کد خبر 765288
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۵:۱۵

افق انقلاب اسلامی، افقی وسیع و جهانی است و این جوان انقلابی و مؤمن است که می‌تواند چشم‌انداز بلندنظرانه نظام را محقق کرده و به نقطه نهایی برساند.

به گزارش مشرق، «پرویز سروری» در یادداشت روزنامه «حمایت» نوشت:

تفاوت نسل‌ها یکی از تحولات گریزناپذیر و محتوم همه جوامع بشری است که از گذر زمان ناشی می‌شود و چنانچه یک جامعه، روش زندگی و تفکر مستقلی را بنا نهاده باشد، از فراموش شدن ارزش‌ها در نزد نسل نو، بیش از دیگر جوامع احساس خطر خواهد کرد و در نتیجه، به فکر چاره خواهد بود. بر این مبنا، یکی از دغدغه‌های همه کشورهای مستقل، تقویت و زنده نگه داشتن اصول و ارزش‌ها در جوانان و نوجوانان‌ است و تحقق این هدف را بر عهده نخبگان، دستگاه‌های مسئول و چهره‌های تأثیرگذار قرار می‌دهند، چراکه اگر از این اقدام مهم غفلت شود، نسل آینده، از ارزش‌های آن جامعه بهره‌ای نخواهد داشت و در برابر فرهنگ‌های مهاجم، احساس پوچی و خودباختگی خواهد کرد.

انقلاب اسلامی مردم ایران هم به طریق اولی، به عنوان سردمدار و پرچمدار آزادی‌خواهی و عدالت‌خواهی حقیقی در جهان، حساسیت خاصی در خصوص تربیت نسل «انقلابی» دارد و شاید هیچ کشوری را نتوان آدرس داد که مانند ایران اسلامی نسبت به تفکرات و عقاید جوانان خود دغدغه داشته باشد. با این وجود، ضعف‌ها و کاستی‌هایی در مقوله تربیت روحیه انقلابی وجود دارد که موجبات نگرانی دلسوزان انقلاب و مقام معظم رهبری را ایجاد کرده و تأکیدات مکرر ایشان درباره ضرورت فراهم نمودن بستر رویش‌های انقلابی در مواقف گوناگون و از جمله در دیدار روز گذشته ایشان با جمعی از مسئولان و فعالان فرهنگی، ناظر به این واقعیت است که تفکر انقلابی نسل جوان، همچون خون تازه، به کالبد انقلاب جان می‌بخشد و تضمین کننده حرکت بی‌وقفه و مداوم کشور به سوی قله‌های افتخار و اقتدار است. اما پیش نیاز این تفکر پیشرو و مترقی چیست و مسئولین و دست‌اندرکاران برای انجام این وظیفه خطیر باید چه نکاتی را مدنظر قرار دهند ؟

۱. اولین شاخصه یک نسل بصیر و انقلابی، «دشمن‌شناسی» و «استکبارستیزی» است که متأسفانه از نظر برخی از جریان‌های غافل یا مغرض داخلی، فاقد اصالت بوده و در جهان امروز، یک توهم به شمار می‌آید؛ این در حالی است که نظام سلطه، با بمباران رسانه‌ای و استفاده از موقعیت حاصل شده از ولنگاری‌های فرهنگی، درصدد است که مرز بین حق و باطل را کمرنگ کرده و همه سیاست‌هایش را در لباس شکیل خیرخواهی جلوه دهد. تکلیف دشمن مشخص است و انتظاری جز این نمی‌رود اما بزک کردن چهره استکباری دشمن در داخل که شرق و غرب عالم را به آشوب و آتش کشیده، هیچ توجیهی ندارد و اگر برچسب خیانت به آن نزنیم، این رویکرد به‌یقین، غفلتی نابخشودنی است.

 ثمره عینی عمل به همه لوازم دشمن‌شناسی، تربیت نسلی خواهد بود که به دشمن لبخند نمی‌زند، دست خود را به نشانه دوستی به طرف سلطه‌گران دراز نمی‌کند، با او طرح دوستی نمی‌ریزد و نفوذ دشمن در فکر، عقیده و تمام شئونات زندگی را «تعامل با دنیا» تلقی نمی‌کند. از سوی دیگر، فراهم کردن زمینه ورود پیشتازان این عرصه برای پرورش شجره طیبه انقلاب، موجب می‌شود که برخی به اصطلاح نخبگان و اندیشمندان وابسته به‌نظام سلطه نتوانند در برابر خیل عظیم جوانان دل‌بسته به آرمان‌های نظام، کاری از پیش‌ ببرند و قادر نباشند که تعلق‌خاطر به غرب را شرط پیشرفت کشور جا بزنند.

۲. از رهگذر التزام به چنین سبکی در تقویت و تربیت نسل انقلابی است که هویت مستقل دینی و ملی شکل می‌گیرد که در واقع، محصول استکبارستیزی است، چراکه نقطه مقابل آن، یعنی «خود باختگی»، پیش‌نیاز تسلط بیگانگان بر مقدرات نظام و انقلاب است. مرور وقایع یک قرن گذشته کشورمان هم گواه این مدعاست و تاریخ شهادت می‌دهد که تلاش‌ آن‌ها برای خلع سلاح مردم از اصالت و هویت ایرانی – اسلامی، با همکاری حاکمان خود فروخته و تسلیم در برابر غرب به نتیجه رسید؛ درحالی‌که انقلاب اسلامی، روح عدم اتکا و اعتماد به قدرت‌های جهانی را در میان جوانان دمید و باعث شد که جمهوری اسلامی ایران از کشوری تابع و وابسته به بزرگ‌ترین تهدید و خطر برای استکبار جهانی بدل شود.

۳. از دریچه آسیب‌شناسی، ارائه چهره‌ای وارونه از یک فرد انقلابی را باید از عمده موانع تقویت این جریان ذکر کرد. انقلابی‌گری برخلاف تفسیر و تأویل جعلی و مخدوشی که فریفتگان غرب از آن دارند، مترادف است با کار دقیق، سنجیده، مداوم و دارای قاعد و چارچوب که ثمره آن در محرومیت‌زدایی، کار جهادی، رسیدگی به فقرا، پیشرفت علم و فناوری و تحقق عدالت تجلی می‌یابد که در مقابل چنین روحیه و چنین برآیندی، رفاه‌طلبی، اشرافیت و بی‌توجهی به محرومین قرار دارد. اگر مجموعه‌ها و گروه‌های جهادی دست بکار شده و بخواهند که خلل و فرج‌ها را در حوزه‌های مغفول مانده برطرف کنند، به بی‌قانونی، هرج‌ومرج طلبی و افراطی‌گری متهم می‌شوند؛ درحالی‌که در تعریف سکان‌دار انقلاب، جوانان پرشوری که در قالب اردوهای جهادی به مناطق محروم می‌روند،‌ نخبگانی که پرچم پرافتخار جمهوری اسلامی را در میادین علمی در اقصی نقاط دنیا به اهتزاز در می‌آورند، دانشمندانی که در فناوری‌های پیشرفته هسته‌ای، فضایی، نانو و ... کشور را بی‌نیاز و مستقل می‌کنند و  رزمندگانی که در دو سوی مرزها با از خودگذشتگی و ایثار، انقلاب را حفظ و امنیت را به مردم هدیه می‌دهند، همه و همه در صف نیروهای انقلابی قرار دارند و با تعریف واگرایان بیگانه‌پرست از انقلابی‌ بودن، کاملاً مغایر و بیگانه است.

۴. بی‌تفاوتی در برابر هجمه‌های گسترده فرهنگی و انفعال در مقابل امواج شبکه‌های اجتماعی و ماهواره‌ای که به نوعی آنارشیسم فرهنگی تبدیل شده، یکی از آفات خطرناک ترویج روحیه انقلابی است. به تعبیر رهبر بصیر انقلاب: «شهید حججیِ عزیز در دنیایی که روزنه‌های اغواگر صوتی و تصویری فراوانی وجود دارد، چنین درخشید و خداوند او را همچون حجتی در مقابل چشم همگان قرار داد» و دقیقاً به همین دلیل است که تأمین امنیت فرهنگی و  پاسداری از مرزهای اخلاقی جامعه، از جمله سنگین‌ترین وظایف مسئولین به شمار می‌آید چراکه تهذیب، توجه ویژه به مبدأ خلقت و پرهیز از شهوات را برای جوانان به ارمغان می‌آورد و موجب می‌شود تا نسلی انقلابی و در مسیر وظیفه الهی ساخته شود.

افق انقلاب اسلامی، افقی وسیع و جهانی است و این جوان انقلابی و مؤمن است که می‌تواند چشم‌انداز بلندنظرانه نظام را محقق کرده و به نقطه نهایی برساند. بنابراین، غفلت از این نقش تاریخی و اهمال در تربیت نسل مومن و انقلابی به‌هیچ‌وجه پذیرفته نیست و خواص و نخبگان و در رأس آنها، مسئولین وظیفه دارند تا این رسالت خطیر را تا حد توان به سرانجام برسانند.