناسنامه دارکردن اسباب‌بازی‌ها به کجا رسید؟

حموله: ما یک طرحی را در سطح کشور اجرا می‌کنیم با عنوان «اسباب‌بازی‌ها شناسنامه‌دار شدند»؛ در این طرح، بخشنامه‌هایی توسط کانون و با همکاری وزارت صنعت و معدن و تجارت منتشر و در سطح کشور توزیع می‌شود. این برچسب‌ها برای آگاهی رسانی به فروشنده‌ها و همچنین اطمینان خاطر بیشتر مشتریان است که بدانند اسباب‌بازی در داخل تولید شده و کد شناسه دارد که وقتی آن کد را وارد سامانه پیامکی ما کنند، شناسه ای دریافت می‌شود و مشتری با خیال آسوده می‌تواند اسباب‌بازی را خریداری کند. اما مساله مهمی‌که باید به آن توجه شود این است که ما در کشور اتحادیه مستقل اسباب‌بازی نداریم و بخش اسباب‌بازی‌های وارداتی با خرازی‌ها و اباب بازی‌های داخلی با اتحادیه پلاستیک و نایلون است.

* سومین جشنواره اسباب‌بازی به همت شورای نظارت و معاونت تولید کانون پرورش فکری برگزار شد. قرار است چه امکانی از سوی کانون در اختیار تولیدکنندگان برتر دو دوره قبل قرار بگیرد؟

حموله: ما از تولید کننده‌ها حمایت مالی نمی‌کنیم اما جشنواره فضایی است که طراحان، طرح خود را ارائه می‌کنند. این طرح، مجوز می‌گیرد و به جامعه صنعتی معرفی می‌شود تا تولیدکننده بداند این طرح‌ها مجوز تولید دارند. در واقع قرار است جشنواره پل ارتباطی باشد بین طراح و تولید کننده.

* برگزیدگان جشنواره از چه امکاناتی بهره مند می‌شوند؟ آیا با وام ۴ میلیونی می‌توان تولید کرد؟

یحیی‌پور: برگزیدگان، علاوه بر این که تولیدات شان معرفی و تبلیغ می‌شود، تسهیلات دیگری هم در اختیارشان قرار می‌گیرد برای مثال ما تلاش کرده ایم از نهادهای فعال حوزه مثل ستاد فن آوری‌های نرم و هویت‌ساز ریاست جهوری وام‌های بین ۷۵ تا ۱۰۰ میلیون دریافت و به تولیدکنندگان برتر اعطا کنیم. امسال هم می‌خواهیم زمینه عرضه اسباب‌بازی‌های برگزیده در فروشگاه‌های کانون را فراهم آوریم چراکه تولیدکننده‌ها امکان عرضه ندارند و این امکان بسیار خوبی است که در اختیار تولیدکننده‌ها قرار می‌گیرد.

* یکی از وظایف شورای نظارت بر اسباب‌بازی صدور مجوز ثبت و تولید است. تاکنون چند مجوز از سوی این شورا صادر شده؟

حموله: کمسیون ثبت طرح و صدور مجوز از اول مهر ۸۱ تاکنون، دو هزار و ۶۵۸ طرح اسباب‌بازی را ثبت کرده است. همچنین از سال ۹۱ که بخش صدور مجوز تولید کار خود را آغاز کرده، ۴۸۱ عنوان مجوز تولید اسباب‌بازی صادر شده است.

* البته ممکن است مجوز تولید صادر بشود اما اسباب‌بازی به مرحله تولید نرسد. در آن صورت چه اتفاقی می‌افتد؟ باز من تولیدکننده می‌توانم بیایم و مجوز تولید برای محصول دیگری بگیرم؟

حموله: بله مشکلی وجود ندارد. شاید شرایط تولید برایش فراهم نشده اما محصول جدید خود را می‌تواند به مرحله تولید برساند و وظیفه ما حمایت از تولیدکننده است. از سوی دیگر ما دنبال این هستیم که از طریق صندوق مهر امید، تسهیلاتی را فراهم کنیم.

* آقای سلام‌زاده در مورد بازی رایانه ای صحبت کردیم. تعریف کانون از سرگرمی‌سازنده کدام است؟

سلام‌زاده: اگر یک نمودار افقی داشته باشیم که یک طرف آن آموزش و سوی دیگر آن بازی باشد؛ گرچه ما بازی محض نداریم، سرگرمی‌های سازنده در میان این دو سر قرار می‌گیرند. سرگرمی‌سازنده، مثل شکلات فندقی است. ما در اصل می‌خواهیم بچه‌ها فندق را بخورند پس آن را با یک روکش شکلاتی به خوردشان می‌دهیم. سرگرمی‌سازنده هم همین است. بحث اموزش را در قالب بسیار شیرین به بچه‌ها منتقل می‌کند.

* عروسک‌های دارا و سارا، مهم‌ترین تولید کانون پرورش فکری در طول چند سال اخیر بود. پروژه‌ای که به باور برخی کارشناسان شکست خورد؛ آیا علت یا علت‌های این شکست را جستجو کرده اید؟

سلام‌زاده: وقتی می‌گوییم یک پروژه شکست خورده باید ببینیم چه اهدافی برای ان تعریف شده؛ حالا اگر به ۸۰ درصد آن هدف‌ها رسیده‌ایم نمی‌توانیم بگوییم پروژه شکست خورده فقط توسعه پیدا نکرده است. دارا و سارا شامل همین تعریف می‌شود. کانون برای دارا و سارا، تعریف بزرگی نکرده بود. می‌خواست این عروسک‌ها، ۱۰۰ هزار تیراژ داشته باشد و به آن هدف هم رسید. اما توزیع خارجی، جزو اهداف ما نبود و حالا اگر به این هدف دسترسی پیدا نکنیم نمی‌توانیم بگوییم پروژه کست خورده است.

* بهتر نبود به جای آن که دارا و سارا را در چین تولید کنیم از عروسک‌های بومی‌و پارچه ای خود حمایت می‌کردیم؟

سلام‌زاده: خلق یک اثر در محلی که ایده‌پردازی در آن صورت گرفته اتفاق می‌افتد. ما باید برای فکر و طرح آدم‌ها احترام قائل باشیم. ابداع اسم، کارآکترسازی، چهره پردازی، لباس و داستان همه اینها برعهده کانون بود. ما تنها ساخت را برون سپاری کردیم. همین حالا عروسک «باربی» در آمریکا ساخته نمی‌شود. کلا ۹۵ درصد محصولات دنیا در چین ساخته می‌شود، چون نیروی کار ارزان‌تر است و این به معنی چینی بودن محصولات نیست.

* دارا و سارا بیش از ۱۰ سال پیش تولید شده و الان در حال ساخت اپلیکیشن و پویانمایی برای معرفی این دو شخصیت هستیم. در حالی که شرکت‌های بزرگی چون والت دیزنی برای تک تک شخصیت‌هایشان، سرمایه‌گذاری می‌کنند. بهتر نیست ما هم پیش از ورود این عروسک یا همزمان با ورود آن به بازار، معرفی شان می‌کردیم؟

سلام‌زاده: چه چیز ما شبیه والت دیسنی است؟ شما از باربی می‌گویید، کدام ساختار فرهنگی ما شبیه «مِتِر» است؟ ما با تولید دارا و سارا سعی کردیم برای بخش خصوصی الگوسازی کنیم که عروسک هم می‌تواند در بازار ایران تولید و توزیع شود؛ بعد  شما به دارا سارا می‌گویید غیربومی؟ این اسم‌ها برای شما آشنا نیست؟ شما بیوگرافی دارا و سارا را خوانده اید؟

یحیی‌پور: ظرایفی این وسط وجود دارد. واقعیت این که دارا و سارا با همه پیشینه و داستانی که داشتند به مخاطب معرفی نشدند.

سلام‌زاده: من الان باید به معاونت تولید انتقاد کنم و توضیح بدهم که چه شده است؟

یحیی‌پور: نه؛ نیازی به توضیح نیست. ما برای رشد به نقد خود نیاز داریم. ما باید ایرادهای کار خود را بشناسیم. نمی‌توانیم بگوییم هر کاری انجام داده‌ایم، درست بوده است.  یکی از اشکالات ما این بود که انگار، هیچ داستان و بیوگرافی برای دارا سارا وجود نداشت که بچه‌های ما بتوانند با این دو با این دو ارتباط بگیرند و احساس کنند دارا و سارا خودی هستند. شما  راست می‌گویید، این دو داستان دارند اما این داستان به گوش بچه‌ها نرسیده؛ به همین خاطر است که مخاطب با دارا و سارا احساس نزدیکی و خویشی نمی‌کند و این دو را عروسک‌های وارداتی می‌داند.

سلام‌زاده:اما ما برای این دو، محتوا تولید کرده بودیم.

یحیی‌پور: بله ما پیش زمینه مطالعاتی داشتیم اما شتابزده رفتار کردیم. حتی گذاشتن اسم دارا و سارا به گفته شما، همراه با پژوهش بوده اما واقعیت این که هر اسم دیگری روی این دو گذاشته می‌شد هم، تفاوتی نمی‌کرد. ما اینجا برخلاف کارهای دیگر خود در کانون، پشتوانه مطالعاتی را داشتیم اما چه فایده؟ ما عروسک‌ها را تولید کردیم و فروختیم، تازه یادمان افتاد کاش درباره این دو داستان می‌نوشتیم و کتاب منتشر می‌کردیم. کتاب‌هایی که اصلا خواندنی و تاثیرگذار نبود.

سلام‌زاده: دقیقا همان زمان،  انتشارات کانون که یکی از بخش‌های تحت نظارت معاونت تولید است، هیچ مشورتی با ما نکرد. حتی نوشت افزار تولید شد اما بخش بازرگانی، مستقل از ما رفتار کرد.

* یعنی بخش‌های مختلف یک مجموعه، جزیره‌ای رفتار کردند؟

یحیی‌پور: بله. دقیقا همین طور است. می‌دانید فنجان یک گنجایشی دارد و اندازه‌اش مشخص است. دارا  و سارا قرار بود فقط یک عروسک باشند. یک نمونه که به تولیدکنندگان بگوییم ما هم می‌توانیم تولید ملی داشته باشیم و در زمان خود هم، حرکت جسورانه ای بود اما ایستادن  و اصرار روی آن بی مورد بود. من هنوز بر این باورم که ای کاش کانون بتواند به جای دارا و سارا وارد ساخت و تولید عروسک‌های بومی‌ای شود که صفر تا ۱۰۰ آن در مملکت خودمان انجام می‌شود.

سلام‌زاده: این که دارا و سارا یک حرکت ملی است را روی دوش ما گذاشتند و این عنوان، در توان عروسک‌ها نبود.

یحیی‌پور: ما اول باید برای یک عروسک داستان بسازیم؛ بعد ایرادهای این داستان نقد و مطرح شود. بعد باید ببینیم مرحله بعد کدام است؟ انتشار کتاب، نوشت افزار یا پویانمایی؟

سلام‌زاده: یک چیز هم در دل من باقی مانده و آن این که  من اصلا باور ندارم و نمی‌پذیرم که عروسک‌های دارا و سارا زشت هستند. نسل سوم عروسک‌ها اصلا زشت نیستند واقعا چهره‌هایشان زیباست.

منبع: مهر