کد خبر 76910
تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۳۹۰ - ۲۱:۲۳

آنچه در «سردار جنگل» روي داد، آن‌قدر بازتاب‌هاي گسترده يافت كه حتي اگر هزاران فرسخ دور از سرزمين مادري و مشغول تمرين عاشقي در حريم امن حضرت دوست هم باشيد، در جريان جزئياتش قرار بگيريد.

به گزارش مشرق به نقل از عصر ایران، عليرضا دبير که این روزها در  مكه مكرمه به سر می برد با نوشتن یادداشتی به مساله اخیر تیم پرسپولیس پرداخت و نوشت:

1 - آنچه در «سردار جنگل» روي داد، آن‌قدر بازتاب‌هاي گسترده يافت كه حتي اگر هزاران فرسخ دور از سرزمين مادري و مشغول تمرين عاشقي در حريم امن حضرت دوست هم باشيد، در جريان جزئياتش قرار بگيريد. اين اتفاق براي ما و همراهانمان در سرزمين وحي نيز به‌وقوع پيوست و ديگر كمتر گعده و جمعي را مي‌توان يافت كه يكي از بحث‌هاي داغ آن اتفاقات روي‌داده در ديدار تيم‌هاي پرسپوليس و داماش نباشد.

اين مباحث اتفاقا وقتي نگاه حجاج به چهر‌ه‌هاي ورزشي می افتد، حرارت و حساسيتي چند‌باره هم مي‌يابد. آنگاه كه هموطنانمان گمان مي‌كنند تمام شِكوه و گلايه‌هايشان از ورزشكاري را بايد به ورزشكاري ديگر منتقل كرده و اصلا چنان به قضاوت و محاكمه مي‌نشينند كه گويي مسبب اين خطا، ورزش است.
 ورزشي كه بنا بود‌، بچه‌هایمان را به سمت و سويش بفرستيم كه در امان باشند و اما نيست. ورزشي كه يك‌زمان به اعتبار «آقاتختي»ها معتبر بود و حالا بي‌اعتبار است. دور نمي‌گويند. حرف‌شان گزاف نيست. چه، حتما تمام آن‌ها كه دل در گرو اخلاق دارند از اين رويداد و بازتاب‌هاي ناتمام آن غمگيننند و بايد هم باشند. بداخلاقي و خطايي صورت گرفته كه چشم‌پوشي از آن ميسر نيست و امواج رسانه‌اي آن را چنان تا دوردست‌ها برده‌اند كه ديگر قابل‌بازگشت نيست. تاسف و نگراني بابت اين رويداد ناگريز است.

2 - هنوز چند‌هفته‌اي بيشتر از آن رويداد منحصر‌به‌فرد و ايثار ماندگار نگذشته است. آن‌جا كه قرباني اسيدپاشي، آخرين لحظه از حق خود گذشت و شايد صد‌ها هزار نفر را تكان داد. آن‌جا كه 2چشم را بخشيد تا ميليون‌ها چشم را باز كند. رافت و بخشش اسلامي آن‌جا كه به نمايش گذاشته شد، ما هم مانند بیشمار مسلمان ديگر به مسلمانیمان مباهات مي‌كرديم كه اصلا رسم دين و آيين ما اين است. توصيه‌اش همين است.
 آموزه‌هايي چنين دارد. كه مي‌گويد حق را بايد حتما به مظلوم داد، ظالم را بايد بر سر جايش نشاند و مشمول «قهر» نمود، اما چه رستگارند آن مظلوماني كه به هنگام احقاق اين حق، در عين توانمندي و اقتدار «گذشت» مي‌كنند و «تربيت». چه خشنود است خداوند از مومني كه برادر و خواهر ديني‌اش را مشمول لطف قرار داده و او را به مسير «آدميت» رهنمون مي‌سازد. داستان آن بخشش و رافت، چنين شد كه ابعادي جهاني يافت و بعيد است كه آسان هم از خاطره‌ها محو شود.

3 - يك‌جا، آدمي آدم ديگر را مي‌بخشد و يك‌جا، جامعه‌اي آدمي را. اگر آن نخستين چنين بازتاب و پژواكي داشت، ببينيد كه دومي مي‌تواند چه ‌سان همگان را متحير سازد. خاطيان به‌هر‌حال به كيفر اشتباه‌شان مي‌رسند. كميته‌ها و آئين‌نامه‌ها كار خود مي‌كنند و بايد هم چنين كنند، اما مردماني كه هنوز اين تصاوير كريه را با يكديگر به اشتراك مي‌گذارند، بلوتوث موبايل‌هايشان را روشن كرده‌اند، لطيفه براي هم ارسال مي‌كنند و... آن‌ها هستند كه اگر چنين نكردند، غائله را زير خاك برده‌اند. آن‌هايند كه بايد آستين بالا زده و اين آشوب و بلوا را به دست خواب و فراموشي بسپارند. آن‌وقت آن‌ها هستند كه اين دو‌جوان را بخشيده‌اند و در‌نتيجه اين اخلاق‌گرايي و رافت‌شان بلندترين گام را به سوي «تربيت» يك‌جامعه برداشته‌اند. جامعه‌اي كه متاسفانه، ‌نمونه‌هايي از اين دست بازهم دارد