سرویس فرهنگ و هنر مشرق - سیاست نقطه مرکزی تالیفات سینمایی ابوالقاسم طالبی است. در یک کشاکش دو قطبی ناجوانمردانه مخصوصا در دوره اصلاحات ، انرژی فیلمسازانی نظیر طالبی ،درآثارشان ، صرف این موضوع میشد که از مطالبات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جبهه فرهنگی انقلاب در مقابل هجمه وسیع روشنفکران دفاع کنند. شیوه دفاعی فیلمسازانی نظیر طالبی هیچ وقت در موضع تهاجم به طرف مقابل نبود. وضعیت چنان بود که هنرمندانی نظیر او غربت نشین سینما بودند و در هجوم جریان روشنفکری در دهه دوم انقلاب، فیلمسازانی چون طالبی از مغضوبین سینما محسوب میشدند و در چنین شرایطی در موضع دفاعی قرار داشتند. اما چه ویژگی خاصی فیلمسازان انقلابی را از غربت نشینی به جریان اصلی سینما بدل کرد؟!
ضروری است یادآور شویم، تاسیس و فعالیت طیف گستردهای از رسانههای انقلابی، هر چند با کارکرد ناقص در حوزه سینما موجب شد فیلمسازانی نظیر طالبی دیگر در موضع دفاعی نباشند و تغییر تاکتیکی جایگاه چنین فیلمسازانی از سالهای ۱۳۸۷ ، زمینه تغییر موقعیت را برای آنان فراهم آورد، تا از کانون دفاعی به میان گود منتقل شده و نقش هافبک را در سینما بازی کنند. این تغییر موجب قوت آثار فیلمسازی مثل ابولقاسم طالبی شد و فیلمی مثل «دستهای خالی» با هنرنمایی خسرو شکیبایی و مریلا زارعی، طلوع طالبی در نقش هافبک میانی بود. طالبی سالها با انتشار هفته نامه سینما ویدئو سعی میکرد که از مطالبات فرهنگی جبهه انقلاب دفاع کند و همزمان در حوزه فیلمسازی فعالیت کند. طبیعی است که فعالیت در موضع دفاعی رسانهای، انرژی و استعداد فیلمساز را تلف میکند. اما از اواخر دهه هشتاد، فضاسازی نسبی رسانهای زمین بازی را به نفع سینمای انقلاب تغییر داد و اصرار به بازی هجومی در میدان فرهنگ، منجر به ساخت فیلم مهمی همچون «قلادههای طلا» شد. فضاسازی رسانههای انقلابی تقریبا از سال ۹۰ تا کنون زمین بازی را به نغع جبهه فرهنگی انقلاب تغییر داده و همتایان فکری طالبی به جای ایفای نقش یک مدافع به جایگاه مهاجمان منتقل شدهاند و تولد فیلمسازانی نظیر منیر قیدی و نرگس آبیار، تحت تاثیر فضای رسانهای ساخته شده صورت پذیرفت. هر چند رسانههای انقلابی همچنان یک نشریه تئوریک سینمایی ندارند، همچنان از یک سایت تخصصی سینمایی (حتی هنری) بهرهمند نشدهاند، اما با وجود تکثر رسانههای سیاسی، یک هژمونی سینمایی را به نفع جبهه فرهنگی انقلاب ساختهاند تا امثال طالبی صرفا نقش مهاجم را در زیمن سینما بازی کنند.
مرور کارنامه ابولقاسم طالبی مانیفست فیلمساز را برایمان آشکار میکند و مشخص خواهد کرد، چگونه ابولقاسم طالبی از اکشن سازی به تاریخ نگاری سیاسی رسید و موجب چه فتح باب بزرگی در حوزه سینما به نفع جبهه فرهنگی انقلاب شد. در فیلم «ویرانگر» نخستین ساخته طالبی در سال ۱۳۷۴ ، با همه ضعفهایش درخواهیم یافت که نیروی ویرانگری همواره سعی در برهم زدن تعادل استقلال داخلی کشور را دارد. به واقع با همین تفکر فیلم ویرانگر در ادامه فیلم روز شیطان ( بهروز افخمی) اهمیت ویژهای در تاریخ سینمای انقلاب دارد، اما این مدل فیلمسازی در مورد کشوری که دائما در معرض تهدیدهای سیاسی و جاسوسی است عمرش با دوره اصلاحات به پایان میرسد.
با شروع تحولات سیاسی دهه هفتاد طالبی نتوانست در مقابل این تغییرات سیاسی ویرانگر آنها سالها و لیبرالیزه کشور سکوت کند. او در پی آن بود که از منشا این جریان انتقاد کند و با نیت انتقاد از جریان اصلی قدرت فیلم «آقای رئیس جمهور» را ساخت. کنش سیاسی طالبی در همان دوران در کسوت یک ژورنالیست و منتقد موفق در هفته نامه سینماویدئو درج میشد و در مقابل وزارت ارشاد بر خلاف همه نشریاتی که از کمک قدرتمند کاغذ استفاده میکردند، هفته نامه سینما ویدئوی طالبی از این کمک دولتی بهرهای نداشت. رئیس وقت حوزه هنری که طالبی بارها با دستمایه انتقادی، از او به عنوان تاجر مزرعه سیگار نامبرده بود، در متوقف کردن نشریه طالبی از هیچ تلاشی فروگذار نبود و در قطع سهیمه کاغذ نشریه طالبی نقش بزرگ و بسزایی داشت. وی از زمانیکه فهمید که طالبی پروانه ساخت فیلم «آقای رئیس جمهور» را دریافت کرده، همه تلاش خود را بکار بست که فیلم طالبی به سرانجام نرسد. از جمله این تلاشها تذکر به هنرمندانی (تهیه کنندگانی) بود که در صورتی همکاری در فیلم طالبی امکان همکاری با خود را حوزه هنری از دست خواهند داد و کارشکنیها از زمان تولید آغاز شد و فیلم به دلیل محتوای مخالف خوانش توسط مدعی العموم آزاد اندیشی، عطااله مهاجرانی، توقیف شد و ستاره این فیلم اردلان شجاع کاوه و یوسف مرادیان (ستاره تازه رسیده سینما) دیگر نتوانستند مثل دهه هفتاد در سینمای ایران پرکار باشد.
سرخوردگی از ساخت فیلم سیاسی مخالف خوان و کشیدن ترمز طالبی توسط وزارت ارشاد، موجب متوقف شدن ابولقاسم طالبی نشد و طی زمان بسیار کمی او فیلم نغمه را ساخت. طالبی طالب ایستادن در موقعیت دفاعی در دوران اصلاحات نبود و احساس میکرد اصلاح طلبان کمر به قتل سینمای دفاع مقدس بستهاند، در یک مخالف خوانی دیگر بدون هیچ حمایت ارگانی، فیلم نغمه را ساخت اما سیاستهای سینمایی آن دوران که محمد مهدی حیدریان مدیر فعلی سازمان سینمایی سهم بسزایی در آن داشت زمینه سبب شکست فیلم نغمه را فراهم آورد.
شرایط و فضاسازی رسانهای، زمینه تضعیف هنرمند با گرایش انقلابی را فراهم خواهد آورد. اگر فضای رسانه ای حاکم در دوران اصلاحات در زمان ساخت نغمه یکطرفه نبود این فیلم شایسته در اکران قربانی نمیشد. قطعا فیلمساز می توانست در ساخت اثرش توفیق بیشتری کسب کند کما اینکه این فضا تا حدودی در زمان ساخت فیلم «دستهای خالی» وجود داشت و فیلمساز اثر اجتماعی مرتبط با دوران دفاع مقدس را با ظرافت سینمایی بیشتری ساخت.
با همه فشارهای موجود افرادی نظیر ابولقاسم طالبی در دوران اصلاحات، استحاله نشدند و این مسئله جای تامل فراوانی دارد. کما اینکه بسیاری از همتایان طالبی با وجود ادعای انقلابی بودن، چنان تحت تاثیر فضای موجود قرار گرفتند و سلوک سینمایی و هنری خود را تغییر دادند. دوران اصلاحات دوران یتیمی فیلمسازان انقلابی بود و سینما برای آنان یتمیخانه فرهنگی بود.
حساسیت به استعمار کار دست طالبی داد!
طالبی به استعمار حساسیت فراوانی دارد. در نیمه اول دهه هشتاد او به صدای پوتینهای آمریکایی در افغانستان حساس میشود و در اقدامی تامل برانگیز «عروس افغان» را میسازد. فیلمی کاملا هنری و زیبا با رویکردی ضد استعماری که در دوران فرمان آرا نوازی اصلاحات گم شد و آنطور که شایسته فیلم بود، این اثر دیده نشد. طالبی بلافاصله پس از پرداختن به حضور نظامی آمریکاییها در افغانستان به سراغ فیلمی درباره حضور آمریکاییها در عراق با عنوان جنگ کودکانه میرود و از قصه علی ۱۲ ساله نوجوان عراقی تص.ویر سازی متفاوتی ارائه میکند. این فیلم نیز طراوات شاعرانه ضد جنگی درونش مستتر دارد و بازهم به دلیل شرایط سیاسی حاکم در سینما آنچنان که استحاقش را داشت دیده نشد.
«دستهای خالی» ابولقاسم طالبی نقطه اوج کارنامه سینمایی او محسوب میشود. آرامش و نشاطی را در میزانسنهای خاص فیلمساز میتوان حس کرد که نشان میدهد او پس از طی طریقی پر تنش چندین ساله، به سکونی دلخواه در حوزه سینما رسید. فیلم موفقی اگر هفتهای یکبار هم از رسانه ملی پخش شود بازهم ارزش دیدن خواهد داشت. طالبی با همه موفقیتهایی که در کارنامهاش ثبت شده پس از ساخت قلادههایطلا فیلمساز با طراواتی شد.
احیای دوره فیلمهای میهن پرستانه
قلادههای طلا اگر با نگاهی ملی مستقل از قضاوت های رایج سیاسی میان دو گروه موافق و مخالف در مورد التهابات سیاسی ۸۸ گرفتار نشود فیلم میهن پرستانهای محسوب میشود. عبارت میهن پرستانه برگرفته از موج خاصی از فیلمهایی است که پس از جنگ سرد در دهه نود ساخته شد.
پتریوتیک موویز ( فیلمهای میهن پرستانه) عنوانی برگرفته از فیلمهای جاسوسی و سیاسی "دین سلمر" و "فیلپ نویس"ساخته شده بود که پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی بلوک شرق به یک موج گسترده در سینمای دهه نود آمریکا تبدیل شد. شخصیت ثابت جک رایان توسط بازیگران متفاوتی مثل الک بالدوین در شکار اکتبر قرمز ،هریسون فورد در بازیهای میهن پرستانه بن افلک در فیلم مجموعه ترسها ، عمدتا سمبلی از نشاط قهرمانی توام با میهن پرستی نوین آمریکایی بود. این مد سینمای به عنوان یک سرفصل مهم در بخش اعظمی از تولیدات هالیوودی برای ارتقا روح آمریکایی ساخته میشد. فیلم قلادههای طلا، تماتیک به فیلمهای موج میهن پرستانه آمریکایی شباهت دارد و میتواند یک سرفصل مناسب برای ادامه ساخت و تولید فیلمهای میهن پرستانه باشد.
سینمای تاریخی از یتیمی نجات پیدا کرد
بزرگترین گام ابولقاسم طالبی ساختن یتیمخانه ایران است. ساخته شدن این فیلم دروازههای بزرگی را برای جبهه فرهنگی انقلاب بازخواهدکرد و جریان ساخت فیلمهای تاریخی باید در جبهه انقلاب تقویت خواهد کرد. تا قبل از یتیمخانه ایران روشنفکران با استفاده از رسانههایشان این ترس را در جبهه فرهنگی انقلابی تقویب کردند که فیلمسازان مسلمان و انقلابی نمیتوانند فیلم تاریخی بزرگ بسازنند. در واقع فعل نتوانستن را جریان روشنفکری به خوبی برای فیلمسازان انقلابی صرف کرده بود و جبهه فرهنگی انقلابی ضعف بزرگی در ساختن فیلم تاریخی داشت. طالبی با ساختن فیلم یتیمخانه ایران قطعا این ترس را از بین برد و مهمترین صفحه تاریخ سینمای انقلاب را رقم زد. مسعود ده نمکی اخیرا به سراغ ساخت فیلم در مورد طیب حاج رضایی با عنوان طیب خان رفته است و بازخوانی تاریخ به روایت سینماگران انقلابی طی یک پروسهای خودجوش احیا خواهد شد.
ساخت فیلم تاریخی در هجوم رسانههای معاند بزرگترین رسالت جبهه فرهنگی انقلاب است تا تاریخی که طی ده سال اخیر تحریف شده است به صورت حقیقی روی پرده سینما عرضه شود. در این مجال باید به واکنش جعفر پناهی در جشن انجمن منتقدان اشاره کنیم. آیا واکنش پناهی به محمد حسین مهدویان دلیل سیاسی، جناحی داشت. پر واضح و روشن است که قطعا در این واکنش موضع سیاسی از اهمیت چندانی برخوردار نیست . امثال پناهی سیر صعودی فیلمسازان انقلابی امثال طالبی را در سینمای ایران میبییند و از سوی دیگر میبییند که فیلمسازان روشنفکر نظیر بهرام توکلی و تهیه کنندگانی نظیر سعید ملکان از بدنه سینمای روشنفکری فاصله گرفتهاند و برای جبهه انقلاب فیلم میسازند. از سویی متوجه شدهاند فیلمسازانی نظیر مهدویان که انگیزههای فیلمسازانی مثل ده نمکی و طالبی ندارند، فیلم تاریخی درخور درباره تاریخ انقلاب میسازنند. به همین دلیل حتی که سینماگرانی که در حوزه فعالیت میکنند را با چنین رفتارهایی میخواهند دلسر کنند. جریان ساخت فیلمهای تاریخی باید توسط رسانههای انقلابی تقویت شود تا غربت دهه هفتاد و هشتاد افرادی نظیر طالبی تکرار نشود. مجال سینما برای افرادی نظیر ابولقاسم طالبی باید همچون فصل بهار باشد و مدیران فرهنگی با همت پرشور، فیلمسازان انقلابی و کسانی که مایلند در این عرصه برای سینمای انقلاب قدمی بردارند را تقویت کنند.