کد خبر 767138
تاریخ انتشار: ۵ شهریور ۱۳۹۶ - ۰۳:۵۶

بی‌پرده باید عنوان داشت که منافع شخصی و بهره‌برداری شخصی از منابع عمومی یکی از مشکلات اساسی اقتصاد ایران است و پشت‌پرده‌هایی در اقتصاد ایران وجود دارد.

به گزارش مشرق، «هادی غلامحسینی» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:

به گفته وزیر کار بیش از ۱۰ میلیون نفر فقیر مطلق در جامعه ۸۰ میلیونی ایران وجود دارد و بنا به آمارهای رسمی ۳/۴ میلیون نفر بیکار و بنابر آمار غیررسمی ۷ تا ۱۱میلیون نفر بیکار هستند، همچنین بخش زیادی از ۲۳ شاغل و ۴ تا ۵ میلیون بازنشسته دستمزدی در محدوده یک میلیون تومان دارند، در عین حال ۱۱میلیون جوان مجرد هم در کشور وجود دارد و ۴/۵ میلیون دانشگاهی نیز عن‌قریب است فارغ‌التحصیل شوند و به بازار کار ورود کنند، همین چند آمار نشان می‌دهد که حال اقتصاد ایران خوب نیست و هنوز پاشنه اقتصاد روی مدیریت سنتی و نفت و دولت می‌چرخد.

وقتی رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند که در جنگ تمام عیار اقتصادی قرار داریم و سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی مطرح می‌شود و در چند سال پی‌درپی شعارهای سال به اقتصاد اختصاص دارد، باید درک کرد که با سرعت و روش‌های پیشین و کنونی نمی‌توان مسائل اقتصاد را حل کرد و جنگ اقتصادی مردان اقتصادی می‌خواهد که با روش‌ها و سیاست‌ها و استراتژی‌ها و برنامه‌های این جنگ تمام‌عیار آشنا باشند، در غیر این‌صورت دشمن پیوسته ما را غافلگیر می‌کند و بنیه ما روبه تحلیل می‌رود. جیمز ریکاردز، تحلیلگر ارشد سیا مدعی شده که جنگ با ایران آغاز شده‌است، اما هنوز تیری شلیک نشده است و اشاره وی به مشکلات ارزی وپولی است.

در واقع تحریم‌ها و ساختار غلط اقتصادی این وضعیت را پدید آورده است.

شاید دچار یک روزمرگی و رویه غلط شده‌ایم که امکانات و داشته‌های اقتصادی‌مان را برای پیشرفت و توسعه نمی‌بینیم یا می‌بینیم و نبود یکپارچگی موجب می‌شود تا کار خود را پیش ببریم و با کلیت اقتصاد ایران کاری نداشته باشیم. ایران برای توسعه هیچ چیزی کم ندارد و حضرت حق از هر حیث نعمت را بر سرزمین ایران اسلامی تمام داشته است و تمامی نهاده‌های تولید در ایران وجود دارد و اتفاقاً اضافه هم وجود دارد، منتهای مراتب به نظر می‌رسد به شکل آگاهانه یا ناآگاهانه عده‌ای مانع از حل مشکل مدیریت در بخش کلان و خرد اقتصاد هستند و منافع شخصی و گروهی و حزبی به بهای ایجاد هزینه برای کشور بر منافع ملی ترجیح داده می‌شود.

بی‌پرده باید عنوان داشت که منافع شخصی و بهره‌برداری شخصی از منابع عمومی یکی از مشکلات اساسی اقتصاد ایران است و پشت‌پرده‌هایی در اقتصاد ایران وجود دارد که هر چند هم برخی از رسانه‌ها از انعکاس آن خودداری کنند یا با بزک و دوزک آن‌ را جلوه دهند، دیگر قابل پنهان کردن نیست و باید پذیرفت ارتباطات بر قوانین ارجعیت یافته است و این فضا آنقدر توسعه‌یافته است که به‌رغم وجود پتانسیل بالا برای توسعه و پیشرفت، اما بسیاری از ظرفیت‌های اقتصادی ایران خالی و بلااستفاده مانده است و خروج مغزها از کشور نشان می‌دهد عده‌ای این افراد را پس می‌زنند تا خود پشت کرسی مدیریت تکیه بزنند.

به‌طور نمونه دولت یازدهم با شعار تدبیر و امید در سال ۹۲ روی کار آمد، اما عملکرد اقتصادی‌اش طی چهار سال گذشته بیانگر توفیق چندانی در این حوزه نیست و با وجودی که برخی از وزرای اقتصادی دولت یازدهم از مدارج علمی و اطلاعات بالایی در حوزه متبوعشان برخوردار بودند و انتظارات فراوانی در اصلاح و بهبود امور وزارتخانه از آنها می‌رفت،اما متأسفانه انتظارها برآورده نشد و نحوه مدیریت برخی از وزارتخانه‌ها و راه‌حل‌ها برای حل چالش‌ها به نوعی بود که برخی منتقدان به مزاح می‌گفتند، منتقدان سیاست‌های اقتصادی دولت‌های نهم و دهم بد نیست نگاهی هم به سیاست‌های خود کنند تا ببینند بدهکارسازی کشور در آینده چه تبعات وحشتناکی برای کشور به همراه خواهد داشت.

به هر رو مردان اقتصادی دولت یازدهم نتوانستند در حوزه اقتصاد، نظر جریان خود را نیز جلب کنند حال یا بین تیم اقتصادی و وزارتخانه‌های دولت به واقع یک اختلاف نظر و چندگانگی در سیاستگذاری‌ها در طول چهار سال اخیر وجود داشت یا اینکه برخی از وزارتخانه‌ها اساساً از ابتدا بین جریان‌های مختلف سیاسی تقسیم شده بودند و ماهیتاً دولت شرکت سهامی بود که سهامداران عمده برخی از وزارتخانه‌ها را بی‌تفاوت به سیاست‌های کلی و سیاست سایر وزارتخانه‌ها اداره می‌کردند یا اینکه اساساً ساختار دولت و وزارتخانه‌ها در کشور آنقدر حجیم و وسیع شده که دیگر ساختار «قدرت فرمانبرداری»‌اش را از دست داده است و سیستم صرفاً از سر عادت به امور جاری خود می‌پردازد و در واقع در دولت خرده‌دولت‌هایی متشکل از مدیران میانی ایجاد شده است که دولت‌ها مهمان چهار ساله این خرده دولت‌ها هستند و این خرده‌دولت‌ها هستند که در واقع بر اساس منافع شخصی و گروهی سیستم را اداره می‌کنند.

امروز اقتصاد ایران بیش از هر روز دیگری به مغز نیاز دارد و سورنا ستاری، معاونت علمی و فناوری رئیس‌جمهور به صراحت در یک نشست عنوان داشت که مشکل اشتغال و اقتصاد ایران «مغز» است، اگر برخی از دولتی‌ها از خودخواهی‌ها و خودپسندی‌ها و غریبه‌پنداری هموطنان دست بردارند و حلقه خودی و غیرخودی را کنار بگذاریم و واقعاً بپذیرند که در جنگ اقتصادی قرار داریم خود به خود افراد شایسته را در بخش سیاستگذاری و اجرایی به‌کار می‌گیریم تا در جنگ از دشمن شکست نخوریم.

شاید به ظاهر اجرای اصلاحات اقتصادی برای مدتی به ضرر عده‌ای ذی‌نفع وضعیت موجود باشد، اما بی‌شک در درازمدت همه مردم اعم از اشخاص حقیقی و حقوقی از اصلاحات اقتصادی انتفاع می‌برند و باید بدانیم که دیگر دولت به کمک درآمدهای نفتی نمی‌تواند برای اقتصاد ایران رشد ناپایدار و گذرا برای اقتصاد ایران به همراه بیاورد، زیرا دولت سال‌ها است که در تأمین مخارج جاری خودش هم مانده است و به کسری بودجه و قرض و قوله سال را به پایان می‌رساندو از طرفی مردم هم باید بدانند که حل مشکلات کلان کشور اعم از اقتصادی و غیر اقتصادی بدون مشارکت آنها امکان پذیر نیست.

حال اگر عده‌ای هنوز ژست می‌گیرند که دولت از نظر مالی قدرتمند است و چه می‌کند و چه خواهد کرد در اشتباه هستند، زیرا اگر تنها نگاهی گذرا به بودجه دولت بیندازیم متوجه می‌شویم دولت در سال جاری برای تأمین بودجه ۳۰۰ هزار میلیاردی‌اش مشکل دارد و دولت چند سالی است که با پول مالیات‌هایی که از مردم می‌گیرد، در حال گذران امور است؛ حال در نظر بگیرید ۷۰۰هزار میلیارد تومان هم بدهی وجود دارد و دهها هزار میلیارد تومان هم انواع اوراق بدهی اعم از اخزا و سخاب منتشر شده که این منابع از مردم تأمین شده است و باید سررسید با سودش به مردم عودت داده شود. نکته جالب این است که دولت نهایت ۲۰تا ۴۰ میلیارد دلار نفت می‌فروشد که شاید تنها یک سوم بودجه عمومی‌اش را تأمین کند، بدین ترتیب دیگر نفت نمی‌تواند به دولت قدرت مالی و حکمرانی بدهد و دولتی هم که متکی به مالیات مردم است باید شفاف، پاسخگو، بهره‌ور و خادم باشد و به ملت لحظه به لحظه گزارش عملکرد بدهد.

اینکه تصور شود دولت سهامی خاص است و عده‌ای هر یک از وزارتخانه‌ها را در بخش واقعی و غیرواقعی اقتصاد تصاحب کرده‌اند و چند سالی با نزدیکان باید هم این بخش‌ها را اداره کنند و هم از عوایدش بهره ببرند، اشتباه محض است و اقتصاد به نقطه‌ای رسیده است که دیگر جایی برای آزمون خطا ندارد و دولتی که جنگ اقتصادی را باور کند و اصلاً بداند که بخش اعظمی از درآمدهایش را از مردم جامعه در یافت می‌کند، متوجه می‌شود که باید به شکل یکپارچه خدمتگزار و پاسخگو و سیاستگذار باشد.

دولتمردان، مسئولان و مدیران نباید از یاد ببرند که هر فردی مدت زمانی را در این دنیا مهمان است و اگر فرصتی برای خدمتگزاری به ملت دارد نباید از دست بدهد در این میان وقتی میلیون‌ها نفر در کشور فقیر، نیازمند و بیکار وجود دارد باید بخش مدیریت کلان و خرد اقتصاد نهایت توانایی خود را برای خدمتگزاری به کار بگیرد. در پایان باید قبول کرد سیستم و روش اداره اقتصاد در دوران جنگ اقتصادی و تحریم‌هایی که گریبانگیر کشور است، باید تغییر کند و برای حل مشکلات و معضلات متعدد اقتصادی دولت باید هزینه‌های اصلاحات را بپذیرد و از عموم مردم برای سیاستگذاری، برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری و امر اجرایی مشارکت و کمک بگیرد که خوشبختانه فناوری‌های نوین ارتباطاتی و اطلاعاتی این کار را ساده کرده است.